رابطه ی امیرالمؤمنین علی علیه السلام با عمر

رابطه ی امیرالمؤمنین علی علیه السلام با عمر

نویسنده: آیت الله سید علی حسینی میلانی

کتابی به دستم رسید که نویسنده اش مدعی شده آنچه در این کتاب آورده، سیره ی واقعی امیرمؤمنان علی علیه السلام است!
عنوان این کتاب چنین است:
المرتضی: سیره امیرالمؤمنین سیّدنا أبی الحسن علی بن أبی طالب رضی الله عنه و کرم الله وجهه
نام نویسنده ی آن «ابوالحسن علی الحسنی الندوی»
و ناشر آن «دارالقلم للطباعه و النشر و التوزیع» در دمشق است.
اکنون سلسله مقالات پیش روی شما به بررسی و نقد این کتاب پرداخته است.
هدف ما در این بررسی و نقد روشن ساختن حقایقی است که نویسنده آنها را انکار کرده و یا از آن ها غفلت ورزیده است.
ما در این سلسله مقالات بر آن بودیم شیوه های پیچیده ای را که نویسنده به پیروی از پیشوایان گذشته خود و استحکام بخشیدن به بنیان نهاده شده از سوی پیشینیان خود – به شیوه ی مخلوط کردن سم در عسل- دنبال کرده، روشن سازیم که هدایت در گفتار و کردار از آنِ خدای سبحان است.
***
در صفحه ی 103 از این کتاب می خوانیم:
«علی برای سَرور ما عمر، ناصحی امین بود که به راه حل مشکلات آگاه بود، شبهات را دفع می نمود و با حکم و قضاوت خویش معضلات را مرتفع می ساخت. این مسأله تا بدان جا بود که سَرور ما عمر گفت:
لولا علی لهلک عمر؛
اگر علی نبود، البته عمر هلاک می شد.
در تاریخ و ادب نیز جمله «قضیه و لا أبا حسن لها؛ قضیه ای است که ابوالحسنی برای حل آن نیست» ضرب المثل شده است. در روایتی پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود:
أقضاهم علی؛
توانمندترین آن ها به حکم و قضاوت کردن، علی است.
عمر به هنگام عزیمت به بیت المقدس، علی را جانشین خود ساخت، علی نیز دختر خود ام کلثوم را به ازدواج عمر درآورد. و این بر اکرام عمر از سوی علی و ارتباطش با وی دلالت می کند.»

بررسی و نقد این دیدگاه
این دیدگاه را از چند محور بررسی و نقد می نماییم:

نخست آن که
سخنان مشهور عمر درباره ی امیر مؤمنان علی علیه السلام، اگر بر چیزی دلالت کند، تنها بر جهل و نادانی عمر به احکام شرعی و سرگردانی او در برابر مشکلات علمی و قضایای پیش آمده دلالت دارد.
بنابراین، شایسته آن بود که نویسنده که در مقدمه کتاب ادّعا کرده می خواهد سیره، خصایص و مواهب امیر مؤمنان علی علیه السلام را، در قالب پژوهشی تاریخی و بی طرفانه، مورد بررسی قرار دهد، به آن چه ما گفتیم تصریح نماید، نه آن که حضرت علی علیه السلام را در چهره ی یکی از قاضیان حکومت عمر، ترسیم کند…!

دوم آن که
نظر حضرت علی علیه السلام درباره ی عمر همان چیزی است که مسلم در صحیح خود روایت کرده ؛ او اصلاً عمر را خلیفه بر حق پیامبر خدا صلی الله علیه و آله نمی دانست تا بخواهد برای او ناصحی امین باشد؛ بلکه می کوشید تا حدّ امکان اسلام و شریعت را از بازی و تحریف نگاه دارد.

سوم آن که
بسیاری از پژوهش گران، روایت تاریخی ازدواج دختر امیرمؤمنان علی علیه السلام با عمر را مورد بررسی قرار داده اند و مشخص شده آن چه در این باره در برخی کتاب ها نقل می شود، بی اساس و غیر واقعی است.
ما نیز پژوهشی جداگانه در این موضوع به رشته ی تحریر در آورده ایم که به چاپ رسیده است.(1)

چهارم آن که
در مواردی بسیاری حضرت علی علیه السلام که دروازه ی شهر علم و دانش نبوی است، حقیقت قضایا و راه درست را به عمر آموخته است تا مبادا جهل و نادانی او نسبت به مسائل، به وهن اسلام و خواری مسلمانان بینجامد.
این ها حقایقی است که هیچ مسلمانی آن ها را انکار نمی کند.

پی‌نوشت‌:

1- ر.ک: کتاب ازدواج ام کلثوم با عمر شماره 1 از سلسله پژوهش های اعتقادی، از همین نگارنده.
منبع مقاله: حسینی میلانی، سیّدعلی؛ (1392)، نگاهی متفاوت به سیره ی حضرت علی علیه السلام، قم: الحقایق، چاپ اول.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید