بررسی تحلیل و تطبیقی مفهوم زن و زادن در سیاق سوره های قرآن (4)

بررسی تحلیل و تطبیقی مفهوم زن و زادن در سیاق سوره های قرآن (4)

نویسنده:دکتر ابوالفضل خوش منش(*)

مریم و کهف

در تنها سوره ای که نام یک زن را بر خود دارد و نیز در سوره مجاور آن، سخن از رویش و زایش، زندگی و زایندگی و فزایندگی، بارز و مشهود است. جغرافیای بارز هر دو سوره، کنار «مدیترانه» و سرزمین «تین و زیتون» یا همان زمین امن و آباد سوره مؤمنون است. در هر دو سوره، سخن از آب و دریا، بلکه دو دریا می رود (مریم، 24 و کهف، 60).
سوره مریم با رحمت آغاز می شود و با رحمت پایان می پذیرد: (1) رحم، به تصریح روایات مصدر دمیدن رحمت در میان انسان ها و ریشه رحمت است (نگا. مجلسی 4 /25، 13 /334، 23 /129 و 267؛ 102 /124). به تصریح سوره مریم، روح خدا که آغازگر زایش است، در دل جسمی خاکی وارد می شود و فرزندی از مادری بدون پدر پدید می آید. در همین سوره از زادن یحیی از پدری پیر و مادری نازا سخن می رود که خدای به او شفا و توانایی فرزند آوری بخشیده است. پدید آمدن حضرت یحیی، از جهی معلول مشاهده مقام و منزلت مریم از سوی حضرت زکریا (شیخ الانبیای بنی اسرائیل) است. نماد این ارتباط مریم با دنیای غیب در این جا نیز «میوه» است. یحیی، با ریشه حیات مرتبط است و به معنای کسی است که زنده می ماند، کسی که خدای تعالی او را با ایمان، احیا کرد و یا کسی که رحم مادر از او حیاتی نو یافت (طوسی، 1409: 7 /109؛ سور آبادی، 1387: 2 /1463).
تولد حضرت عیسی نیز با احیاگری روشنی همراه است و عیسی خود آورنده حیات روحی و جسمی برای بشر است. او بدون پدر زاده می شود. در زمان شیر خوارگی تکلم می کند و از «مادر» خود یاد می کند، به اشیای بی جان، جان می دهد و از «خاک»، «پرنده» این نماد زندگی و پرواز و رهایی پدید می آورد و مردگان را زنده می کند: « أَنِّی أَخْلُقُ لَکُم مِّنَ الطِّینِ کَهَیْئَهِ الطَّیْرِ فَأَنفُخُ فِیهِ فَیَکُونُ طَیْرًا بِإِذْنِ اللّهِ وَأُبْرِىءُ الأکْمَهَ والأَبْرَصَ وَأُحْیِی الْمَوْتَى بِإِذْنِ اللّهِ» (آل عمران، 49). عیسی که با دمیدن روح خدا در مریم عذرا به دنیا آمده است، از سوی خدا حفاظت می شود، علی رغم کید یهود و همدستی آنان با رومیان برای قتل عیسی، او نمی میرد و خداوند وی را به سوی خود بالا می برد: (نساء، 157 و 158).
تنها در این سوره، دو بار نیز از «بعثت» دو انسان که دو پیامبرند در روز معاد سخن گفته شده است: « وَسَلَامٌ عَلَیْهِ یَوْمَ وُلِدَ وَیَوْمَ یَمُوتُ وَیَوْمَ یُبْعَثُ حَیًّا». «وَالسَّلَامُ عَلَیَّ یَوْمَ وُلِدتُّ وَیَوْمَ أَمُوتُ وَیَوْمَ أُبْعَثُ حَیًّا» (مریم، 15 و 33). (2) و باز در همین سوره است که از «کودکی» حضرت ابراهیم سخن می رود (3). از انسانی که خیال نعمت مال و «فرزندان»، او را مغرور می کند (مریم، 77) و نیز از انسان هایی که برای خداوند قائل به «فرزند» شدند (مریم، 91). در این سوره، موضوع فرزند و زایش و «ذریه»، بسیار شاخص و پررنگ است. در همین سوره است که خداوند به تفصیل از ذریه آدم، ذریه ای که در کشتی همراه نوح حمل شدند، ذریه ابراهیم و ذریه اسرائیل سخن می گوید: « أُوْلَئِکَ الَّذِینَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِم مِّنَ النَّبِیِّینَ مِن ذُرِّیَّهِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّیَّهِ إِبْرَاهِیمَ وَإِسْرَائِیلَ وَمِمَّنْ هَدَیْنَا وَاجْتَبَیْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَیْهِمْ آیَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّدًا وَبُکِیًّا» (مریم، 58).
این همه در حالی است که اگر خداوند از همان آغاز از ذریه آدم یا ذریه نوح سخن می گفت، اصل مقصود، قابل ایصال و انتقال می بود، اما این تعمد درآیات اخیر وجود دارد که آن مراحل و ایستگاه های صلبی به تفصیل و به تفکیک بازگو و این نعمت گوشزد شود (نگا. طباطبایی، 14 /76). چنان که نظیر این حالت را در سوره آل عمران در سیاق آیات مربوط به حضرت مریم و عیسی مسیح می بینیم: (آل عمران 34-33، 43-40). در آیات اخیر از تبشیر فرشتگان به آمدن عیسی و یحیی سخن گفته شده است و تبشیر ارائه بشره «روی» به نیکی و خوشی «خوشرویی» یا نمایان شدن خوشی در چهره شخص بشارت داده شده «مستبشر» است. دریافت این ندا در آن حالات روحی «وَهُوَ قَائِمٌ یُصَلِّی فِی الْمِحْرَابِ» (آل عمران، 39) چهره زکریا را باز و شاداب و امیدوار کرد. از بیان این آیه و آیه 7 سوره مریم روشن می شود که این نام «یحیی» نمایاننده اوصاف و مختصات روحی و خلقی او و بی سابقه بود و پیش از تکوین ولادتش و در پی آثار بشارت، بدان موسوم و موصوف شده است. بشارتش فرزندی بود بی هیچ نام و نشانی، همان «یحیی همی زیست کننده و سراپا حیات» اسمی به معنای وصفی، پیش از ولادت که پیش از آن چنین اسم و وصفی برای کسی نبوده است: « إِنَّا نُبَشِّرُکَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ یَحْیَى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِیًّا» (مریم، 7) همچون عیسی مسیح که نسخه کامل تری از این انعکاس های روحی و توارثی بود «عیسی: یعیش: یزید و زنده می ماند، زنده شده و زنده کننده به مسح» با اشتراکی که ریشه لغات عبری و عربی با هم دارد، شاید مستقبل از حیات باشد، مانند نام رمزی «حی بن یقظان» (4) زنده زاده بیدار و آگاه. همان آگاه و هشیاری که همی رو به زندگی و کمال می رود (طالقانی، 5 /120). (5)
در سوره کهف، فرزندی می میرد و در مریم فرزند و فرزندانی به دنیا می آیند. در سوره کهف از کشته شدن «فرزندی»ی سخن می رود که ممکن است موجب کفر و مرگ روحی و معنوی پدر و مادر خود شود، تا به جای وی «فرزندی»ی زاده شود که «خَیْرًا مِّنْهُ زَکَاهً وَأَقْرَبَ رُحْمًا» (کهف، 81)
باشد. در سوره مریم از زایش فرزندی با این اوصاف سخن می رود: « وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَکَاهً وَکَانَ تَقِیًّا. وَبَرًّا بِوَالِدَیْهِ وَلَمْ یَکُن جَبَّارًا عَصِیًّا» (مریم، 14). در سوره کهف از «زنده شدن» «ماهی» پخته و رفتن و رها شدن وی در «آب» سخن گفته می شود. این مرحله، نشانه یافتن انسانی است که نام او را خضر دانسته اند و این نام با سرسبزی و آب مرتبط است. او «آب زندگانی» نوشیدن و از برکت او، «ماهی» مرده زنده می شود (نگا. رازی، 13 /10؛ سورآبادی، 2 /1436)؛ تا پایان جهان زنده است و همراه آن انسان زنده دیگر (عیسی بن مریم) و دیگر زنده دلان جهان در عصر ظهور رجعت خواهد کرد. او مأموریت یافت که موسی را حیاتی برتر دهد و او را در مرتبه ای بالاتر
از دانش و بصیرت قرار بنشاند. «خضر» در پهنه ای گسترده از اعماق هند گرفته تا اروپا و نزد پیروان ادیان مختلف از اسلام تا هندوییسم مورد احترام است (نگا. کراسنوولسکا، 197-178). «خضر» درس خود را با موسی بر روی «آب» آغاز می کند: «فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَکِبَا فِی السَّفِینَهِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَیْئًا إِمْرًا» (کهف، 71) و داستان پس از خضر نیز مربوط به «ذوالقرنین» است که سر حد سفرهایش «دریا» می باشد: « حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِی عَیْنٍ حَمِئَهٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا» (کهف، 86).

نساء و حج، مؤمنون و نور

این گروه سوره ای دارای تفاوتی با گروه های پیشین است. در این گروه، چهار سوره با هم مورد بررسی و مقارنه قرار می گیرند. نساء و حج به جهت آغاز مشابهی که با عبارت (یا ایها الناس) دارند، مورد یک تنظیر و پس از آن، سوره های حج و مؤمنون و نور مورد مقارنه ای دیگر قرار می گیرند.
الف) نساء و حج
سوره نساء با موضوع پیدایش انسان از یک مرد و زن آغاز می شود و مسائل حقوق زن و نقش و وظایف او در آن شاخص اند.
آغاز یک سان برای هر دو سوره
یا ایها الناس اتقوا ربکم
پیدایش انسان ها از نفسی واحد که از طریق زن و مادر صورت می گیرد:
«الذی خلقکم من نفس واحده و خلق منها زوجها و بث منهما رجالا کثیرا و نساء»
امر به پروا از پروردگاری که انسان ها، یکدیگر را به او و به «ارحام» سوگند می دهند: (6)
«و اتقوا اللّه الذی تساءلون به والارحام»
حج، نماد و نمودی مهم از معاد و بازگشت انسان به سوی خداست. ترک خانه و زندگی روزمره، آغاز سفری اغلب طولانی و با مشقت، پوشش لباس سفید و کفن گونه و فرو رفتن در دریای انسان ها نمادهایی از این امرند.
یا ایها الناس اتقوا ربکم
معاد و بازگشتی توأم با وقایع ترس آور، چندان که مادر مهربان و پر شفقت، از شیر خواره خود غافل می شود.
«یوم ترونها تذهل کل مرضعه عما أرضعت و تضع کل ذات حمل حملها» (2)
اشاره به نقش مادر و رحم در پیدایش انسان، با بیان تفصیل آفرینش او و تنبه به «نزول» آب و احیای زمین مرده.
«یا ایها الناس إن کنتم فی ریب من البعث فإنا خلقناکم من تراب… و تری الارض هامده فإذا انزلنا علیها الماء اهتزت و ربت و أنبتت من کل زوج بهیج» (5)
ب) مؤمنون و نور
در سوره مؤمنون و مجاورت حج، همچنان تفصیلی از مراحل پیدایش انسان را می بینیم. مراحل خلقت انسان در قرآن با بیشترین تفصیل در این سوره آمده است. (7) در این سوره، پس از آیات پیدایش انسان، از چرخه «آب» سخن گفته می شود و از باغ هایی که از آن پدید می آیند و باز به نحو خاص، از «درخت زیتون»، با عنوان «درختی که از طور سینا
سر بر می کند و برای خورندگان، روغن و رنگ اشتها آور می رویاند» سخن می رود. پس از این اشاره، به چارپایان اشاره ای می رود و اینکه انسان، روی آن ها و روی «کشتی» حمل می شود. پس از گریز به ذکر «کشتی»، داستان کشتی بان بزرگ، حضرت نوح پیش می آید و پس از آن، داستان زندگی پیامبران دیگر و از بین آن ها حضرت عیسی و مادر او. در سوره مؤمنون، تعبیری خاص به معنای زمینی امن و آباد و فزاینده، مرتفع و وسیع را در خصوص مکانی می بینیم که عیسی و مادرش در آن مأوی گزیدند: « و جعلنا ابن مریم و أمه آیه و آویناهما الی ربوه ذات قرار و معین» (انبیاء 50). (نگا. طباطبایی، 15 /35 واژه «ربوه» تنها یکجای دیگر در قرآن کریم آمده است که آن نیز با موضوع باغی خرم و سرسبز مرتبط است: «کَمَثَلِ جَنَّهٍ بِرَبْوَهٍ أَصَابَهَا وَابِلٌ فَآتَتْ أُکُلَهَا ضِعْفَیْنِ فَإِن لَّمْ یُصِبْهَا وَابِلٌ فَطَلٌّ» (بقره، 265).
سوره مؤمنون، از واژه زیتون به صورتی گذرا یاد می کند، اما سوره مجاور، تفصیلی از این درخت را برای تمثیل نور الهی می آورد:
« مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکَاهٍ فِیهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِی زُجَاجَهٍ الزُّجَاجَهُ کَأَنَّهَا کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِن شَجَرَهٍ مُّبَارَکَهٍ زَیْتُونِهٍ لَّا شَرْقِیَّهٍ وَلَا غَرْبِیَّهٍ یَکَادُ زَیْتُهَا یُضِیءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَى نُورٍ» (نور، 35).
حال همین سوره، تفصیلی را درباره احکام و مسائل «زنان»، امور «خانه و خانواده» نظیر آمد و شد افراد، ساعات خواب و بیداری و عبادت و استفاده از خوراکی های موجود در خانه های یک دیگر در خود جای می دهد، همچنین در خصوص اطفال بالغ و غیر بالغ و باید و نبایدهای ورود و خروج آنان بر پدر و مادر، حجاب و عفاف زنان و لزوم نگاه داشتن زمام نگاه برای زنان و مردان و تزویج دختران و پسران اعزب سخن می گوید.

نتیجه گیری

نقش زن در رویش و رشد جسمی و روحی انسان، پر اهمیت است و قرآن کریم به این موضوع اهتمام نشان داده است. این موضوع را از زوایای مختلف می توان مورد بررسی قرار داد که یکی از این زوایا، عبارت از مقارنه میان پاره ای آیات و سور قرآن و نیز سخن دیگر متون مقدس است. این مقارنه نشان می دهد که آوردن نمادها و نمودها و پدیده های زن و زایش و رویش و آب و درخت در کنار یکدیگر، برای آرایش بلاغی و ادبی سخن نیست، بلکه نقش و عمل این پدیده ها، منطبق بر حقیقتی عمیق است و این پدیده ها مترابط
برای موضوع رشد و هدایت- که هدف آفرینش هستند- در کار و حرکت هستند. مقارنه این سوره ها نشان می دهد که رشد و هدایتی که از آن سخن می رود، تنها در بعد مادی و جسمانی نیست، بلکه فراتر از آن در زمینه های معنوی و باطنی و منطبق با سیر کلی آفرینش نیز هست. پژوهش هایی از این دست به خوبی این نکته را نیز نشان می دهد که آیین اسلام بر خلاف آنچه گاهی تصور و گفته می شود، آیینی مردگرا نیست و هیچ گونه تبعیضی در حق جنس مؤنث روا نمی شمرد، بلکه بر نقش و اهمیت و جایگاه حیاتی آن در زایش و رویش مادی و معنوی انسان، تأکیداتی آشکار و فراوان دارد.

پی نوشت ها :

*عضو هیئت علمی و استادیار دانشگاه اراک
نشانی الکترونیک:manesh88@ gmail.com
*تاریخ دریافت مقاله:1389/1/16
*تاریخ پذیرش مقاله:1389/2/13
1.ذکر رحمه ربک عبده زکریا (2) ان الذین آمنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن وداً (96). استعمال واژه رحمت و مشتقات آن و نیز نام الهی رحمان در این سوره بارز است. از مجموع 57 بار استعمال رحمن در قرآن، 16 بار در سوره مریم است. این میزان استعمال در یک سوره 98 آیه ای قابل توجه است و بس آمدی متراکم و قابل توجه را به نظر می رساند؛ به خصوص این که از این 16 بار استعمال در سوره مریم، 8 مورد تنها در بیست و یک آیه پایانی به کار رفته اند که این تراکم در سراسر قرآن کریم بی نظیر است. رحمن نام سوره ای از سوره های مورد بررسی ما در این تحقیق است و با «رحم» هم ریشه است که
خود جلوه ای از رحمت الهی و مصدر رحمت دراین جهان در میان انسان هاست.
2.بعثت عیسی در روز واپسین منافاتی با عدم مرگ وی در دنیای مادی کنونی ندارد. می تواند این بعثت پس از نفخه نخستین باشد که جان هر جانداری را خواهد ستاند.
3.در قرآن کریم، حضرت ابراهیم تنها پیامبر بلکه انسانی است که به تفصیل از مراحل کودکی، جوانی و پیری او سخن گفته شده است. در این میان سوره مریم از مرحله جوانی او سخن می گوید.
4.معنای لغوی این نام نمادین، چنان که می دانیم، زنده فرزند بیدار است.
5.آیت اللّه طالقانی (1350) ذیل آیات مربوط به زایش حضرت عیسی و یحیی با اشاره به داستان «حی بن یقظان» که دارای ساختاری اسطوره ای با مایه های فلسفی و عرفانی است، بحثی را می آورد که بخش های آن با کارکردهای «زن» مطابقت دارد. وی به بررسی تطبیقی داستان حی بن یقظان، از دیدگاه ابن سینا، ابن طفیل اندلسی و سهروردی می پردازد و سپس می نویسد: این فشرده ای از راه و روش و کوشش روحی و فکری یک انسان هشیار و گزیده و سالک طریق کمال از نظر سه فیلسوف و عارف بزرگ است که هر یک بر طبق روش و طریقه خود، چهره «حی بن یقظان» را تصویر نموده اند. قرآن چنین شخص واقعی و تاریخی را، از مقدمات ولادت و توارث و انعکاس ها تا اوصاف شخص و رسالت او را با تعبیراتی جامع دراین سوره [آل عمران] و سوره مریم تبیین کرده است.
6.روایات مختلف ما را به استعمال رحم در آغاز این سوره و فخامت آن تنبه می دهند. (از جمله نگا: بحرانی 1 /338-339) یکی از تعابیر جهت قسم دادن نزد انسان ها در عصر نزول قرآن چنین بوده است: «إنشدک اللّه و الرحم» (تو را به خدا و نسبتی که میان ماست، قسم می دهم (نمونه ها را نگا: مجلسی، 9 /129‌و قریب به آن: همان، 18 /66 و 20 /86). نظیر چنین تعبیری را در زبان های مختلف می توان یافت. چنان که در زبان فارسی قسم خوردن یا قسم دادن کسی «به جان مادر» او رواج دارد. رحامت یا صله رحم، یک عامل فطری روابط اجتماعی است. قانون صله رحم، قانونی است که جامعه کوچک را درست تربیت کرده و زمینه شکوفایی جوامع بزرگ را فراهم می کند. (جوادی آملی، 38-40). علامه دهخدا این مثل را جزء امثال و حکم آورده است که: الرحم شجنه من اللّه فمن قطعه قطعه اللّه (رحم، کنایه از خویشاوندی، رگ ها و بیخ هایی نهاده شده از جانب خداست و هر کس آن ها را برکند، خدا ریشه او را بر خواهد کند). در خصوص قسم یاد شده در بالا توجه به این نکته نیز در خور است: واژگان GENIUS, GNIE و جن با واژه اوستایی جن (به همان معنای جن) و مؤنث آن: جئی نی هم ریشه اند. Gnie و gnome هر دو معانی نبوغ، فراست و استعداد، سروش، فرشته نگهبان را داشته و برای آن ریشه لاتینی genius به معنای خداوند یاور و نگهبان نیز ذکر گردیده است. gnie (فر.) معادل genii و genius است که در اسطوره شناسی رومان، عبارت از هم زاد، نه تنها در خصوص انسان که در مورد اشیا و مفاهیم گسترده تر نظیر هر مکان، جامعه و شخصیت معنوی و مانند آن است. بنا به عقیده رومیان، هم زاد مزبور مظهر وجود مینوی انسانی است که هنگام تولد کودک به وجود می آید و وظیفه اصلی او نگهبانی از انسان در زمان زندگی و نیز موجب باروری و استمرار نسل اوست. رومیان به ژنی خود و ژنی دیگران قسم می خوردند (نگا: نفیسی، 1 /883، تقی زاده، 116، فره وشی، 10، رضی، 2 /671-672).
7.به عنوان مثال، در آیات سجده 9-6، غافر 68-67 و زمر 6 در این باره بدون تفصیل بالا سخن گفته
شده است. گفتنی است که مهم ترین و طولانی ترین دعای مأثور از اهل بیت(ص) که در موسم حج صادر شده، دعای عرفه است و این دعا در میان تمامی ادعیه در بیان تفصیل مراحل پیدایش و زایش انسان، منحصر به فرد است.
منابع:
1. کتاب مقدس، انجمن پخش کتاب مقدس در میان ملل، بی تا، بی جا
2. انجیل برنابا، ترجمه حیدر قلی خان قزلباش (سردار کابلی)، مقدمه آیت اللّه سید محمود طالقانی، تهران، دفتر نشر کتاب، 1362ش
3. آخته، ابوالقاسم، جشن ها و آیین های شادمانی در ایران از دوران باستان تا امروز، تهران، اطلاعات، 1385ش
4. ابن منظور، جمال الدین ابوالفضل محمد بن مکرم، لسان العرب، بیروت، دار احیاء التراث العربی، 1408ق
5.تبریزی، محمد حسین بن خلف، برهان قاطع، مقدمه و تصحیح علی اکبر دهخدا و محمد معین و علی اصغر حکمت، تهران، امیر کبیر، 1361ش
6. تقی زاده، سید حسن، گاه شماری در ایران قدیم، زیر نظر ایرج افشار، تهران، شکوفان، 1357ش
7. جفری، آرتور، واژگان دخیل در قرآن، ترجمه دکتر فریدون بدره ای، تهران، توس، 1374ش
8. جوادی، آملی، زن در آینه جلال و جمال، قم، اسراء، 1376ش
9. حسن زاده آملی، حسن، قرآن هرگز تحریف نشده (ترجمه فصل الخطاب فی عدم تحریف کتاب رب الارباب). ترجمه تعلیقات. علامه میرزا ابوالحسن شعرانی، بی جا، بی تا
10. حموی الیسوعی، صبحی، معجم الایمان المسیحی، بیروت، دار المشرق، 1994م
11. خوش منش، ابوالفضل، حمل قرآن پژوهشی در روش شناسی تعلیم و تحفیظ قرآن مجید، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1388ش
12. دار منهل الحیاه، بیروت، موسوعه الکتاب المقدس، 2001م
13. رازی، ابوالفتوح، حسین بن علی بن احمد خزاع نیشابوری، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیر القرآن. بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، 1371ش
14. رضی، هاشم، دانش نامه ایران باستان عصر اوستایی تا پایان دوران ساسانی، تهران، سخن، 1381ش
15. ساکلار آکیس، بازی های المپیک در یونان باستان، ترجمه محسن مهر علی زاده، سازمان تربیت بدنی جمهوری اسلامی ایران، 1383ش
16. سورآبادی، ابوبکر عتیق نیشابوری، فرهنگ ترجمه و قصه های قرآن مبتنی بر تفسیر ابوبکر عتیق نیشابوری، تحقیق و تدوین: دکتر محمد جاوید صباغیان، مشهد، آستان قدس رضوی، 1368ش
17. سیوطی، عبدالرحمن بن ابی بکر، الاتقان فی علوم القرآن، بیروت، دار الکتب العلمیه، 1411ق
18. شاهین، عبد الصبور، تاریخ القرآن، ترجمه حسن سیدی، آستان قدس رضوی، 1382ش
19. شلتوت، محمود، سیری در قرآن کریم نگاهی به اصلی ترین مفاهیم بیست و شش سوره از قرآن کریم، ترجمه سید حسن سیدی، استان قدس رضوی، 1380ش
20. صادقی تهرانی، محمد، بشارات عهدین، تهران، دار الکتب الاسلامیه، 1362ش
21. صادقی تهرانی، محمد، الفرقان فی تفسیر القرآن بالقرآن و السنه، تهران، اسماعیلیان، 1410ق
22. صبحی صالح، مباحثی در علوم قرآن، ترجمه محمد علی لسانی فشارکی، تهران، بنیاد علوم اسلامی، 1361ش
23. طالقانی، آیت اللّه سید محمود، پرتوی از قرآن، تهران، شرکت سهامی انتشار، 1350ش
24. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیرالقرآن، قم، انتشارات اسلامی جامعه مدرسین، بی تا
25. طوسی، محمد (شیخ الطائفه)، التبیان فی تفسیر القرآن، قم، دفتر تبلیغات اسلامی، 1409ق
26. العطار، دکتر داوو، موجز علوم القرآن، کویت، بی نا، 1399ش
27. عطار نیشابوری، فرید الدین، منطق الطیر، تصحیح دکتر محمد جواد مشکور، تهران، بی نا، 1377ش
28. فره وشی، بهرام، جهان فروری، دانشگاه تهران، 1355ش
29. قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لاحکام القرآن، بیروت، دارالفکر، 1407ق
30. کرانسوولسکا، انا، چند چهره کلیدی در اساطیر گاه شماری ایرانی، ترجمه ژاله متحدین، تهران، ورجاوند، 1382ش
31. کندری، مهران، دین و اسطوره در آمریکای وسطا (پیش از کلمب)، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی (پژوهشگاه)، 1372ش
32. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، تهران، اسلامیه، بی تا
33. مسلم، ابوالحسین بن الحجاج القشیری النیشابوری. الجامع الصحیح. بیروت، دار المعرفه، بی تا
34. مصطفوی، سید محمد، الافهوم القرآنی و نظریات تشکل الخطاب، الحیوه الطیبه مجله فصلیه متخصصه تعنی بقضایا الفکر و الاجتهاد الاسلامی، بیروت، مؤسسه الحوزات و المدارس العلمیه، 1424ق
35. مکارم شیرازی، ناصر و دیگران، تفسیر نمونه، جامع تفاسیر نور، لوح فشرده، قم، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، 1387ش
36. موسوی خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، انتشارات اعلمی، 1994م
37. نفیسی، سعید، فرهنگ فرانسه فارسی، تهران، مرکز یادگارهای سعید نفیسی، 1371ش
38. هاکس، جیمز، قاموس کتاب مقدس، تهران، اساطیر، 1377ش
39. یاکوبسن، ثرکیلد و جان ا. ویلسن، کهن ترین سروده ها، ترجمه عسکر بهرامی، تهران، به دید، 1378ش
40. یاکوبسن باکلی و دیگران، آیین گنوسی و مانوی آیین مندایی، ویراسته میرچا الیاده، ترجمه ابوالقاسم اسماعیل پور، تهران، فکر روز، 1373ش
41. La Bible, taduction et annaotation de Emile Osty et Joseph Trinquet, Rencontre, Paris, 1970.
42. Breplos/ Verbum Bible. Petit dictionnaire de la Bible, Estellea. Spagen, 1996.
43. Geisser, Vincent, La niuvelle islamophobie. La Dcouverte. Paris. 2003.
44. Hall, James. Dictionary of subject & symbols in art, Icon Editions- Harper& Row, Publishers, Neww York. 1974.
45. Harmon. Jr. Nolan. B., The pastor’s ideal funeral manual, Abingdon- Cokesbury Press, New York.
46. Lon- Dufour, Xavier et las autrrres, Vocabulaire de thologie bibilique, Las ditions du Cerf,
Troisime dition, Paris, 1974.
47. Norma, Pierre, Dictionnaire encylopdique de la Bible. Maxi- Poche rfrences, Uninon europenne, 2001.
48. Philibert, Mariyam, Dictionnaire illustr des mithologies celtique, gyptienne, grco- latine, germano- scandinave, msopotamienne. Morna. France, 1998.
49. Picoche, Jacqueline, Nouveau dictionnaire tymologique de la langue Franaise. Hachette- Tchoue, Paris, 1971.
50 Remy, Maurice, Dictionnaire du franais moderne, Hatier, Paris, 1969.
منبع: نشریه علوم ومعارف قرآن کریم، شماره 6.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید