تاثیرامامت در زندگی انسان
«اعوذ بالله من الشیطان الرجیم یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم و اعلموا ان الله یحول بین المرء و قلبه و ان الیه تحشرون» [1] ؛ جلسات گذشته در مورد این آیه شریفه حضور عزیزان عرض شد که به عنوان بیان یک مصداق بزرگ، در مورد ولایت مولای ما امیر المومنین علیه السلام نازل شده است، بله نزلت فی ولایت علی علیه السلام که مضمون حدیث حضرت صادق علیه السلام است . خوب رسیدیم به این جا که گفتیم حیات معنوی ما با امامت است با اعتقاد به ولایت است و رسید بحث ما به این جا که گفتیم در کنار سفره امامت و در مکتب امامت بزرگانی پرورش یافته اند که اینها بهترین دلیل و نمونه هستند. قبلا عرض کردیم که برای شناختن یک دانشگاه یا یک مدرسه بهترین راه، کسانی هستند که از آن مدرسه بیرون آمده اند اینها بهترین دلیل هستند که انسان آن مدرسه را خوب بشناسد شما الان توجه بفرمایید به این مقایسه که من عرض می کنم: آقایان در قدما این مکتب، سلمان داشته، ابوذر داشته، مقداد، عمار، امسال اینها که هر کدام برای خود یک دریایی بودند. سلمان یک شخصیتی است که بزرگان را به حیرت انداخته است جمله های پیچیده ای در زیارت نامه حضرت سلمان هست که ان شاء الله مباحث ما ایجاب کرد بعضی را نقل می کنم شاید قریب به این مضامین که وقتی زیارت می کنند زائر می گوید: ای سلمان! من اعتقاداتم را به تو می سپارم هنوز این را حل نکرده که چه جمله ای است یک روایات عجیبی که وارد شده است می گوید سلمان علم اولین و آخرین را درک کرده است، سلمان دریایی است که تمام نمی شود، گنجی است که پایان ندارد. ملاحظه بفرمایید که اینها فارغ التحصیلان کدام مکتب بودند هر کدام یک دریا بودند برای خود اسراری داشتند تا این که می رسیم به علمای بزرگ خودمان به مجتهدین در طول تاریخ، ببینید ما چه بزرگانی داشتیم تک تک اینها ،برای خود یک شخصیتی بودند تا این که می رسیم به افرادی از متاخرین که اینها آدم های پیچیده ای بودند و آدم هایی بودند که هنوز که هنوز است مردم در مورد اینها نتوانسته اند درست نظر بدهند مثلا شما سؤال بفرمایید از یک نفر که آسید علی قاضی تبریزی که بوده و چه کار می کرده خیلی پیچیده است ملا حسینقلی همدانی، آسید حسین درود آبادی، آشیخ محمد حسین غروی اصفهانی باز از آنها متاخرتر علامه طباطبایی و برادرش آسید محمد حسن الهی که این آقای الهی را بنده زیارت کردم به اندازه برادرش آسید محمد حسین شهرت نداشت فقط سر بسته عرض می کنم به ثبوت رسیده که مرده های هزار سال پیش به پای خود می آمدند با او حرف می زدند ارواح هزار سال پیش نه که بازی باشد احضار ارواح باشد نه این مسائل نه همین طور نشسته بود یکی می آمد سراغش، آقا بنده فلان کس هستم، حالا می خواهم این طور بگویم که تمام اینها در کنار سفره امامت هستند.
عرفان واقسام آن
خوب الان می خواهم قدری درمورد عرفان صحبت کنم دقت بفرمایید. عرفان دو قسم است: عرفان عملی و عرفان نظری. عرفان نظری یک فن است، فن یعنی خیلی ها می توانند یاد بگیرند یک نفر از آمریکا آمده بود عرض کنم که قبل از انقلاب یک خانمی هم داشت خانمش هم عرض کنم حضور شما که آمریکایی نبود ژاپنی بود اینها آمده بودند در این جا یک قدری البته عرفان نظری یاد گرفته بودند و کتاب «نصر نصوص» جامی را تصحیح کرده بودند میلیام چتیک بود عیالش هم ژاپنی بود یادم است که یک دفعه پیش من آمدند سر تصحیح «نصر نصوص» جامی اینها محتاج شده بودند به کتاب «الجواهر و النواقیت» شعرانی که یک ورق از کتابشان پاره شده بود که آمده بودند پیش من که من نواقیت را بدهم کارشان راه بیافتد من هم برای این که تالیف قلوب بشود نگویند مسلمان ها خسیس هستند و من هم به این اندازه تبلیغ عملی کرده باشم آن را دادم بردند استفاده کردند و خیلی از من تشکر کردند به اندازه خودم خواستم تبلیغ عملی بشود. بعدا وقتی که کتاب را مطالعه کردم دیدم خیلی زیبا تصحیح کرده عرفان نظری آمریکایی هم بودند حالا نمی خواهم بگویم که عین علما و عرفای ما فهمیدند عرفان نظری را ولی به اندازه خودش به اندازه آمریکایی خودش خوب دیدم زحمت کشیده بود و از عهده در آمده بود توجه کردید فن است یک فنی است آقا بنشینید درسش را بخوانید البته مشکل هم هست هر کسی اهلش نیست بعضی ها در وسط راه می برند به نظر من ذوقی است یعنی این طور نیست بخشنامه کنیم همه عرفان نظری بخوانند، باید امتحان بشود هر کس که بتواند بخواند بعضی ها نمی توانند بفهمند و کتاب های زیادی در فن عرفان نظری نوشته شده که آدم استاد ندیده نگاه کردنش به آنها قطعا حرام است. آسید حسین قاضی کسی بود که حیوانات از او اطاعت می کردند، یکی از صبیه های امام پا به قبله بود داشت می مرد، امام فرموده بودند به حاج سید حسین قاضی بگویید که آبی تبرک بکنید و بگیرید آقا آب را آوردند یک مقدار خورد و بلند شد همچین آدمی بود خود آسید حسین قاضی به من گفت یک کتاب عرفان نظری خیلی پیچیده لب تاقچه امام بود من دستم همین طور که می رفت بردارم ببینم چی است، امام فرمودند: دست نزن اهلش نیستی خدا شاهد است آسید حسین قاضی به خودم گفته در سال چهل و نه در قم به خودم گفت یعنی ممکن است آدم اهل کرامت باشد ولی عرفان نظری نخوانده باشد، بله یک نفر ممکن است آدم با کرامتی باشد با یک ذره آب مریض شفا بدهد ولی فرش فروشی سرش نشود دلیل نمی شود هر کسی را بهر کاری ساختند آن یک فنی است البته فن خوبی می خواهد بالاخره عرض کنم حضور شما که هر کسی نمی تواند آن را یاد بگیرد یک مغز خوبی می خواهد، ممکن است کسی مغزش هم قوی باشد ذوق نداشته باشد برود کار دیگر بکند پس فن عرفان نظری کرامت نیست، یک آمریکایی هم می تواند یاد بگیرد.نام نیکلسون را شنیده اید البته بنده آن قدر ها هم قبول ندارم، ولی در عرفان نظری بد نبوده البته می دانید اینها یک خورده حل شده اند، شاگرد او ابوالعلای عفیفی است تازه بنده او را هم قبول ندارم به لطف خدا چون دیدم در مباحث بزنگاه عرفان نظری کمیتش لنگ می زند، همان ابوالعلای عفیفی که اسم درآورده شاگرد بلافصل نیکلسون است بله مصحح خوبی است نسخه هایی که تصحیح کرده خیلی خوب قابل عرضه است، ولی عرفان سرش نمی شده پس این یک قسمت عرفان نظری گفتیم. می ماند عرفان عملی، عرفان عملی فن نیست که آمریکایی هم یاد بگیرد بی نماز هم یاد بگیرد عرفان عملی یک فنی است که فقط از مسیر امامت باید یاد گرفت اگر از غیر امامت بخواهند یاد بگیرند بدلی می شود ممکن است به قول بعضی از اهل دل چشم هایشان هم پر پر بزند و چیزی هم ببینند هیچ کدام مهم نیست، بالاخره ریاضت آثاری دارد این که آدم اهل سلوک بشود این غیر از راه امیرالمومنین راه دیگر نمی شود رفت. پس نتیجه بحث این شد که عرفان نظری یک فن است بله فن است، سنی و شیعه آمدند و بعضی ها مانند صدرالدین قونوی سرآمد شده اند، آنقدر آدم هایی بوده اند که نقطه عطف هستند و بقیه از اینها گرفته اند، ممکن است نماز شب هم نخواهد باز هم عرفان نظری را یاد می گیرد حتی نماز صبح او قضا هم بشود فن است دیگر چقدر بگویم و اما عرفان عملی گفتیم از غیر از طریق امیرالمومنین نمی شود تو می گویی می شود اگر شد بدلی است، بله ممکن است یک نفر از غیر امیرالمومنین به یک جایی برسد بدلی است عزیز من شیطان در صحنه حاضر است مثل گرگ گرسنه از حصار امیرالمومنین که خارج شدی مجال نمی دهد ،تا چشم از علی برداشتی شیطان می اید سراغت . آشیخ رجبعلی خیاط رضوان الله خیلی مرد بزرگی بوده، آقایی از طریق غیر اهل بیت آمده بود مرید ایشان شده بود، ایشان هم امام زمانی بود آشیخ رجبعلی هر چه داشت از حضرت داشت من نمی دانم که می دید یا نمی دید من اهل دکان و دستگاه نیستم، اما حضرت را احتمالا می دیده است یک وقتی از حالات ایشان دیده شده بود که از این طرف شرق تهران تا سرسبیل پاکت پول در دستش یک نفس می دوید سر ساعت به یک بدهکار که داشتند خانه اش را خالی می کردند رسانده بود آقا سر ساعت طلبکارها رسیده بود و گفته بود دستور مستقیم خود آقا بوده این جور آدمی بوده است. خلاصه این آقا مرید این شد آقا فرمودند تو از یک راه دیگر آمدی آب ما تو یک جوب نمی رود این هم ریاضت کشیده بود بالاخره ریاضت اثر دارد ولی گفتیم هر اثری مقدس نیست مرتاض هندی هم ریاضت کشیده ممکن است شما یک کارخانه ای باز کنید که یک دارویی بسازد که یک ذره از آن در هوا پخش کنند صد هزار نفر در جا خشک بشوند حالا این اثر است، ولی مقدس نیست آقا فرموده بودند آب ما در یک جوب نمی رود. گفته بود که کاری می کنم که مرا می پذیری گفت یک تصرفی در شیخ کرد بچگی های شیخ را به من نشان داد خود آشیخ رجبعلی فرموده بودند هفت سالگی مرا به من نشان داد گیوه هایش را هم دیده بود آشیخ گفت برو از طریق اهل بیت بیا تا بپذیرم جوان بود و آن بدبخت هم افتاد مرد. غرضم این است این قسمت خیلی وحشت آور است ضایع نکنید یک وقت آشیخ رجبعلی رفته بود سر قبرش گفته بود که آن قدر برزخ او تاریک است که وردش فقط این است که کی قیامت می آید تکلیف ما روشن بشود، پناه بر خدا بعضی از چیزها برزخ را تاریک می کند، حرف پشت سر مردم زدن، در منزل پرخاش کردن، مواظب باشید! بله برزخ دوستان اهل بیت خیلی روشن است مثل نور است، اما آدم را در یک اتاق بیندازند که هیچ جا را نبیند و معلوم هم نشود تکلیف کی روشن بشود آدم چه حالی می شود.خوب ما تا الان بحثمان این طور شد که عرفان نظری حل است شیعه و سنی ندارد عرفان عملی باید از طریق اهل بیت باشد. خوب امشب شب هفدهم ماه مبارک رمضان است شب قدر در مثل امشب دیده شده است، در مثل امشب رسول اکرم با اصحابش تشریف بردند در یک منطقه ای در اطراف مدینه که الان هم آن جا معروف است خلاصه در مانند امشب آن جا تجهیز جیش کردند مسلمین به دستور رسول اکرم و در مانند فردا شب بدر واقع شد که علت پیروزی در جنگ بدر خود آقا امیر المومنین سلام الله علیه شد، دشمن عمده را حضرت را از بین برد که قضیه آن مفصل است شب نشسته بودند در مانند همچین شبی، شب ظلمانی طوفانی هم بوده است، خیلی طوفانی رسول اکرم دستور داد بروند از چاهی در آن تاریکی وارد بشوند و آب بیاورند جوری بود که محل ورود داشته این چاه غیر از چاه بدر است، چاه بدر ظاهرا چاه کوره و بی آبی بوده که مشرکین کشته هایشان در آن جا ریخته شد این چاه دیگری بوده، خلاصه مشقت ها و زحمت ها را همیشه با امیرالمومنین بوده است که خودش را آماده می کرد که حق دارد بر گردن تمام اهل عالم حضرت فرمود که یا رسول الله من می روم می آورم حضرت رفت وارد آن چاه شد و مشک را پر کرد آمد بیرون دید یک طوفانی است آن چنان شدید است حضرت با آن همه رشادت و قدرت و شجاعت مجبور شد که بنشیند تا طوفان رد بشود بار دوم که حضرت دوباره به راه افتاد طوفان دیگری آمد باز آن هم خیلی شدید بود حضرت نشست تا آن هم رد شد و بالاخره طوفان سوم سه بار طوفان بود وقتی آمد رسید خدمت رسول اکرم فرمود یا علی سه تا طوفان متعرض تو شد متوجه شدی خیلی شدید بود فرمود: بله یا رسول الله. فرمود: آن اولی جبرئیل بود با افواجی از ملائکه، طوفان نبود. از احادیث مشکل اهل بیت است البته اسراری است جبرئیل بود به تو سلام دادند و رد شدند آن طوفان دوم، اسرافیل بود با فوجی از ملک و سومی هم میکائیل بود بله «ذاک الذی سلم فی لیله علیه جبرئیل و میکال» سید حلیوی اینها را به شعر کشیده «جبرئیل فی الف و میکال فی الف و یطلوح اسرافیل لیله بدر مدد انزل کانهم طیر ابابیل» این هم شعرهای سید حلیوی است که این قضیه را به شعر کشیده، خلاصه در مانند امشب سه ملک بزرگ خدا با هزاران ملک دیگر به امیرالمومنین سلام دادند چقدر خوب است که خودمان را شبیه بسازیم به این فرشتگان مقرب خدا.
ذکر مصیبت امیرالمومنین علیه السلام
«السلام علیک یا امیرالمومنین»؛ چقدر مظلوم بود ای شیعیان! چند شب دیگر امیرالمومنین مهمان ما است شب نوزدهم نزدیک است خدایا به حق ولیت امیر المومنین ما را ببخش! ای خدا این شب های قدر در پیش است دست خالی نشویم یک وقت خدایا از حالا توجه پیدا کنید و به باطن آقا متوسل بشویم دست ما را آقا بگیرد اگر بشود در این شب ها صبح ظهر خواهر ها و برادر ها هر کدام هر وقت نشاط داشتید دو سه خط زیارت امین الله بخوانید شب های امیرالمومنین در پیش است جانم به قربانت یا امیرالمومنین عجیب است آقا مثل این که بعضی چیزها ارثی است امشب آقا رفته آب آورده در کربلا هم این منصب را پسرش ابوالفضل به عهده گرفته است به لقب سقا نامیده شد سقای شهید السلام علیک یا عباس بن امیر المومنین خدایا امشب در این خانه منصوب به امام زمان ما این پدر و پسر بزرگوار را شفیع آورده ایم به حق اینها دست ما را بگیر .
حجه الاسلام فاطمی نیا
[1].انفال/ آیه24