نویسندگان: مسعود مطلبی (1)
دکتر مجید صادقی (2)
* زمان شب قدر
شیخ عارف محی الدین می فرماید: شب قدر در ده شب آخر قرار داده شده است چون نور است و نور شهادت و ظهور است بنابراین ده شب آخر به منزله روز است و روز را روز گفته اند چون نور در آن پخش می شود و روز متأخر از شب است چون از شب کنده می شود و ده روز آخر متأخر از ده روز وسط و اول است و احدی را ندیدیم که شب قدر را در ده شب اول شهود کرده باشد و دلیلی هم برای ما نرسیده است و در ده شب وسط و آخر واقع می شود.
و در فتوحات است که جبرئیل در هر ماه رمضانی بر محمد ( صلی الله علیه و آله و سلم) نازل می شد و یک بار به او قرآن آموزش می داد و جبرئیل در هر ماه رمضانی یک بار با حضرت ختم قرآن می کرد تا اینکه رمضان آخری آمد که رسول الله جبرئیل را می دید پس جبرئیل در آن ماه رمضان دوباره به او قرآن آموخت و دوبار قرآن را ختم کرد و فهمید که او در سالی که می آید فوت خواهد کرد نه در سالی که آن رمضان بوده است پس ختم دوم او برای رمضان سالی بود که در آن فوت کرد و پیامبر در ماه ربیع الاول فوت کرد و نزول قرآن در شب قدری بود که بهتر از هزار ماه است. پس از آن شیخ عارف تأویلات عجیبی در مورد عدد هزار و اضافه شدن آن به کلمه شهر می کند و هر کدام را با حقیقت قرآن و ختم نبوت پیوند می دهد و می فرماید لیله القدر شب نیمه شعبان است و می گوید ما شهود کرده ایم که شب قدر در طول سال می گردد و همین طور آن را در ماه شعبان و در رمضان و در هر روز فرد از ماه رمضان و در شب هجدهم از ماه رمضان برحسب روزه خود در آن سال شهود کرده ایم. (محی الدین ابن عربی، فتوحات، 159/3)
از دیگر مطالبی که در کلام محی الدین آمده این است که شب بودن این شب را نه روز بودن آن را علت یابی می کند و می گوید: اما اختیار او لیله القدر را به خاطر این است که امور متمایز نمی شوند مگر به اقدارشان نزد حق و حق غیب است پس قدر اختصاص پیدا کرده است به شب چون مستور است همچنان که غیب مستور است.
(محی الدین ابن عربی، فتوحات، 496/3) آری در شب آنچه که در باطن عالم
می گذرد نمایان می شود و خود شب در حقیقت جلوه ای از تجلیات اسم باطن حق است و زمان آن مناسبت تام با عالم غیب و اتصال به آن دارد.
* حال عبودی اهل عرفان در لیله القدر
حالت عبودی در کلیه عبادات و همچنین در شب قدر خود از اهمیت به سزایی برخوردار است که باید آن را مورد توجه قرار داد و وجه مشترک در همه آنها این مطلب است که عبد خود را حقیر و هیچ شمرده و رب خود را همه کاره بداند.
محی الدین در این خصوص می گوید: انگیزه ای که برای التماس لیله القدر وجود دارد اموری است که از جمله آنها عظمت این شب و عظمت نازل کننده آن است و حقارت کسی که این شب را می طلبد نزد نفس خود. شیخ عارف محی الدین در جایی دیگر در خصوص توجه و حال عبودیی که شخص در رابطه با این شب باید داشته باشد می گوید: پیامبر شب قدر را در روزهای فرد از شبها قرار داده است و شبهای قدر روزهای زوج بوده ولی در سال نزول قرآن در روزهای فرد قرار گرفته است و این به خاطر آن است که طلب چون در شبهای فرد ماه باشد، شبهای فرد حافظ این بنده هستند در رابطه با خیرات و برکاتی که در این شب به او داده می شود و او در روزهای فرد از زمانی است که به او تذکر داده شده پس آن خبر را به خدا نسبت می دهد همچنان که خداوند هم فرد است اگر چه سبب حصول این خیر در این شب نیز هست ولیکن عین شهود وتر او را از نسبت دادن خیر به غیر خدا حفظ می کند اگر چه شب قدر را هم سبب می داند پس اگر در شب زوج بود اگر برای این عبد مایه تذکیری نمی بود در وقت التماس خیر از جانب خداوند یا در شهود آن که آن را تنها به خداوند نسبت دهد بنابراین صاحب جهل و حجاب می شد از معطی خیر و این است سراینکه لیله القدر در شب های فرد قرار داده است پس این را بفهم. (ابن عربی، فتوحات 9/446) و البته درک این شب مستلزم این است که عبد متصف به صفاتی باشد. عارف حکیم ابن عربی در مورد صفات افرادی که توان درک لیله القدر را دارند چنین می فرماید: پس چون این طایفه به آیات نظر کنند همراه امر الهی آن بدانچه که خوانده و دعوت کرده بر نفوس خود می خوانند و اگر آیه غیر عادی باشد نظر
می کنند کدام اسم الهی را طلب می کند اگر قهار و مانند آن را طلب می کرد آیه رهبت و زجر و وعید است؛ آن را بر نفوس می خوانند و اگر اسم لطیف و مانند آن را طلب می کرد آیه رغبت است که رغبت را بر ارواح می فرستند و نوری مشعشع بر نفوس اشراق می کنند پس بدان نفوس به سوی خالقشان متمایل می شوند و توفیق و هدایت شامل حالشان خواهد شد و از اعمال لذت می برند و با نشاط قیام به آنها می کنند و از کسالت عاری می شوند و از معاشرت با بطّالین و صحبت غافلین از ذکر خدا اجتناب می کنند و از ملاء و جلوّت کراهت دارند و انفراد و خلوت را ترجیح می دهند. برای این طبقه دوم حقیقت شب قدر و کشف سر و معنای آن وجود دارد و برای آنها در این شب حکمی الهی است که به آن مخصوص هستند. (ابن عربی، فتوحات، 209/1)
* برکات و ثمرات لیله القدر
سپس شیخ عارف می فرماید: مسلم و نسائی از قول ابی هریره ذکر کرده اند که رسول الله (صلی الله علیه و سلم) فرمود: هر کسی لیله القدر را برپا دارد و در صحیح مسلم است که هر کس لیله القدر را از روی ایمان و احتساب موافقت کند خداوند گناهان گذشته و آینده او را می آمرزد. و هر کسی لیله القدر را برپا دارد و با آن موافقت کند خطاب تحریم از او پوشیده می شود به این معنا که تا آخر عمر خود تصرف او در حیطه مباحات انجام می شود.
توضیح اینکه شیخ عارف با استناد به حدیث صحیحی که می گوید: «عبد چون گناهی بکند و سپس علم یابد که ربی دارد که گناه را می بخشد و به گناه مؤاخذه
می کند خداوند در مرتبه سوم به او می گوید هر چه می خواهی بکن که من برای تو بخشیدم» می فرماید: علمی که به بنده داده می شود باعث می شود که آنچه بر او حرام شده است در صورت انجام، آن فعل مباح شود و بخشیده گردد و این الحاق به صفت علم به ربّ که اشرف صفات است در صورت موافقت با لیله القدر انجام می پذیرد و با علم به غفّاریّت رب در حقیقت مثل این است که به کلی از عبد رفع تحریم و تحجیر شده باشد. و چه خبری بزرگتر از رفع تحجیر که این خود بهشتی معجّل است.
در اینجا شیخ درصدد بیان این مطلب است که اگر کسی موفق به همراهی با شب قدر شد به مقتضای حدیثی که می گوید خداوند گناهان گذشته و آینده آن شخص را می آمرزد این طور نتیجه می گیرد که اگر آن شخص پس از آن شب هم احیاناً در گناهی افتاد خداوند او را موفق به توبه کرده غفرانیت خود را شامل حال او خواهد کرد چرا که عبد به دلیل درک لیله قدر ملحق به صفت علم خداوند که اشرف صفات است شده و می داند که رب او غفور است و این حالت الحاق به این صفت تکویناً برای او مصونیت از گناه و آلودگی یا از اصل و یا به توبه و غفران می آورد و در حقیقت مثل این است که از اصل از عبد رفع خطاب تحریم و تحجیر شده باشد چرا که گفتیم بر طبق حدیث هر کس این شب را درک کند خداوند وعده کرده که گناهان او را بیامزرد.
همچنین در کلام عارفان بسیار از مقام جمع صحبت رفته است که این مقام هم در این شب برای اهل آن امید می رود که حاصل شود چنان که محی الدین در فتوحات
می گوید: جمعیت در شب قدر از لحاظ مناسبت با اسمای الهی نسبت به باقی لیالی و ایّام شهور شایسته تر است پس مقام جمع مخصوص شب قدر است و خداوند در آن شب قرآن را مجموعاً نازل کرده است و با نون جمع و عظمت آن را نازل کرده است پس در انزال خود در شب قدر جمیع اسماء را نازل کرده است همچنان که فرموده است: إنا أنزلناه فی لیله القدر. و در این شب قدر ملائکه نازل می شوند و روح قائم در ایشان در جماعتی که نماز را با ایشان می خواند از هر امری نازل می شوند و هر کدام اقتضای جمیع اموری را دارند که حق اراده کرده است در خلقش تنفیذ کند و حتی مطلع الفجر نهایت غایب است چون حرف الی در آن آمده که غایت را می رساند و هر نهایتی ابتدایی دارد پس این شب، شب جمع است.
از دیگر نتایج درک این شب برای اهل آن عالم شدن به سِرّ قدر است که در این شب حاصل می شود و از آن جا که می دانیم قدر اشیاء در شب قدر نازل می شود خصوصاً بیاناتی که شیخ عارف در خصوص سر قدر دارند، باید مورد توجه قرار گیرد.
و باز شیخ عارف از اسرار ماه رمضان و لیله قدر در آن چنین می گوید که در رمضان قرآن نازل شده است و خداوند تعالی قرآن را در این ماه نازل کرده است، در بافضیلت ترین شب آن که لیله القدر باشد و از این جهت که در آن هدایت است برای مردم و بیّنات از هدایت و فرقان است رمضان نامیده شده و از آن جهت که لیله قدر است قرآن به صورت کتاب مبین یعنی بین نازل شده است، یعنی از جهت کتاب بودن و بیّن بودن و میان مرتبه کتاب بودن و قرآن و فرقان بودن مراتب متمیز و جدایی است که عالمان آن را می دانند. پس رسول خدا نهی فرمود از اینکه بگویند رمضان چون لیس کمثله شیء پس اگر رمضان می گفتند در این اسم خداوند مثل می داشت چون رمضان از اسماء خداوند است. بنابراین لفظ شهر را به رمضان اضافه نمود تا تنها مثلیّت در میان ماهها از آن نفی شود و آیه لیس کمثله شیء از هر جهت بر رتبه خود باقی بماند. (محی الدین ابن عربی، فتوحات، 117/9) از دیگر برکات درک این شب این است که در صورت درک آن چون بهتر از هزار ماه است پایان این بهتر بودن معلوم نیست به کجا ختم شود و مانند این است که انسان پس از درک این شب در عمری مجهول به سر خواهد برد. محی الدین در این باره چنین می گوید: لیله القدر را چون انسان دریابد از هزار ماه بهتر است اگر چه تنها یکی باشد در هزار ماه.
* توصیه های معصومین (علیهم السلام) برای درک لیله القدر
مرحوم فیض کاشانی در محجه البیضاء می فرمایند: بلکه از آداب این ماه (رمضان) این است که خواب را در روز زیاد نکند تا جوع و عطش را حس کند و ضعف قوا را احساس کند تا قلب او در این هنگام صافی شود و در هر شبی قدری از ضعف را پایدار بدارد تا تهجد در آن شب بر او آسان شود. شاید که شیطان دور قلب او نگردد و به ملکوت آسمان نگاه کند و شب قدر عبارت از شبی است که در آن چیزی از ملکوت کشف می شود و این مراد از قول خداوند متعال است که می فرماید: انا انزلنا فی لیله القدر و کسی که میان قلب و سینه اش را جایگاه خالی شدن طعام قرار دهد از آن محجوب خواهد بود و هر کس معده خود را از طعام خالی دارد این امر برای رفع حجاب کافی نخواهد بود تا اینکه همت خویش را از غیر خداوند تعالی خالی کند و شروع همه آنها از تقلیل طعام خواهد بود. (فیض کاشانی، المحجه البیضاء، 198/2)
در تفسیر مخزن العرفان آمده که حضرت رسول (صلی اله علیه و آله و سلم) چنین روایت می کند که: در دهه آخر باید بسیار دعا نمود و از خدا طلب نمود. از حضرت علی (علیه السلام) است که گفته پیغمبر اکرم (ص) در عشر آخر رمضان اهل بیت خود را از رختخواب بیدار می نمود برای عبادت و از ابوسعید خدری نقل می کند که حضرت رسول (ص) شب بیست و یکم را تا روز نماز می کرد و آن شب از آسمان باران می آمد و حضرتش در میان آب و گل سجده می نمود… و شاید حکمت اینکه شب قدر را تعیین ننموده اند برای این باشد که مومنین شب های ماه رمضان را به عبادت قیام نمایند چنانچه اسم اعظم الهی را در بین اسماء الحسنی مخفی داشته اند که خدا به مقام اسمائی خوانده شود و نیز ساعت استجابت دعا از بین ساعات پنهان داشته اند که در تمام ساعات روی نیازمندی به درگاه بی نیاز آورده شود و نماز وسطی بین نمازهای پنجگانه مخفی داشته اند که تمام نمازها مراقبت شود و نیز موقع مردن را مخفی داشته اند تا انسان همیشه ترسناک باشد و از معاصی خودداری نماید. (بانو مجتهده امین، مخزن العرفان فی تفسیر القرآن، 15/205)
* تذکر:
در پایان نگارنده متذکر می شود که برای سیر در عوالم ربوبی و دریافت حقایق از حضرت رب جلیل باید دارای جهان بینی الهی بود و این جهان بینی است که انسان اگر درست و به جا آن را دریابد از طریق آن به حقیقت آفرینش دسترسی پیدا خواهد کرد و این جهان بینی هم عالم ماده را در بر می گیرد و هم عالم مجردات را و جهان بینی مادی نمی تواند جهان بینی جامعی باشد لذا بر هر فرد عاقلی فرض است که از جهان بینی صرفاً مادی احتراز کند.
دیگر اینکه از دریچه عالم ماده به سوی مجردات نقب زدن بسیار مشکل است و اگر هم راهی چه به لحاظ نظری و چه به لحاظ عملی باز شود بسیار محدود خواهد بود بنابراین نباید انتظار داشت که از دریچه تنگ عالم طبیعت بتوان به ماورای طبیعت نظر کرد و تمام احکام آن را کشف نمود.
رو مجرد شو مجرد را ببین
دیدن هر چیز را شرط است این
پینوشتها:
1- کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث
2- عضو هیئت علمی دانشگاه اصفهان
فهرست منابع:
1- ابن عربی، محی الدین، الفتوحات المکیه، ناشر: دار صادر، بیروت {بی تا}
2- ابن عربی، محی الدین، فصوص الحکم، (بی جا) ناشر: انتشارات الزهرا (س) {بی تا}
3- ابن فارض، دیوان ابن فارض، موضوع لیله القدر
4- حسن زاده، حسن، انسان و قرآن، ناشر: انتشارات قیام، طبع 1381
5- حسن زاده، حسن، ممدّ الهمم، موضوع لیله القدر، طبع 1375.
6- حکیمی، محمد رضا، خورشید مغرب، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1377
7- خمینی، روح الله، مصباح الهدایه الی الخلافه و الولایه، ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، پاییز 1376
8- مجتهده امین؛ مخزن العرفان فی التفسیر القرآن ، 15 جلد، اصفهان
9- ملا سلطان علی، تفسیر بیان السعاده، بی نا، قم.
10- فیض کاشانی، ملا محسن، المحجه البیضاء فی تهذیب الاحیاء، تصحیح و تعلیق علی اکبر غفاری {بی تا}
11- قیصری رومی، محمد داوود، شرح فصوص الحکم قیصری به کوشش استاد سید جلال الدین آشتیانی {بی تا}
12- نهاوندی، علی اکبر، وسیله النجاه در شرح دعای سمات.
فصلنامه قرآنی کوثر شماره 39