زیارت در قرآن

زیارت در قرآن

از آن جا که زیارت, شریعه‌ ورود به دریای ولایت، و ظهور تمسّک و نمود اعتصام به مستمسک امامت است، و با توجه به این نکته که توصیه‌های قرآنی به اعتصام و تمسک به حبل الهی از طریق زیارت تحقق می‌یابد، شایسته است در حدّ گذرا و مختصر به برخی از آیاتی که بر این ارتباط تأکید دارد، اشاره کنیم.
خدای سبحان در قرآن کریم از سه طریق عمده هدایت‌گری می‌کند و راه پیوند و قرب به اولیای الهی را توصیه می‌کند:
یکم: بیان جایگاه و موقعیت والای آنان در نظام تکوینی و عالم تشریع و نیز برشماری اوصاف و کمالات شایسته و خصایص زنده، کامل و مؤثر آنها در نظام بشری، و عصمت و مصونیّت آنان از هر نوع رجس و رجز مادی و معنوی. چنین کمالاتی به دلالت التزامی لزوم تبعیّت و اطاعت و محبت و مودّت نسبت به آنها را به همراه دارد.
دوم: پرهیز دادن از اِعراض و دوری از آنها که موجب انحطاط و سقوط بوده و حرمان ازکمالات انسانی و الهی است. با این گونه بیان راه هرگونه گسست و سهل انگاری در مقابل عترت طاهره ـ علیهم السّلام ـ را می‌بندد، بلکه همه‌ی آن راه‌ها را اعوجاج و انحراف می‌داند.
سوم: آیاتی مستقل، صریح و روشن در جهت همراهی، ‌مصاحبت و بلکه مسئولیت در مقابل اهل‌بیت ـ علیهم السّلام ـ که با عبارات مختلف این معنا را تذکر می‌دهد. به نمونه‌هایی از این آیات اشاره می‌کنیم:
1. از جمله آیاتی که با تصریح و با فعل امر همراهی با سفرای الهی و اوصیای معصومِ از هر گونه خطا و لغزشی را توصیه می‌کند، آیه‌ی: «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»؛[1] «ای انسان‌های مؤمن ضمن کسب تقوا همواره با صادقین همراه باشید» است. در این آیه توصیه به تقوا بیانگر این معناست که این مصاحبت، تبعیت، اطاعت و ملازم بودن باید با قدرت، عزم و تصمیم جدی همراه باشد؛ زیرا تقوا در مصاحبت، این پیام را دارد که هم صادقین را درست بشناسید و هرگز غیر صادقین را با صادقین اشتباه نکنید و هم بعد از شناخت لحظه‌ای درنگ نکرده و همواره با کمال جدیت و با همه‌ی وجود همراهی با صادقین را رعایت کنید؛ همان گونه که رسول مکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ نیز در این معیت و مصاحبت به حدّی در عبودیت و بندگی نسبت به پروردگار عالم مداومت و همراهی می‌کرد که احدی در این مسیر با او یار نبود: «لِى مَعَ اللهِ وَقْتٌ لایَسَعُهُ مَلَکٌ مُقَرَّبٌ وَلا نَبِىٌّ مُرْسَلٌ»؛[2] برای من نسبت به خداوند حالاتی است که هیچ فرشته‌ی مقرّب و هیچ نبی فرستاده‌ای یارای قدم نهادن در آن عرصه را ندارد، و از فرط این مصاحبت خداوند او را به عنوان حبیب خود اتّخاذ کرد: «وَ اتَّخَذْتُکَ حَبِیباً»[3] و به تبع آن علی ـ علیه السّلام ـ نیز نسبت به آن حضرت همین حد از متابعت را داشت، که اولاً خود را به عنوان بنده‌ای از بندگان محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ معرفی کرده: «إنَّما أَنَا عَبْدٌ مِنْ عَبِیدِ مُحَمَّدٍ ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ »[4] و در خطبه‌ی «قاصعه» کیفیّت این تبعیت و همراهی را یاد می‌کند: «وَ لَقَدْ کُنْتُ أَتَّبِعُهُ اتِّبَاعَ الْفَصِیلِ أَثَرَ أُمِّهِ یَرْفَعُ لِی فِی کُلِّ یَوْم مِنْ أَخْلَاقِهِ عَلَماً وَ یَأْمُرُنِی بِالِاقْتِدَاءِ بِهِ»؛[5] تبعیت من از پیامبر گرامی به حدی بود که لحظه‌ای از او جدا نمی‌شدم و هر روز نکته‌ای از اخلاق نیک و پسندیده به من می‌آموخت و به من فرمان می‌داد تا پیروی کنم.
این مصاحبت به حدی بود که در بین همه‌ی مؤمنان تنها او برادر و همتای حقیقی پیامبر شد و طبعاً او نیز محبوب الهی و به منزله‌ی جان رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ معرفی شد: «یا عَلِىُّ أَنْتَ مِنِّى وَ أَنَا مِنْکَ وَ‌أَنْتَ أَخِى».[6]
باید توجه داشت که این معیت و همراهی، وقتی به اوج رسید و انسان در مسیر عبودیت و اطاعت الهی میادین، مواقف و منازل را طی کرد. این معیت که همراهی و مصاحبت ویژه بوده و متضمن هدایت، کمال و آشنایی با اسرار عالم است از ناحیه‌ی پروردگار عالم نیز به انسان خواهد رسید، و اگر خداوند در قرآن می‌فرماید با صادقین همراه باشید در آیه‌ی دیگر می‌فرماید: خداوند با صادقین و محسنین است: «وَ إِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الُْمحْسِنِینَ».[7]
در این مورد نیز اگر انسان با اهل‌بیت ـ علیهم السّلام ـ باشد و رابطه با آنها را جدی گرفته، اعتصام، اتصال و تمسّک را رعایت کرده باشد، یعنی تولّی صورت پذیرفته و دوستی و ولای آنان در قلب و ارکان وجودی آدمی نشسته باشد، از آن سویْ ولایت و سرپرستی اهل‌بیت ـ علیهم السّلام ـ نسبت به انسان‌ها، که خود برترین و مؤثرترین نعمت است، نیز ظاهر می‌شود.
بدیهی است که با مولویّت و حاکمیّت عترت ـ علیهم السّلام ـ بر قلمرو وجود انسانی، زمینه‌های رشد و بالندگی انسان شکوفا می‌شود و همراهی و مصاحبت به معیت و حضور دائم مبدّل می‌شود: «وَ مَنْ یُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِکَ مَعَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیِّینَ وَ الصِّدِّیقِینَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِینَ وَ حَسُنَ أُولئِکَ رَفِیقاً»؛[8] «و کسانی که از خدا و پیامبر اطاعت کنند، در زمره‌ی کسانی خواهند بود که خدا ایشان را گرامی داشته (یعنی) با پیامبران و صدّیقان و شهیدان و شایستگانند و آنان چه نیکو همدمانند». این همراهی و حشر با اولیای الهی در سخت‌ترین مراحل با انسان بوده و طبق احادیث فراوان در مواقف و مهالک دشوار این معیتِ شفاعت آفرین موجب گشایش و آسودگی است.
در زیارت شب و روز عرفه آمده که هدف از زیارت آن است که معیّت و همراهی دنیا و آخرت را از شما مسئلت کنم: «أَسْأَلُ اللهَ بِالشَّأنِ الّذِى لَکَ عِنْدَهُ وَ بِالْمَحَلِّ الّذِى لَکَ لَدَیْهِ أَنْ یُصَلِّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ‌ یَجْعَلَنِى مَعَکُمْ فِى الدُّنْیا وَ الآخِرَهِ بِمَنِّهِ وَ جُودِهِ وَ کَرَمِهِ.»[9] اساساً بهره انسان در زیارت همین همراهی و مرافقت است.
در زیارت عسکریین (امام هادی ـ علیه السّلام ـ و امام عسکری ـ علیه السّلام ـ ) نیز می‌خوانیم:
«أَسْأَلُ اللهَ رَبِّى وَ رَبَّکُما أَنْ یَجْعَلَ حَظِّى مِنْ زِیارَتِکُما الصَّلاهَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنْ یَرْزُقَنِى مُرافَقَتَکُما فِى الْجِنانِ ‌مَعَ‌ آبائِکُما الصَّالِحِینَ».[10] از همین رهگذر زیارت نقش مهم و اساسی خود را در فراهم آوردن زمینه مصاحبت و همراهی تامّ دارد.
یکی از بهترین و مؤثرترین آثار زیارت همانند پذیرش و تأیید افکار و آرمان‌های مزور است. اگر انسان بر مبنای بیانات اعتقادی و روایاتی همانند آنچه جابر بن عبدالله انصاری، اولین زایر حرم حسینی از رسول گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ بیان داشته این معنا را بیابد که زیارت نماد هم‌فکری و هم‌دلی است و کسی که به زیارت می‌رود خود را از نظر اعتقادی، اخلاقی و رفتاری با مزور هماهنگ ساخته و نیّت همراهی همه جانبه را دارد و خود نیز به این گرایش مایل و امیدوار است. اینجاست که موفق به کسب همراهی و مصاحبت شده و آیه‌ی «وَ کُونُوا مَعَ الصَّادِقِینَ»[11] را تحقق بخشیده است. با توجه به حدیث جابر این نکته روشن‌تر می‌شود.
جابر بن عبدالله انصاری به عطیّه کوفی می‌گوید: یا عطیّه سمعت حبیبی رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ یقول: «مَنْ أَحَبَّ قَوْماً حُشِرَ مَعَهُمْ وَ مَنْ أَحَبَّ عَمَلَ قَوْمٍ أُشْرِکَ فِى عَمَلِهِمْ»؛[12] جابر می‌گوید دوستم پیامبر خدا ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ فرمود: هر کسی قوم و مردمی را دوست داشته باشد با آنها محشور می‌شود و هر کسی عمل و کار مردم و ملتی را دوست داشته باشد با آنها در عمل‌شان شریک است. از این رهگذر کسانی که به هر نحو نتوانستند در عرصه‌ی کربلا حاضر شوند، با اظهار همدردی و همراهی, خود را از نظر فکری و روحی نزدیک کرده و با تدارک کردن آن نقیصه همراهی خود را اعلام می‌دارند؛ چنان که در زیارت امام حسین ـ علیه السّلام ـ به آن حضرت عرض می‌کنیم: «لَبَّیْکَ داعِیَ اللهِ إنْ کانَ لَمْ یُجِبْکَ بَدَنِى عِنْدَ اسْتِغاثَتِکَ وَ لِسانِی عِنْدَ استِنصارِکَ فَقَدْ أَجابَکَ قَلْبِی وَ سَمْعِی وَ بَصَرِی، سُبْحانَ رَبِّنا إنْ کانَ وَعْدُ رَبِّنا لَمَفْعُولاً»؛[13] ای حسین عزیز که در دعوت به کمک، به خدا دعوت داشتی، اگر هنگام استغاثه و کمک طلبی تو، نتوانستم شما را با بدن و زبانم کمک کنم، هر آینه قلب، گوش و چشمم شما را اجابت کرده است. منزه است پروردگار ما و وعده‌ی پروردگار ما هر آینه محقّق است.
البته این اعتراف و تصدیق به همراهی و تبعیّت, شایستگی همراهی با آنان را نیز افزون می‌گرداند؛ از این رو در نوع زیارت نامه‌ها آرزوی مصاحبت آمده است: «یا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَکُمْ فَأفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً»؛[14] ای کاش با شما بودم و به رستگاری عظیمی نایل می‌شدم. یا در زیارت شب عرفه‌ی حضرت امام حسین ـ علیه السّلام ـ آمده است: «أَسْأَلُ اللهَ… أَنْ یُصَلَّیَ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ‌ یَجْعَلَنِى مَعَکُمْ فِى الدُّنْیا وَ الآخِرَهِ بِمَنِّهِ وَ جُودِهِ وَ کَرَمِهِ»؛[15] از خدا می‌خواهم که بر محمد ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و آلش درود فرستد و مرا با شما در دنیا و آخرت همراه دارد.


[1] . سوره‌ی توبه، آیه‌ی 119.
[2] . بحارالانوار، ج18، ص360.
[3] . همان، ص383.
[4] . بحارالانوار، ج3، ص283.
[5] . نهج البلاغه، خطبه‌ی 192.
[6] . بحارالانوار، ج51، ص108.
[7] . سوره‌ی عنکبوت، آیه‌ی 69.
[8] . سوره‌ی نساء، آیه‌ی 69.
[9] . بحارالانوار، ج98، ص361.
[10] . تهذیب الأحکام، ج6، ص94.
[11] . سوره‌ی توبه، آیه‌ی 119.
[12] . بحارالانوار، ج65، ص131.
[13] . بحارالانوار، ج98،‌ص337.
[14] . همان، ص166.
[15] . همان، ص361.
@#@ و این خصیصه در زیارت وداع و دعای آن برجسته است و بر آن تأکید شده است؛ زیرا یکی از خواسته‌های جدّی در زیارت وداع همین مصاحبت و همراهی است: «…. أَللّهُمَّ لا تَجْعَلْهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنْ زِیارَتِی إیّاهُمْ وَ أَشْرِکْنِی مَعَهُمْ فِی صالِحِ ما أَعْطَیْتَهُمْ عَلی نُصْرَتِهِمْ ابْنِ نَبِیِّکَ وَ‌حُجَّتِکَ‌عَلی خَلْقِکَ وَ جِهادِهِمْ مَعَهُ»؛[1] بار الها این زیارت را آخرین عهد زیارت من قرار مده و مرا با این شهیدان در عطای ولایت شریک گردان؛ عطایی که به پاس یاری کردن فرزند رسولت و حجّتت بر خلق و جهاد آن شهیدان همراه با او به آنها عطا کرده‌ای.
2. حل مشکلات علمی و اخلاقی و بیرون آمدن از ورطه‌ی ظلالت و جهالت تنها در سایه‌ی ارتباط و اتصال علمی با آشنایان و عالمان حقیقی دین، یعنی اهل‌بیت ـ علیهم السّلام ـ ممکن و میسور است و بدون ارتباط و سئوال و پرسش از آنها نه علمی ایجاد می‌شود و نه هدایتی ممکن است؛ از این رو خدای سبحان به صورت صریح و آشکار توصیه می‌کند: «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»؛[2] «پس اگر نمی‌دانید از دانایان کتاب‌های آسمانی جویا شوید.» در دو سوره‌ی مستقل تأکید شده که از اهل ذکر سئوال کنید. هدف از سئوال رهیدن از جهل و ظلم و مشکلات فکری، روحی، اخلاقی و عملی در مسائل فردی و اجتماعی است و مناسب‌ترین بستر برای آن زیارت است؛ چه در حال حضور اولیای الهی و چه در حال غیبت و ممات آنان.
رسول گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ در پاسخ این پرسش که اهل ذکر چه کسانی هستند فرمود: من ذکر هستم و امامان ـ علیهم السّلام ـ اهل ذکر هستند؛ قال ابو جعفر الباقر ـ علیه السّلام ـ فی قول الله عزّ و جلّ «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»: «قالَ رَسُولُ اللهِ ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ الذِکْرٌ أَنَا وَ الأَئِمَّهُ ـ علیهم السّلام ـ أَهْلُ الذِّکْرِ…».[3]
حضرت امام رضا ـ علیه السّلام ـ نیز در پاسخ همین سوال فرمود: ما اهل ذکر و پرسش شوندگان هستیم؛ سَأَلْتُ‌ الرِّضا ـ علیه السّلام ـ فَقُلْتُ لَهُ: جُعِلْتُ فِداکَ «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ»؟ فَقالَ: «نَحْنُ أَهْلُ الذِّکْرِ وَ‌نَحْنُ الْمَسْئُولُونَ».[4]
در بیانی دیگر از امام رضا ـ علیه السّلام ـ آمده است: «اَلذِّکْرُ رَسُولُ اللهِ ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ وَ نَحْنُ أَهْلُهُ وَ ‌ذلِکَ بُیِّنَ فِی کِتابِ‌ اللهِ حَیْثُ یَقُولُ فِی سُورَهِ الطَّلاقِ «فَاتَّقُوا اللَّهَ یا أُولِی الْأَلْبابِ الَّذِینَ آمَنُوا قَدْ أَنْزَلَ اللَّهُ إِلَیْکُمْ ذِکْراً ـ رَسُولاً یَتْلُوا عَلَیْکُمْ آیاتِ اللَّهِ مُبَیِّناتٍ»[5] فَالذَِکْرُ رَسُولُ اللهِ ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ وَ نَحْنُ أَهْلُهُ.»[6]
در ذیل آیه‌ی «وَقِفُوهُمْ إِنَّهُم مَسْئولُونَ»[7] نیز در برخی احادیث آمده که مورد سئوال، ولایت اهل‌بیت و مودّت نسبت به آنهاست؛[8] بنابراین، چیزی که با این اصرار و تأکید درخواست شده و چنین نقش و تأثیر عمده‌ای در دنیا و عقبی دارد، ضرورت آن حتمی و اهمیّت آن قطعی است.
3. نمونه‌ی بارز و آشکار دیگر، توصیه و فرمان الهی به اطاعت و تبعیّت از اهل‌بیت ـ علیهم السّلام ـ مطابق آیه‌ی شریفه‌ی «أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ»[9] است. در این کریمه به همان صورتی که به اطاعت از رسول گرامی ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ توصیه شده بدون تکرار امر، به همان وجه تبعیّت از صاحبان حقیقی امر و ولایتمداران دستور داده شده است. کسانی که در کنار پیامبر گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ اطاعت از آنها الزامی شناخته شده قطعاً موالیان و والیان راستین هستند و اساساً بدون اطاعت والیان امر اطاعت خدا و رسول امکان ندارد. از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده که فرمودند: «إنَّهُ مَنْ أَتَی الْبُیُوتَ مِنْ أَبْوابِها اهْتَدی وَ مَنْ أَخَذَ فِی غَیْرِها سَلَکَ طَرِیقَ الرَّدی وَ صَل اللهُ طاعَهَ وَلِیِّ أَمْرِهِ بِطاعَهِ رَسُولِهِ وَ طاعَهَ رَسُولِهِ بِطاعَتِهِ فَمَنْ تَرَکَ طاعَهَ وُلاهِ ‌الأَمْرِ لَمْ یَطِعِ اللهَ وَلا رَسُولَهُ وَ…»؛[10] تنها کسانی که از باب ولایت به بیوت هدایت و سعادت گام نهاده‌اند، هدایت یافته‌اند و کسانی که در غیر این مسیر راه می‌پیمایند در راه ضلالت و پستی گام می‌نهند و در واقع اطاعت اولوالامر و اطاعت رسول در پرتو اطاعت الهی خواهد بود و اگر کسی اطاعت اولوالامر را ترک کند در واقع خدا و پیامبرش را اطاعت نکرده است.
تولّی، تبعیت و اطاعت از اولوالأمر به همان حدی معتبر است که اطاعت از رسول گرامی ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ دارای ارزش و بهاست و خداوند این اطاعت را اطاعت از خود دانسته و فرموده است: «مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ»[11] و طاعت آنها را مقرون به طاعت خود دانسته است: «وَ قَرَنَ طاعَتَکُمْ بِطاعَتِهِ»[12] با چنین اهمیت و ارزشی طبعاً اتصال و اعتصام به آنها یک ضرورت برای کمال وجودی انسان‌ها خواهد بود و بدیهی است که زیارت با شاخصه‌های برجسته و دل‌نشین آن جلوه‌های اطاعت و تبعیّت را در دل‌ها می‌نشاند.
4. مودّت و دوستی اهل‌بیت ـ علیهم السّلام ـ به قدری عظیم و ارزشمند است که تنها اجر رسالت شمرده شده است: «قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّهَ فِی الْقُرْبى»، [13] و تنها کسانی می‌توانند در مقابل رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ رو سفید و سرفراز باشند که با معرفت و مودّت نسبت به خویشاوندان آن حضرت حرکت انسانی و الهی خویش را تصحیح کرده و به این حسنه‌ی دنیا و عقبی رسیده باشند؛ «وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَنَهً نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً»[14] «قطعاً کسانی که خیر و نیکی، یعنی مودّت به اهل‌بیت ـ علیهم السّلام ـ را تحصل کرده باشند، برای آنها احسان و انعام الهی افزون خواهد بود.» تردیدی نیست که از بهترین راه‌ها برای ایجاد محبّت و دوستی و تحصیل ارادت و معرفت اهل‌بیت ـ علیهم السّلام ـ ، حضور در مشاهد آنان و خواندن زیارت نامه‌های جامع و زیبای آنان است.
5. ندامت و خسران همواره بر کسانی است که در دنیا توانایی خود را در جهت پیوند با اهل‌بیت ـ علیهم السّلام ـ به کار نگرفتند. خدای سبحان حال این افراد را این گونه حکایت می‌کند: در حالی که دو دست خود را از سر ندامت و حسرت به دندان گرفته وا حسرتا سر داده و با خود می‌گویند: ای کاش پیوند خود را با پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ تحکیم کرده و راه به رسالت را که همان ولایت عترت ـ علیهم السّلام ـ است اتّخاذ می‌کردیم؛ «وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً».[15]
طبق بیان پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ تنها طریق و راهی که به رسالت ختم می‌شود راه ولایت است؛ زیرا وقتی از رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ سئوال شد جنب الله چیست؟ فرمود: همان چیزی است که به رسالت منتهی می‌شود و انسان ظالم در روز قیامت به سبب ترک ارتباط با آن، دو دست حسرت به دندان می‌گیرد؛ فقالوا: «یا رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و ما جنب الله هذا؟» فقال: «هُوَ الَّذِی یَقُولُ اللهُ فِیهِ: «وَ یَوْمَ یَعَضُّ الظَّالِمُ عَلى یَدَیْهِ یَقُولُ یا لَیْتَنِی اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِیلاً» فَوَصِیِّى السَّبِیلُ إلَیَّ مِنْ بَعْدِى».[16]
6. انسان‌های دور افتاده از طریق هدایت و منقطع شده از مسیر ولایت، در وادی حسرت با صد افسوس و آه از تفریط و کوتاهی، و از قصور و تقصیر خود پشیمان و نادم هستند که چرا در دنیا به «حبل الله»، «نور الله» و «جنب الله» نزدیک نشده و از آن دور و جدا مانده‌اند: «أَنْ تَقُولَ نَفْسٌ یا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ»؛[17] «نیکوترین چیزی را که از جانب پروردگارتان به سوی شما فرود آمده است پیروی کنید تا این که (مبادا) کسی بگوید: «دریغا بر آنچه در حضور خدا کوتاهی ورزیدم». شیخ صدوق ـ رحمه الله ـ فرموده است: جنب در لغت عرب به معنای طاعت است؛ گفته می‌شود: هذا صغیر فی جنب الله، یعنی فی طاعه الله عزّ و جلّ؛ پس معنای قول امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ که فرمودند: «أَنَا جَنْبُ اللهِ» یعنی «أنا الّذی ولایتی طاعه الله».[18] مرتبه جنب اللّهی ویژه‌ی رسول گرامی اسلام ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ و اوصیای معصوم آن حضرت است؛ چنان که پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ به حضرت علی ـ علیه السّلام ـ فرمود: «خُلِقْتُ أَنَا وَ أَنْتَ یا عَلِیُّ مِنْ جَنْبِ اللهِ تَعالی فَقالَ: یا رَسُولَ اللهِ‌ ما جَنْبُ اللهِ تَعالی؟ قالَ ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ : سِرٌّ مَکْنُونٌ وَ عِلْمُ مَخْزُونٌ لَمْ یَخْلُقِ اللهُ مِنْهُ سِوانا فَمَنْ أَحَبَّنا وَ فی بِعَهْدِ اللهِ وَ مَنْ أَبْغَضَنا فَإنَّهُ یَقُولُ فِى آخِرِ نَفَسٍ: «یا حَسْرَتى عَلى ما فَرَّطْتُ فِی جَنْبِ اللَّهِ»؛[19] خلقت من و تو یا علی از جنب الله است.


[1] . همان، ص204.
[2] . سوره‌ی نحل، آیه‌ی 43؛ سوره‌ی انبیاء، آیه‌ی 7.
[3] . بحارالانوار، ج16، ص359.
[4] . کافی، ج1، ص210.
[5] . سوره‌ی طلاق، آیات 10 ـ 11.
[6] . بحارالانوار، ج23، ص173.
[7] . سوره‌ی صافات، آیه‌ی 24.
[8] . بحارالانوار، ج36، ص78.
[9] . سوره‌ی نساء، آیه‌ی 59.
[10] . بحارالانوار، ج66، ص10.
[11] . سوره‌ی نساء، آیه‌ی 80.
[12] . تهذیب الاحکام،‌ج6، ص100.
[13] . سوره‌ی شوری، آیه‌ی 23.
[14] . سوره‌ی شوری، آیه‌ی 23.
[15] . سوره‌ی فرقان، آیه‌ی 27.
[16] . بحارالانوار، ج36، ص17.
[17] . سوره‌ی زمر، آیه‌ی 56.
[18] . بحارالانوار، ج4، ص9.
[19] . مصباح الهدایه، ص281.
@#@ از حضرت پرسیدند: جنب الله چیست؟ رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم ـ در جواب فرمود: سرّ الهی و علم پنهان ربوبی است که جز ما اهل‌بیت ـ علیهم السّلام ـ از آن سرشته نشده و نمی‌شود و کسانی که عهد امامت و میثاق رسالت را وفا کردند با مایند و آنها که گسستند و رابطه با ما را نپسندیدند در حسرت و نگرانی باقی می‌مانند.
بنابراین، تنها مصداق جنب الله عترت طاهره ـ علیهم السّلام ـ هستند و انسان مقصّر همواره به سرزنش درونی و عذاب بیرونی معذّب است.
در زیارت پنجم امیر المؤمنین ـ علیه السّلام ـ آمده: «وَ أَشْهَدُ أَنَّکَ جَنْبُ اللهِ وَ بابُهُ وَ أَنَّکَ حَبِیبُ اللهِ وَ وَجْهُهُ الّذِى مِنْهُ یُؤْتی وَ أَنَّکَ سَبِیلُ اللهِ»؛[1] من گواهی می‌دهم که تو جنب اللهی و طریق اهلی و حبیب و وجه خدایی که راه و طریق ارتباط با خدایی. و امام باقر ـ علیه السّلام ـ فرمود: «مَعْنی جَنْبِ اللهِ أَنَّهُ لَیْسَ شَىْءٌ أَقْرَبَ إلَی اللهِ مِنْ رَسُولِهِ وَلا أَقْرَبَ إلی رَسُولِهِ مِنْ وَصِیِّهِ»؛ معنای جنب الله این است که هیچ چیزی از رسول الله به خدا نزدیک‌تر نیست و هیچ کسی هم از وصّی او به رسول الله نزدیک‌تر نیست.[2] نیز آن حضرت فرمود: «نحن جنب الله»؛ ما جنب الله هستیم.[3]
امام حسن عسکری ـ علیه السّلام ـ طی نامه‌ای گلایه آمیز به اسماعیل بن اسحاق نیشابوری ضمن اشاره به کوتاهی شیعیان در امر امامت، آنها را از وادی حسرت و صحرای ندامت پرهیز می‌دهد: «وَ إِیَّاکُمْ أَنْ تُفَرِّطُوا فِی جَنْبِ اللهِ ‌فَتَکُونُوا مِنَ الْخاسِرِینَ»؛[4] از کوتاهی نسبت به جنب الله (که همان ولایت اولیای الهی است) بپرهیزید که از خسارت دیدگان خواهید شد. بدیهی است که زیارت با شاخصه‌ها، آداب و شرایط ویژه‌ای که دارد، از عاطفی‌ترین و در عین حال نزدیک‌ترین راه حضور و تقرّب به آنهاست و خروج از وادی تحسّر و برهوت تأسف و نیز عدم سقوط در آن مهالک جز از این طریق و با این شیوه امکان پذیر نیست.


[1] . بحارالانوار،‌ج97، ص379.
[2] . همان، ج4، ص9.
[3] . همان،‌ج24، ص191.
[4] . تحف العقول، ص486.
آیه الله جوادی آملی- فلسفه زیارت و آیین آن, ص57

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید