ایمان به همه پیامبران و پذیرفتن همه پیامهای ایشان ضرورت دارد.[1] و انکار یک پیامبر یا انکار یکی از احکام و پیامهای او به معنای انکار ربوبیت تشریعی الهی و نظیر کفر ابلیس میباشد.
بنابراین، بعد از ثابت شدن رسالت پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ ایمان به آن حضرت و ایمان به همه آیاتی که بر او نازل شده و همه احکام و قوانینی که از طرف خدای متعال آورده است ضرورت دارد.
اما ایمان آوردن به هر پیامبر و کتاب آسمانیِ او مستلزم ضرورت عمل بر طبق شریعت وی نیست چنان که مسلمانان، ایمان به همه پیامبر عظام علیهم السلام و به همه کتب آسمانی دارند ولی نمیتوانند و نباید به شرایع پیشین، عمل کنند و وظیفه عملیِ هر امتی عمل کردن به دستورات پیامبرِ همان امت است.[2] پس ضرورت عمل کردنِ همه مردم به شریعت اسلام در صورتی ثابت میشود که رسالت پیامبر اسلام، اختصاص به قوم خاصی (مانند عرب) نداشته باشد و نیز پیامبر دیگری بعد از آن حضرت مبعوث نشده باشد که شریعت وی را نسخ کند. و به دیگر سخن: اسلام، دین جهانی و جاودانی باشد.
از این روی، لازم است این مساله را مورد بحث قرار دهیم که: آیا رسالت پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ جهانی و جاودانی است، یا اختصاص به قوم معین یا زمان محدودی داشته است؟
روشن است که چنین مسألهای را نمیتوان با روش عقلی خالص، مورد بررسی قرار داد بلکه باید از روش تحقیق در علوم نقلی و تاریخی، بهره گرفت یعنی باید به اَسناد و مدارک معتبر، مراجعه کرد. و کسی که حقانیت قرآن کریم و نبوت و عصمت پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ را احراز کرده باشد برای وی هیچ مدرکی معتبرتر از کتاب و سنت نخواهد بود.
جهانی بودن دین اسلام و عدم اختصاص آن به قوم یا منطقه خاصی، از ضروریات این آیین الهی است و حتی کسانی هم که ایمان به آن ندارند میدانند که دعوت اسلام، همگانی بوده و محدود به منطقه جغرافیاییِ خاصی نبوده است.
افزون بر این، شواهد تاریخی فراوانی وجود دارد که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ به سران کشورهای مانند قیصر روم و پادشاه ایران و فرمانروایان مصر و حبشه و شامات و نیز به رؤسای قبائل مختلف عرب و… نامه نوشتند و پیک ویژه به سوی آنان گسیل داشتند و همگان را دعوت به پذیرفتن این دین مقدس کرده از پیامدهای وخیم کفر و استنکاف از پذیرفتن اسلام، بر حذر داشتند.[3] و اگر دین اسلام، جهانی نبود چنین دعوت عمومی انجام نمیگرفت و سایر اقوام و امتها هم عذری برای عدم پذیرش میداشتند.
بنابراین نمیتوان بین ایمان به حقانیت اسلام و ضرورت عمل بر طبق این شریعت الهی، تفکیکی قائل شد و در نتیجه، کسانی را از موظف بودن به پیرویِ عملی از این آیین الهی، مستثنی دانست.
دلایل قرآنی بر جهانی بودن اسلام
همان گونه که اشاره شد بهترین دلیل و معتبرترین مدرک برای اثبات این گونه مطالب، قرآن کریم است و کسی که یک مرور اجمالی بر این کتاب الهی بکند با کمال روشنی درخواهد یافت که دعوت آن، عمومی و همگانی است و اختصاص به قوم و اهل نژاد و زبان معینی ندارد.
از جمله، در آیات زیادی همه مردم را به عنوان «یا ایها الناس»[4] و «یا بنی آدم»[5] مورد خطاب، قرار داده و هدایت خود را شامل همه انسانها (الناس[6] و العالمین[7]) دانسته است. و همچنین در آیات فراوانی رسالت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ را برای همه مردم (الناس[8] و العالمین[9]) ثابت کرده، و در آیهای شمول دعوت وی را نسبت به هر کسی که از آن، مطلع شود مورد تأکید قرار داده است.[10] و از سوی دیگر، پیروان سایر ادیان را به عنوان «اهل کتاب» مورد خطاب و عتاب قرار داده[11] و رسالت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ را در مورد آنان تثبیت فرموده، و اساساً هدف از نزول قرآن کریم بر پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ را پیروزی اسلام بر سایر ادیان، شمرده است.[12]
با توجه به این آیات، جای هیچ گونه شکّ و شبههای درباره همگانی بودن دعوت قرآن کریم و جهانی بودن دین مقدس اسلام، باقی نمیماند.
جاودانی بودن اسلام
آیات مزبور، همان گونه که با به کار گرفتن الفاظ عامّ (مانند بنی آدم و الناس و العالمین) و با متوجه کردن خطاب به اقوام غیر عرب و پیروان سایر ادیان (مانند یا اهل الکتاب) عمومیت و جهانی بودن اسلام را ثابت میکند همچنین با اطلاق زمانی، محدودیت و مقید بودن آن را به زمانِ معینی نفی میکند و به ویژه، تعبیر «لیظهره علی الدین کلّه»[13] جای هیچ گونه شبههای باقی نمیگذارد. همچنین میتوان به آیه (42) از سوره فصلت، استدلال کرد که میفرماید:
« لا یَأْتِیهِ الْباطِلُ مِنْ بَیْنِ یَدَیْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ تَنْزِیلٌ مِنْ حَکِیمٍ حَمِیدٍ»
و دلالت دارد بر این که هیچ گاه قرآن کریم، صحت و اعتبار خود را از دست نخواهد داد. نیز دلایل خاتمیت پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ هر گونه توهمی را نسبت به امکان نسخ شدن این دین الهی به وسیله پیامبر و شریعت دیگری، باطل میسازد. و نیز روایات فراوانی به این مضمون، وارد شده است: «حلال محمد حلال إلی یوم القیامه، و حرامه حرام إلی یوم القیامه».[14] علاوه بر این که جاودانی بودن اسلام، مانند جهانی بودن آن، از ضروریات این دین الهی و بینیاز از دلیلی زائد بر دلایل حقانیت اسلام است.
حل چند شبهه
دشمنان اسلام که برای جلوگیری از گسترش این دین الهی، از هیچ گونه تلاشی فروگذار نکرده و نمیکنند، در صدد برآمدهاند که با القاء شبهاتی چنین وانمود کنند که دین اسلام فقط برای مردم عربستان نازل شده و رسالتی نسبت به سایر مردم نداشته است!
از جمله، به آیاتی تشبّث کردهاند که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ را مأمور هدایت خویشان و نزدیکان خویش یا اهل مکه و حوالی آن کرده است،[15] و نیز آیه (69) از سوره مائده که بعد از اشاره به یهود و صابئین و نصاری، ملاک سعادت را ایمان و عمل صالح میداند و نامی از پذیرفتن دین اسلام به عنوان شرط سعادت نمی برد. علاوه بر این که در فقه اسلامی اهل کتاب، همسنگ مشرکان نیستند بلکه با پرداختن جزیه (به جای خمس و زکاتی که مسلمانان میپردازند) امنیت ایشان در پناه دولت اسلامی حفظ میشود و میتوانند به احکام شریعت خودشان عمل کنند و این، نشانه به رسمیّت شناختن این ادیان است.
در پاسخ باید گفت: آیاتی که خویشان پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و اهل مکه را ذکر میکند درصدد بیان مراحل دعوت است که از خویشان آن حضرت شروع میشود و سپس به سایر اهل مکه و حوالی آن، گسترش مییابد و سرانجام همه جهانیان را در بر میگیرد. و چنین آیاتی را نمیتوان مخصّص آیاتی شمرد که رسالت آن حضرت را جهانی میداند، زیرا علاوه بر این که لحن این آیات، ابای از تخصیص دارد، لازمه چنین تخصیصی «تخصیص اکثر» است که در عرف عقلاء، مستهجن و غیر قابل قبول میباشد.
و اما آیه یاد شده از سوره مائده، در مقام بیان این نکته است که صرف انتساب به این یا آن دین، برای رسیدن به سعادت حقیقی، کافی نیست بلکه عامل سعادت، ایمان واقعی و عمل به وظایفی است که خدای متعال برای بندگانش مقرر فرموده است و طبق دلایلی که جهانی بودن و جاودانی بودن اسلام را اثبات میکند وظیفه همه مردم بعد از ظهور پیامبر اسلام، عمل به احکام و قوانین این دین است.
و اما امتیازی که در اسلام برای اهل کتاب بر سایر کافران، منظور شده به معنای معاف بودن ایشان از پذیرفتن اسلام و عمل به احکام آن نیست بلکه در واقع، ارفاقی دنیوی است که بنابر مصالحی در حق آنان روا داشته شده و به اعتقاد شیعه، همین ارفاق هم موقتی است و در زمان ظهور ولی عصر ـ عجل الله فرجه الشریف ـ حکم نهایی ایشان اعلام، و با آنان مانند دیگر کافران رفتار خواهد شد و این مطلب را از جمله «لیظهره علی الدین کله» میتوان استفاده کرد.
[1] . آموزش عقائد, درس 29.
[2] . همان.
[3] . نامههای پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ در کتابهای معتبر تاریخی، ضبط شده و مجموعه آنها به صورت کتاب مستقلی به نام «مکاتیب الرسول» گردآوری شده است.
[4] . ر.ک: بقره, 21، نساء, 1، 174، فاطر, 15.
[5] . ر.ک: اعراف, 26، 27، 28، 31، 35، یس, 60.
[6] . ر.ک: بقره, 185، 187، آل عمران, 138، ابراهیم, 1، 52، جاثیه, 20، زمر, 41، نحل, 44، کهف, 54، حشر, 21.
[7] . ر.ک: انعام, 90، یوسف, 104، ص, 87، تکویر, 27، قلم, 52.
[8] . ر.ک: نساء, 79، حج, 49، سباء, 28.
[9] . رک: انبیاء, 107، فرقان, 1.
[10] . ر.ک: انعام, 19.
[11] . ر.ک: آل عمران, 65، 70، 71، 98، 99، 110، مائده, 15، 19.
[12] . ر.ک: توبه, 33، فتح, 28، صف, 9.
[13] . ر.ک: توبه, 33، فتح, 28، صف, 9.
[14] . ر.ک: کافی: ج1, ص57، ج2, ص17، بحار: ج2، ص260، ج24، ص288، وسایل الشیعه: ج18، ص124.
[15] . ر.ک: شعراء, 214، انعام, 92، شوری, 7، سجده, 3، قصص, 46، یس, 5 و 6.
آیت الله مصباح یزدی- آموزش عقاید، ص326