شهید آیت الله سعیدی در آئینه خاطرات حجت الاسلام غلامحسین جمی
درآمد
شهید سعیدی در مسیر مبارزات بی امان خویش، در شهرهای گوناگون ایران به روشنگری و سخنرانی می پرداخت. خطه خوزستان و به خصوص آبادان به دلیل حضور بیگانگان، در نگاه وی و سایر مبارزان راه آزادی از ویژگی بارزی برخوردار بود و لذا آنان با همتی سترگ درآن جا به بیان ماهیت رژیم و امپریالیسم می پرداختند. شهید سعیدی در این عرصه نیز همچون سایر میدان ها در صف نخست مبارزه قرار داشت. آیت الله جمی از آن دوران خاطره های جالبی را بیان کرده است.
پس از رحلت آیت الله حکیم، علما و مدرسین حوزه علمیه قم که عمدتا از شاگردان مبرز امام بودند، در مرجعیت ایاشن، اعلامیه دادند که در آبادان هم اثر گذاشت. مردم با عشق و علاقه، امام را به عنوان مرجع تقلید انتخاب کردند که البته در این قضیه، تلاش های شاگردان امام از جمله شهید علامه مطهری، آقای منتظری، شهید بزرگوار سعیدی، شهید دکتر مفتح،آیت الله خزعلی و… را نباید از یاد برد. این ها مرجعیت حضرت امام را خیلی خوب و زیبا مطرح کردند.
یکی از راه هائی که ما در آبادان در جهت دادن به حرکت مردم از آن بهره می بردیم،منبر بود. روشنگری ها و اطلاع رسانی ها از طریق منبر صورت می گرفت و مساجد و حسینیه ها در مناطق مختلف آبادان، کانون مبارزه با رژیم شده بودند. بسیاری از روحانیون مبارز و نخبه از طریق همین منبرها در آبادان با رژیم مبارزه می کردند و به مردم جهت می دادند و شهید آیت الله سعیدی، یکی از این بزرگواران بود که در تمام ایام،به خصوص محرم و صفر و رمضان به آبادان می آمد و رسالت الهی خود را به نحو شایسته ای ادا می کرد.
در آن زمان قاچاقی رفتن به عراق از طریق آبادان کار دشواری نبود. عده ای بودند که پول می گرفتند و افراد را با بلم و لنج به آن طرف اروند می بردند و از ان جا هم ماشین هایی،آن ها را تا بصره می برد. اغلب این آقایان با آیت الله قائمی در ارتباط بودند و به وسیله ایشان به نجف می رفتند. از جمله این افراد شهید آیت الله سعیدی بود که دائما به نجف می رفت و نوارهای سخنرانی و اعلامیه های امام را می آورد. ایشان در انتقال اعلامیه های حضرت اما از نجف به قم و بالعکس فعالیت زیادی می کرد. او با لباس مبدل و تغییر قیافه، این کار را انجام می داد و با همه علما، از جمله مرحوم آیت الله قائمی و نیز با بنده،رابطه زیادی داشت. او با ترفندهای ابتکاری و عجیبی،نوارهای سخنرانی و اعلامیه های حضرت امام را به مردم می رساند از این طریق مردم را با انقلاب و امام آشنا می کرد.
من و شهید سعیدی از سال های دور با هم دوست و رفیق بودیم. ایشان با من خیلی مانوس بود و به منزل ما رفت و آمد داشت.من در آن بزرگوار خصائلی دیدم که در کمتر کسی سراغ دارم. ایشان بسیار زاهد، عابد و با تقوا بود و پیوسته با قرآن ملازمت داشت.
شهید سعیدی طلبه مشهدی بود. آبادان مورد توجه اغلب مبلغین و منبری ها بود و از همه جای کشور برای تبلغ به آبادان می آمدند. شهید سعیدی هم می آمد و بین مردم آبادان مقبولیت خوبی داشت. در حوزه علمیه مشهد، مشرب فلسفی را قبول نداشتند، اما شهید سعیدی با این که طلبه مشهدی بود، هنگامی که امام را که مشرب فلسفی داشتند، شناخت، مرید ایشان شد و امام تاثیر فوق العاده عجیبی روی او گذاشتند که من آنر ا به خوبی احساس کردم.
مسئله نهضت امام که پیش آمد، شهید سعیدی جزء فدائیان اسلام شد و خیلی هم در این زمینه زحمت کشید و ابدا کوتاهی نکرد. تمام فکر و ذکر او امام بود و نهضت امام.
زمانی که امام تبعید بودند، تلاش و فعالیت زیادی می کرد. گاهی کت و شلوار می پوشید و محاسنش را کوتاه می کرد و به پخش و انتقال اعلامیه های امام می پرداخت. بارها می شد که با وضع سختی خود را به نجف می ساند. او در نهضت امام خیلی جلوه کرد.
از قم که به تهران آمد، گویا در مسجدی به نام موسی بن جعفر (ع) بود و ساواک چند بار او را تهدید و دستگیر کرد، اما او به فعالیت خود ادامه داد و به این مسائل توجهی نکرد.
این اواخر، علیه سرمایه دارهای آمریکائی اعلامیه ای را با خط خودش نوشته بود و در پاکت گذشته و برای علمای شهرستان ها ( از جمله آبادان ) فرستاده بود. وقتی اعلامیه را نگاه کردم، فهمیدم که خط شهید سعیدی است. خط او ر امی شناختم. این اعلامیه که پخش شد، ساواک خیلی عصبانی شد. دنبالش بودند تا وقتی که دستگیرش کردند و او را به زندان بردند. چون این اعلامیه علیه آمریکا بود، شکنجه اش کردند که در نهایت به شهادت ایشان منجر شد.
پیکر شهید سعیدی را مخفیانه به قم منتقل و تاکید کردند که در آن جا به خاک سپرده شود. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی، محل قبر آن شهید والامقام معلوم شد. قبرش را تعمیر کردند و سنگ قبری بر مزارش قرار دادند.
چون شهید سعیدی در آبادان نفوذ معنوی زیادی داشت، خبر شهادتش مثل بمب صدا کرد و همه مردم غرق در اندوه و تاثر شدند. شهید آیت الله سعیدی که یکی از مریدان مخلص حضرت امام بود، واقعا در آبادان زحمت کشید. ایشان واسطه رساندن اعلامیه به آبادان بود. چند بار هم توسط ساواک آبادان دستگیری، ولی با وساطت آیت الله قائمی آزاد شد. بعد از شهادت ایشان در زندان رژیم شاه و با وجود ممانعت ساواک، در حسینیه اصفهانی ها برایش مراسم گذاشتیم و حاج آقا مکی که از دوستان نزدیک و همولایتی آن شهید سعید بود ( اهل خراسان ) برایش منبر رفت.
شهادت شهید سعیدی اثر بسیاری داشت. حضرت امام نیز در نجف برای ایشان مجلس ختمی گرفتند و در تهران هم با تلاش مرحوم طالقانی و دیگر روحانیون، مجلس ترحیم شهید سعیدی برگزار شد.
منبع: ماهنامه شاهد یاران، شماره 32