مثل قرآن، هرگز «سوره های درو غین و مدعیان تحدّی با قرآن در اینترنت»

مثل قرآن، هرگز «سوره های درو غین و مدعیان تحدّی با قرآن در اینترنت»

پدیده «اینترنت» از پدیده های مفید و سودمندی است که جهان را به صورت دهکده واحدی و بلکه اطاق بزرگی درآورده که همه انسانها می‌توانند در یک زمان با یکدیگر تماس برقرارٍکنند و چهره یکدیگر را ببینند و سخنانشان را بشنوند. ولی با این اعتراف که یک پدیده‌ای است دو لبه، که در عین مفید بودن می‌تواند خطرناک نیز باشد.
با توجه به این اصل بر دانشمندان بزرگ اسلام وظیفه است که در عین بهره‌گیری از این پدیده عصر حاضر، که موجب گستردگی ارتباطات و تبادل اطلاعات و رشد و ارتقاء علوم و فن‌آوری‌ها و… شده و اذهان را به سوی خود کشانده است، و خردها را مبهوت ساخته، مراقب سمپاشیها و دروغ پردازیهای دشمنان اسلام و تشیّع نیز باشند.
با اینکه از عمر این پدیده چند صباحی بیش نمی‌گذرد، ولی طیف استعمار که بیشتر در متزلزل ساختن باورهای جوانان ماست از طریق مختلف وارد شده و هجوم فرهنگی همه جانبه را آغاز کرده تا آنجا که به فکر افتاده به میدان تحدی قرآن بیاید و به گمان خام، نظیر آن را عرضه بدارد و از این طریق مسلمانان را خلع سلاح کند.
افرادی بی‌مایه، با سر هم کردن جمله‌های بظاهر شبیه جمله‌های قرآن، با اقتباس از جمله‌ها و آیات قرآن، به فکر افتاده‌اند که 4 سوره مانند سوره‌های قرآن، تنظیم و ارائه کنند و بگویند ما 4 سوره مانند سوره‌های قرآن را آوردیم و به تحدی قرآن پایان بخشیدیم!!!
خداوند متعال در قرآن مجید، از منکران می خواهد که مانند آن را بیاورند، آنجا که می فرماید:
فَلْیَأْتَوا بِحَدِیثٍ مِثْلِهِ إِنْ کانُوا صادِقینَ (طور/34).
«مانند قرآن را بیاورید اگر راستگو هستید».
درجای دیگر نرخ تحدی را پایین می‌آورد و یادآور میشود که فقط ده سوره مانند سوره های قرآن بیاورید،چنان که می‌فرماید:
أَمْ یَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَرٍ مِثْلِهِ مُفْتَرَیاتٍ وَادْعُوا مَنِ اسْتَطَعْتُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (هود/13).
«بلکه میگویند این قرآن به خدا به عنوان دروغ بسته شده،پیامبر به آنان بگو ده سوره مانند سوره های دروغین آن بیاورید».
و در آخرین مرحله تحدّی نرخ را بیشتر پایین آورده و به یک سوره اکتفا ورزیده، چنان که می‌فرماید:
وَإِنْ کُنتُمْ فِی رَیْبٍ مِمّا نَزّلنا عَلی عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَهٍ مِنْ مِثلِهِ وَادْعُوا شُهَداءَکُمْ مِنْ دُونِ اللّهِ إِنْ کُنْتُمْ صادِقِینَ (بقره /23).
«بگو اگر در آنچه که بر بنده خود نازل کردیم تردید دارید،برخیزید مانند سوره ای از سوره آن را بیاورید».
بر این اساس باید دید مقصود از تحدّی با کل قرآن یا ده سوره یا یک سوره از سوره های آن چیست؟
مقصود از مبارزه با قرآن، این است که فردی یا افرادی، با شیوه‌های جدید و انشای نو، مفاهیم و مقاصد عالی را در جمله‌ها و کلماتی بریزند که از نظر شیرینی و حلاوت و جذابیّت و کشش، بسان آیات قرآن باشد، به گونه ای که اگر این دو در کنار هم گذاشته شوند، بگویند نظیر آن را آورده است.
مثلا بر فرض اگر سوره کوثر جزء قرآن نبوده و بشری آن را در زمان پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) یا پس از او عرضه می‌کرد این یک نوع مبارزه با قرآن بود، و اما اقتباس جمله‌هایی از قرآن و ردیف کردن یک رشته الفاظ و مفاهیم پوچ به سبک ظاهری قرآن، یقیناَ تحدی نیست.
اگر بنا بود چنین دست و پازدن‌هایی تحدی حساب شود، قرنها از این نوع تحدی‌ها صورت گرفته است ولی احدی برای آنها ارزش قایل نشده و نمی‌باشد.
مسیلمه کذاب نخستین کسی است که به فکر مبارزه با قرآن افتاده بود، او پس از ایمان به پیامبر (صلی الله علیه و آله) از این آیین برگشت، و ادعای نبوت نمود و به پیامبر نامه ای به شرح زیر نوشت:
من مسیلمه رسول الله إلی محمدٍِ رسولِ الله.
سلام علیک أما بعد، فانّی قد أشرکت فی الامر معک، و انّ لنا نصف الارض و لقریش نصف الارض ولکن قریشاً قوم یعتدون.
ما، خواننده گرامی را از ترجمه این جمله ها بی نیاز می دانیم، زیرا روی سخن در این مقاله با کسانی است که با زبان عربی آشنایی دارند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در پاسخ او نوشت:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
من محمّد رسول الله إلی مسیلمه الکذّاب. السّلام علی من اتّبع ا لهدی.
أمّا بعد؛ (… إِنَّ الأَرضَ لِلّهِ یُورِثُها مَنْ یَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَالعاقِبَهُ لِلْمُتَّقینَ )(اعراف/ 128) [1]
حال آیه‌ای را که پیامبر مکرم اسلام (صلی الله علیه و آله) برای او نوشت، با جمله‌ای که او به عنوان تحدی آورده است مقایسه کنید، فقط یک شباهت ظاهری مختصری دارند و الاّ چه از نظر مضمون و محتوا و چه از نظر بلاغت و فصاحت و رفعت کلام قابل قیاس نیست.
مسیلمه بار دیگر برای تحدّی به فکر افتاد تا کلماتی سر هم نماید، که جمله‌های آن شبیه سوره اعلی باشد، ولی فاصله سخن او با سوره اعلی آن چنان زیاد است که هرگز با هم اشتباه نمی شوند، قرآن میفرماید:
سَبِّحِ اسْمَ رَبِّکَ الأَعْلی * الَّذِی خَلَقَ فَسَوّی * وَالَّذِی قَدَّرَ فَهَدی * وَالَّذِی أَخْرَجَ المَرْعی * فَجَعَلَهُ غُثاءً أَحْوی (اعلی /1-5).
ولی او در مقابل، این چنین گفت:«لقد أنعم الله علی الحبلی، أخرج منها نسمه تسعی، بین صفاق و خشا»[2]
آنچه که نویسندگان مسیحی به عنوان تحدی در این سوره یادآور شده اند دست کم از بافته‌های مسیلمه کذاب و دیگر همفکران او نیست.
آنان تصور می‌کنند که تنها وزن و آهنگ و وجود فواصل بین دو جمله در تحدی کافی است، در حالی که از دیگر شرایط تحدی که همان رفعت معانی و شیرینی جمله‌ها و جذابیت کلام است کاملاً غافلند و لذا این نوع ترهات را نوعی تحدّی تلقی می‌کنند.
باز ما در اینجا نمونه‌ای از به اصطلاح تحدی‌های عصر حاضر را می‌آوریم تا روشن شود هر نوع تحدی به صورت حفظ وزن و فواصل، تحدی واقعی نیست.
قرآن کریم در بیان واقعه قیامت، چنین بیان می‌کند:
الحاقَّهُ ما الحاقّهُ * وَما أَدْراکَ ما الحاقَّهُ (حاقه /1-3).
در جای دیگر می فرماید:
القارِعَهُ * ما القارِعَهُ * وَما أدْراکَ ما القارِعَهُ (قارعه/1-3).
اکنون این جمله‌ها را با جمله های زیر که ساخته و پرداخته‌ی اندیشه و مغزهای خام، پس از درگذشت رسول خدا (صلی الله علیه و آله) است مقایسه نمایید:
«الفیل، وَما أدراک مَا الفیل، له وبیل، وخرطوم طویل».
با توجه به این مقدمه کوتاه، ما به نقل این سوره‌های مجعوله می‌پردازیم و به روشنی ثابت می‌کنیم که بیشتر جمله های آنها، اقتباس از قرآن و باقی مانده نیز یک رشته جمله های بی معنا است که به هم وصل شده و خواسته اند از قرآن تقلید نمایند.
تحدّی با قرآن در اینترنت
مدتی قبل، یک شرکت آمریکایی به نام «آمریکا آن لاین» با اقدامی شیطنت آمیز، جهت معارضه با قرآن کریم، به اصطلاح سوره‌هایی را با نامهای «مسلمون، تجسّد، وصایا و ایمان»با تقلید و تحریف آیات قرآن و با مضامین باطل و خرافی بر روی شبکه اینترنت عرضه کرد که با واکنش شدید مجامع اسلامی از جمله دانشگاه الأزهر و برخی نویسندگان عرب مسلمان مواجه، و نهایتاً تعطیل شد.
اخیراً سایت دیگری متعلق به یک شرکت انگلیسی به نام Suralikeit.UK اقدام به ارایه و نشر همان صفحات چهارگانه کرده و در بیانیه‌ی موذیانه‌ای با مظلوم نمایی، این اقدام را پاسخی به تحدّی قرآن دانسته و ضمن تقسیم بندی مسلمانان به معتدل و افراطی، ادعا نموده که معتدلها از این صفحات استقبال و افراطیها با آن شدیداً برخورد کرده‌اند.
چنان که پیش از این اشاره شد، باید توجه داشت که در طول تاریخ حیات اسلام عزیز،‌ افراد پر مدعا لکن جاهل و کم خرد، به فکر معارضه با قرآن افتاده و برای عملی ساختن کار خود جملاتی را از خود قرآن تقلید و سرقت نموده در حالیکه بعضی از الفاظش را تغییر داده، یک سری مهملات را سر هم نموده به عنوان تحدی با قرآن،‌ عرضه کرده و خود را مفتضح و ذلیل ساخته‌اند.
این صفحات چهارگانه نیز شبیه آنها است، که نویسنده این صفحات با تقلید از قرآن عزیز، و سرقت و مونتاژ ناشیانه و مضحک، که بیشتر به یک شوخی و طنز شبیه است تا تحدّی عالمانه و علمی، با تغییر الفاظ و ضمیرهای آیات شریفه آن، و با به کار گرفتن آیات و الفاظی که معمولا یک یا دو بار در قرآن آمده‌است، یک سری مطالب و جملات خرافی و باطلی را سر هم کرده، به خیال باطل خود به عنوان معارضه با قرآن، به شبکه اینترنت عرضه کرده‌است. لکن هر کس مقداری با قرآن آشنایی داشته باشد، می‌فهمد که این تحریف قرآن است نه معارضه.
راستی نویسنده این صفحات چهارگانه تا اینجا هم تشخیص نداده است که اگر یک نفر شاعر و یا نویسنده‌ای بخواهد با گفتاری در مقام معارضه بیاید، باید در مقابل آن، کلامی بیاورد که با داشتن استقلال در الفاظ و ترکیب و اسلوب مخصوص به خود، یا حدّاقل در یک جهت و در یک هدف با آن متّحد و یکسان باشد؟! معنای معارضه این نیست که شخص در مقام معارضه با یک کلام فصیح از اسلوب و ترکیب آن، تقلید کند و تنها بعضی از الفاظ و کلمات آن را تغییر دهد و جمله دیگری از آن بسازد و نام این عمل را معارضه بگذارد.
اگر معنای معارضه این باشد، می‌توان با هر کلامی معارضه نمود، و این آسانترین راه برای اعرابی بود که با پیامبر عزیز اسلام (صلی الله علیه و آله) معاصر بودند، ولی چون آنها با اسلوب معارضه آشنا بودند و رموز بلاغت قرآن را درک می‌کردند به همین جهت زیر بار معارضه با قرآن نرفتند و بر عجز و ناتوانی خویش اعتراف نمودند، عده‌ای ایمان آورده و عدّه‌ای دیگر آن را به سحر و جادو نسبت داده و گفتند: (إِنْ هذا إِلاّ سِحْرٌ یُؤثَرُ)[3]،‌ گذشته از این، چگونه می‌توان این جملات را که آثار تکلّف و تصنّع در آنها نمایان است را با قرآن مقایسه نمود؟!! که بتواند مثل قرآن و یا سوره‌ای از سوره‌های آن را بیاورد، زیرا قدرت و توانایی بر مواد و الفاظ هیچگاه مستلزم توانایی بر ترکیبات نخواهد بود.


[1] ـ سیره ابن هشام: 2/600؛ تاریخ طبری: 2/993.
[2] ـ تاریخ طبری: 2/493.
[3] ـ‌ مدثر/ 24. @#@
چگونه می‌توان ادعا نمود که تمام افراد بشر می‌توانند کاخهای مجللی را بسازند، به این دلیل که همه آنها توانایی آن را دارند که آجری را در ساختمانی کار بگذارند؟!!
به این دلیل که همه عربها می‌توانند یکایک کلمات و مفردات این قصاید و خطبه‌ها را تلفظ کنند و نیز چگونه می‌توان گفت، هر عرب زبانی توانایی ایراد خطبه‌‌ها و انشای قصیده‌های فصیح و بلیغ را دارد.
کوتاه سخن اینکه: در طول تاریخ، دشمنان اسلام بالأخص دستگاه مسیحیت و استکبار جهانی هزینه‌های سنگینی را متحمل شده و پولهای گزافی را صرف کرده‌اند تا بلکه بتوانند از عظمت اسلام و مسلمانان بکاهند و مقام الهی و ارجمند پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) و قرآن مجید را حقیر جلوه دهند، این مبارزه همچنان ادامه داشته بلکه با شدت عمل بیشتر به صورت یک برنامه منظم و گسترده‌ای انجام می‌شود.
این تلاش‌های مذبوحانه، جز رسوایی آنان، چیزی دیگر را به دنبال نخواهد داشت.
بررسی و نقد نظریه مدعیان تحّدی:
اینک به طور اختصار، در دو زمینه (بافت ظاهری و محتوایی) مطالب مدّعیان تحدّی!! را نقد می‌کنیم:
ـ نمونه‌هایی از سرقت‌ها و تغییرهای صفحات چهارگانه از قرآن کریم:
لازم به ذکر است در این صفحات مجعوله در بعضی از موارد، از دو آیه و در جایی از سه، چهار، تا پنج آیه، سرقت نموده و جملات آن را درست کرده‌اند.
1. صفحه مسلمون
الصم(1) قُل یا أیّها المُسْلِمُونَ انکم لفی ضَلالٍ بَعِید(2) إنّ الَّذِینَ کَفَرُوا بِاللهِ وَ مَسیحهِ لَهُمْ فِی الآخِرَه نارُ جَهَنَّمَ وَ عَذابٌ شَدیدٌ(3) وجوهٌ یومئذ صاغرهٌ مکفهرهُ تلتمسٌ عفوَ اللهِ واللهُ یفعل ما یرید(4) یومَ یَقولُ یا عبادی قد أنعمتُ علی الذین من قبلِکُم بالهدی منزّلاً فی التوراهِ والإنجیل(5) فما کان لکم ان تکفروا بما أنزلتُ وتضلّوا سواء السبیل(6) قالوا ربنا ما ضَلَلْنا أنفُسنا بل أضلَّنا مَنْ ادّعی أنّه من المرسَلین(7) وإذ قالَ اللهُ یا محمد أغویتَ عبادی وجعلتَهُم من الکافرین(8) قالَ رَبِّی إنّما أغوانیَ الشیطانُ إنهُ کان لبنی آدَم أعظم المفسدین(9) و یغفرُ اللهُ للذین تابوا مِمّن أغواهُمُ الإنسانُ و یبعثُ بالذی کانَ للشیطانِ نصیراً إلی جهنّم وبئسَ المصیر(10) وإنْ قضی اللهُ أمراً فاِنه أعلمُ بما قضی و هو علی کلِّ شیءٍ قدیر(11).
· اکنون به شیوه تحریف و سرقت آن اشاره می‌کنیم:
بررسی صفحه مسلمون
1. (المص) (اعراف/1). آیه جعلی «الصم». (1)
2. (قُلْ یا أیّهَا النّاسُ…….) (یونس/104)، (إِنَّکُمْ لَفی قَولٍ مُخْتَلِفٍ) (ذاریات/8)، (…. لَفِی ضَلالٍ بَعَید) (شوری/18). آیه جعلی «قل یا أیها المسلمون إنکم لفی ضلال بعید». (2)
3. (إِنّ الذین یکفرون بالله و رسله….) (نساء/150) آیه جعلی «إنّ الذینَ کَفَروا بالله ومسیحه»(3)
4. (إنَّ الذین کفروا بآیات الله لهم عذاب شدید….) (آل عمران/4)، (…. و لهم فــی الآخــره…)
(بقره/114)، (….نــار جهنّم….)(فاطر 36). آیه جعلی «إن الذین کفروا بالله ومسیحه لهم فی الآخره
نار جهنم وعذاب شدید.(3).
5. (وجوه یومئذ خاشعه( (غاشیه/8) آیه جعلی «وجوه یومئذ صاغره». (4)
6. (….ولکن الله یفعل مایرید) (بقره/253) آیه جعلی «والله یفعل ما یرید». (4)
7. (قل یا عبادی الذین آمنوا…) (زمر/10)، (… اذکر نعمتی التی أنعمت…) (بقره/40)، (….علی الذین من قبلکم….) (بقره/184)، (أنزل التوراه والانجیل Y من قبل هدی للنّاس…) (آل عمران/4ـ3). آیه جعلی «یوم یقوم الرحمن یا عبادی قد أنعمت علی الذین من قبلکم بالهدی منزّلاً فی التوراه ، والانجیل». (4)
8. (وَما کَانَ لَهُم ….) (هود/20)، (إِن تَکفروا …) (ابراهیم/8)، (بما أنزَلتُ…) (بقره/41)، (….وضلّوا عن سواء السَّبیلِ)‌ (مائده/77). آیه جعلی «فما کان لکم ان تکفروا بما أنزلت وتضلّوا سواء السبیل». (6)
9. (…إِذا قضی الله ورسوله أمراً أن یکون لهم الخیره من امرهم…) (احزاب/36). آیه جعلی «وإن قضی الله أمراً فانّه أعلم بما قضی» (11).
10. (…إلی الله مرجعکم وهو علی کل شی قدیر) (هود/4). آیه جعلی «وهو علی کلّ شیء قدیر». (11)
11. (وقالوا ربنا إنا أطعنا سادتنا وکبراءنا فأضلونا السبیلا) (احزاب/68). آیه جعلی «قالوا ربّنا ما ضللنا أنفسنا بل أضلنا من ادعی أنّه من المرسلین».(7)
12. وإذا قال الله یا عیسی ابن مریم ءأنت قلت للنّاس اتّخذونی وأمی إللهین من دون الله قال سبحانک ما یکون لی أن أقول ما لیس لی بحقّ….) (مائده/116). آیه جعلی «وإذ قال الله یا محمد أغویت عبادی وجعلتهم من الکافرین، قال ربّی إنّما أغوانی الشیطان». (8)
· لازم به یادآوری است که در جمله‌‌های مجعوله سوره «مسلمون»، نود درصد آن، برگرفته از قرآن است.
2. صفحه تجسّد
سبحانَ الذی خلقَ السمواتِ فلم یجعلْ لها حدّا(1) و خلق الأرضَ وکوّرها وجعلَها ماءاً و جلَدا(2) قل للذین خَدعوا بدعوهِ الشیطان عَمِیَتْ بصائرکُمْ فافتریتم علی اللّه کذباً وکنتم للشیطانِ سَنَداً(3) إنّ الشیطان کان للإنسانِ عدواً ألدّا(4) لو شاءَ ربّکم لاتخذَ من الحجارهِ أولاداً له إذ هو الذی قال للکونِ کُنْ فکانَ و سبحانه أن یستشیرَ فی أمرِه أحدا(5)سبحانه رب العالمین أن یتَّخذ من خلائقه ولدا(6) قل للذین یمترون فیما أنزل من قبل لیس المسیح خلیقه اللّه إذکان مع اللّه قبل البدء و هو معه أبداً(7)فیه و منه کان مع روح قدسه إلهاً سرمدیاً واحداً(8) و إذ بعثَ بهِ الأبُ للعالمین کما وعدَ(9) حلَّ فی بطنِ عذراء کلمه، و خرجَ منه جسدا(10) عاشر الإنسانَ، علَّم الإنسانَ، مات عن الإنسانِ فِدی، و کالإنسانِ رقدَ(11) وإلی أبیه السماوی بعدَ ثلاثَهِ أیامِ صعدَ(12) إن الذین کفروا باَیاته و قالوا قولاً إدّا(13) لن یجعل اللّهُ لهم من أمَدهِ بُدّا(14) أما الذین آمنوا بااللّه و مسیحِه فلهُم مغفرهٌُ جناتُ نعیم خالدینَ فیها أبداً(15)
ـ بررسی صفحه‌ تجسّد
1.إنَّ الشَّیْطانَ کانَ‌ لِلإنْسانِ عَدُوّاً مُبیناً » (اسراء/53) – آیه جعلی «إنّ الشّیطان کان للإنسان عدوّاً ألدّا».(4)
2.«وَلَو شاءَ رَبُّکَ» (انعام/112 و یونس/10). – آیه جعلی «لَو شاء ربّکم».(5)
3.«لَوْ أَرادَ اللّهُ أَنْ یَتَّخِذَ وَلَداً لاصْطَفی مِمّا یَخْلُقُ ما یَشاءُ»(زمر/4) – آیه جعلی «لو شاء ربّکم لاتّخذ من الحجاره أولاداً له».(5)
4.«إِِِذا قَضی أَمْراً فَإِنَّما یَقُولُ لَهُ کُنْ فَیَکون»(آل عمران/47) – آیه جعلی «هو الذی قال للکون کُنْ فکان».(5)
5.«وَلا یُشْرِکُ فی حُکمِهِ أَحَداً»(کهف/26). – آیه جعلی «سبحانه أن یستشیر فی أمره أحداً».(5)
6.«ما کانَ للّهِ أَنْ یَتَّخِذَ مِنْ وَلَد‍‌‍ٍ سُبْحانَهُ…»(مریم/35). – آیه جعلی «سبحانه ربّ العالمین‌‌ أن یَتّخذ من خلائقه ولداً».(6)
7.«سُبْحانَ اللّهِ رَبّ الْعالَمین»(نمل/8) – آیه جعلی «سبحانه ربّ العالمین».(6)
8.«خَلَقَ السَّماواتِ وَالأَرْضَ بِالحَقْ یُکوّرُ اللَّیْل عَلی النّهارِِ وَیُکَوّرُ النَّهارَ عَلی الَّیْلِ»(زمر/5). – آیه جعلی «خلق السماوات فلم یجعل لها حدّاً.(1) خلق الأرض و کوّرها و جعلها».(2)
9.«وَالسَّلامُ عَلَیّ یَوْمَ وُلِدْتُ وَ یَومَ أَمُوتُ وَ یَوْمَ أُبْعَثُ حیّا، ذلِکَ عِیسی اُبْنُ مَرْیَمَ قَوْلَ الحَقِّ الَّذِی فیهِ یَمْتَرونَ»(مریم/33-34). «لَقَدْ کَفَر الَّذِینَ قالُوا إِنَّ اللّهَ هُوَ الَمَسیحُ ابْنُ مَرْیَمَ…»(مائده/72). «مَا المَسیحُ ابْنُ مَریَمَ إِلاّ رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسلُ وَ أُمُّهُ صِدّیقه…»(مائده/75). – آیه جعلی «قل للّذین یمترون فیما أنزل من قبل، لیس المسیح خلیقه اللّه إذ کان مع اللّه قبل البدء و هو معه أبداً».(7)
10.«إِلهاً واحداً»(بقره/133). – آیه جعلی «إلهاً سرمدیاً واحداً».(8)
11.«إِذْ بَعثَ فِیهِمْ رَسُولاً»(آل عمران/164). – آیه جعلی «و إذ بعث به الأب للعالمین».(9)
12.«لَمْ یَجْعَلِ اللّهُ لَهُ»(نور/40). – آیه جعلی «لم یجعل لها».(1)
13.«إنَّ الذِینَ کَفَرُوا بِآیاتِ اللّهِ»(آل عمران/4). – آیه جعلی «إن الذین کفروا بآیاته».(13)
14.«وقولوا قَوْلاً سَدیدِا» (احزاب/32). – آیه جعلی « وقالوا قولاً إدّا».(13)
15.«وَالَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالحاتِ سَنُدْ خِلُهُمْ جَنّاتٍ تَجْری مِنْ تَحْتِها الأنْهارُ خالِدینَ فیها أبداً»(نساء/122) – آیه جعلی «امّا الّذین آمنوا باللّه و مسیحه فلهم مغفره و جنات نعیم خالدین فیها اْبداً».(15)
16.«وَالَّذینَ آمَنُوا بِاللّهِ وَ رُسُولِهِ…»(نساء/152) – آیه جعلی «الذین آمنوا باللّه و مسیحه».(15)
17.«فَتَکُونَ لِلشَّیْطانِ وَلِیّاً»(مریم/45). – آیه جعلی «و کنتم للشّیطان سنداً».(3)
در سوره مجعوله «مسلمون»، نیز بیش از هفتاد درصد آن، برگرفته از قرآن و سرقت شده است.
3. صفحه‌ وصایا المذ(1) إنا أرسلناکَ للعالمینَ مبشراً و نذیراً(2) تقضی بما یخطرُ بفکرِکَ و تدبُر الأمورَ تدبیرا(3) فمن عملَ بما رأیتَ فلنفسه و من لم یعملْ فلسوفَ یَلقی علی یدیکَ جزاءِ مریرا(4) إنّا أعطینا موسی من قبلِکَ من الوصیّات عشرهً و نعطیک عشراتٍ أخری إذ قد ختمنا بک الأنبیاءَ و جعلناکَ علیهم أمیرا(5) فانسَخْ مالکَ أن تنسَخَ ممّا أمرناهُم بِهِ فَقَدْ سَمْعنا لکَ أن تجریَ علی قراراتِنا تَغییرا(6) قل لعبادی الذینَ آمنُوا إن تثاءبوا یستعیذوا بالرحمنِ أن لا یضحک منهمُ الشیطانُ ولیکبروا اللّه إن عطسوا تکبیرا(7) و أن لا یقتنوا فی بیوتهم کلباً و لا یضعوا علی حیطانِهم تَصْویرا(8)و إذا أرادوا انتعالاً فلیبدأوا بالیمین قبل الشمالِ و إن لم یفْعلوا فقد اقتَرفوا نهباً کبیراً(9) وإن تبرَّزوا فلیمسحوا مؤخراتِهم بحجارٍ ثلاثهٍ و یَنْتهوا عن الروثِ إذ قد جعلناهُ للجنِّ غذاءً و علی المؤمنین أمراً مَحْظورا(10) قلْ لعبادی الذینَ آمنُوا یغزوا من أرادوا و یَقْتلوا من أجلِ رزقهم و من لم یغز منهُم أو لم یحدِّث نفسَه بغز وِ ماتَ منافقاً منکُورا(11) و للذین یخشون سحراً یأکلوا سبع عجواتٍ ینجّیهمُ اللّهُ من السحرِ و یبعدُ عنهُم شراً مستطیراً.@#@(12) قل لعبادی إن اَرادوا أن یحلِفوا فلیحِلفوا باللّهِ و لا یخافوا تبذیرا(13) و أن ینحکوا ما طاب لهم من النساء مثنی و ثلاثَ و رباعَ أو ما ملکت أیمانهم أنّا جعلنا لهُم الدینَ أمراً یسیرا(14) و إذ فَر‌غَتْ من بین یدیکَ الوصایا فاطلبْ إلیکَ جبریلَ یأتیکَ ساعیاً مأمورا(15)و إن شُغِلَ جبریلُ عنک فعلیک بورقهَ بنِ نوفل و استفِذْ منه قبل أن نتوفاهُ فیصبح الوحیُ علیک أمراً عسیراً(16)
ـ بررسی صفحه وصایا 1. (إِنّا أَرْسَلْناکَ شاهِداً وَمُبَشِّراً وَنَذِیراً) (فتح/8). – (وَما أَرْسَلْناکَ إِلاّ رَحْمَهً لِلْعالَمین) (انبیاء/107). – آیه جعلی «انّا أرسلناک للعالمین مبشراً ونذیراً».(1)
2. ومَنْ عَمِلَ صالِحاً فَلِنَفْسهِ….) (جاثیه/15). – آیه جعلی «فمن عمل بما رأیت فلنفسه».(2)
3. (قُلْ لِعِبادِیَ الّذِینَ آمَنُوا یُقیمُوا الصَّلاه….) (ابراهیم/31) – آیه جعلی «قل لعبادی الذین آمنوا إن تثاءبوا».(7)
4. (… ولتکبُروا اللهَ عَلی ما هَداکُمْ…) (بقره/185). – (وَلَمْ یَکُنْ لَهُ وِلیٌّ مِنَ الذُل وَکَبِّرْهُ تَکْبیراً) (اسراء/17). – آیه جعلی « ولیکبروا الله إن عطسوا تکبیراً». (7)
5. (…فَانْکِحُوا ماطابَ لَکُمْ مِنَ النِّساءِ مَثْنی وَثُلاثَ وَ رُباعَ فَإِنْ خِفْتُمْ أَلاّ تَعْدِلُوا فَواحِدَهٌ أَوْ ما مَلَکَتْ أَیْمانُکُمْ ذلِکَ أدْنی أَلاّ تَعُولُوا) (نساء/3). – آیه جعلی «وأن ینکحوا ماطاب لهم من النساء مثنی وثلاث ورباع أو ما ملکت أیمانهم إنا جعلنا لهم الدین أمراً یسیراً». (14)
4. صفحه ایمان واذکرْ فی الکتابِ الحواریینَ إذ عصفتِ الرِیاحُ بهم لیلاً وهُمْ یُبحرون(1) إذ تراعی علی المیاهِ لهم طیفُ المسیح یمشی، فقالوا أ هوَ ربُّنا یهزأ بنا أم قد مسَّنا ضربٌ من جُنون(2) فجاءَهم صوت المعلِّمِ أنْ لا تخافوا إنی أنا هُوَ ،فلا تُبصِرونْ(3) فهتفَ هاتف منهم یقولُ ربِّی مُرْنی إن کنتَ حقاً هوَ، آتی علی المیاهِ إلیک، عسی أن یبدّلَ اللهُ شَکِّی بیقین(4) قالَ فاسع إلیّ ولتَکُنْ للناسِ آیه لعلَّهم یتذکَّرون.(5) وإذ طَفِقَ الحواریُّ یمشی رأی شِدَّهَ الریحِ فخافَ وبدأ یغرَقُ فصاحَ بربِّهِ یسْتعین(6) فمدَّ بیمینه لهُ فأخذهُ بها وقالَ یا قلیلَ الإیمانِ هذا جزاءُ المُمْتَرین(7) وإذ رکب السفینهَ معه سَکنتِ الریاحُ لتوِّها فسَبح الحواریون بحمدِهِ، وهتفوا لهُ قائلین(8) أنت هو ابن الله حقاً، بکَ نحنُ آمنَّا، وأمامکَ نخرُّ ساجدین(9) قالَ طوبی للذین آمنوا ولم یلبسوا إیمانهم بشک فأولئک همُ المفلحون(10).
ـ بررسی صفحه ایمان 1. (وَاذکُرْ فِی الکِتابِ مَرْیَمَ إِذِ انْتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِها مَکاناً شَرْقِیّاً) (مریم/16) – آیه جعلی «واذکر فی الکتاب الحواریین إذ عصفتِ الریاح بهم لیلاً وهم یبحرون». (1)
2. (وَیُبَیّنُ آیاتِهِ لِلنّاسِ لَعَلّهُمْ یَتَذَکّرُونَ) (بقره/ 221) – آیه جعلی «ولتَکُنْ للنّاسِ آیه لعلَّهم یتذکّرون». (5)
3. (إِذا کُنْتُمْ فِی الفُلْکِ وَجَرَیْنَ بِهِمْ بِریحٍ طَیّبَهٍ وَفَرِحوا بِها جائَتْها رِیحٌ عاصِفٌ وَجاءَ المَوْجُ مِنْ کُلّ مَکانٍ وَظَنّوا أَنّهُمْ أُحِیطَ بِهِمْ دَعَوُ اللّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدّینَ لَئِنْ أَنْجَیْتَنا مِنْ هذِهِ لَنَکُونَنّ مِنَ الشّاکِرِینَ ) (یونس/22). – آیه جعلی «وإذ رکب السفینه معه سکنت الریاح لتوهافسبّح الحواریون بحمده وهتفوا له قائلین.(8) وإذ طفق الحواریّ یمشی رأی شدّه الریح فخاف وبدأ یغرق فصاح بربه یستعین».(6)
ـ جملات مهمل،‌ بی‌هدف و بی‌محتوای صفحات چهارگانه:
در این صفحات، در جاهایی که از الفاظ قرآن کریم کمتر استفاده شده‌است،‌جملات مهمل و بی‌محتوا و خنده‌آور، شبیه گفتار بذله گویان، رخ نمایان می‌کند به گونه‌ای که این نوشته‌ها و مجعولات ، ادّعای دروغین نویسندگان آن را پوچ جلوه می‌دهد. به نمونه‌هایی از آن توجه فرمایید؛ و با دقت قضاوت کنید:
1. صفحه «وصایا» به ترتیب شماره‌های‌ (7، 8، 9، 10، 11، 12 و 16):
« قل لبعادی الذین آمنوا إن تثاءَبوا (خمیازه کشیدن) یستعیذوا بالرحمن أن لا یضحک منهم الشیطان و لیکبّروا الله إن عطسوا تکبیراً(7) وان لا یقتنوا فی بیوتهم کلباً ولا یضعوا علی حـیطانهـم تـصـویـراًً(8) وإذا أرادوا انتعالاً فلیبدأ‌وا بالیمین قبل الشمال وإن لم یفعلوا فقد اقترفوا ذنباً کبیراً(9) وإن تبرّزوا (أی تغوّطوا) فلیمسحوا مؤخراتهم بحجارٍ ثلاثه وینتهوا عن الروثِ (کثافت) إذ قد جعلناه لجنّ غذاءً وعلی المؤمنین أمراً محظوراً (أی ممنوعاً)(10) قل لبعادی الّذین آمنوا یغزوا (یعنی جنگ کنند) من أرادوا ویقتلوا من أجل رزقهم ومن لم یغزوا منهم أو لم یحدث نفسه بغزو مات منافقاً منکوراً(11) وللّذین یخشون سحراً یأکلوا سبع عجواتٍ (خرمای عجوه) ینجیهم الله من السحر و یبعد عنهم شرّّاً مستطیراً(12) وإن شغل جبریل عنک فعلیک بورقه بن نوفل واستفد منه قبل أن نتوفاه فیصبح الوحی علیک أمراً عسیراً(16)».
(ترجمه):‌‌ بگو به آن دسته از بندگان من که ایمان آورده‌اند، اگر خمیازه کشیدند پناه ببرند به خدا که شیطان به آنها نخندد، و تکبیر بگویند خدا را اگر عطسه نمودند تکبیر کردنی.(7) و اینکه نگه ندارند در منزلهای خود سگی را و بر روی دیوارهای خود عکسی را نچسبانند.(8) واگر می‌خواهند کفش بپوشند، کفش راست را قبل از چپ بپوشند، اگر این کار را انجام ندادند گناه بزرگی را مرتکب شده‌اند.(9) و اگر تغوط کردند سه سنگ به دبر خود بکشند و دور شوند از آن کثافت، چون قرار دادیم آن را برای جن غذا و بر مؤمنین امری ممنوع.(10) بگو به بندگان مؤمن من، جنگ کنند با هر کس که می‌خواهند و بکشند برای روزی خود،‌ و هر کس جنگ نکند از آنها و بنای جنگ کردن نداشته باشد،‌ منافق و بی‌نام و نشان بمیرد.(11) و کسانی که از سحر می‌ترسند هفت دانه خرمای عجوه بخورند،‌ نجات می‌دهد خدا او را از سحر و دور می‌کند از آنها شرّ پراکنده را.(12) و اگر از تو مشغول شد جبرئیل، بر تو باد به ورقه بن نوفل و استفاده کن از او قبل از آن که او را بمیرانیم که در این صورت وحی بر تو امر سختی شود.(16)
2. در شماره 8 صفحه «تجسد» می‌گوید: ‹‹فیه و منه کان مع روح قدسه إلهاً سرمدیاً واحداً أحداً›› یعنی در او و از او بود با روح قدس او پروردگاری دائم و یکی و یگانه.
3. در شماره‌های 13 و 14 صفحه «تجسد» می‌گوید: ‹‹إنّ الّذین کفروا بآیاتهِ وقالوا قولاً إدّا(13) لن یجعل الله لهم من أمده بدّا››(14).یعنی کسانی که به آیات او کافر شدند،‌ و حرف سخت گفتند(13) خدا برای آنها از قدرت خود چاره قرار نمی‌دهد(14).
4. در شماره 1 – 9 صفحه ایمان چنین آمده است:
«واذکر فی الکتاب الحواریین إذ عصفت الریاح بهم لیلاً وهم یُبحرون(1) إذ تراءی علی المیاه لهم طیف المسیح یمشی فقالوا أهو ربّنا یهزأ بنا أم قد مسّنا ضرب من جنون(2) فجاء‌هم صوت المعلم أن لا تخافوا إنّی أنا هو أفلا تبصرون(3) وإذ طفق الحواریّ یمشی رأی شدّه الریح فخاف و بدأ یغرق فصاح بربّه یستعین(6) فمد بیمینه له فأخذه بها وقال یا قلیل الایمان هذا جزاء‌ المـمترین(7)».
یعنی: «یاد کن در کتاب حواریین، وقتی که باد در شب به شدّت وزید و آنها در دریا بودند(1) به نظر آنها آمد روی آب خیال مسیح که راه می‌رود، پس گفتند آیا او پروردگار ماست که ما مسخره می‌کند (یا با ما شوخی می‌کند) یا به ما دیوانگی روی داده‌است(2) پس صدای معلم به سوی آنها آمد این که نترسید من او هستم آیا نمی‌بینید؟!!(3) و چون حواری به راه رفتن شروع کرد دید باد سختی می‌وزد، و ترسید و نزدیک بود غرق شود، داد زد به پروردگار و از او استعانت جست(6) پس دست راست خود را به سوی او دراز کرد و به او گفت ای کم ایمان این جزای شک کنندگان است».
این جمله‌های بی‌مغز و پوچ و مبتذل که شبیه گفتار بذله گویان بی‌هدف و داستانهای تخیلاتی غیر واقعی است،‌ و گوینده آنها خواسته است که یک نوع تقلید خنک و مونتاژی، از جمله‌های متین و استوار قرآن، به عنوان تحدی و معارضه با قرآن بیاورد، لکن فاقد بلاغت و گیرایی تعبیر و شیوایی بیان و عظمت و بلندی معانی است. این جملات نه تنها به پایه یک صدم بلاغت قرآن نمی‌رسد بلکه به مراتب از کلام عادی که در قلوب مردم جای می‌گیرد پایین‌تر است.
این جملات شایستگی آن را ندارندکه در تمام جوانب، مورد بحث و دقت قرار گیرند، زیرا بی‌محتوایی و سبکی این جملات، با کمترین دقت و توجه بر همگان روشن است.
و کسانی که یک رشتـه الفاظ بی‌معنی و مهمل را به هم بافته و خواسته باشند به مقابله با قرآن برخیزند، نتیجه‌ای جز رسوایی عاید آنان نمی‌گردد و بهترین مصداق شعر زیر است:
ای مگس؛ عرصه سیمرغ نه جولانگه توست
عرض خود می‌بری و زحمت ما می‌داری
ـ گفتارهای متناقض در صفحات چهارگانه:
آنچه مسلم و قطعی است، این است که آیات مبارکه قرآن کریم در مدت 23 سال به تدریج بر پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نازل شده و در مجموع آن، کوچکترین تضاد و اختلافی مشاهده نمی‌شود و این خود راه دیگر برای تحدّی بوده و مبیّن وجوه دیگر اعجاز قرآن است که غیر از اصل بلاغت، یکنواختی بلاغت آن را در طول تاریخ نزول به اثبات می‌رساند.لکن این صفحات چهارگانه با توجه به کمی الفاظ و زمان درج آن، دارای تناقضات مختلفی است.@#@ذیلاً به چند نمونه از آن اشاره می‌کنیم:
1- در صفحه «تجسد» فقره 6 می‌گوید:«سبحانه ربّ العالمین أن یتخذ من خلائقه ولداً»یعنی منزه است پروردگار عالمیان که قرار دهد از مردمان برای خود فرزندی.این عبارت تصریح دارد به این که برای خداوند هیچگونه فرزندی نیست و از طرفی پدر کسی هم نیست.
لکن در همین صفحه فقره 9 و 12 می‌گوید:«و إذ بعث به الأب للعالمین کما وعد» و «و إلی أبیه السماوی بعد ثلائه أیام صعد».یعنی و زمانی که فرستاد او را پدر برای عالمیان چون وعده داده بود .و به سوی پدر آسمانی خود بعد از سه روز بالا رفت.
در فقره 9 صفحه ‹‹ایمان›› می‌گوید:« أنت هو ابن الله حقّاً » تو حقیقتاً فرزند خدا هستی.
2- در فقره7 صفحه «تسجد» می‌گوید:«لیس المسیح خلیقه الله إذ کان مع الله قبل البدء وهو معه أبداً» یعنی:مسیح مخلوق خدا نیست، چون که او قبل از خلقت با خدا بود و تا ابد با خدا هست.
این عبارت دلالت دارد که خلقت مسیح ابدی و ازلی است و به ناچار باید گفت که نعوذ باللّه دو خدا وجود دارد یکی خدا و دیگری مسیح.و در فقره 8 می‌گوید:«فیه و منه کان روح قدسه»در او و از او بود با روح قدس.و در نهایت قایل به تثلیث می‌شود.
3- در صفحه «ایمان» فقره 2 و3 مسیح را رب توصیف می‌کند: «فقالوا أهو ربّنا… فجاءهم صوت المعلم…. إنّی أنا هو». «پس گفتند آیا او پروردگار ماست….پس آمد به سوی آنها صدای معلم….من او هستم».
اما در صفحه «ایمان» شماره 9 می‌گوید:«أنت هو ابن الله حقّاً»
4- در شماره‌های 9 ، 10، 11و 12 صفحه «تجسد» می‌گوید: «وإذ بعث به الاب للعالمین کما وعد. حلّ فی بطن عذراء‌کلمه وخرج منه جسداً. عاشر الإنسان، علّم الإنسان، مات عن الإنسان فدی وکالإنسان رقد»
یعنی زمانی که فرستاد او را پدری برای عالمیان چون وعده داده بود.حلول کرد در شکم عذراء کلمه‌ای خارج شد از او با جسد.معاشرت کرد با مردمان، تعلیم کرد مردمان را، فدای انسان شد و مُرد و مانند انسان خوابید(اشاره به مرگ).
5- و نیز فقره 2 و 5 صفحه «وصایا»، بلکه مضمون و عبارت تمام آن صفحه دلالت دارد به این که مسیح رسول خدا است، چنان که می‌گوید:« إنّا أرسلناک للعالمین مبشّراً ونذیراً (2) إنّا أعطینا موسی من قبلک من الوصیات عشره ونعطیک عشراتٍ أُخری إذ قد ختمنا بک الأنبیاء وجعلناک علیهم أمیراً». ما شما را برای عالمیان بشیر و نذیر فرستادیم. ما دادیم به موسی قبل از تو ده تا وصایا و می‌دهیم به تو ده تا وصیت دیگر، چون ختم کردیم به تو پیغمبران را و قرار دادیم تو را به آنها فرماندار.
تمام این عبارات بیانگر آن است که مسیح مخلوق خدا است.
– خلاصه، از این صفحات چهارگانه استفاده می‌شود که حضرت عیسی (علیه السلام)، هم خدا و هم مخلوق و هم رسول خدا است!!!
راستی چگونه می‌شود یک موجود هم خالق باشد و هم مخلوق، هم رسول باشد و هم مرسل؟!!!
فاعتبروا یا أولی الأبصار.
چه کسی می‌تواند این معما را حل کند؟ کدام عاقلی می‌تواند چنین امر محال را قبول کند؟ خداوند متعال در قرآن خطاب به اهل کتاب می‌فرماید:
«یا أَهْلَ الکِتابِ لا تَغْلُوا فِی دِینِکُمْ وَلا تَقُولُوا عَلی‏ اللّهِ إِلّا الحَقّ إِنّما المَسِیحُ عِیسی‏ ابْنُ مَرْیَمَ رَسُولُ اللّهِ وَکَلِمَتُهُ أَلْقاها إِلی‏ مَرْیَمَ وَرُوحٌ مِنْهُ فَآمِنُوا بِاللّهِ وَرُسُلِهِ وَلا تَقُولُوا ثَلاثَهٌ انتَهُوا خَیْراً لَکُمْ إِنّما اللّهُ إِلهٌ واحِدٌ سُبْحانَهُ أَنْ یَکُونَ لَهُ وَلَدٌ لَهُ ما فِی السّمواتِ وَما فِی الأَرضِ وَکَفی‏ بِاللّهِ وَکِیلاً »(نساء /171 ).
«یا أَهْلَ الکِتابِ لِمَ تَکْفُرُونَ بِآیاتِ اللّهِ وَأَنْتُمْ تَشْهَدُونَ * یا أَهْلَ الکِتابِ لِمَ تَلْبِسُونَ الحَقّ بِالباطِلِ وَتَکْتُمُونَ الحَقّ وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ» (آل عمران /70-71)
شگفت این که در صفحه «تجسد» فقره 7 و 8 قایل به تثلیث “(خدا، مسیح و روح القدس)می‌شود، سپس در توصیف آنها می‌گوید: «إلهاً سرمدیاً واحداً أحداً ».
این عبارت نشان می‌دهد که نویسنده این فقرات چقدر سردرگم و غافل بوده، که حتی اعداد و ریاضیات را هم فراموش کرده و به هذیان گویی افتاده است.عدد یک را، سه می‌خواند، و سه را هم یک می‌گوید، سفید را سیاه و سیاه را سفید می‌بیند، زن را مرد و مرد را زن قلمداد می‌کند!!!
خداوند چه زیبا فرمود: «وَلَوْ کانَ مِنْ عِنْدِ غَیْرِ اللّهِ لَوَجَدُوا فِیهِ اخْتِلافاً کَثِیراً» (نساء /82).
حال سئوال مهم این است که؛ چگونه وقتی کلام از انسان است در آن اختلاف پدید می‌آید؟ و حکمت و فلسفه‌ی این اختلاف چیست؟ و چرا بشر نمی‌تواند مثل کلام خدا را بیاورد؟
در پاسخ باید گفت:
اوّلاً: انسان مثل سایر موجودات مادی در این عالم، محدود و دایماً در حال تغییر و تحول است، و مسلم است که یک موجود متغیر و محدود نمی‌تواند نقش موجود نامتناهی و غیر محدود را به عهده بگیرد. توضیح این که؛ تغییرات محیط و تغییرات درونی انسان، در حالات روحی و آثاری که از آنها ظاهر می‌شود مؤثر بوده و او پیوسته در حال تکامل است، چیزهایی را یاد می‌گیرد که قبلاً نمی‌دانسته است و این دانش جدید می‌تواند درنفس و جان او اثر گذاشته و دگرگونش سازد. همچنین در اثر کارهای جدیدی که می‌کند، آماده می‌شود تا کارهای بعدی را بهتر انجام دهد. و از طرفی حالات انسان از قبیل غم، شادی، ترس، امید و…تحت تأثیر عوامل خارجی و احیاناً درونی، تغییر می‌کند و در کلام او اثر می‌گذارد، به طوری که انسان در اوج شادی، به گونه‌ای سخن می‌گوید و در موقع حزن و اندوه،به گونه‌ای دیگر. و علت آن نیست مگر اینکه او که یک موجود مادی است و تحت تأثیر عوامل مختلف قرار می‌گیرد.بنا بر این یک فرد نمی‌تواند در طول عمر، آنچنان سخن بگوید که همه‌اش از نظر بلاغت یکنواخت باشد و به ناچار سطح کلامش در مواقع گرسنگی و سیری، غم و شادی، سلامتی و ناخوشی، اضطراب و اطمینان، شکست و پیروزی و… تفاوت‌های بزرگی خواهد داشت.
اما وقتی که کلام، کلام الهی می‌شود و خداوند متعال در قرآن کریم در تمام این شرایط مذکور سخن گفته است، آن وقتی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) در نهایت سختی و پیروزی، فقر مالی و توانمندی، در حال صحت و سلامتی و … است، در می‌یابیم که در طول 23 سال نبوّت، از لحاظ بلاغت، یکنواخت سخن گفته است، به طوری که اولین آیات نازل شده به همان اندازه محکم و شامل حقایق علمی است که آخرین آنها همان اعتبار و اتقان را دارد.
ثانیاً: خداوند متعال هدفش را بهتراز همه می‌شناسد، و حال بندگانش را هم در تمام ابعاد بهتر از همه می‌داند، و احاطه‌ی او بر ترکیبات الفاظ از همه بیشتر است، لذا فقط خداست که می‌تواند هدف خود را بر اساس مقتضای حال به بهترین وجه و با جامعیت بیان کند. اما دیگران نمی‌توانند چنین احاطه‌ای داشته باشند، و نمی‌دانند دقیقا چه نکته‌هایی را باید رعایت کنند، و چگونه حال همه‌ی مخاطبان را در نظر بگیرند و بر اساس چنین فرمول پیچیده‌ای سخن بگویند.
سرّ این که کسی نمی‌تواند مثل قرآن را بیاورد همین است، چون انسان هر قدر بخواهد نکته‌های مختلفی را در نظر بگیرد، بالاخره ذهنش محدود است و توجه او به یک یا چند مطلب خاص معطوف می‌شود و بر همه‌ی جهات مسلط نیست، لذا آوردن مثل قرآن برای کسی ممکن نمی‌باشد.
به راستی در جهانی که همه‌ی موجودات دستخوش تغییر و تحول هستند، آیا ممکن است انسانی که خود جزو این جهان طبیعت و محکوم به تغییر و تحوّل در آن می‌باشد، با این وصف بتواند در همه‌ی شئون عالم بشری دخالت نموده و کتابی مشتمل بر معارف، علوم، قوانین، مواعظ، امثال و قصص، به دنیا عرضه نماید، که در آن از تمام ابعاد زندگی سخن گفته شده و در هر رشته‌ای از علوم و معارف اظهار نظر شده باشد و حق سخن در همه‌ی موارد، یکسان و در حدّ اعلی ادا شده باشد و مطالب آن در مدت طولانی (23 سال) و در اوضاع مختلف القاء گردیده باشد، و در عین حال، حتی یک حرف آن هم باطل نشده باشد؟ با این که هیچ انسانی در این مدت به یک حال باقی نمی‌ماند و خواه ناخواه دستخوش تغییر و تحول میشود!
قابل ذکر است که؛ اشکالات و تناقضات دیگری نیز در این صفحات وجود دارد، لکن به جهت اختصار، از آن صرف نظر می‌نماییم، زیرا بطلان این عبارات و بی‌محتوایی و عدم بلاغت آنها برای اهل علم و انصاف روشن است.
امید آنکه چشم خفته جاهلان و بدخواهان، به سوی حقانیت دین مبین اسلام باز و روشن گردد و خیر خواهی و سعادت طلبی قرآن برای بشریت را دریابند و دست از عناد و پیروی باطل برداشته و خیر و سعادت دنیا و آخرت خود را به هواهای نفسانی و شیطانی نفروشند.
یریدون لیطفئوا نورالله بافواههم والله متم نوره و لو کره الکافرون
ـ برای توضیح بیشتر در معجزه بودن قرآن کریم و مسأله‌ی تحدّی قرآن و مباحث مربوط به آن، به مصادر فارسی زیر مراجعه شود:
1. البیان، آیت‌الله خوئی(ره)
2. تفسیرالمیزان ج 1، علامه طباطبائی(ره)
3. اعجاز قرآن، علامه طباطبائی(ره)
4. قرآن در اسلام، علامه طباطبائی(ره)
5. التمهید و علوم قرآن، آیت الله معرفت.
6. رسالت جهانی پیامبر، آیت الله سبحانی
7. راه و راهنما شناسی، آیت الله مصباح یزدی
8. شناخت اعجاز قرآن
9. ماهیت و منشأ دین، فضل الله کمپانی.
اسد اکبرعلیزاده

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید