جهانی و جاودانگی قرآن

جهانی و جاودانگی قرآن

«جهانی بودن دین اسلام» از ضروریات این آیین الهی است. اسلام، به منطقه جغرافیایی خاصی محدود نیست و بر همین اساس، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ به سران کشورهایی مانند: روم، ایران، مصر و… نامه نوشتند و همه را به پذیرفتن دین اسلام دعوت کرده و از پیامدهای کفر، برحذر داشتند، اگر دین اسلام، جهانی نبود، چنین دعوت عمومی انجام نمی‌گرفت و سایر اقوام و امت‌ها هم عذری برای عدم پذیرش می‌داشتند.
آیات قرآن نیز دین اسلام را یک دین جهانی و فراگیر می‌داند؛ چنانکه می‌فرماید: «ان هوالاّ ذکر للعالمین»[1] در این آیه تأکید شده است که قرآن برای جهانیان نازل شده است. در آیه دیگر از پیروزی دین جهانی اسلام، بر همه ادیان خبر داده و می‌فرماید: «هُوَ الَّذِی أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدی وَ دِینِ الْحَقِّ لِیُظْهِرَهُ عَلَی الدِّینِ کُلِّهِ؛[2] او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد.»
برای جاودانی بودن قرآن کریم و دین مبین اسلام نیز دلایل فراوانی وجود دارد که بعضی از آنها عبارتند از:
1. تازگی و اثربخشی قرآن در همه زمان‌ها: قرآن کتابی است که برای یک زمان نازل نشده است و الا باگذشت زمان، همه رازهای آن کشف می‌شد و جاذبه و تازگی و اثربخشی خودش را از دست می‌داد؛ حال آنکه می‌بینیم زمینه تدبر وتفکر و کشف جدید، همیشه برای این دریا
ی بی‌کران و مفاهیم بلند آن وجود دارد.
این نکته‌ای است که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و امامان معصوم ـ علیهم السّلام ـ آن را توضیح داده‌اند. پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ فرموده است: «مثل قرآن، مثل خورشید و ماه است و مثل آن دو همیشه در جریان است» (پس با گذشت زمان کهنه نمی‌شود.)
امام رضا ـ علیه السّلام ـ نقل کرده‌اند که از امام جعفرصادق ـ علیه السّلام ـ پرسیدند: چه سری است که هرچه زمان بیشتری بر قرآن می‌گذرد و هرچه بیشتر تلاوت می‌شود بر طراوت و تازگیش افزوده می‌گردد؟
فرمودند: برای این که قرآن تنها برای یک زمان و نه زمان دیگر و برای یک مردم و نه مردم دیگر، نازل نشده؛ بلکه برای همه زمان‌ها و همه مردم نازل شده است. بنابراین، خداوند متعال قرآن را طوری ساخته که در هر زمان و با وجود همه اختلاف‌هایی که در اندیشه‌های مردم به چشم می‌خورد، بر زمان‌ها و افکار پیشی‌گیرد و در هر عصری مفاهیم تازه‌ای از معارف بلند آن کشف شود.[3] 2. احکام اسلام در فطرت و نهاد بشر جای دارد؛ لذا ماندگار است:
قرآن کریم، احکام الهی را در نهاد بشر می‌داند و می‌فرماید: «فَأَقِمْ وَجْهَکَ لِلدِّینِ حَنِیفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْها»[4] توجه خویش را به سوی دین حق‌گرایانه پایدار و استوار کن، به همان فطرتی که خدا مردم را بر آن آفریده است»، پس طبق این آیه شریفه، احکام قرآن منطبق بر فطرت بشر بوده، همیشه باقی است.
3. احکام اسلام و قرآن بیان کننده همه خواست‌های بشر است:
قرآن کریم، در این زمینه فرموده: «نَزَّلْنا عَلَیْکَ الْکِتابَ تِبْیاناً لِکُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ هُدی وَ رَحْمَهً وَ بُشْری لِلْمُسْلِمِینَ؛[5] و این کتاب را که روشنگر هر چیز است و برای مسلمانان رهنمود و رحمت و بشارتگری است، بر تو نازل کردیم.»
هرچند که قرآن کریم، کتاب تربیت و انسان‌سازی است، ولی در آن همه چیز بیان شده و در آیات مختلفش پرده از روی قسمت‌های حساسی از علوم و دانش برداشته است.
امام صادق ـ علیه السّلام ـ فرمود: «خداوند در قرآن هرچیزی را بیان کرده است؛ به خدا سوگند چیزی که نیاز مردم بوده است کم نگذارد تا کسی نگوید: «اگر فلان مطلب درست بود در قرآن نازل می‌شد»؛ آگاه باشید همه نیازمندی‎های بشر را خدا در آن نازل کرده است.[6] در روایت دیگری از امام صادق ـ علیه السّلام ـ نقل شده است: «در این (قرآن) اخبار شما و اخبار گذشته‌ها و اخبار آینده‌ها و اخبار آسمان و زمین است و اگر کسی علمش را می‌داند شما را به آنچه در قرآن است، خبر دهد تعجب خواهید کرد.»[7] امام خمینی(ره) درباره جامعیت قرآن می‌فرماید: «قرآن مخزن همه علوم است.»[8] البته نباید این مطلب را از نظر دور داشت که اسلام دارای دو نوع احکام و مقررات است:
1. احکام و مقررات ثابت که بر اساس آفرینش انسان و مشخصات ویژه او استوار است مانند یک قسمت از مقرراتی که عبودیت و خضوع انسان را نسبت به پروردگارش مجسم می‌کند و یا کلیات مقرراتی که با اصول زندگی انسان اعم از غذا، مسکن، ازدواج و… مربوط است و با دلایل یاد شده ثابت شد که انسان برای همیشه به اجرای آنها نیازمند است.
2. مقررات و احکامی که جنبه موقتی یا محلی و یا جنبه دیگری داشته و قابل تغییر است و به حسب مصالح مختلف زمان‌ها و مکان‌ها اختلاف پیدا می‌کند که به عنوان آثار «ولایت عامه» مطرح است و به نظر نبی اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ و جانشینان و منصوبین از طرف ایشان ـ علیهم السّلام ـ و علمای دین وابسته است.[9]


[1] . سوره تکویر، آیه 27.
[2] . سوره صف، آیه 9.
[3] . میزان الحکمه، محمدی ری‌شهری، ج8، ص70، ح16135، مرکز نشر اسلامی.
[4] . سوره روم، آیه 30.
[5] . سوره نحل، آیه 89.
[6] . نورالثقلین، ج3، ص74.
[7] . اصول کافی، ج2، ص564، دارالتعارف.
[8] . صحیفه نور، رهنمودهای امام خمینی(ره).
[9] . ر.ک: فرازهایی از اسلام، علامه طباطبایی، ص47ـ69، نشر جهان‌آرا، در ساحل اندیشه، آیت الله سبحانی، ص140، نشر توحید.
محمود نیاکان

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید