نقش انسان در مقدرات شب قدر

نقش انسان در مقدرات شب قدر

ادله اى که نقش انسان را در مقدرات شب قدر ثابت مى کند به شرح زیر تقدیم مى گردد:
1- حالات و دریافت هاى شخصى کسانى که اهل دعا و راز و نیاز و اهل شب قدر هستند, نقش خویش را در شب قدر به خوبى دریافته اند. گاهى این حالات آن چنان ژرف و تاثیرگذار است که تا شب قدر آینده و بلکه تا آخر عمر, در همه افکار, اخلاق, کردار و رفتار شخص رخنه کرده و آن را در یک خط و سیر معنوى قرار مى دهد. دیگرانى هم که به این حد از معنویت راه پیدا نمى کنند, به فراخور حال خود از مجالس و محافل و شب زنده دارىهاى شب قدر بهره بردارى کرده و فیض معنوى مى برند. ریشه اصلى این دگرگونى ها و حالات, به خود افراد بر مى گردد و اینکه تا چه حد خود را آماده بهره بردارى از برکات شب قدر و فضیلت هاى آن کرده باشند. …
اگر معنویاتى که در شب قدر نصیب انسان شده و در زندگى آن ها تحولى آفریده, هیچ ارتباطى با آنان نداشته باشد و تنها به خدا و فرشتگان و نویسندگان مربوط باشد که هر چه بخواهند, براى هر کس بدون ملاحظه حالاتش تقدیر کنند در این صورت مقتضاى حکمت و مصلحت این است که یا به هیچ کس هیچ ندهند و یا آنچه مى دهند, به همه یکسان و على السویه بدهند; در حالى که ما مى دانیم همه برکات خداوندى در شب قدر براى بندگان سرازیر مى گردد و با اختلاف و تفاوت به آنان داده مى شود; پس نتیجه مى گیریم تنها دلیل این تفاوت, کارها و اعمال و میزان تلاش خود بندگان است و بس. نتیجه اینکه یکى از راه هاى رسیدن به اینکه آیا افراد در مقدرات منتخب قدر, صاحب نقش هستند یا نه, این است که ببینیم چه اندازه دگرگونى در همین شب با برکت در آنان ایجاد گشته است.
2- شناساندن شب قدر خداوند تبارک و تعالى با نزول سوره اى خاص, شب قدر را به مردم معرفى فرموده است. در دو آیه این سوره مبارکه فرموده است: قرآن در شب قدر نازل شده و فرشتگان در آن شب فرود مىآیند. سپس افزوده است: شب سلامت است. و فرموده است: عمل صالح در او, برابر با عمل صالح در طول هزار ماه است. فردى به امام باقر(علیه السّلام) عرض کرد: مراد و مقصود از اینکه شب قدر بهتر از هزار ماه است چیست؟ حضرت فرمودند: ((والعمل الصالح فیها من الصلاه والزکاه و انواع الخیر خیر من الف شهرلیس فیها لیله القدر)) (1); کار شایسته از قبیل نماز و زکات, صدقات و انفاقات و, انواع خوبى ها در آن شب برتر از هر کار شایسته اى است که در مدت هزار ماه که شب قدر در آن نیست, انجام شود.
اگر کارهاى نیک بندگان و چند برابر پاداش آن تاثیرى در مقدرات و سرنوشت افراد در شب قدر ندارد, از گفتن و دانستن آن چه سودى عاید بندگان مى شود؟ اگر نزول قرآن در شب قدر و بیان کردن این مطلب, سود و زیانى را متوجه هیچ کس نمى کند, چه انگیزه اى در اعلام این شب نهفته است؟ اگر دانستن نزول فرشتگان, در نتیجه تلاش افراد سودمند نباشد, چرا باید مردم در جریان آن باشند و دانستن آن چه گرهى از کار بندگان مى گشاید؟ مى دانیم که کار بیهوده حتى از افراد عادى و معمولى پسندیده نیست, چه رسد به پروردگار آسمان و زمین که هیچ کارى را بدون حکمت و مصلحت انجام نمى دهد.
حکمت معرفى شب قدر به عنوان شبى که قرآن در آن نازل شده و شبى که مقدرات در آن سامان داده مى شود, این است که بنده سرنوشت و مقدرات خویش را به قرآن پیوند بزند و آن را سرمشق و سرچشمه فکر و عمل خویش قرار بدهد,اگر کردارش موافق با قرآن و در جهتآن باشد, عمل کننده بهآن سعادتمنداست واگر خداى نکرده مخالف با قرآن باشد, فاعل آن شقى خواهدبود.
3- اجماع و سیره مسلمانان مى دانیم که همه دانشمندان اسلام و مسلمانان از هر فرقه و گروهى, بر اهمیت شب قدر و احیاى آن تاکید فراوان دارند و به شب زنده دارى آن شب, اهتمام مى ورزند. نقل شده که یکى از دانشمندان بزرگ اسلام, براى اینکه شب قدر را درک کند, یک سال تمام یعنى حدود 357 شب, از سر شب تا به صبح شب زنده دارى کرد.(2) این همه اقبال و توجه به تشکیل اجتماعات با شکوه براى خواندن دعا و مناجات و راز و نیاز و تضرع و ابتهال, همراه گریه وزارى و استغفار, برخاسته از یک واقعیت انکارناپذیر است و آن دخالت انسان ها در سرنوشت خودشان است.
4- سفارش امامان دین بر احیاى شب قدر حتى در حال بیمارى امام صادق(علیه السّلام) به ابوبصیر مى فرماید: ((وصل فى کل واحده منهما مئه رکعه)); در هر یک از دو شب بیست و یکم و بیست و سوم صد رکعت نماز بخوان ((واحیهما ان استطعت الى النور)); تا مى توانى آن دو شب را تا سپیده صبح شب زنده دارى کن ((واغتسل فیهما)); در آن دو شب غسل کن. ابوبصیر عرض کرد اگر نتوانستم ایستاده نماز بخوانم؟ فرمودند: نشسته بخوان. اگر باز هم نتوانستم؟ خوابیده بخوان.
اگر باز هم نتوانستم؟ ایرادى ندارد که سر شب کمى بخوابى و باقى مانده شب را, به هر نحوى که مى توانى به عبادت بپردازى, چون در ماه رمضان, درهاى آسمان گشوده است, شیطان ها در زنجیرند و اعمال مومنان پذیرفته مى شود. از حدیث فوق, مى توان تاثیر فراوان کارهاى انسان را بر سرنوشت او ارزیابى کرد. مى بینیم ابوبصیر که یک راوى زبردست و کار کشته در فن روایت است, با پیش بردن مرحله به مرحله سوال ها در صدد آن است که ژرفاى شب قدر و اهمیت عمل در آن شب را به دست آورد; امام(علیه السّلام) هم, چنان بر اهمیت عبادت در شب قدر پافشارى مى فرمایند که رضایت نمى دهند بنده حتى اگر بیمار باشد, از نتیجه اعمال صالح خویش محروم گردد. نکته در خور توجهى که تاثیر انسان را مشخص مى کند, جمله پایانى امام(علیه السّلام) است که آن را به عنوان ریشه و علت تاکید و تشویق بر عمل صالح بیان فرموده اند; آنجا که فرمودند: ((و تقبل اعمال المومنین)); اعمال مومنان در شب قدر پذیرفته مى شود. (3)
5- تشویق زیاد به دعاهاى ماثور و راز و نیاز مى دانیم که دعاهاى شب قدر, از طولانى ترین و پر محتواترین دعاهاست; دعاهایى مانند ((جوشن کبیر)), ((ابوحمزه ثمالى)) و امثال آن ها, که اگر با حال و توجه خوانده شود, مایه انقلاب و دگرگونى روحى است, ادعیه اى که انسان را با دریایى از معارف آشنا مى کند. انسان با خواندن دعا از یک طرف, با یاد آورى لطف, گذشت, کرم, رحمت و بخشش بى پایان خداى مهربان او را در کنار و دستگیر خویش مى بیند و نور امید در دلش مى درخشد و از دیگر سو, با یاد آوردن سختى هاى جان کندن, تنگى و فشار قبر, گرفتارىهاى عالم برز, حساب و کتاب فرداى قیامت, شعله هاى دردناک و سوزان دوز و حسابرسى دقیق در صحراى محشر, تمام وجودش, سرشار از ترس و نگرانى گردیده و آنچه عیش و نوش است فراموش کرده و گذشته خود و آنچه بوده و کرده است را با آنچه باید باشد مى سنجد و زیانى که در گذشته متوجه وى شده است را در مى یابد و علاوه بر شک و تردیدى که نسبت به راه و روش نا مطلوب خویش پیدا مى کند, ندامت سراسر وجودش را پر کرده و تصمیمى سرنوشت ساز مى گیرد و مسیر زندگى اش را دگرگون مى کند.
اگر هم به این مرحله نرسد, لااقل بر کردار خود بیشتر مواظبت خواهد داشت; زیرا بیم و امیدى که دستاورد شب قدر است در مراحل زندگى به یارىاش مى شتابد.
در مقابل, اگر کسى از دعا رو برگرداند و شب قدر را هم به غفلت سپرى کند, در همان جمود و غفلت, زندگى را به پایان خواهد برد و سرنوشتى شقاوت بار در انتظارش مى باشد. از گفتار فوق, این نتیجه به دست مىآید که در واقع خود انسان وارد مسیر سرنوشت خویش گشته و آن را تغییر مى دهد. گاهى براى پیمودن مسیر مقدرات, بر بال دعا و گاه بر بال عمل مى نشیند; گر چه دعا هم نوعى عمل محسوب مى شود. بنابراین, دعا در شب هاى قدر که یک کار اختیارى است منشااثر است و در سرنوشت افراد دخالت دارد; به همین دلیل به آن سفارش اکید شده است. علاوه بر سفارش شفاهى بزرگان دین و علماى اسلام به خواندن دعاها در طول سال, در شب هاى قدر تاکید بیشترى بر این امر شده است; پس حتما منشا اثر است وگرنه کار لغو و بیهوده از بزرگان سر نمى زند.
6- نکوهش بهره نبردن از شب قدر پیامبر گرامى اسلام(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: ((من ادرک لیله القدر, فلم یغفر له فابعده الله )) (4); از خداوند به دور باد و نفرین بر کسى که به شب قدر برسد و زنده باشد, اما آمرزیده نشود. با این حدیث نقش انسان در تعیین سرنوشت خود واضح تر مى گردد و معلوم مى شود که بدبختى و شقاوت مقدر در شب قدر, نتیجه کار خود بندگان است وگرنه از نظر منطقى با توجه به شان و مقام پیامبر گرامى(صلّی الله علیه و آله و سلّم) قابل قبول نیست که آن بزرگوار به خاطر انجام ندادن کارى بى اثر و بى خاصیت, سهل انگاران را نکوهش و مذمت فرمایند. ((انس بن مالک)) از پیامبر(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل کرده که فرمودند:((ان هذا الشهر قد حضرکم)); ماه مبارک به شما رو آورده است. ((و فیه لیله خیر من الف شهر)); در این ماه شبى است که برتر از هزار ماه است. ((من حرمها فقد حرم الخیر کله)); هر کس از فیض شب قدر محروم گردد, از تمام خیرات بى نصیب مانده است. ((ولا یحرم خیرها الا محروم)) (5); و محروم نمى ماند از برکات شب قدر, مگر کسى که خویشتن را محروم کرده است. روایات, بعضى از گناهان را مانع بهره بردارى گناهکار از شب قدر دانسته اند, از جمله آن کارها میخوارگى یا ((دایم الخمر)) بودن و نیز آزار پدر و مادر است.
7- شب قدر مکمل اعمال صالح یکى از دلایل تفضل شب قدر به امت اسلام, کامل و پر کردن پیمانه اعمال صالح مسلمانان و جبران کمبودهاى آنان است, تا با دستى پر این جهان را ترک کنند. پیش از این گفتیم که امام صادق(علیه السّلام) در تفسیر آیه شریفه ((لیله القدر خیر من الف شهر)) فرمودند: مراد این است که انجام کار خوب در آن شب برابر عمل صالح در طول هزار ماه است. روایتى نیز از امام باقر(علیه السّلام) وارد شده, در پاس0 به این پرسش که چرا شب قدر به وجود آمده و به عبارت دیگر فلسفه شب قدر چیست؟
ایشان مى فرمایند: ((و لولا ما یضاعف الله للمومنین, لما بلغوا ولکن الله عز و جل یضاعف لهم الحسنات)); اگر خداوند کارهاى مومنان را چند برابر نکند به سر حد کمال نمى رسند, اما از راه لطف کارهاى نیکوى آن ها را چند برابر مى فرماید تا کاستى هایشان جبران شود. از این روایت و روایت قبلى به خوبى مى توان فهمید که مبنا و اساس, عمل صالح خود بنده است; هنگامى که یک عمل صالح معمولى با زمانى پر برکت و مقدس همراه گردد, از ارزشى چند برابر برخوردار مى شود و گاه همراه شدن یک عمل صالح با ولایت و اعتقاد و امامت مى تواند انسان را به اوج شرافت برساند; پس, راز سعادتمند شدن انسان ها در شب قدر, عمل اختیارى صالحى است که با عنایت خداوند, برکت یافته و چند برابر مى شود.
8- نتیجه بخش بودن بعضى از اعمال در شب قدر قدر نهفته است: 1- نماز ((انس بن مالک)) از پیامبر گرامى(صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایت کرده که فرمودند: ((من صلى من اول شهر رمضان الى آخره فى جماعه فقد اخذ بحظا من لیله القدر)) (6); کسى که از اول تا آخر ماه مبارک, در نماز جماعت حاضر شود, بهره اى از شب قدر نصیبش شده است.
2- افطارى دادن با مال حلال ((ابو شی ابن حیان)) از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) نقل کرده که فرمودند: ((من فطر صائما فى شهر رمضان من کسب حلال صلت علیه الملائکه و لیالى رمضان کلها و صافحه جبرائیل(علیه السّلام) لیله القدر و من صافحه جبرائیل(علیه السّلام) یرق قلبه و تکثر دموعه…)) (7); کسى که با مالى که از راه حلال به دست آورده, روزه دارى را افطار دهد, در تمام شب هاى رمضان فرشتگان بر او درود فرستند و جبرئیل در شب قدر با وى مصافحه کند, نشانه مصافحه جبرئیل آن است که دل مصافحه شونده نرم و اشکش جارى مى شود.
3- صدقه در باره امام زین العابدین(علیه السّلام) آمده است: ((کان اذا دخل شهر رمضان تصدق فى کل یوم بدرهم فیقول: لعلى اصیب لیله القدر)) (8); در هر روز ماه مبارک یک درهم صدقه مى دادند, آن گاه مى فرمودند: شاید با این کار, شب قدر را دریابم و از آن بهره گیرم. ((عبدالله بن مسعود)) روایت مى کند که شبى رسول خدا(صلّی الله علیه و آله و سلّم) از نماز عشا فارغ شد, مردى از میان صفوف برخاست و گفت: اى مهاجران و انصار, مردى غریبم و بر هیچ چیز قدرت ندارم. مرا طعامى دهید. رسول خدا گفت: اى فقیر, ذکر غریب مکن که دل مرا اندوهگین ساختى.
بعد از آن فرمودند: غریبان چهار قسمتند:
1- مسجدى که در میان قومى باشد که در آنجا نروند و نماز نخوانند.
2- مصحفى و قرآنى که در خانه اى باشد و مردم آن خانه از آن تلاوت نکنند.
3- عالمى که در میان جماعتى باشد و ایشان تفقد وى نکنند و از او مسایل دینى سوال نکنند.
4- اسیران اهل اسلام که در میان کفار باشند,
پس فرمود: کیست که موونه و غذاى این مرد را کفایت کند تا در فردوس اعلا خدا او را جاى دهد؟ حضرت على(علیه السّلام) برخاست و دست سائل را گرفت و به حجره فاطمه زهرا(س) رفت و گفت: اى دختر رسول خدا, در کار این میهمان نظرى کن. حضرت زهرا فرمود: در خانه طعام اندکى موجود است و حسن و حسین گرسنه اند و شما روزه دارید و آن طعام یک نفر را بیشتر کفایت نمى کند. على(علیه السّلام) فرمود: آن را حاضر کن.
فاطمه(س) طعام را پیش آورد. حضرت امیر آن طعام را پیش میهمان نهاد و با خود گفت که اگر من از این طعام بخورم میهمان را کافى نباشد و اگر نخورم سبب خجالت میهمان شود, پس دست دراز کرد به سوى چراغ و چنان نشان داد که چراغ را اصلاح مى کنم و آن را خاموش کرد و فاطمه(س) را گفت در روشن کردن چراغ دیگر تعلل کن تا میهمان از خوردن غذا فارغ شود و خود حضرت دهان را مى جنباند تا مهمان تصور کند که على غذا مى خورد. و چون میهمان از غذا خوردن فارغ شد فاطمه(س) چراغ را آورد و طعام همچنان برجاى بود. امیرالمومنین فرمود: اى فقیر, چرا طعام خود را نخوردى؟ گفت: سیر شدم; پس على(علیه السّلام) و فاطمه(س) و حسن(علیه السّلام) و حسین(علیه السّلام) و فضه و همسایگان از آن طعام خوردند و هنوز باقى بود. (9) 4- شب زنده دارى حضرت رسول(صلّی الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: ((من احیا لیله القدر حول عنه العذاب الى السنه القابله)) (10); کسى که شب قدر را شب زنده دارى کند, تا شب قدر آینده, عذاب دوز از او دور گردد.
5- غسل و شب زنده دارى امام موسى بن جعفر(علیه السّلام) فرمودند: ((من اغتسل لیله القدر و احیاها الى طلوع الفجر خرج من ذنوبه)) (11); کسى که در شب قدر غسل کرده و تا سپیده صبح شب زنده دارى کند, گناهانش آمرزیده مى شود. روایاتى که ذکر شد به خوبى دلالت دارند که برخى مقدرات و پاداش ها, مانند دور شدن عذاب دوز که در حدیث پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) ذکر شده بود, نتیجه کار خود بندگان است. موارد فوق مى تواند براى نشان دادن اینکه سرنوشت هر انسانى در شب قدر به دست خودش رقم مى خورد, کافى باشد, ولى براى تکمیل بحث, نکاتى چند که خارج از چارچوب شب قدر و نشان دهنده موثر بودن انسان در تعیین سرنوشت خویش است را مطرح مى کنیم. این بحث تکمیلى را در دو بخش انجام مى دهیم:
1- عمل و پاداش آن در ماه مبارک رمضان.
2- عمل و پاداش آن, صرف نظر از زمان خاص.
1- پاداش ها در ماه مبارک رمضان امام هشتم على بن موسى الرضا(علیه السّلام) فرمودند: در ماه مبارک کارهاى خوب پذیرفته و کارهاى زشت بخشیده شده است. خواندن یک آیه قرآن در این ماه, برابر با یک ختم قرآن در ماه هاى دیگر است. کسى که برادر خود را با یک لبخند شاد کند, در روز واپسین خداوند دلش را شاد کرده و مژده بهشت به او دهد.
کسى که مومنى را در این ماه یارى کند, خداوند در روزى که قدم ها بر پل صراط مى لغزند او را دستگیرى کرده و از پل صراط عبورش خواهد داد. هرکس خشم خود را نگه دارد, خداوند در روز قیامت بر وى خشم نکند. هرکس درمانده اى را فریادرسى کند, خداوند در روز قیامت وى را از رسوایى بزرگ ایمن گرداند و رسوایش نکند. کسى که ستمدیده اى را یارى کند, خداوند او را در دنیا, در مقابل دشمنانش یارى کرده و در روز قیامت نیز, در موقف حساب و میزان یاریش فرماید. (12)
و در روایت دیگر امام صادق(علیه السّلام) از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایت کرده که فرمودند: کسى که ماه مبارک رمضان را روزه دارد و از حرام و تهمت زدن به دیگران اجتناب ورزد, خدا از او خشنود شده و بهشت را بر او واجب و حتمى مى کند. (13) دو روایت بالا ارتباط محکم پاداش ها و اعمال بنده در ماه مبارک و نقش انسان در ترسیم سیماى درونى او را کاملا آشکار نموده است.
2- پاداش عمل با صرف نظر از زمان خاص آیات و روایات فراوانى هست که بعضى دگرگونى ها و پاداش هاى خاص را نتیجه کار بنده دانسته, یا عمل او را تنها عامل معرفى کرده اند.
نمونه اى از این آیات و روایات: ((ان الله لا یغیر ما بقوم حتى یغیروا ما بانفسهم))(14); در حقیقت خدا حال قومى را تغییر نمى دهد, تا آنان حال خود را تغییر دهند. ((ظهر الفساد فى البر والبحر بما کسبت ایدى الناس لیذیقهم بعض الذى عملوا لعلهم یرجعون)) (15); به سبب اعمال مردم, فساد در خشکى و دریا آشکار شد تا به آنان جزاى بعضى از کارهایشان را بچشانند, باشد که باز گردند. دعا دگرگون کننده سرنوشت ((ابن حبان)) و ((حاکم)) از پیامبر اکرم(صلّی الله علیه و آله و سلّم) روایت کرده اند که فرمود: فقط دعاست که تقدیر و سرنوشت ها را دگرگون مى کند و تنها نیکى است که مایه افزایش عمر مى گردد. گاهى شخص گناهى را مرتکب مى شود و به واسطه آن از روزى و نعمتى محروم می ماند. اختیار انسان و شب قدر آنچه از مجموع مباحث به دست مىآید این است که با ملاحظه آیات و روایات و دریافت ها و مشاهدات, اطمینان کامل پیدا مى کنیم که شب قدر هیچ گونه منافاتى با اختیار انسان ندارد و یقینا, او در مقدرات و سرنوشتى که در شب قدر برایش رقم مى خورد موثر است; حتى مى شود گفت که نقش اصلى را به خود انسان سپرده اند تا آنچه بخواهد براى فردا رقم بزند.

پی نوشت :

1- اصول کافى , ج 4, ص 158.مى گردد (16).
2-فوائد الرضویه , ص 10 – قصص العلمإ, ص 18- سیماى فرزانگان , ج 3.
3- وسائل الشیعه, ج 10, باب 32, ص 354.
4- بحار الانوار , ج 94, ص 80, ح 47.
5- کنزالعمال , ج 8 , ص 534, ح 24028.
6- همان , ص 545, ح 24090.
7- الترغیب و الترهیب , ج 2 , ص 95, ح 14.
8- بحار الانوار , ج 95, ص 82.
9- تفسیر منهج الصادقین , ج 9 , ص 237.
10- بحار الانوار , ج 95, ص 145.
11- همان , ج 80, ص 128.
12- همان , ج 93, ص 341.
13- همان , ص 346.
14- رعد , آیه 11.
15- روم , آیه 41.
16- تحفه الاحوذى , ج 6 , ص 348 , ح 2225.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید