هدف: همان هدفي است كه از تدريس حروف ناخوانا براي بزرگسالان داشتيم و انتظارات ميباشد.
مقدّمه: در بررسي موارد حروف ناخوانا در قرآن و سهولت آموزش آنها براي خردسالان به اين نتيجه رسيديم كه پنج مورد از هفت مورد را تحت عنوان حروف ناخواناي «والي» در قرآن (كه نشانه آنها نداشتن علامت بود) و دو مورد ديگر را تحت عنوان تبديل صداهاي كشيده به كوتاه مطرح ميكنيم. در اين تقسيمبندي جديد، موارد حروف ناخوانا را به ترتيب «و، ا، ل، ي» ميآوريم، براي اين مقصود پنج مورد را بر اين اساس مورد بررسي دوباره قرار ميدهيم.
حرف «واو»: حرف واو در دو مورد اوّل «پايه و كرسي همزه» و دوّم «پايه و كرسي الف مدّي» موجود بود.
حرف «الف»: حرف الف در سه مورد اوّل «پايه و كرسي همزه» و سوّم «الف جمع» و پنجم «همزه وصل» موجود بود.
حرف «لام»: حرف لام تنها در مورد ششم «لام «ال» تعريف نزد حروف شمسي» موجود است.
حرف «ياء»: حرف ياء در دو مورد اوّل «پايه و كرسي همزه» و دوّم «پايه و كرسي الف مدّي» موجود بود.
مراحل تدريس
1 ـ از كلمات فارسي كه داراي حرف ناخوانا باشند براي طبيعي جلوه دادن اين امر كمك ميگيريم.
2 ـ حروف ناخوانا در قرآن را تحت عنوان «حروف والي» معرّفي ميكنيم و مشخّصة آنها را بيان ميكنيم.
3 ـ موارد حروف ناخوانا به ترتيب حروف «و، ا، ل، ي» را معرّفي ميكنيم.
4 ـ روي كلماتي كه داراي آن مورد از حروف ناخوانا باشد تمرين ميكنيم.
5 ـ روي آياتي كه داراي آن مورد از حروف ناخوانا باشد تمرين ميكنيم.
روش تدريس
همانند روش بزرگسالان براي طبيعي جلوه دادن حروف ناخوانا در نگارش قرآن، از كلمات فارسي كه داراي حرف ناخوانا باشد استفاده ميكنيم و پس از آن، حروف ناخوانا در قرآن را معرّفي ميكنيم.
معلّم: در قرآن به چهار حرف «و، ا، ل، ي» برميخوريم كه هرگاه علامت نداشتند خوانده نميشوند.
هروقت بي علامتند زدست مردم راحتند
هروقت با علامتند گرفتار قرائتند
براي اين كه اين چهار حرف، در ذهنتان بماند با آنها كلمه «والي» ساختهاند.
بَه بَه ببين چه عاليه چون از حروف واليه
نوشته ميشه خونده، نميشه
براي آشنايي كامل با آنها در قرآن، موارد هر يك را به ترتيب ميآوريم، اوّلين حرف كلمه «والي»، «واو» است، امروز ميخواهيم با موارد «واو ناخوانا» در قرآن آشنا شويم (عنوان موارد واو ناخوانا را روي تابلو مينويسيم).
موارد واو ناخوانا
معلّم: هرگاه روي حرف «واو»، «همزه» قرار گيرد «ؤ» در اين صورت و او خوانده نميشود و در حكم پايه و كرسي براي حمزه خواهد بود و علامت موجود روي آن مربوط به خود همزه است، مانند:
مُؤْمِنْ، تُؤْتي، باؤُو
چند مثالِ اوّل را نخست بدون حرف واو مينويسيم و بعد از خواندن آن، واو را با توضيحات لازم اضافه ميكنيم، به عنوان مثال: معلّم: اين كلمه را «مُئـْ مِنْ» باهم بخوانيد.
دانش آموزان: مُئـْ مِنْ.
معلّم: اين واوي كه به اين كلمه اضافه ميكنم «مُؤْمِنْ» هيچ علامتي ندارد، آيا خونده ميشود؟
دانش آموزان: خونده نميشود.
معلّم: حالا باهم بخوانيد.
دانش آموزان: مُئـْ مِنْ.
معلّم: در اين كلمه چه حرفي خوانده نشد؟
دانش آموزان: واو.
معلّم: چرا خوانده نشد؟
دانش آموزان: علامت ندارد.
معلّم: بله، اين «واو» چون علامت ندارد خوانده نميشود و در اين جا حكم پايه و كرسي براي همزه دارد واز حروف «والي» به حساب ميآيد.
چند كلمه ديگر به همين روش مثال ميزنيم، سپس براي آشنايي بيشتر، روي كلمات و آياتي كه داراي مورد فوق باشد تمرين ميكنيم و پس از آن كه مطئمن شديم دانش آموزان ياد گرفتهاند، مورد ديگر واو ناخوانا را معرّفي ميكنيم.
معلّم: يكي ديگر از موارد واو ناخوانا در قرآن وقتي است كه بعد از صداي كشيدة فتحه «ـ»، حرف «واو» قرار گيرد و هيچگونه علامتي هم نداشته باشد. در درس صداي كشيدة فتحه گفتيم كه صداي كشيدة فتحه چند شكل دارد؟
دانش آموزان: دو شكل «ا،ـ».
معلّم:بعضي وقتها پس از شكل دوّم صداي كشيده فتحه «ـ» حرف واوي قرار ميگيرد و هيچگونه علامتي هم ندارند، در اين صورت اين واو خوانده نميشود، مانند:
صَلوةُ ، حَيوةُ ، زَكوةُ
براي چند مثالِ اوّل همانند روش پايه همزه عمل ميكنيم (نخست واو را نمينويسيم و بعد از خواندن كلمه، واو را با توضيحات مذكور اضافه ميكنيم) سپس براي آشنايي بيشتر روي كلمات و آيات قرآني كه داراي مورد فوق باشد تمرين ميكنيم، و پس از آن كه مطمئن شديم دانش آموزان درس را ياد گرفتهاند، تكليف منزل را مشخّص ميكنيم.
موارد الف
پيش از تدريس موارد الف، نخست از درس گذشته تمرين ميكنيم و پس از آن كه مطمئن شديم دانش آموزان درس را ياد گرفتهاند، درس جديد را آغاز ميكنيم.
معلّم: همه با موارد «واو» ناخوانا در قرآن آشنا شديم، امروز ميخواهيم با موارد الف ناخوانا آشنا شويم، يكي از موارد الف ناخوانا، الفي است كه پايه و كرسي همزه قرار گيرد، در اين صورت الف خوانده نميشود، و علامت موجود روي آن مربوط به خود همزه است، مانند:
سَأَلَ، أَخَذَ، أَنْشَأْنا
مثالها را مانند سابق، نخست بدون الف و سپس الف را با توضيحات مذكور اضافه ميكنيم، پس از تمرين روي كلمات، آيات را تمرين ميكنيم و بعد از آن كه مطئمن شديم دانش آموزان درس را ياد گرفتهاند، مورد ديگر الف ناخوانا را بيان ميكنيم.
دو مورد ديگر براي الف باقي ماند. يكي «الف جمع» وديگر «همزه وصل»، براي پرهيز از اصطلاحات عربي، آن دو را بر اين گونه معرّفي ميكنيم: هرگاه الف در وسط (تا شامل همزه وصل شود) و يا آخر كلمه (تا شامل الف جمع شود) قرار گيرد و علامتي هم نداشته باشد، خوانده نميشود. (ديگر كاري به نحوة خواندن همزه وصل در ابتداي كلمات نداريم. بعد از يادگيري ساده خواني در بحث روانخواني قرآن، آن را آموزش ميدهيم).
معلّم: اضافه بر مورد فوق كه الف پايه و كرسي براي همزه بود، هرگاه الفي در وسط يا آخر كلمه قرار بگيرد و علامتي هم نداشته باشد خوانده نميشود، مانند:
وَاضْرِبْ، نَصَرُوا، وَاذْكُرِاسْمَ
روي كلمات و سپس روي آيات تمرين ميكنيم و پس از آن كه مطئمن شديم دانش آموزان درس را ياد گرفتهاند، تكليف منزل را مشخّص ميكنيم.
مورد لام
براي لام يك مورد بيشتر نداريم و آن وقتي بود كه بعد از «لام»، «حروف شمسي» باشد، با توجّه به اين كه خود «لام» در نگارش علامتي ندارد و در عوض «حروف شمسي» بعد از آن همه «مشدّد» ميباشند، نيازي به معرّفي «الف و لام تعريف» و «حرف شمسي و قمري» نيست و ميتوانيم آن را اين گونه ساده كنيم: هرگاه «لام» در نگارش علامتي نداشت خوانده نميشود و در عوض حرف بعد از آن با علامت «تشديد» خوانده ميشود و با آوردن چند مثال براي حروف شمسي و قمري تفاوت آن دو را در تلفّظ و علامت گذاري عملاً نشان ميدهيم.
موارد ياء
فقط دو مورد دربارة «ياء» داشتيم يكي مربوط به پايه و كرسي براي همزه و ديگري پايه و كرسي الف مدّي، پس از تمرين از درس قبل و پس از آن كه مطمئن شديم دانش آموزان درس را ياد گرفتهاند، اين دو رابه ترتيب توضيح ميدهيم و تمرين ميكنيم.
معلّم: امروز ميخواهيم با موارد آخرين «حرف ناخوانا» كه «ياء» باشد. آشنا شويم، در قرآن به دو مورد بر ميخوريم كه حرف «ياء» نوشته شده ولي خوانده نميشود، يكي آن جاهايي كه «پايه و كرسي براي همزه» واقع شود، هرگاه همزه«ء» روي حرف «ياء آخر» يا «غير آخر»، «ئ، ئـ» قرار گيرد، «ياء» در حكم «پايه و كرسي براي همزه» است وخوانده نميشود، علامت موجود روي آن نيز مربوط به «همزه» ميباشد. مانند:
بارِئُ كه خوانده ميشود بارِءُ
مَلائِكَةُ كه خوانده ميشود مَلاءِكَةُ
روي كلمات و سپس روي آيات تمرين ميكنيم و پس از آن كه مطئمن شديم دانش آموزان درس را ياد گرفتهاند، مورد ديگر را بيان ميكنيم.
معلّم: يكي ديگر از موراد «ياء ناخوانا» در قرآن، وقتي است كه «پايه و كرسي براي صداي كشيدة فتحه» واقع شود، هرگاه بعد از صداي كشيدة فتحه «ــ» حرف «ياء آخر» يا «غير آخر» قرار گيرد و هيچگونه علامتي هم نداشته باشد، «ــ ي ــ يـ) خوانده نميشود. مانند:
ضُحي كه خوانده ميشود ضُحا
نَزيكَ كه خوانده ميشود نَراكَ.
روي كلمات و سپس روي آيات تمرين ميكنيم و پس از آن كه مطئمن شديم دانش آموزان درس را ياد گرفتهاند، تكليف منزل را مشخّص ميكنيم تا براي جلسة بعد آن را انجام دهند.
تذكّراتي كه در پايان روش تدريس حروف ناخوانا براي بزرگسالان داديم، در مورد خردسالان نيز لازم است رعايت شود.
تبديل صداهاي كشيده به صداي كوتاه
دو مورد ديگر از حروف ناخوانا باقي ماند كه بنا شد آن دو را تحت عنوان «تبديل صداهاي كشيده به كوتاه» مطرح كنيم، در اين درس پس از تمرين از درس گذشته و اين كه مطمئن شديم دانش آموزان درس را ياد گرفتهاند، آن دو را به ترتيب بيان ميكنيم.
معلّم: در قرآن به دو مورد برميخوريم كه صداي كشيده تبديل به صداي كوتاه» ميشود.
1 ـ در قرآن به «شش كلمه» بر ميخوريم كه با«صداي كشيده» ضمّه «اُو» نوشته شده ولي با صداي كوتاه ضمّه «اُ» خوانده ميشود، و آن شش كلمه عبارتند از:
اُولي، اُولُوا، اُولاءِ، اُولاتِ، اُولئِكَ، سَاُوريكُمْ
كه به اين شكل خوانده ميشوند:
اُلي، اُلُوا، اُلاءِ، اُلاتِ، اُلئِكَ، سَاُريكُمْ
روي آياتي كه داراي اين كلمات است تمرين ميكينم و پس از اين كه مطئمن شديم دانش آموزان درس را ياد گرفتهاند، آخرين مورد از حروف ناخوانا را بيان ميكنيم.@#@
2 ـ هرگاه صداي كشيده «ـ ا، ـ يـ ، ـُ و» در آخر كلمه و در ابتداي كلمه ديگر حرف ساكن يا تشديد دار قرار گيرد، صداي كشيده تبديل به صداي كوتاه «ـَـِـُ» ميشود، در قرآنهاي با رسم الخط فارسي كه صداي كشيده فتحه و كسره را به اين شكل «ـ ا ي» علامت گذاري كردهاند، براي راهنمايي قاري در موارد فوق به صورت صداي كوتاه فتحه و كسره (ـَـِ) نوشتهاند. تنها مورد صداي كشيده ضمّه است كه بايد دقّت كنيم با صداي كوتاه ضمّه خوانده شود. مانند:
رَبَّنا اكْشِفْ كه خوانده ميشود: رَبَّنَكْشِفْ،
فِي الْمدّينَة كه خوانده ميشود: فِلْمدّينَةِ
ذُوالْعَرْشِ كه خوانده ميشود: ذُلْعَرشِ
روي كلمات و سپس روي آيات كه داراي اين كلمات است تمرين ميكنيم و پس از اين كه مطمئن شديم دانش آموزان درس را ياد گرفتهاند، تكليف منزل را مشخّص ميكنيم.
چند تذكّر
الف: تقسيم بندي حروف ناخوانا براي ارائه روش و راهنمايي معلّمين تازه كار است، معلّمين محترم تا ميتوانند از روش و ابتكارِ خود استفاده كنند ولي سعي كنند به اصل بحث لطمه نزنند.
ب: تمرين اساس يادگيري است، تمرين در كلاس، به خصوص براي خردسالان، بايد پيوسته و مكرر انجام گيرد و اين تمرين بايد روي آيات باشد تا ضمن آموزش قواعد ساده خواني با روانخواني قرآن نيز آشنا شوند.
ج: از اين به بعد، تكليف بايد از روي خود قرآن باشد، بدين ترتيب آيات را مشخّص ميكنيم و ميگوييم تا براي جلسة بعد، قرائت سادة آنها را تمرين كنند.