نویسنده : علیرضا شعاعی
ماه رمضان یک فرصت استثنایی برای “شدن ” و تحول است. هر کسی در هر حدی از ایمان دینی باشد، می بایست از این فرصت برای رسیدن به اعتماد به نفس و خودباوری بهره جوید؛ زیرا شرایط استثنایی آن به همگان اجازه می دهد تا دست کم به تعادل شخصیت دست یابند و از افراط در غرایز و سرکشی آن در امان مانند و اجازه ندهند تا سرکشی این غرایز، آنها را به انسان نامتعادل تبدیل سازد.
کسانی که در زندگی روزمره خویش با تزاحم غرایز دچار مشکلات و اختلالات شخصیتی هستند، می توانند با تمرین رمضانی، خود را باور کنند و اجازه دهند تا زندگی سالمی در دنیا برای خویش تامین کرده و اعتدال در پاسخ گویی به نیازها و غرایز را تجربه کنند.
نویسنده در این مطلب بر آن است تا نقش ماه رمضان را برای تثبیت خودباوری و اعتماد به نفس و تعدیل و مهار غرایز را براساس آموزه های قرآنی تبیین نماید. با هم این مطلب را از نظر می گذرانیم.
مباحات، دغدغه غریزی و طبیعی
————————————
شاید مهم ترین دغدغه و ترس آدمی، گرسنگی و تشنگی و هلاکت به سبب آنها باشد؛ زیرا بقای آدمی به خوردن و آشامیدن است. مفاهیمی چون زندگی، زنده بودن، بقا و حیات در دنیای مادی ارتباط تنگاتنگی با این دو مسئله پیدا کرده است؛ چرا که آدمی در پیرامون خویش هرچه را از زندگان از گیاهان و جانوران می یابد، مرتبط با این خوردن و آشامیدن می بیند.
یکی از احکام پنج گانه اسلامی، مباحات است. خوردن و آشامیدن در دسته بندی احکام، جزو مباحات شمرده شده است؛ زیرا احکام اسلامی بر مدار مصلحت و مفسده و شدت و ضعف آن به واجب و مستحب در برابر حرام و مکروه دسته بندی شده است.
شاید برای بسیاری از مردم این پرسش مطرح شود که چرا خوردن و آشامیدن و خوابیدن یا برخی دیگر پاسخ های طبیعی به نیازهای غریزی به عنوان مصالح هر چند ضعیف دسته بندی نشده و به عنوان مستحبات مورد تاکید قرار نگرفته است؛ هر چند که به طور طبیعی می بایست اینها را به سبب مصلحت تمامی چون حیات و بقای بشر، جزو واجبات دسته بندی کرد؟
در پاسخ باید گفت که مباحات به معنای تساوی طرفین مصلحت و مفسده نیست؛ بلکه به یک معنا، مباحات شامل مصالحی است که انسان به طور غریزی و فطری به آن پاسخ می دهد و نیازی به حکم بیرونی برای انجام یا ترک آن نیست.
از سوی دیگر، هرگاه شخص با ترک مباحات زمینه نیستی و نابودی خود را فراهم آورد، به عنوان القای الی التهلکه و افکندن در هلاکت و نابودی، حرام و ممنوع دانسته شده است. (بقره، آیه 195)
به هر حال، بسیاری از مباحات، از اقسام و مصادیقی است که پیش از عقل انسانی، غریزه و فطرت آدمی، حکم بر وجوب آن می کند و آدمی را به سوی انجام آن می کشاند. از این رو حتی دیوانگان نیز با آنکه عقل مدسوسی دارند و از کم خردی یا بی خردی رنج می برند، فطرت و غریزه و طبیعت انسانی، آنان را به سوی پاسخ گویی به این نیازها وادار می سازد. کودکان پیش از اینکه چشم و گوش باز کنند و دنیا و واقعیت های آن را بشناسند، به طور غریزی در جست وجوی پستان مادر در راستای پاسخ گویی به این نیازهای طبیعی چون خوردن و نوشیدن برمی آیند.
پاسخ گویی به غرایز در حد اعتدال
————————————–
غریزه به مجموعه ای از گرایشهای غیراکتسابی انسان گفته می شود. هر گرایشی انسان را به سوی فعالیتی سوق می دهد. غرایز انسانی ریشه در انگیزه های درونی در انسان دارد و این انگیزه هاست که آدمی را به امری برمی انگیزد و انگیخته هایی را موجب می شود. پس انگیزه های درونی است که انسان را به فعالیتی وادار می کنند تا انسان لذتی را درک کند و یا از رنجی آسوده شود. لذتهایی که انسان ادراک می کند به دو دسته لذات جسمانی و لذات روحانی تقسیم می شود. هر انگیزه درونی که انسان را به انجام کاری برای درک لذت جسمانی تحریک می کند “غریزه ” نامیده می شود.
آشکارترین لذات جسمانی لذت خوردن و آشامیدن، لذت جنسی و لذات خوابیدن است. بنابراین غرایز مربوط به این لذت، غریزه تغذیه، غریزه جنسی و غریزه استراحت است. هر یک از این غرایز، انسان را به کاری تحریک می کنند مثلا غریزه تغذیه انسان را به خوردن و آشامیدن، غریزه جنسی به نکاح و غریزه استراحت به خوابیدن و بازیابی انرژی وادار می سازد.
البته این گونه نیست که غرایز همواره عامل لذت باشند؛ زیرا هر یک از لذات مطلوب در غرایز انسان، در برابر خود رنجی را پدید می آورند؛ مثلا لذت خوردن و آشامیدن در برابر رنج گرسنگی است و لذت نکاح در برابر رنج بی همسری و لذت خوابیدن و استراحت کردن در برابر رنج خستگی قرار دارد. این رنجها هر کدام نوعی خروج از حالت طبیعی جسمانی هستند. در نتیجه این لذات و آلام را می توان با استفاده از نشانه های زیست شناختی تعریف کرد و یا لذت نکاح را با تغییراتی که در گردش خون و هورمونهای بدن ظاهر می شود تعریف نمود.
کسانی که از این تغییرات اطلاعی ندارند، یعنی اکثریت مردم، باز هم به طرق دیگر این لذتها و رنجها را می شناسند و با تظاهرات خارجی آن کمابیش آشنا هستند.
مشکل عمده در مسئله غرایز این است که این غرایز ما را وادار به کارهایی می کنند که گاه به حرکت تکاملی انسان آسیب می رساند. از این رو این پرسش مطرح می شود که به چه میزان و چگونه باید خواسته های این غرایز را پاسخ داد تا به حرکت تکاملی انسان که در فرهنگ اسلامی و قرآنی از آن به تقرب انسان به سوی خداوند یاد می شود، آسیبی وارد نشود و حرکت انسان اطمینان و شتاب بیشتری یابد و انسان از نقص به کمال برود و رشد و نموی در راستای اهداف آفرینش یعنی کمال یابی مطلق و متاله (ربانی) شدن تحقق یابد.
ضرورت مدیریت غرایز
به سخن دیگر، غرایزی چون خواب و خورد و لذت جنسی، همان اندازه که پاسخی به نیازهای طبیعی و جسمانی بدن است، همان اندازه می تواند نوع پاسخ گویی انسان به آنها، مانع از رشد و نمو کمالی انسان شود. از این رو نیازمند مهار و مدیریت است.
البته برخی از انسانها به سبب پاسخ گویی به نیازهای فطری و روحانی، می کوشند تا به سرکوب نیازهای غریزی و جسمانی بپردازند. این گونه افراد همانند کسانی که در پاسخ گویی به نیازهای غریزی افراط می کنند و خود را به هلاکت می افکنند، با عدم پاسخ گویی به نیازهای جسمانی، راه هلاکت را درپیش می گیرند و از آن طرف بام می افتند.
هر دو شیوه افراط و تفریطی، شیوه ای نادرست است. لذا اسلام راه اعتدال در پاسخگویی به نیازها به ویژه جسمانی را درپیش گرفته است.
پاسخ گویی کامل و تمام به همه نیازهای جسمانی، هرگز امکان پذیر نیست، زیرا در مقام عمل، مقابل هم قرار می گیرند و تزاحم پدید می آید و انسان ناچار می شود تا به انتخاب برخی از آن ها بپردازد و برخی را تقویت و حتی برخی را سرکوب کند. از سویی دیگر، گاه پاسخ گویی به نیازهای غریزی با پاسخ گویی به نیازهای عالی تر در تضاد قرار می گیرد و انسان ناچار می شود تا از برخی از آنها برای اهداف عالی تر چشم پوشی کند؛ چنان که گاه سنت های اجتماعی و قوانین اجازه نمی دهد تا انسان به دلخواه خود عمل کند.
از این رو پاسخ گویی افراطی به غرایز جسمانی در بهترین شرایط، غیرممکن است و انسان نمی تواند یله و رها باشد. بنابراین می بایست درحد اعتدال به غرایز پاسخ دهد تا بتواند افزون بر پاسخ گویی به همه غرایز جسمانی، پاسخی به نیازهای فطری خود بدهد و نیز قوانین و سنت های اجتماعی را مراعات نماید تا مبتلا به طرف اجتماعی از سوی افراد جامعه نشود.
رمضان، فرصتی بی نظیر برای مدیریت غرایز
————————————————-
هرانسانی می کوشد تا از نظر روان شناسی دارای شخصیتی متعادل باشد. تعادل شخصیتی، مهمترین دغدغه هرانسانی است؛ زیرا هرگونه اختلال در شخص و شخصیت موجب محرومیت انسان از کمالات و لذت هایی است که غریزه و یا فطرت آن را می پسندد و بدان گرایش دارد.
تعادل شخصیتی با اعتدال در رفتارها پدید می آید. بنابراین، هرکسی که انگیزه شخصیت متعادل را دارد، می کوشد تا تناسبی میان غرایز و فطرت ها و خواسته های جسمانی و روحانی پدید آورد و دست کم میان خواسته های جسمانی این اعتدال را مراعات نماید تا به همه نیازهای غریزی خود درحد توان و متناسب پاسخ گوید.
از آن جایی که انسان ها در طبیعت مادی دنیا زندگی می کنند و همین حضور در دنیا جاذبه های غریزی را افزایش می دهد؛ و از سویی دیگر، انسان دارای دشمنی سوگند خورده و نادیدنی به نام ابلیس و شیاطین است که او را به افراط در پاسخ گویی به غرایز دعوت و از گرایش به فطرت و پاسخ گویی به آنها باز می دارد، لازم است تا از فرصت استثنایی رمضان بهره مند شود؛ زیرا در ماه رمضان، دشمنان بیرونی در حبس قرار دارند و اجازه تصرف و وسوسه گری ندارند.
بنابراین، تنها می بایست با اراده خود، گامی برای مهار و مدیریت غرایز بردارد و خود را در مسیر اعتدال و تعادل شخص و شخصیت قرار دهد.
همچنین، از آن جایی که بسیاری از مردم در شرایط محیطی نامناسب فرهنگی رشد می کنند و وسوسه های شیطانی و خواسته های غریزی، انسان ها را به افراط در پاسخ گویی به غرایز می خواند، فرصت رمضان این امکان را می دهد تا غرایز خود را مدیریت و مهار نمایند و از طغیان رهایی بخشند؛ زیرا فشارهای بیرونی کم شده یا از میان رفته است و تنها نیازمند اراده ای برای مدیریت و مهار نفس و هواها و غرایز جسمانی آن است.
عده ای براین باورند که دربرابر فشارهای غرایز تاب تحمل ندارند و نمی توانند غرایز خود را مدیریت و مهار نمایند. آموزه های قرآنی بر این نکته تأکید می کند که ماه رمضان این فرصت را به هر انسانی می بخشد تا خود واقعی اش را بشناسد و بتواند مدیریت نفس خویش را به دست گیرد و اجازه طغیان و سرکشی به آن ندهد.
حرمت مباحات و محدودسازی آن در ماه رمضان
——————————————————
ماه رمضان، با روزه آن، بهترین شرایط برای خودباوری و خودمدیریتی نفس است؛ زیرا در این ماه لبه تیز امساک و خودداری به سوی مباحاتی قرارگرفته شده که غرایز ابتدایی و نخستین انسانی را تشکیل می دهد. این گونه است که افزون بر وجوب ترک محرمات و مکروهات، بر ترک مباحات نیز تأکید شده است.
روزه به معنای امساک و خودداری از سه مسئله مهم خوردن، آشامیدن و ارتباط جنسی است. این امور که از مباحات و از غرایز طبیعی و ابتدایی است، دراین ماه می بایست تحت کنترل و مدیریت خاص قرار گیرد و تربیتی دوباره یابد.
انسانی که تمرین ترک خوردن و نوشیدن و لذت های جنسی را درماه رمضان داشته باشد، از این آمادگی برخوردار خواهدشد تا در ماه های دیگر که دشمن بیرونی یورش می آورد بتواند خود را در برابر تعرض دشمن حفظ نماید و تقوایی به دست آورد که با آن از محرمات پرهیز کند.
روزه داران در یک ماه، تمرین می کنند که چگونه از مهم ترین و اساسی ترین خواسته های طبیعی و غریزی چشم بپوشند و ساعتها که گاه به هفده ساعت می رسد، از خوردن و آشامیدن و لذت های جنسی امساک کنند. این تمرین رمضانی به انسان یک باور قوی می دهد که می تواند خود را از شر افراط در پاسخگویی به غرایز یا تعرض به محرمات حفظ نماید.
از این رو خداوند در قرآن، ماه رمضان را ماه تمرین برای تقوا دانسته و گفته است که اگر آنچه به حکم روزه می بایست ترک شود، ترک گردد، شاید روزه دار بتواند در ماه های دیگر که با هجوم دشمنان بیرونی مواجه است، از محرمات پرهیز کند و گناهی نکند و تقوای الهی پیشه گیرد: یا ایهاالذین آمنوا کتب علیکم الصیام کما کتب علی الذین من قبلکم لعلکم تتقون؛ ای کسانی که ایمان آورده اید بر شما همانند پیشینیان روزه فرض شده است تا شاید تقوا پیشه گیرید. (بقره، آیه 183)
به هرحال، ماه رمضان با شرایط استثنایی و بی نظیرش، ماه خودباوری و خودسازی است و انسانها می بایست از این فرصت استثنایی بهره ببرند، حتی اگر خواهان دستیابی به کمالات اخروی نباشند، دست کم می توانند از آثار دنیوی آن یعنی خودباوری و اعتدال و تعادل شخصیت بهره مند شده و از آثار این اعتدال و تعادل در زندگی دنیوی سود برند.
منبع: روزنامه کیهان 1390/05/11