اهمیت جهاد
جهاد یک قانون عمومی در عالم آفرینش است و همه موجودات زنده اعم از نباتات و حیوانات به وسیله جهاد موانع را از سر راه خود بر می دارند تا بتوانند به کمالات مطلق خویش برسند؛ به عنوان مثال، درختی که در زمین کاشته می شود دارای ریشه هایی است که برای به دست آوردن نیرو و غذا به طور دایم در حال فعالیت می باشد و اگر روزی این فعالیت و کوشش را ترک کند، ادامه حیات و زندگی برای او غیر ممکن است. به همین دلیل هنگامی که ریشه درخت در اعماق زمین با موانعی برخورد کند، اگر بتواند به طور جدی وارد مبارزه می شود و موانع را سوراخ کرده و از آنجا می گذرد. عجیب این است که گاهی ریشه های لطیف همانند مته های فولادی با موانع به نبرد بر می خیزند و اگر این توانایی را نداشته باشند، راه خود را کج می کنند و در مسیری دیگر به حرکت ادامه می دهند.
همچنین در وجود ما نیز در تمام شبانه روز و حتی در ساعاتی که در خواب هستیم نبرد عجیبی میان گلبولهای سفید خون و دشمنان مهاجم وجود دارد که اگر این جهاد برای ساعتی خاموش گردد و مدافعان کشور تن از پیکار دست بکشند، انواع میکروبهای موذی در دستگاه های مختلف بدن رخنه کرده و سلامت آدمی را به مخاطره می اندازند.
شبیه همین مطلب در میان جوامع انسانی و اقوام و ملل مختلف وجود دارد. آنانی که همیشه در حال جهاد و مراقبت به سر می برند همواره زنده و پیروزند، اما کسانی که به فکر خوش گذرانی و ادامه زندگی فردی هستند دیر یا زود از بین میروند و ملتی زنده و مجاهد جای آنها را خواهد گرفت. رسول گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ می فرماید:
«فَمَن تَرَکَ الجهادَ أَلبسهُ اللهُ ذُلاً و فقراً فی معیشتِهِ و محقاً فی دینِهِ إنَّ اللهَ أعزَّ أمتی بسنابک خیلها و مراکز رماحِها»؛[1]
«کسی که جهاد را ترک کند خداوند بر اندامش لباس ذلت می پوشاند و فقر و احتیاج را بر زندگی و تاریکی را بر دین او مستولی می کند. خداوند پیروان مرا به وسیله سم اسبان که به میدان جهاد پیش می روند و به وسیله پیکان ها و نیزه ها عزت می بخشد».
همچنین در روایت دیگری از پیامبر بزرگ اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ آمده است:
«اغزوا تُورِثُوا أبنائکُم مَجداً»؛[2]
«جهاد کنید تا مجد و عظمت را برای فرزندانتان ارث بگذارید!»
امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ نیز در این باره می فرماید:
«فإنّ الجهادَ بابٌ مِن أبوابِ الجنهِ فتحَهُ اللهُ لخاصهِ أولیائهِ و هو لباسُ التقوی و دِرعُ اللهِ الحصینهُ و جنتُهُ الوثیقَهُ فَمَن ترکَهُ رغبهً عنه ألبسَهُ اللهُ ثوبَ الذُّل و شملَهُ البلاءُ ودّیثَ بالصغارِ و القماءهِ»؛[3]
«جهاد دری از درهای بهشت است که خداوند آن را به روی دوستان خاص خود گشوده است. جهاد لباس پرفضیلت (تقوا) است. جهاد زره نفوذ ناپذیر الهی است. جهاد سپر محکم پروردگار است. آن کسی که جهاد را ترک گوید، خداوند بر اندام او لباس ذلت و بلا می پوشاند و او را در مقابل دیدگاه مردم خوار و ذلیل می کند.
جهاد
باید توجه داشت که جهاد تنها به معنی جنگ و نبرد مسلحانه نیست، بلکه هر نوع تلاش و کوششی که برای پیشبرد اهداف مقدس الهی انجام گیرد را شامل می شود. به این ترتیب علاوه بر نبردهای دفاعی و گاهی تهاجمی، مبارزات علمی و منطقی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی را نیز در بر می گیرد.
جهاد از نظر اسلام
جهاد از دیدگاه اسلام دارای اقسام گوناگون است که عبارتند از:
جهاد ابتدایی: خداوند دستورها و برنامه هایی را برای سعادت، آزادی، تکامل، خوشبختی و آسایش انسان ها طرح کرده است و پیامبران خود را موظف کرد تا این دستورات را به مردم ابلاغ نمایند. حال، اگر فرد یا گروهی ازافراد این فرمان ها را مزاحم منافع پست خود ببینند و بر سر راه دعوت انبیا موانعی ایجاد نمایند آنها حق دارند تا نخست از راه مسالمت آمیز و اگر ممکن نشد با توسل به زور این موانع را از سر راه دعوت خود بردارند.
به عبارت دیگر مردم در همه جوامع از این حق برخوردارند که ندای منادیان راه حق را بشنوند و در قبول دعوت آنها آزاد باشند. لذا اگر کسانی بخواهند آنها را از حق مشروعشان محروم سازند و اجازه ندهند صدای منادیان راه خدا به گوش جان آنها برسد و از قید اسارت و بردگی فکری و اجتماعی آزاد گردند، طرفداران این برنامه ها حق دارند برای فراهم ساختن این آزادی از هر وسیله ممکن استفاده کنند. از این رو است که ضرورت جهاد ابتدایی در اسلام و سایر ادیان آسمانی روشن می گردد. همچنین اگر کسانی مومنان را تحت فشار قرا دهند که به آیین سابق خویش باز گردند در این صورت نیز می توان برای رفع این فشار از هر وسیله ای استفاده کرد.
جهاد دفاعی: گاهی بر فرد یا جمعیتی جنگ تحمیل می شود؛ به این معنی که مورد هجوم و تجاوز حساب شده یا غافلگیرانه دشمن قرار می گیرند. در این جا تمام قوانین آسمانی و بشری به آن شخص یا جمعیتی که مورد هجوم واقع شده اند حق می دهد که برای دفاع از خویش به پا خیزد و آنچه در قدرت دارد به کار برد و از هرگونه اقدامی که برای حفظ موجودیت خویش لازم و ضروری می داند، فروگذار نکند. این نوع جهاد را جهاد دفاعی می گویند مثلا جنگ هایی مانند احزاب، احد، موته، تبوک، حنین و … جزء این جهاد بوده و همگی جنبه دفاعی داشته اند.
جهاد برای نابود ساختن شرک و بت پرستی: اسلام در عین این که مردم دنیا را به انتخاب این آیین که آخرین و بالاترین آیین ها است دعوت می کند، آزادی عقیده را نیز امری لازم و اصولی می شمارد. لذا به همین دلیل به اقوامی که دارای کتاب آسمانی هستند فرصت کافی می دهد تا با مطالعه و تفکر آیین اسلام را بپذیرند و چنانچه نپذیرفتند با آنها به گونه یک اقلیت هم پیمان معامله می کند و با شرایط خاصی که نه پیچیده است و نه مشکل با آن ها همزیستی مسالمت آمیز خواهد داشت، ولی شرک و بت پرستی نه دین است و نه آیین و نه محترم شمرده شده است،بلکه یک نوع خرافه، انحراف، حماقت و در واقع یک نوع بیماری فکری و اخلاقی است که باید به هر قیمت ممکن آن را ریشه کن ساخت.
توضیح این که کلمه آزادی و احترام به فکر دیگران در مواردی به کار برده می شود که فکر و عقیده دست کم یک ریشه صحیح داشته باشد. اما انحراف و خرافه و گمراهی و بیماری چیزی نیست که محترم شمرده شود. به همین دلیل اسلام به پیروان خود دستور می دهد که بت پرستی را به هر قیمتی که شده است، حتی به قیمت جنگ از جامعه بشریت ریشه کن نمایند و بت خانه ها و آثار شوم بت پرستی را اگر از طریق مسالمت آمیز ممکن نباشد، با زور ویران و منهدم کنند.
مقام مجاهدین
پیامبر بزرگ اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در کلامی بسیار بلند و گران بها و پرارزش می فرماید:
«ما مِن قَطرهٍ أَحَبُ إلی اللهِ عزوجل مِن قَطرهِ دمٍ فی سبیل الله»؛[4]
«هیچ قطره خونی نزد خداوند عزوجل از قطره خونی که در راه خدا ریخته شود محبوب تر نیست».
همچنین ششمین پیشوای بزرگ شیعیان امام صادق ـ علیه السلام ـ می فرماید:
«مَن قُتِلَ فی سبیلِ اللهِ لَم یُعرفَهُ اللهُ شیئاً مِن سیئاتِهِ»؛[5]
«کسی که در راه خدا به شهادت برسد، خداوند گناهان او را می بخشد و آنها را به حساب نمی آورد».
پنجمین ستاره فروزان سپهر امامت و ولایت حضرت باقر العلوم ـ علیه السلام ـ نیز می فرماید:
«الخیرُ کلُه فی السیفِ و تحتَ السیفِ و فی ظلِ السیفِ»؛[6]
«تمام خیر در شمشیر و زیر شمشیر و در سایه شمشیر است».
پیامبر عظیم الشأن اسلام حضرت ختمی مرتبت محمد مصطفی ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در کلامی دیگر می فرمایند:
«فوقَ کلِ ذی برٍبرٌ، حتی یُقتلَ فی سبیلِ اللهِ، فإذا قُتل فی سبیلِ اللهِ، فلیس فوقَهُ برٌ، و فوقَ کُلِّ ذی عقوقٍ عقوقٌ، حتی یُقتلَ أَحدَ والدیهِ فإذا قَتلَ أحد والدیه فلیس فوقَهُ عقوقٌ»؛[7]
«بالای هر کار خوب، کار خوب دیگری وجود دارد تا این که انسان در راه خدا کشته شود و چون در راه خدا کشته شد، بالاتر از او بر و نیکی وجود ندارد و با هر عاقی عاق دیگری وجود دارد تا این که فرزند، یکی از پدر و مادر خود را به قتل برساند و هنگامی که این قتل را انجام داد عاقی بالاتر و بدتر از او وجود نخواهد داشت».
همچنین نبی مکرم اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در جای دیگری می فرمایند:
«مَن خرجَ فی سبیلِ اللهِ مُجاهداً فلهُ بِکلِّ خطوهٍ سبعمأهِ ألفِ حسنهٍ و یُمحی عنه سَبعمأهِ ألفِ سیئهٍ و یُرفَعُ له سبعمأهِ ألفِ درجهٍ و کان فی ضمان الله بأیِّ حَتفٍ ماتَ کان شهیداً و أن رَجَعَ رَجَعَ مغفوراً له مستجاباً دُعاءهُ»؛[8]
«کسی که به خاطر جهاد در راه خدا خارج شود، هر قدمی که در این راه بر می دارد هفتصد هزار حسنه به او داده می شود و هفتصد هزار گناه از او محو می گردد و درجه او به هفتصد هزار درجه بالا خواهد رفت و پروردگار عالم تضمین نموده است که او به هر شکلی بمیرد شهید مرده باشد و اگر زنده باز گشت بخشیده شده و دعاهای او مستجاب شود».
و در روایتی دیگر منصور بن حازم از امام صادق ـ علیه السلام ـ سؤال می کند: أیُ الأعمالِ أفضلُ؟ قال: «الصلاهُ لوقتِها و بِرُّ الوالدینِ و الجهادُ فی سبیلِ اللهِ»؛[9]
کدام اعمال افضل است؟ حضرت ـ علیه السلام ـ فرمود: «نماز در وقت آن و نیکی به پدر و مادر و جهاد در راه خدا».[1]. وسائل، ج11، ابواب جهاد عدو، ص 5.
[2]. وسائل، ج11، ص 7.
[3]. نهج البلاغه، خطبه 27.
[4]. وسائل، 20 جلدی، ج11، ص 8.
[5]. وسائل، 20 جلدی، ج11، ص 9.
[6]. وسائل، 20 جلدی، ج11، ص 9.
[7]. وسال 20 جلدی، ج11، ص 11.
[8]. وسال 20 جلدی، ج11، ص 12.
[9]. وسائل 20 جلدی، ج11، ص 12.
@#@
خداوند متعال درباره هجرت و جهاد می فرماید:
«والَّذین آمَنوا و هاجَروا و جاهَدوا فی سبیلِ اللهِ و الَّذین آووا و نَصروُا أولئکَ هُمُ المؤمنونَ حقاً لَهم مغفرهٌ و رزقٌ کریمٌ»؛[1]
«و آنها که ایمان آوردند و هجرت نمودند و در راه خدا جهاد کردند و آنها که پناه دادند و یاری کردند، آنان مومنان حقیقی اند و برای آنها آمرزش و رحمت خدا و روزی شایسته ای است».
بررسی تاریخ اسلام نشان می دهد که هجرت و جهاد دو عامل مهم و اساسی پیروزی اسلام در برابر دشمنان بوده است و اگر هجرت نبود، اسلام در محیط خفقان آور مکه از میان می رفت و اگر جهاد نبود اسلام هیچ گاه رشد و نمو نمی کرد.
مسأله هجرت اسلام را ازشکل محدود و منطقه ای بیرون آورد و در شکل جهانی قرارداد و جهاد نیز به مسلمانان آموخت که اگر تکیه بر قدرت خویش نکنند، دشمنانی که پایبند به منطق و حر ف حساب نیستند، هیچ گونه حقی را برای آنها قایل نخواهند شد.
هم اکنون برای نجات اسلام از بن بست ها و شکستن موانع مختلفی که دشمنان از هر سو در برابر آن ایجاد کرده اند، راهی جز احیای دو اصل «هجرت» و «جهاد» نیست؛ هجرت صدای مردم مهاجر را به گوش جهانیان می رساند و دلهای آماده و نیروهای سازنده و اقوامی که تشنه حق و عدالت هستند را در اختیارشان می گذارد و جهاد نیز به مجاهدان حرکت و حیات می بخشد و مخالفان لجوجی که جز منطق زور را نمی فهمند از سر راه بر می دارد.
فرار از جهاد
«یا ایها الَّذین آمنوا إذا لقیتم الذین کفروا زحفاً فلاتَولوهُم الأدبارَ و من یولِّهم یُومئذٍ دُبرهُ إلا مُتحرفاٌ لقتالٍ أو مُتحیزاً إلی فئهٍ فقد باءَ بغضبٍ مِن اللهِ و مأویهُ جهنمُ و بئسَ المصیر»؛[2]
ای کسانی که ایمان آورده اید هرگاه به کفار برسید در حالی که برای جنگ با شما اجتماع نموده اند، پس به جانب ایشان پشت مگردانید (یعنی فرار نکنید) و هر کس در آن وقت به ایشان پشت کند، به غیر آن که میل بر طرفی کند برای مصلحت جنگ و درست کردن اسلحه یا پناه جوینده باشد به سوی گروهی از مسلمانان و کسی که غیر از این دو وجه عزیمت کند، پس به تحقیق به خشمی بزرگ از خداوند باز می گردد و با کشتنش دوزخ است و بدجای بازگشتی است».
علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: «باید فرار کننده از میدان جهاد بداند، خدای خود را به خشم آورده و خود را هلاک نموده است. و این که در گریختن از جهاد خشم خداست و خواری لازم و ثابت است و ننگ دائم است و این که به عمرش افزوده نمی شود و فرار بین او و روز مرگش حائل نمی شود و هر آینه مردن شخص در حالی که حق با او باشد پیش از آن که به این امور زشت مبتلا شود، البته بهتر است از راضی شدن به این که به این امور زشت مبتلا شده و بر آن ها ثابت بماند».[3]
[1]. سوره انفال، آیه 74.
[2]. سوره انفال، آیه 16.
[3]. وسائل، ج11، ص 65.
علی محمد حیدری نراقی – گناهان کبیره، ص 425