مقدمه
مهجوریت قرآن، دغدغههای فراوانی در میان قرآن پژوهان به وجود آورده است، به طوری که بسیاری کوشیدهاند با بررسی و تبیین ابعاد مهجوریت، قدمی در جهت مهجوریت زدایی از قرآن بردارند، قرآن مقدسترین و با ارزشترین کتاب در میان مسلمانان به شمار میرود. با وجود اهتمام به تلاوت، حفظ، تفسیر قرآن و نوشتن آن به زیباترین خطها و نیز استفاده از آیات قرآن در هنر معماری و انتشار این کتاب مقدس در تیراژ میلیونی و اقدامات دیگری از این دست، آیا باز هم قرآن مهجور است؟
آن چه مسلم است مهجوریت قرآن در سوره فرقان بیان شده است و پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ از امت خویش به درگاه خداوند شکوه مینماید. امّا آن چه در ابتدا ذکر شد مواردی از توجه ظاهری مردم به قرآن است و قبل از هر چیز باید بدانیم هدف از نزول این کتاب آسمانی چیست؟ و خدای متعال با فروفرستادن آن به دنبال کدام مقصد است؟
در این نوشتار درصدد بیان عوامل و پیامدهای مهجوریت در میان مسلمانان مورد بررسی قرار میگیرد و موضوع بحث شامل علل و نتایج نافرمانی، غفلت و فراموش قرآن از سوی مسلمانان میشود. از این رو موضع گیریهای کافران، مشرکان و مخالفان قرآن محل بحث نخواهد بود. بدیهی است بحث از راههای مهجوریت زدایی از قرآن نیز از مباحثی است که پرداختن به آن ضرورت دارد ولی به جهت رعایت اختصار از طرح آن در این مقاله معذوریم و با توفیقات الهی در مجالی دیگر به آن خواهیم پرداخت.
عوامل مهجوریت
مهجوریت قرآن در میان مسلمانان دارای عوامل و زمینههای فراوانی است که به اهم آنها میپردازیم:
1. تلاش برای جداکردن اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ از قرآن
مطابق حدیث شریف ثقلین، قرآن و عترت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ دو ودیعه الهی و دو گوهر گرانبهای به جای مانده از رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ هستند که مایه سعادت انسانها و جوامع بشری به حساب میآیند.
«انی قد ترکت فیکم الثقلین ما ان تمسکتم بهما لن تضلّوا بعدی و احدهما اکبر من الاخر: کتاب الله حبلٌ ممدود من السماء الی الارض و عترتی اهل بیتی. الّا و انهما لن یفترقا حتی یردا علیّ الحوض».[1]
جدایی ناپذیری ثقلین، بدین معنا نیست که امام ـ علیه السّلام ـ همواره مصحفی را به همراه خود داشته باشد؛ بلکه به معنای عدم انفکاک امامت و وحی قرآنی از یکدیگر است؛ امامان ـ علیهم السّلام ـ مبیّن و مفسّر قرآن کریم و شارح جزئیات و تفاصیل و نحوه اجرای کلیات آن هستند و قرآن نیز انسانها را به عنوان معصومین ـ علیهم السّلام ـ ارجاع و به سنت آنها بها میدهد.
اگر پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در حدیث ثقلین از جدایی ناپذیری ثقلین سخن نمیگفت. جای توهم بود که تمسک به هر یک، به تنهایی برای هدایت بشرکافی است؛ امّا بخش پایانی حدیث برخلاف این پندار باطل، قرآن و عترت را به عنوان دو حجت مستقل که در مدار تبیین دین کامل، یعنی دین قابل اعتماد و عمل به هم بستگی دارند و هیچ کدام از دیگری مستغنی نیستند مطرح میکند.
قرآن و عترت برای ارائه دین کامل و صالح برای اعتقاد و عمل دو ثقل متحدند و بر اساس حدیث ثقلین، عترت منهای قرآن، «عترت منهای عترت»خواهد بود و همچنین قرآن منهای عترت به منزله «قرآن منهای قرآن»خواهد بود. پس قرآن و عترت در ارائه دین جامع، به منزله یک حجت الهی هستند.[2]
قرآن کتابی است که باطل در آن راه ندارد؛[3] اهل بیت عصمت و طهارت ـ علیهم السّلام ـ نیز با توجه به بهرهمندی از مقام عصمت، در سخن و اعمال آنها باطل راه نمییابد و خدای متعال آنان را از هر نوع پلیدی پاک و پاکیزه گردانیده است.[4]
بدین جهت قرآن وعترت در حق بودن یکی هستند و میان حق و حق، جدایی معنا ندارد. بنابراین تلاش شیطان و شیطان صفتان در جدایی میان قرآن و عترت، ناکام بوده و خواهند بود. نتیجه این تلاش آن است که خود آنها، از قرآن و عترت جدا شوند، و آن که از حق جدا شود بیشک در دام باطل خواهد افتاد چرا که هر آنچه حق نباشد، باطل است.
بنابراین، آنان که به دنبال سعادت و هدایت هستند، بیتردید گمشده خویش را باید در این دو جستجو کنند، آن هم نه به صورت مجزا و جدا از هم؛ زیرا قرآن بدون عترت و عترت بدون قرآن، علاوه برمهجوریت آن دو، موجب گمراهی مردم نیز خواهد شد.
2. عدم آشنایی نسبت به نقش قرآن در زندگی انسان
هر قدر انسان نسبت به عظمت و منزلت قرآن و نقش آن در زندگی خویش جاهل باشد، به همان میزان شوق وذوق او در اطاعت از آن کمتر خواهد شد؛ وقتی انسان نداند که این کتاب چه فایده و برکاتی برای او دارد، به یقین رغبتی در توجه و پیروی از آن نشان نمیدهد.
متأسفانه برخی با نگرش تک بعدی به قرآن، گمان کردهاند، قرآن مجموعهای از احکام فردی و توصیههای اخلاقی است که پیروانش را به یک سری توصیههای اخلاقی، عبادی و فردی دعوت نموده است. غافل از آن که قرآن در زمینههای گوناگون از جمله مباحث اخلاقی، سیاسی، اجتماعی، حکومتی ـ تربیتی، جامعه شناسی، فقهی، اقتصادی و… دستور العمل لازم به پیروان خود ارائه نموده است.
امام خمینی (ره) با موضع گیری شدید در برابر جریانی که قرآن و اسلام را از احکام سیاسی ـ اجتماعی تهی میداند میفرماید:
«باید به این نادانان گفت که: قرآن کریم و سنّت رسول الله ـ صلّی الله علیه و آله ـ آن قدر که در حکومت و سیاست، احکام دارند، در سایر چیزها ندارند، بلکه بسیاری از احکام عبادی اسلام، عبادی سیاسی است که غفلت از آنها این، مصیبتها را به بار آورده است. پیغمبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ تشکیل حکومت داد مثل سایر حکومتهای جهان».[5]
3. فرهنگ و آداب و رسوم
قرآن در بین ما حضور دارد و محبوب است؛ اگر چه مهجور است. مردم قرآن را تلاوت میکنند و تا اندازهای به آن آشنا هستند، امّا بیشتر برای قصد ثواب و اموات خوانده میشود و این در فرهنگ ما رواج دارد.
خارج از وقت اذان، صدای تلاوت قرآن بشنود تصور میکند، کسی از دنیا رفته. در حقیقت بسیاری از موارد خواندن قرآن در نزد عموم یادآور مرگ است، چراکه وقتی مردم عزیزی از دست میدهند با تدارک حجله و گذاشتن نوار قرآن از طریق بلندگو، حزن و اندوه خود را ابراز میدارند.
قرآن کریم کتاب زندگی، قانون و عمل است در صورتی که بیشتر برای مردگان خوانده میشود و از زنده ها غافلیم.
امام خمینی (ره) میگوید: «ما مفتخریم و ملت سرتا متعهد به اسلام و قرآن، مفتخر است که پیرو مذهبی است که میخواهد حقایق قرآنی که سراسر آن از وحدت بین مسلمین بلکه بشریت دم میزند، از مقبرهها و گورستانها نجات داده و به عنوان بزرگترین نسخه نجات دهنده بشر از جمیع قیودی که برپای ودست و قلب و عقل او پیچیده است و او را به سوی فنا و نیستی و بردگی طاغوتیان میکشاند، نجات دهد».[6]
4. غفلت
از جمله اموری که موجب مهجوریت قرآن میشود، غفلت است. اهمیت غفلت نسبت به اطاعت و پیروی از قرآن، کمتر از غفلت از یاد خدا نیست، زیرا قرآن کتابی است که سرنوشت خوب و بد پیشینیان را جهت بهرهمندی از جنبههای مختلف تاریخ برای هر نسل و هر عصری بیان داشته است، تا انسان از این گنجینه الهی در جهت خودسازی استفاده نماید، عوامل پیروزی و شکست، اسباب سعادت و بدبختی همه و همه در این تحفه الهی نهفته است. به طور یقین، غفلت از چنین نعمت بزرگی، وزر و وبال سنگینی را در پی خواهد داشت؛ لذا قرآن خطر آن را به همگان گوشزد کرده و میفرماید: و این گونه بخشی از اخبار پیشین را برای تو بازگو میکنیم، و ما از نزد خود، ذکر (و قرآنی) به تو دادیم!هر کس از آن روی گردان شود، روز قیامت بار سنگینی (از گناه و مسئولیت) بر دوش خواهد داشت! در حالی که جاودانه در آن خواهد ماند؛ و بدباری است برای آنها در روز قیامت.[7]
5. حجابهای بین انسان و قرآن
از جمله عواملی که زمینه مهجوریت قرآن را فراهم میسازد حجابهایی است که انسان میان خود و قرآن ایجاد مینماید به گونهای که در عین ارتباط با قرآن، از درک معارف و حقایق آن، محروم میشود؛ بدین صورت از فیض گسترده قرآن بیبهره میماند. به برخی از این حجابها اشاره میکنیم:
الف. آلودگی به گناه: در متون دینی برای گناه به جز کیفر اخروی، آثار و پیامدهای زیانبار بسیاری برشمرده شده است، از جمله آن که گناه سبب میشود از فهم قرآن و استفاده از معارف معنوی وحی محروم بماند و نتواند از تلاوت آیات به حقایق آنها برسد؛ زیرا با انجام گناه، آمادگی قلب برای درک راستیها و درستیها از میان میرود.[8]
در حقیقت گناه مانند بیماری مهلکی است که انسان را از پا در میآورد و روح ایمان، اطاعت وبندگی را از او سلب مینماید، تا جایی که سر از تکذیب و استهزای آیات الهی در میآورد.
ب. احساس بینیازی
انسان اگر سلوک علمی و عملی خود را برای پیوند با قرآن، خوشایند بپندارد، این حالت حجاب و بازدارنده بزرگی است که انسان را از فیض پر دامنه قرآن محروم میسازد. برای نمونه کسی که اهل تجوید است، همان علم جزیی و ارتباط ظاهری با قرآن در نظرش بزرگ جلوه میکند و آن را کمال بالاترین پایه پیوند با قرآن میپندارد، یا قرآن پژوهانی که به طور معمول به وجوه قرائتها و آرای گوناگون لغت شناسان و نزول آیات و تاریخ قرآن میپردازند؛ چنان میانگارند که اشتغال به همین گزارهها بالاترین بستگی و پیوند با قرآن است.
[1] . بحار الانوار، ج 23، ص 106.
[2] . ر.ک: آیت الله جوادی آملی، تفسیر تسنیم، قم، اسراء، چ اول 1378، ج 1، ص 150 ـ 153.
[3] . فصلت، 41 و 42.
[4] . احزاب، 33.
[5] . صحیفه انقلاب، وصیت نامه الهی سیاسی امام خمینی، ص 10.
[6] . مقدمه وصیت نامه سیاسی الهی امام خمینی.
[7] . طه، 99 ـ 101؛ ر.ک: صاحب علی محبی، قرآن از دیدگاه قرآن، ص 133.
[8] . مجله حوزه ش 96، ص 223.
@#@ فقه پژوهان ودیگر عالمان نیز، همان استدلال به پارهای آیات در قالب اصطلاحات لفظی فرا یافتههای علمی را وضع خوشایند میپندارند و به آن خرسندند، در صورتی که این گونه پیوندها نه تنها کافی و تمام نیست که چه بسا برای بهرهمندیهای معنوی و خودسازی باطنی در پرتو دستور العملهای قرآن، حجاب و بازدارنده باشد.[1]
پیامدهای مهجوریت قرآن
مهجور گرفتن قرآن، نتایج زیانبار فردی و اجتماعی را در پی دارد که به اهم آنها اشاره میشود:
1. ترویج منکرات
امیر مؤمنان ـ علیه السّلام ـ در خطبه 147 نهج البلاغه با اشاره به مهجوریت قرآن از آینده تأسف بار مسلمانان چنین خبر میدهد: «همانا پس از من روزگاری بر شما فراخواهد رسید که چیزی پنهانتر از حق و آشکارتر از باطل، و فراوانتر از دروغ به خدا و پیامبرش نباشد و نزد مردم آن زمان کالایی زیانمندتر از قرآن نیست، اگر آن را درست بخوانند و تفسیر کنند، و متاعی پرسودتر از قرآن یافت نمیشود آن گاه که آن را تحریف کنند و معانی دلخواه خود را رواج دهند. در شهرها چیزی ناشناختهتر از معروف و نشناختهتر از منکر نیست.
2. مهجوریت پیروان قرآن
حضرت علی ـ علیه السّلام ـ در فراز دیگری از همان خطبه میفرماید: حاملان قرآن، آن راواگذاشته و حافظان قرآن آن را فراموش میکنند، پس در آن روز قرآن و پیروانش در میان مردم رانده و مهجور میگردند.
3. بیگانه شدن جامعه با قرآن
حضرت در ادامه همان خطبه با اشاره به غربت قرآن و پیروانش فرموده است: «و هر دو غریبانه در یک راه ناشناخته سرگردانند، و پناهگاهی میان مردم ندارند، پس قرآن و پیروانش در میان مردمند، امّا گویا حضور ندارند، با مردمند ولی از آنها بریدهاند، زیرا گمراهی و هدایت هرگز هماهنگ نشوند، گر چه کنار یکدیگر قرار گیرند.
4. اختلاف و تفرقه در میان مردم
حضرت با تأکید بر عدم پیروی مردم از قرآن فرجام آن را مهجوریت قرآن و اختلاف و تفرقه در میان مردم میداند: «مردم در آن روز در جدایی و تفرقه هم داستان، و در اتحاد و یگانگی پراکندهاند، گویی آنان پیشوای قرآن بوده و قرآن پیشوای آنان نیست، پس، از قرآن جز نامی نزدشان باقی نمیماند، و آنان جز خطی از قرآن نشناسند».[2]
5. گمراهی مردم
حدیث ثقلین که از معتبرترین احادیث به شمار میرود و شیعه و اهل سنّت به سندهای مختلف آن را از زبان پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل نمودهاند. از این حدیث استفاده میشود پیوند با قرآن و اهل بیت موجب سعادت انسان در دنیا و آخرت خواهد شد. طبق این حدیث پیروی از قرآن و اهل بیت در ردیف هم قرار دارد. بنابراین ادعای پیروی از اهل بیت ـ علیهم السّلام ـ بدون تمسک به قرآن کریم چیزی جز گمراهی در پی نخواهد داشت.
همان گونه که قبلاً اشاره شد حضرت علی ـ علیه السّلام ـ پیروی از قرآن را عین هدایت و دوری از آن را ضلالت و گمراهی میشمارد.
6. تسلط بیگانگان
استعمارگران و سلطه طلبان غربی، همواره با تز جدایی دین از سیاست که همان جدایی قرآن از سیاست است، تلاش کردهاند با حذف قرآن از صحنه زندگی مسلمانان، زمینه تسلط خود را بر جوامع اسلامی فراهم سازند.
مرحوم امام خمینی (ره) میگوید: «از نخست وزیر اسبق خبیث استعمارگر انگلستان نقل شده که تا قرآن بین مسلمین است ما نمیتوانیم در مقاصد خود پیشرفت کنیم. هدف اصلی دولتهای استعمارگر محو قرآن و علمای اسلام است و برای وصول به اهداف استعماری خود هر چند نغمهای را به وسیله عمال خبیث خود آغاز میکنند».[3]
ناپلئون بناپارت ـ امپراطور فرانسه ـ پس از تصرف برخی از کشورهای اسلامی، هنگامی که آیاتی از قرآن را برای وی ترجمه کردند، گفت: آن چه من از این کتاب استفاده کردم این است که اگر مسلمانان به دستورات جامع این کتاب عمل نمایند روی ذلت و خواری را نخواهند دید مگر این که ما در میان آنها و قرآن جدایی بیفکنیم.[4]
7. مجازات الهی
نافرمانی و اعراض از قرآن، فراموشی و غفلت از حقایق و درسهای آموزنده آن که همگی از مصادیق بارز مهجوریت به شمار میرود، انسان را چنان به بیراهه میکشاند که بارهای سنگینی از انواع گناهان و انحرافات فکری و عقیدتی را بر دوش او میگذارد. البته ممکن است در این دنیا سنگینی این بار را درک نکند؛ ولی در روز قیامت سنگینی این گناه بزرگ را در حالی درک میکند که هیچ راه فراری جز رسیدن به سزای عمل خویش ندارد. خدای متعال در سوره طه میفرماید: «فَإِمَّا یَأْتِیَنَّکُمْ مِنِّی هُدی فَمَنِ اتَّبَعَ هُدایَ فَلا یَضِلُّ وَ لا یَشْقی وَ مَنْ أَعْرَضَ عَنْ ذِکْرِی فَإِنَّ لَهُ مَعِیشَهً ضَنْکاً وَ نَحْشُرُهُ یَوْمَ الْقِیامَهِ أَعْمی قالَ رَبِّ لِمَ حَشَرْتَنِی أَعْمی وَ قَدْ کُنْتُ بَصِیراً قالَ کَذلِکَ أَتَتْکَ آیاتُنا فَنَسِیتَها وَ کَذلِکَ الْیَوْمَ تُنْسی»؛[5] هر گاه هدایت من به سراغ شما آید، هر کس از هدایت من پیروی کند، نه گمراه میشود، و نه در رنج خواهد بود! و هر کس از یاد من روی گردان شود، زندگی (سخت و) تنگی خواهد داشت؛ و روز قیامت، او را نابینا محشور میکنیم! میگوید: «پروردگارا! چرا نابینا محشورم کردی؟! من که بینا بودم!»میفرماید: آن گونه که آیات ما برای تو آمد، و تو آنها را فراموش کردی، امروز نیز تو فراموش خواهی شد!»
یکی از مصادیق بارز و روشن هدایت و ذکر الهی قرآن کریم است؛ همان گونه که برخی از مفسران مراد از «ذکر»را در جمله «و من اعرض عن ذکری»قرآن دانستهاند؛[6] لیکن گذشته از بیان مراد از «ذکر»و «هدایت»در آیه شریفه و گذشته از تفسیر لفظی از آیات یاد شده، از قراین و دلایل بسیار واضح و روشن دیگر در مییابیم که قرآن کریم بهترین و بالاترین مصداق «هدایت»و «ذکر»است.[7]
در روایتی از پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نقل شده است که آن حضرت فرمود: «من قرأ القرآنَ و لم یعمل به، حشرهُ الله یوم القیامه اعمی»؛[8] هر کس قرآن بخواند ولی آن را به کار نبندد، خداوند او را روز قیامت نابینا محشور سازد.
امید است با پیروی از پیشوایان دین، به دستورات قرآن کریم عمل نماییم و زمینه ترویج فرهنگ قرآن را در جامعه فراهم سازیم تا مشمول شکایت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ از مهجور کنندگان قرآن واقع نشویم.
[1] . همان، ص 222.
[2] . نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی، خ 147.
[3] . صحیفه نور، ج 1، ص 176.
[4] . سید مصطفی سید علوی، قرآن در آیینه بزرگان، قزوین، چ اول، 1378، ص 115.
[5] . طه، 123 ـ 126.
[6] . طبرسی، مجمع البیان، ج 7، ص 34.
[7] . صاحب علی محبی، قرآن از دیدگاه قرآن، ص 227.
[8] . شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال، ص 317.
علی اکبر مؤمنی