نویسنده: سید امیرحسین کامرانی راد
دعای روز دوّم
اَللّهُمَّ قَرِّبْنى فیهِ اِلى مَرْضاتِکَ وَجَنِّبْنى فیهِ مِنْ سَخَطِکَ وَنَقِماتِکَ
خدایا نزدیکم کن در این ماه بسوى موجبات خوشنودیت و دورم ساز در آن از خشم و عذابت
وَوَفِّقْنى فیهِ لِقِرآئِهِ ایاتِکَ بِرَحْمَتِکَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ
و موفقم دار در این روز بخواندن آیات قرآنیت به رحمت خود اى مهربانترین مهربانان
منبع: مفاتیح الجنان
زلال وحی
ویژگیهای قرآن کریم
با استفاده از آیات نورانی قرآن کریم، میتوان برخی از خصوصیات این کتابِ مقدس را این گونه بیان نمود:
هدایت به استوارترین راه
در آیهی 9 سورهی اسراء خداوندمتعال، قرآن کریم را به استوارترین راه معرفی کرده و میفرماید:
«إنَّ هذَا القُرآنَ یَهدی لِلَّتِی هِیَ أقْوَمُ؛ قطعاً این قرآن به «آیینی» که خود پایدارتر است، راه مینماید».
شفا و رحمت برای مؤمنان
خداوند متعال این حقیقت تابناک را در آیهی 82، سورهی اسراء، اینگونه بیان میفرماید:
«وَنُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ مَا هُوَ شِفاءٌ وَ رَحْمَهٌ لِلْمُؤمِنیِنَ؛ و ما آنچه را برای مؤمنین مایهی شفا و رحمت است، از قرآن نازل کریم».
اندرز به پرهیزگاران
قرآن کریم مسلماً اندرزی برای پرهیزگاران است، برای کسانی که آمادهاند خود را از گناه پاک کنند و راه حق را بپویند؛ برای کسانی که جستجوگرند و طالب حقیقتند. کسانی که این حد از تقوا را ندارند؛ مسلماً نمیتوانند از تعلیمات قرآن کریم بهرهی لازم را ببرند.
خداوندمتعال این مطلب را در آیهی48، سورهی حاقّه این گونه بیان فرموده است:
«وَ إِنَّهُ لَتَذکِرَهٌ لِّلْمُتَّقینَ؛ و در حقیقت قرآن تذکری برای پرهیزگاران است».
علاوه بر آیات نورانی قرآن کریم، این حقیقت روشن در سلاماللهعلیه نیز بیان شده است. حضرت علیسلاماللهعلیهمکلام ائمهی اطهار میفرمایند:
«خداوند سبحان، هیچ کس را به چیزی مانند این قرآن اندرز نداده است؛ زیرا قرآن ریسمان محکم خدا و دستاویز مطمئن است. این قرآن بهار دلهاست و چشمهای دانش. برای صیقل دادن دل، چیزی جز قرآن وجود ندارد».1
حضرت نیز میفرمایند:صلّیاللهعلیهوآلهوسلمرسولاکرم
«هرگاه کارها همچون پارههای شبِتار بر شما مشتبه و مبهم گشت، به قرآن روی آوردید که آن شفیعی است که شفاعتش پذیرفته و شاکی است که شکایتش مقبول میشود. هر که قرآن را فرا پیش خود قرار دهد، او را به سوی بهشت کشاند، و هر که پشت سر خود قرارش دهد، او را به دوزخ کشاند. قرآن راهنما به سوی بهترین راه است. جدا کنندهی حق و باطل است».2
پی نوشت ها:
1. نهجالبلاغه، خطبهی 176.
2. میزانالحکمه، ح16408.
کلام نور
فواید روزه
پیامبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند : المعده بیت کل داء ، والحمئه رأس کل دواء
معده مرکز و خانه هر دردى است و اجتناب از غذاهای نامناسب و زیاد خوردن اساس و رأس هر داروى شفا بخش است.
و نیز ایشان در جایى دیگر مى فرمایند : صوموا تصحوا ، و سافروا تستغنوا،
روزه بگیرید تا صحت و سلامتى خویش را تضمین کنید و سفر نمایید تا مالدار شوید ،(ا)
حضرت رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در روایت دیگرى مى فرمایند : لکل شیء زکاه و زکاه الابدان الصیام
برای هر چیزى زکاتى است و زکات بدنها روزه است(2)
حضرت على (علیه السلام) دراین باره می فرمایند: و مجاهده الصیام فى الایام المفروضات ، تسکینا لاطرافهم و تخشیعا لابصارهم ، و تذلیلا لنفوسهم و تخفیفا لقلوبهم ، و اذهابا للخیلاء عنهم و لما فى ذلک من تعفیر عتاق الوجوه بالتراب تواضعا و التصاق کرائم الجوارح بالارض تصاغرا و لحوق البطون بالمتون من الصیام تذللا. (3)
با روزه گرفتن هاى دشوار ، در روزهایى که واجب است ، اندامهایشان با این کار آرام مى گیرد و دیده هایشان خاشع و جانهایشان خوار مى گردد و دلهایشان سبک مى شود و خودبینى از ایشان به وسیله این عبادتها زدوده مى گردد. و با گزاردن چهره هاى شاداب با تواضع بر خاک و با نهادن مواضع سجده بر زمین خود را در مقابل خدا خرد مى نمایند و اینکه با روزه دارى شکمها به پشت مى رسند.
حضرت (على (علیه السلام) در جای دیگرى مى فرمایند: والصیام ابتلاء لاخلاص الخلق .(4)
روزه براى آزمایش نمودن اخلاص مردم است یکى از دلایل وجوب روزه براى مردم ، آزمایش اخلاص مردم است . چرا که روزه در ایجاد اخلاص عمل بسیار مؤثر است.
حضرت علی(علیه السلام) در قسمتى دیگر از نهج البلاغه مى فرمایند : صوم شهر رمضان فانه جنه من العقاب.(5 ) در این بحث امام یکی از دلایل وجوب روزه ماه رمضان را ، سپر و مانع در مقابل عقاب الهى دانسته اند. یعنى روزه موجب غفران و آمرزش گناهان است.
وقتى از حضرت امام رضا (علیه السلام) درباره فلسفه روزه مى پرسند ، ایشان مى فرمایند :
همانا مردم مأمور به روزه گرفتن شدند تا درد و ناگواریهاى گرسنگى و تشنگى را دریابند و آنگاه استدلال کنند بر سختیهاى گرسنگى و تشنگى و فقر آخرت که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در خطبه شعبانیه فرمودند : واذکروا بجوعکم و عطشکم جوع یوم القیمه و عطشه؛ به وسیله گرسنگی و تشنگى از روزه داریتان ، گرسنگیها و تشنگیهاى روز قیامت را به یاد آورید ، که این یادآوری انسان را به فکر تدارک براى قیامت مى اندازد تا جد و جهد بیشترى در کسب رضاى خدا بنماید . (6)
امام رضا (علیه السلام) در جایى دیگر درباره فلسفه روزه این چنین مى فرمایند : علت روزه براى درک درد گرسنگى و تشنگى است تا بنده ، ذلیل ، متضرع و صابر باشد . (7)
پی نوشت ها:
پی نوشت ها :
1ـ ارکان اسلام ، ص 108
2- کافى ، ج 4 ، ص 62
3 ـ نهج البلاغه ، خطبه 192
4- نهج البلاغه ، حکمت 252
5- نهج البلاغه ، خطبه 110
6- وسایل الشیعه ، ص 4
7- علل الشرایع ، شیخ صدوق ، بخش روزه
حکمت های شگرف
حکمت 13 نهج البلاغه : روش استفاده از نعمت ها (اخلاقى ، معنوى)
قَالَ الامام علیٌ[علیه السلام] إِذَا وَصَلَتْ إِلَیْکُمْ أَطْرَافُ النِّعَمِ فَلَا تُنَفِّرُوا أَقْصَاهَا بِقِلَّهِ الشُّکْرِ .
امام علی(علیه السلام) فرمودند : چون نشانه هاى نعمت پروردگار آشکار شد، با ناسپاسى نعمت ها را از خود دور نسازید.
حکمت14 : روش برخورد با خویشاوندان (اخلاقى ، معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ ضَیَّعَهُ الْأَقْرَبُ أُتِیحَ لَهُ الْأَبْعَدُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : کسى را که نزدیکانش واگذارند ، بیگانه او را پذیرا مى گردد.
حکمت15 : روش برخورد با فریب خوردگان (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَا کُلُّ مَفْتُونٍ یُعَاتَبُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : هر فریب خورده اى را نمى شود سرزنش کرد.(1)
حکمت16: شناخت جایگاه جبر و اختیار (اعتقادى ، معنوى)
وَ قَالَ [علیه السلام] تَذِلُّ الْأُمُورُ لِلْمَقَادِیرِ حَتَّى یَکُونَ الْحَتْفُ فِى التَّدْبِیرِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : کارها چنان در سیطره تقدیر است که چاره اندیشى به مرگ مى انجامد.(2)
حکمت 17 : ضرورت رنگ کردن موها (بهداشتى ، تجمل و زیبایى)
وَ سُئِلَ [علیه السلام] عَنْ قَوْلِ الرَّسُولِ ص غَیِّرُوا الشَّیْبَ وَ لَا تَشَبَّهُوا بِالْیَهُودِ فَقَالَ ع إِنَّمَا قَالَ ص ذَلِکَ وَ الدِّینُ قُلٌّ فَأَمَّا الْآنَ وَ قَدِ اتَّسَعَ نِطَاقُهُ وَ ضَرَبَ بِجِرَانِهِ فَامْرُؤٌ وَ مَا اخْتَارَ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : (از امام پرسیدند که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود : موها را رنگ کنید و خود را شبیه یهود نسازید یعنى چه ؟ فرمود) پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این سخن را در روزگارى فرمود که پیروان اسلام اندک بودند، اما امروز که اسلام گسترش یافته ، و نظام اسلامى استوار شده ، هر کس آن چه را دوست دارد انجام دهد.
حکمت18 : ره آورد شوم فرار از جنگ (سیاسى ، اخلاقى ، نظامى)
وَ قَالَ [علیه السلام] فِى الَّذِینَ اعْتَزَلُوا الْقِتَالَ مَعَهُ خَذَلُوا الْحَقَّ وَ لَمْ یَنْصُرُوا الْبَاطِلَ .
و درود خدا برایشان، فرمودند:(درباره آنان که از جنگ کناره گرفتند) حق را خوارکرده ، باطل را نیزیارى نکردند. (3)
حکمت19 : ره آورد شوم هوا پرستى (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ جَرَى فِى عِنَان أَمَلِهِ عَثَرَ بِأَجَلِهِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : آن کس که در پى آرزوى خویش تازد ، مرگ او را از پاى در آورد.
حکمت 20 : روش برخورد با جوانمردان (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] أَقِیلُوا ذَوِى الْمُرُوءَاتِ عَثَرَاتِهِمْ فَمَا یَعْثُرُ مِنْهُمْ عَاثِرٌ إِلَّا وَ یَدُ اللَّهِ بِیَدِهِ یَرْفَعُهُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : از لغزش جوانمردان در گذیرید، زیرا جوانمردى نمى لغزد جز آن که دست خدا او را بلند مرتبه مى سازد.
حکمت 21: ارزش ها و ضد ارزش ها (اخلاقى)
وَ قَالَ [علیه السلام] قُرِنَتِ الْهَیْبَهُ بِالْخَیْبَهِ وَ الْحَیَاءُ بِالْحِرْمَانِ وَ الْفُرْصَهُ تَمُرُّ مَرَّ السَّحَابِ فَانْتَهِزُوا فُرَصَ الْخَیْرِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند: ترس با نا امیدى ، و شرم با محرومیت همراه است ، و فرصت ها چون ابرها مى گذرند ، پس فرصت هاى نیک را غنیمت شمارید.
حکمت 22: روش گرفتن حق (اخلاقى ، سیاسى)
وَ قَالَ [علیه السلام] لَنَا حَقٌّ فَإِنْ أُعْطِینَاهُ وَ إِلَّا رَکِبْنَا أَعْجَازَ الْإِبِلِ وَ إِنْ طَالَ السُّرَى .
قال الرضى و هذا من لطیف الکلام و فصیحه و معناه أنا إن لم نعط حقنا کنا أذلاء و ذلک أن الردیف یرکب عجز البعیر کالعبد و الأسیر و من یجرى مجراهما.
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : ما را حقّى است اگر به ما داده شود ، و گرنه بر پشت شتران سوار شویم و براى گرفتن آن برانیم هر چند شب رُوى به طول انجامد.(4)
حکمت 23: ضرورت عمل گرایى (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مَنْ أَبْطَأَ بِهِ عَمَلُهُ لَمْ یُسْرِعْ بِهِ نَسَبُهُ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند: کسى که کردارش او را به جایى نرساند ، افتخارات خاندانش او را به جایى نخواهد رسانید.
حکمت 24: روش یارى کردن مردم (اخلاقى ، اجتماعى)
وَ قَالَ [علیه السلام] مِنْ کَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَهُ الْمَلْهُوفِ وَ التَّنْفِیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ .
و درود خدا بر ایشان ، فرمودند : از کفّاره گناهان بزرگ ، به فریاد مردم رسیدن ، و آرام کردن مصیبت دیدگان است.
1. به هنگام حرکت امام [علیه السلام] جهت سرکوب شورشیان بصره، سعد و قّاص و محمد بن مسلمه ، و اسامه بن زید و عبدالله بن عمر آماده حرکت نشدند. امام پرسید چرا آماده جهاد نمى شوید ؟ گفتند : از اینکه مسلمانى را بکشیم ناراحتیم ، امام فرمود: بر بیعت من وفا دارید؟ گفتند: آری، امام فرمود به خانه هاى تان بروید. آن گاه حکمت 15 را زمزمه کرد.ند
2. نقد مکتب ولونتاریسم Voluntarism) مکتب اصالت اراده و اختیار) که هرگونه جبرى را نفى مى کند، زیرا در اسلام انسان با کمک خدا عمل مى کند.
3. حارث ابن حوط هم مخالف جنگ جُمُل بود و به امام گفت من هم مانند سعد وقّاص و عبدالله عمر شرکت نمى کنم.
4. این کلمات را امام [علیه السلام] در روز شورا مطرح فرمود، که مردم داشتند با عثمان بیعت مى کردند.
منبع: نهج البلاغه
عزیز آل یاسین
ماه مبارک رمضان و امام زمان (علیه السلام)
حضرت آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی (رحمت الله علیه ) در کتاب مکیال المکارم آورده است که :
دعا کردن برای امام زمان ( عجّل الله تعالی فرجه الشریف ) در تمام ماه مبارک رمضان و به خصوص در شب های آن ماه شریف ، سفارش شده ، زیرا که این ماه بهار دعا کردن است و دعا برای آن حضرت هم ، بهترین دعاها می باشد .
از این رو از آن حضرت امر و اهتمام به دعای « افتتاح » در شب های این ماه رسیده است ، بنابراین از خواندن این دعای شریف غافل مشو که جداً دعایی است نفیس که جامع مطالب دنیا وآخرت می باشد .
همچنین در جایی دیگر نقل می کنند که :
حماد بن عثمان می گوید : شب بیست ویکم ماه مبارک بر حضرت امام صادق (علیه السلام) وارد شدم ، ایشان بعد از شب زنده داری واحیای شب قدر و هم چنین بعد از فراغت از نماز صبح این دعا را در حالت سجده تلاوت کردند :
(…. وَ أَن تأذَنَ یَفرَجُ مَن بِفَرَجِهِ فَرَجُ أؤلِیائِکَ وَ أَصفِیائکَ مِن خَلقِکَ وَ بِهِ تُبیدُ الظّالمینَ وتُهلِکُهُم عَجِّل ذلِکَ یا رَبَّ العالَمین؛و فرج کسی را که به فرج او فرج دوستان و برگزیدگان از خلقت گشایش یابند را اجازه فرمایی ، وبه دست او ستمگران را نابود و هلاک گردانی ، زودتر آن را برسان ای پروردگار عالمیان .
منبع: مکیال المکارم ، آیت الله سید محمد تقی موسوی اصفهانی (رحمت الله علیه ) ، ج1 ، ص 78
مواعظ جاوید
امام خمینی (رحمت الله علیه) :
ماه مبارک رمضان ماه عبادت است.
ماه مبارک رمضان، ماه اجتماع است، ماه وحدت است، ماه خداست.
شما در این ماه شریف به ضیافت حق تعالی دعوت شدهاید (دعیتم فیه الی ضیافه الله) خود را برای مهمانی با شکوه حضرت حق آماده سازید.
در این ماه شریف که به مهمانسرای الهی دعوت شدهاید اگر به حق تعالی معرفت پیدا نکردید یا معرفت شما زیادتر نشده، بدانید در ضیافت الله درست وارد نشدهاید و حق ضیافت را بجا نیاوردهاید.
منبع: کلمات قصار امام خمینی رحمت الله علیه
در محضر ولایت
…حدیث صحیح معتبر از پیامبر اکرم (صلّىاللَّهعلیهوالهوسلّم) این است: «الصّوم جنّه من النّار»؛ روزه، سپر آتش است. از طرق اهل سنت هم همین مضمون با الفاظ مختلف نقل شده است؛ از جمله این لفظ: «الصّیام جنّه العبد المؤمن یوم القیامه کما یقى احدکم سلاحه فى الدّنیا»؛ همچنانکه شما در دنیا با سلاح و وسیلهى دفاعىِ خودتان از خود دفاع مىکنید، در آخرت هم بهوسیلهى روزه از خودتان در مقابل تعرض آتش دوزخ دفاع مىکنید.
خصوصیت روزه چیست که تعبیر «جنّه من النّار» دربارهى آن بیان شده است؟ خصوصیت روزه عبارت است از کفّ نفس. روزه، مظهر کفّ نفس است؛ «و نهى النّفس عن الهوى». مظهر صبر در مقابل گناه و غلبهى مشتهیات، روزه است. لذا در روایات، ذیل آیهى شریفهى «واستعینوا بالصّبر و الصّلاه» صبر را به روزه تعبیر کردهاند. روزه، مظهر گذشت از خواستههاست. اگرچه زمانِ روزه محدود است – چند ساعت در روز، آن هم چند روز در سال – لیکن به صورت نمادین، یک حرکت اساسى براى انسان است. چرا؟ چون هواهاى نفسانى و هوسها و مشتهیات و خواستهاى نفس، همان مسیرى است که انسان را به گناه مىرساند. اینطور نیست که مشتهیات نفسانى با گناه ملازم و از یکدیگر اجتنابناپذیر باشند؛ نه، بعضى از مشتهیات نفسانى هم حلال است. اما اینکه انسان دهنهى نفس را بردارد، نفس خود را بىمهار و بىدهنه رها کند و اسیر مشتهیات آن شود، همان چیزى است که امیرالمؤمنین (علیهالصّلاهوالسّلام) در نهجالبلاغه فرمودند: «حمل علیها اهلها»؛ او را روى اسب سرکشى انداختهاند که دهنهى آن دست این شخص نیست و اسب سرکش هم او را مىبرد به پرتگاه پرتاب مىکند. هواى نفسانى انسان را به سمت گناهان مىکِشد.
گناهان، صورت مُلکى عذاب الهى هستند؛ صورت دنیایىِ عذاب الهى هم همین گناهانند. اینکه در آیهى شریفه مىفرماید: «انّ الّذین یأکلون اموال الیتامى ظلما انّما یأکلون فى بطونهم نارا» معنایش همین است؛ یعنى شما وقتى کسى را که مال یتیم مىخورد، نگاه مىکنید، ظاهر قضیه این است که مالى را بلعید و حرامى به کیسهى خود زد؛ اما باطن قضیه این است که او دارد در درونِ خودش آتش تعبیه مىکند؛ این همان آتش جهنم است. کسى که لذت حرامى را در اینجا آزمایش مىکند، این لذت، صورت ظاهر قضیه است؛ باطن قضیه در آن حیات واقعى آشکار مىشود؛ آن جایى که پردههاى اوهام از جلوى چشم انسان فرو مىافتد و حقایق در مقابل او آشکار مىشود؛ «هنالک تبلو کل نفس ما اسلفت». آن روز همین لذتِ اینجایى و دنیایى عبارت است از یک عذاب و شکنجهى دوزخى. آن روز، روزى است که واقعیات و حقایق، خود را آشکار مىکنند – «هنالک تبلو کل نفس ما اسلفت» – و آنچه را که انسان انجام داده است، حقایق و بطون و ملکات آن در آنجا آشکار مىشود. روح ما، ملکات ما و حقایق وجودى ما هم در آنجا خودش را نشان مىدهد. مولوى مىگوید:
اى دریده پوستین یوسفان
گرگ برخیزى از این خواب گران
پنجهى درنده اى که یوسفها را در اینجا مىدرد و انسانهاى مظلوم را زیر پا له مىکند، باطنش گرگ است؛ انسان نیست. این باطن در آنجا خودش را نشان مىدهد و ظاهر مىشود. ما نباید قیامت را فراموش کنیم؛ قیامت واقعهى عظیمى است. ما باید همیشه یاد قیامت را در ذهن خود داشته باشیم و از قیامت بترسیم.
منبع: برگزیده بیانات مقام معظم رهبری در دیدار مسؤولان نظام 06/08/1383
شمیم هدایت
تزکیه نفس
لحن آیات قرآن این گونه است که گاهی تزکیه را نسبت به انسان، گاهی نسبت به خدا و گاهی نسبت به انبیاء می دهد اگر مزکی ما هستیم، پس باید تلاش کنیم و اگر مزکی خدا و انبیاء هستند، دیگر نیازی به تلاش ما نیست. حال این وظیفه به عهده ی کیست؟
حرکت تزکیه به عهده ی ماست و ایجاد حصول و نتیجه با خداست. اگر ما حرکت نکنیم، خداوند و انبیاء هیچ وقت ما را تزکیه نمی کنند (از ماحرکت از خدابرکت) وقتی ما حرکت کردیم، خداوند متعال به حرکت ما نتیجه می دهد. مثلا کسی به امر واجبی (مانند نماز) اهمیت نمی دهد، اگر قصد کرد به آن واجب اهمیت دهد و نماز را از اول وقت بخواند، خداوند متعال در این کار به او توفیق می دهد حال بگوییم خداوند متعال توفیق می دهد یا انبیاء (علیهم السلام)؟ توفیق را هم خدا می دهد و هم انبیاء و اگر انبیاء به ما توفیق بدهند، در واقع خداوند متعال توفیق داده ؛ زیرا انبیاء واسطه ی خداوند هستند. مثلا: اگر شخصی مریض شد، او را نزد متخصص می بریم.
مردم در این گونه موارد سه دسته اند:
1- عده یی خدا را قبول ندارند و خود و دکتر را مستقل در شفای مریض می دانند.
2- عده یی حرکت نمی کنند و می گویند خداوند مریضی را داده و خود او نیز شفا می دهد.
3- عده ی آخر که کار درست را اینها انجام می دهند، حرکت می کنند اما نتیجه را از خداوند متعال
می خواهند و در حال حرکت می گویند «توکلت علی الله» که ان شاءالله ما نیز از این گونه افراد هستیم.
منبع: برگزیده بیانات حضرت آیت الله سید ابوالحسن مهدوی «دامت برکاته» در تاریخ 16/4/83.
نکته های ناب
سرگرمی های سالم
جوان و نوجوان برای رشد و کمال روحی و جسمی هم به فعالیت های بدنی نیاز دارند و هم به طراوت و شادابی روح. باید تفریحات سالم را به گونه ای برای جوانان فراهم کرد که هم وقت آنها را پر کند، و هم بیکار و سرگردان نمانند، و هم در رشد جسمی و روانی آنان تأثیر داشته باشد.
یکی از لذت های حلال و تفریحات نشاط آور، شنا کردن است و در روایات اسلامی فراوان به یادگیری شنا و آموختن فن شنا گری به فرزندان سفارش شده است.
حضرت علی (علیه السلام) می فرمایند: «علموا اولادکم السباحه و الرمایه؛ به فرزندان خود (کودکان و نوجوانان) شنا گری و تیراندازی بیاموزید.»(1)
حضرت امیرالمؤمنین (علیه السلام) به شنا کردن علاقه داشتند، با این که می توانستند روزهای جمعه در منزل غسل کنند، اما به کنار رودخانه می رفتند و در رودخانه غسل جمعه و شنا می کردند.
اشعث بن عبد می گوید: یک روز جمعه حضرت علی (علیه السلام) را دیدم در رودخانه ی فرات، شنا می کردند و غسل جمعه انجام می دادند و در آن روز با پیراهنی نو، نماز جمعه خواندند.
پی نوشت ها:
پی نوشت:
1- فروع کافی، ج 6، ص 47.
منبع: منهاج البرائه، ج2، ص 208.
دل نوشته
سلام، ماه خدا!
سودابه مهیّجی
بر بامهای این همه فراوان، هلال نو رسیده، سوسو میزند و صدای آسمان، در دلها فراگیر میشود: ای اهل زمین! ماه خدا فرا رسید.
همه برمیخیزند و پیراهنها را از سکوت یک ساله میتکانند. سجادهها را از سر میگیرند… قرآنها، از نو متولد میشوند. سفرهها رنگ دیگر میگیرند؛ رنگ بزم خداوندی؛ رنگ تبرک بیدریغ، رنگ مائدههای آسمانی.
دلهای وضو گرفته، نفسزنان، به درگاه رحمت میآیند:
«سبزه خط تو دیدیم و ز بستان بهشت
به طلبکاری این مهر گیاه آمدهایم»
خداوندا! تمام معبرها را در انتظار رسیدن رمضانِ تو، آب و جارو کردهایم. شاهد باش که با آغوش شوق، در به رویش میگشاییم؛ پس سفرههای دستهایمان را خالی نگذار
رخصت بندگی
محبوبه زارع
دری را گشودهاند به وسعت دامنه اجابت! سفرهای را گستردهاند به بیکرانگی یک دعوت عاشقانه. سلامی را منتظر نشستهاند به نیازمندی یک بنده؛ یک عبد ضعیف؛ یک عاشقِ مسکین؛ یک من و یک توِ محتاج! رخصت دادهاند به نجیبانهترین نگاه معصومی که پناهی جز این آستان غنی نیافته است!
ماه بلوغ معرفت
رمضان، صفحه لاهوتی ملاقات است؛ صفحهای که در دفتر زندگی بندگان، سالی، یک ماه گشوده میماند. صفحهای که در متن آن، عطش بندگی حاکمیت دارد و اوج پادشاهی را ساجدانهترین استغاثه میداند. رمضان، ماه بلوغ انسان در پیکره معرفت است و معرفت، همان کلید مقدسی است که ورود به حریم رمضان را اذن میدهد.
لبیک به دعوت محبوب
رزیتا نعمتی
بارالها! عهدی را که با تو از ازل بستهام، به آتش گناه شکستهام. به گذشته که نگاه میکنم، از پروانه جانم، خاکستری بیش به جا نمانده است. اکنون که درهای آسمان، رو به باز شدن است، حلاوت روزه را به اعضا و جوارحم بچشان؛ به چشمم که جز تو را نبیند و گوشم که جز تو را نشنود؛ که بوی زخم کهنه گناه، مرا ناامید از استشمام بوی تو کرده است. در بگشای که در میهمانی تو، هر آنچه هستم، باز آوردهام که تو خود دعوتم کردهای، یا غفّار الذّنوب!
درخواست توفیق
بارالها! در این ایّام که قرآن را نازل فرمودهای، نوری به قلبمان نازل فرما تا روشنی صبح همیشگی حقیقت را دریابیم و ما را در نماز، همچون کسانی قرار ده که مراتب شایسته آن را دریافته و ارکان و جوانب آن را نگهدارندگانند؛ آنان که جویای همسایگان و پویای هفت آسمانند. توفیقی عطا فرما تا به آن کس که از ما بریده، بپیوندیم.
بارالها! ما را به کرامتی که برای دوستانت وعده کردهای، سزاوار گردان؛ که تو هر چه را اراده کنی، بهجا میآوری، یا رب العالمین.
امید و جرئت بندگی
یازده ماه را پشت سر نهادهام تا به تو رسیدهام و اکنون جز خار و خاشاک، در کولهبار ندارم تا سر از خجلت بردارم و اذن دخول به حریم محبتت طلب کنم.
پشت دروازههای چشم تو میایستم تا خریدار اشک ندامتم باشی و جرئت بندگی را دیگر باره به من عطا کنی.
مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
یادم از کشته خویش آمد و هنگام درو
گفتم ای بخت بخفتیدی و خورشید دمید
گفت: با این همه از سابقه نومید مشو
یاد ابرار
ارباب معرفت
در سال 1297 هـ.ق در روستای «چرمهین» اصفهان و در خانهی حاجعلی پناه پسری به دنیا آمد که نامش را «رحیم» برگزیدند. اجداد آقارحیم ارباب «از مشاهیر نجبا و بزرگزادگانِ روستای چرمهین از روستاهای معروف لنجانِ اصفهان و صاحب مال و ثروت بودند و بدین سبب ایشان به لقب ارباب خوانده میشوند».
حاجآقا رحیم ارباب شوق فراوانی به فراگیری دانش داشتند. خودشان در اینباره گفتهاند:
«از اول شب آمادهی مطالعهی کتابهای علمی میشدم و مطالعه طول میکشید تا شام حاضر میشد و لذّتِ مطالعهی کتاب، مهلت به صرف شام نمیداد و غذا سرد میشد. گاهی مطالعه طول میکشید تا صبح میشد و بعد از تناول غذای شب و ادای فریضهی صبح، در مجلس درس حاضر میشدم و با شوقِ علمآموزی، اعتنا به کمبود خواب نداشتم».
علامه شهید مرتضی مطهری)رحمتاللهعلیه(دربارهی استاد گرامی شان میفرمایند:
«آقای حاج آقا رحیم ارباب اصفهانی از علمای طراز اول ما در فقه، اصول، فلسفه و ادبیات عرب و قسمتی از ریاضیات قدیم میباشند».
حضرت آیتالله ارباب در مسایل جهانی و خارج از کشور نیز اگر صلاح میدانستند، اظهار نظر میفرمودند؛ در موقع استقلال الجزایر، فتوایی جهت کمک به مسلمانان و ملت الجزایر و به نفع آنان و علیه دولت فرانسه صادر نمودند.
در خصوص ویژگیهای اخلاقی حاج آقا رحیم ارباب باید گفت که:
ایشان به اساتید خود، احترام فوقالعاده میگذاشتند مردی بودند که جذبهی معنویشان، کوچک و بزرگ را به تکریم و تعظیم وا میداشت. همیشه با طمأنینه راه میرفتند و چشم به سوی زمین داشتند. به اندک غذایی قانع بودند، اگر هم به مهمانی میرفتند، سادهترین غذا را میخوردند.
ایشان هر سال در منزل خود مراسم عزاداری برای امام حسین(علیه السلام) برپا میکردند و خود در مقابل درب منزل، شخصاً به شرکتکنندگان خوش آمد میگفتند و آنها را مورد احترام قرار میدادند.
از خصوصیات دیگر ایشان این بود که برای سادات ارزش زیادی قایل بودند و جلوتر از سادات مطلقاً راه نمیرفتند.
این آیت معرفت نزدیک به یک قرن زیستند و دربارهی راز طولانی بودن عمرشان گفتهاند:
«من هیچ وقت بد خواه کسی نبودم».
سرانجام در 18 ذیالحجه 1396 هـ.ق مصادف با 19 آذرماه 1355 هـ.ش و در روز عید سعید غدیر به دیار باقی عروج نمودند. و پیکر مطهرایشان در تختفولاد اصفهان به خاک سپرده شد.
منبع: گلشن ابرار، جمعی از پژوهشگران حوزهی علمیهی قم، ج2، صفحههای 347 تا 362
حکایتها و هدایتها
ادای نذر قرآنی
نقل است که شیخ طبرسی(رحمت الله علیه) که قبر شریف ایشان در مشهد مقدس است، سکته کرد، اطرافیان به گمان اینکه ایشان وفات نموده اند، وی را دفن کردند. لکن او در قبر بهوش آمده و راه بیرون آمدن را بر خود مسدود دید. در آن حال نذر کرد که اگر خداوند متعال او را نجات دهد کتابی در تفسیر قرآن بنویسد. اتفاقا یکی از گورکنها به قصد دزدیدن کفن شیخ، قبر ایشان را نبش (باز) کرد. زمانی که خواست کفن را باز کند و ببرد، شیخ دست او را گرفت و گفت: نترس، من نمرده ام. لکن بر شدت ترس و وحشت کفن دزد افزوده شد. شیخ دوباره گفت نترس، من سکته کرده بودم و الان به هوش آمدم. چون قادر به حرکت نبود، از او خواست او را به دوش بگیرد و به منزل ببرد. کفن دزد ایشان را به منزل رسانید. شیخ طبرسی او را لباسی زیبا پوشانید و پول خوبی به او داد. پس از آن کفن دزد توبه کرد و آن کار زشت را «نبش قبر» که در اسلام حرام است ترک نمود. سپس شیخ طوسی به نذر خود وفا نمود و شروع کرد به تألیف مجمع البیان که اکنون یکی از تفاسیر مهم قرآن شیعیان است.
منبع: کتاب فوائد الرضویه ص 351.
معرفی کتاب
کتاب دعاهای قرآن کریم
نویسندهی این کتاب، پس از سیری در قرآنکریم، دعاهای آن را که بر زبان پیامبران، صالحان و اولیای خدا جاری شده است، گردآروده و با اندک توضیحی بیان کرده است.به گفتهی مؤلف محترم، طرح این کار از حضرتآیتالله حسنزادهآملی(دامت برکاته) بوده است که ایشان را به آن، تشویق کرده است.
مؤلف، آیاتی را که با تعابیر و الفاظی چون: «ربّنا؛ایپروردگارما!» ،« یا رب ؛پروردگارا!» ویا« اللّهمّ؛بارالها!» و تعابیر مشابه آمده، به ترتیب تاریخی بر زبان آورندهگان آنها تنظیم کرده است.
نخستین کسانی که دعایشان نقل میشود، حضرتآدم و حوا هستند که پس از نافرمانی خدا و پشیمانی از آن، او را مخاطب ساخته، میگویند: « ربّنا! ظَلَمنَا أنفُسَنَا، پروردگارا! بهخودمان ستمکردیم».
سپس مؤلف، به ترتیب تاریخی، دعاهای حضرت نوح، ابراهیم، لوط، سربازان طالوت، سلیمان، ایّوب، یوسف، یونس، اصحاب کهف، شعیب، موسی، همسر فرعون، زکریا، عیسی را نقل میکند. آنگاه، فصلی را به دعاهایی اختصاص میدهد که خداوند متعال به رسول اکرم)صلّیاللهعلیهوآلهوسلم( آموخت. مؤلف، پیش از نقل هر دعای قرآنی، بستر آن را مشخص میکند و روشن میسازدکه این دعایخاص، با چه انگیزهای و در چه فضایی انجام گرفته است.
مؤلف محترم، طی مقدمهای کوتاه، اهمیت قرآن کریم و دعاهای آن را بیان میکند و در پایان کتاب دعاهای قرآن کریم را بر اساس موضوع، در پنجاه و یک موضوع، همچون: صبر، توکل، مناجات با حق تعالی، طلب روزی و قبولی دعا آورده است. طی دعاهایکتاب، هرجا مؤلف ضروری دیده است، به استناد احادیث معصومان(سلام الله علیهم) و تاریخ اسلام، پارهای نکات را یادآور شده است.خوانندگان محترم اینکتاب، از این طریق، با ادعیهی قرآنی و زمینهی آنها به خوبی آشنا میشوند.
مؤلف: حسین واثقی ناشر: مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامیحوزه علمیه قم، 1377
احکام
مبطلات روزه
مبطلات روزه نه چیز است که عبارتند از :
1- خوردن وآشامیدن : اگر روزه دار عمداً چیزی بخورد یا بیاشامد ، روزه اش باطل می شود .
2- دروغ بستن بر خداوند متعال و پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلم ) : اگر روزه دار به گفتن یا به نوشتن یا به اشاره یا به مانند این ها به خداوند متعال و پیامبر ( صلّی الله علیه وآله وسلم ) و امامان معصوم ( علیهم السلا م) نسبت دروغ بدهد ، اگرچه فوراً هم بگوید ، دروغ گفتم و یا توبه کند ، روزه اش باطل است .
3- رساندن غبار غلیظ به حلق : رساندن غبار غلیظ به حلق ، روزه را باطل می کند چه غبار چیزی باشد که خوردن آن حلال است مثل آرد ، یا غبار چیزی باشد که خوردن آن حرام است مثل گرد وخاک .
4- فروبردن سر در آب : اگر روزه دار عمداً سر را در آب فرو برد ، اگر چه باقی بدن او از آب بیرون باشد ، بنا بر احتیاط واجب باید قضای آن روزه را بگیرد .
5- اماله کردن : اماله کردن با چیز روان اگرچه از روی ناچاری و برای معالجه باشد ، روزه اش را باطل می کند ، ولی استعمال شیاف هایی که برای معالجه است ، اشکال ندارد .
6- قِی کردن : هرگاه روزه دار عمداً قِی کند ، اگر چه به واسطه ی مرض یا غیر آن باشد ، روزه اش باطل می شود .
7- باقی ماندن بر جنابت وحیض ونفاس تا اذان صبح : اگر عمداً تا اذان صبح غسل نکند ، یا اگر وظیفه اش تیمم است و عمداً تیمم ننماید ، روزه اش باطل است .
8- جماع : جماع روزه را باطل می کند ، اگر چه به اندازه ی ختنه گاه داخل شود ، حتی اگر منی هم بیرون نیاید ، روزه باطل است .
9- استمناء : اگر روزه دار استمناء کند یعنی کاری کند که منی از او خارج گردد ،روزه اش باطل است .
منبع:توضیح المسائل مراجع ، سید محمد حسن بنی هاشمی ، صص 957-925