هم عبادت مقبول هم تقلید از عبارت…

هم عبادت مقبول هم تقلید از عبارت…

هم عبادت مقبول هم تقلید از عبارت…
چندی پیش به مقاله ای با عنوان «عبادت مقبول یا تقلید از عبارت» برخوردم که وجود برخی ابهامات در آن اینجانب را به تأمل در آن واداشت. به هر حال در این مقاله آمده بود: «اساس سنجش کردار در درگاه الهی قصد و نیت است… رابطه مخلوق و خالق در مذهب عوام و دیانت سنتی رایج، بس پیچیده و مشکل شده است. عبادت کننده بیش از آن که متوجه به باطن خود باشد باید با ترس و وسواس متمرکز بر ظاهر قول و فعل خود باشد… بعضی از این جماعت عقیده دارند و بیان می کنند که حتی در ظاهر نیز باید نیت را مثلا در نماز به زبان بیاورند!!! البته آهسته!!!… اگر خداوند به نیت و قصد باطنی فرد نگاه کند و اگر عبادت خارج از عبارت را پذیرا شود و مثلاً نماز غلط و اشتباه بی سوادی را بپذیرد و نماز سراپا درست برگرفته از عبارات دقیقه را نپذیرد کار بر این جماعت دشوار می شود…»[1] تمام ماجرا همین چند سطری است که مشاهده کردید. خواهش من از خوانندگان منصف چیزی نیست جز حوصله مطالعه نقد وار آن چه در پیش رو داریم و آن گاه در بوته قضاوت عادلانه گذاردن هر دو نوشته (به یاری حق).
1. هیچ عاقلی ادعا نکرده و نمی کند که عباداتش را فقط و فقط به خاطر پاره ای الفاظ و اعمال خشک انجام می دهد. بلکه همگان مدعی اند که قصد دارند به کنه عبادات نائل شده و به همین دلیل تلاش می کنند تا هر گونه شائبه ریا را از قصد و نیت خود پاک کنند.[2] بنابر این همگان از جمله فقهاء و غیر آن معتقدند که عبادت به منظور راضی کردن معبود است . و رضای معبود مسیر نیست مگر با انجام خواسته هایش که در مثل نماز علاوه بر تلفظ صحیح، شرائطی دیگر که همه آن مربوط به ظاهر است از جمله پاکی مکان از غصب و نجاست، پاکی بدن و لباس از غصب و خباثت به دقت و ظرافت باید رعایت شود.[3] اصولاً توجه به ظاهر عبارت از دستوراتی است که از سوی خود خداوند وارد شده است. وقتی قرآن به صراحت می گوید: «خُذُوا زِینَتَکُمْ عِندَ کُلِّ مَسْجِدٍ»[4] به هنگام عبادت آراستگی داشته باشید، دیگر جای هیچ گونه شک و ابهام باقی نمی ماند.
2. مدعیان عبادت باطن هیچ گونه تعریف و شناختی دقیق از خود ارائه نداده اند. هم چنین نمونه و اسطوره ای هم ندارند تا صحت گفته هایشان را تایید کند. از سویی به فقها و مقلدین ایشان انگ سطحی نگری و قشری و تحجری بودن می زنند که بر این ادعا هیچ گونه ادله محکمه پسند و منصفانه در اختیار، نمی گذارند. جهت آشنائی با متد مجتهدین باید متعرض این مطلب شد که فقها و مقلدین ایشان با دقت و اهتمام در انجام تکالیف علاوه بر توجه به ظاهر عبارت، به باطن آن نیز التفات تام دارند تا جایی که اینان به باطن و کنه عبادت اشراف بیشتری دارند تا مدعیان باطنی. مجتهد می داند که خداوند، عرب زبان و ترک زبانان را یکنواخت و مساوی نگاه می کند و حرف هر دو را می فهمد امّا غیر عرب زبان معتقد است که خداوند از او خواسته است که عبادت را با الفاظ صحیح عربی تلفظ کند. و این مقدار، مانعی از پرداختن به باطن عبادت نمی شود.
پس راه رسیدن به باطن، حساسیت در ظاهر است. چگونه می توان ادعا کرد که به باطن عبادت نائل گشته ایم در حالی که پوسته عبادت را که مورد توجه خداوند است بدرستی نساخته ایم؟!
شاید نام فقیهان معاصر از جمله سید محمد تقی خوانساری، سید احمد خوانساری، سید حسین بروجردی، سید محمدرضا گلپایگانی، سید ابوالقاسم خویی، سید روح الله امام خمینی، شیخ عبدالکریم حائری، شیخ الفقهاء اراکی، شیخ جواد تبریزی و… که همگی از دانشوران برجسته علم و فقاهت بودند و صاحب تألیفات فراوان، را شنیده باشید. اینان در قصد و نیت الهی، هیچ گاه کوتاهی نکردند، در توجه به آداب ظاهر عبادت عنایت شدید داشتند و می دانید که مقام عرفانی آنان از حدّ بشر خاکی فراتر رفته و خود را تا مرز عصمت نزدیک کردند.[5] تمام همّ و غمّ اینان بدست آوردن رضایت خداوند بود و آیا عبادت غیر از اجرائی کردن دستورات معبود است؟ این است که معتقدیم اسطوره های پایبندی به صورت شریعت خود از باطن ترین عابدین اند و بر همین مقیاس از سایر مدعیان، مطالبه دلیل و اسطوره می کنیم. وانگهی قصد و نیت الهی، یعنی عبادت بدون هوای نفس و آیا کنار گذاشتن پوسته عبادت، و تلفظ صحیح و الضالین… و غور کردن در باطن و… با مدرک معتبر از طرف شارع است یا استنباط سلیقه ای است؟ اگر مدرکی دارد خوب باید رو کرده و گرنه عمل بدون مدرک چیزی جز هوای نفس نیست. و این هوای نفس، با قصد و نیت اصیل که مقیاس و اساسی سنجش است در تعارض است. قشریون و تحجری ها برای خود ادله کافی دارند آیا مدعیان باطنیه هم ادله ای دارند؟!
3. در شریعت اصیل نمونه هایی یافت می شود که عابد و زاهد را به آراستگی ظاهر عبادت ترغیب کرده است. الف) از امام علی ـ علیه السلام ـ نقل شده است که فرمودند: حسن العقل جمال البواطن و الظواهر. [6] زیبا سازی صورت و سیرت همان حسن عقل و اندیشه است. هم چنین در جایی دیگر فرموده اند: صلاح الظواهر عنوان صحه الضمائر[7] درستی صورت های عمل، تابلو و نشانه سلامتی باطن ها و خیرها است. و نیز فرموده اند، من خشع قلبه خشعت جوارحه،[8] خشوع قلب، نتیجه اش خشوع اعضا و جوارح عابد است، پس این دو تفکیک ناپذیرند.
ب) در سیره اهلبیت ـ علیهم السلام ـ خصوصاً نبی گرامی اسلام است که وقتی عملی را انجام می دادند آن را به گونه ای دقیق و ظریفانه به انجام می رساندند، حتی ممکن بود که این دقت در دفن میتی باشد که با چیدن لحد و خاک ریختن و… باشد از پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در ماجرائی پرسیدند که چرا این قدر محکم کاری می کنید؟ فرمودند: می خواهم در وقت کار آن را به نحو تمام و تام به اتمام برسانم. [9] و در تایید این سیره، در مواردی دیگر فرمودند: افضل الناس من عشق العباده فعانقها و احبّها بقلبه و باشرها بجسده.[10] برتری مردم عشاقی اند که دست در گردن عبادت انداخته و آن را قلباً دوست داشته و با بدن آن را به انجام رسانند.
ج) از دستورات پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به وقت وضو گرفتن، «اسباغ» است. که این واژگان در سخن امام صادق ـ علیه السلام ـ نیز آمده است. توضیح آن بدین قرار است که برای اطمینان درستی وضو، با شستن دو بار اعضاء وضو، حالتی از سر اطمینان حاصل می شود که در پی آن با خاطری آسوده به نماز می ایستم. پس با دو بار شستن در وضو که اصطلاحاً اسباغ گویند و عملی استحبابی است، از ظاهر به باطن سفر می کنیم. این سفارش صاحبان وحی و دین گواه بر توأم بودن ظاهر و باطن است. [11] 4. علت اصلی شیوه سخت گیری در عمل و فتاوی مراجع تقلید، ایفاء نقش صیانت و حفاظت از میراث اهلبیت ـ علیهم السلام ـ است در عصر غیبت، تا تحویل آن به صاحب اصلی اش حضرت بقیه الله ـ عجل الله تعالی فرجه الشریف ـ. بنابر روایتی از امام عصر ـ علیه السلام ـ که در خصوص عصر غیبت وارد شده است، آنجا که فرمودند «امّا من کان من الفقهاء صائناً لنفسه، حافظاً دینه مخالفاً علی هواه مطیعاً لامر مولاه فللعوام ان تقلّدوه…»[12]، مجتهدین و فقها عظیم الشأن نگهبانان این گنجینه‌ی والا هستند.
ایشان نمی توانند از سر هوای نفس از آن کاسته یا بر آن بیافزایند. و فعل و قول فقها بر طبق مدارک موجود در کتب روایی و آیات قرآن است و عوام و خواص همگی باید تبعیت کرده تا حضرتش به اراده خداوند ظهور کند. منابع فقه شیعه «قرآن، حدیث، عقل و اجماع»[13] است و با توجه به توقیفی بودن اسناد و عبادات، فقیه نمی تواند از شیوه هائی چون قیاس استحسان، استصلاح[14] که چیزی جز انحراف نیست را ملاک استنباط قرار دهد و این عبادات همان است که در عصر نزول و تأویل بوده[15] و به دست ما رسیده است و همگان مکلف اند که به خواسته خداوند تن داده و طبق حدیث پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ که فرمود: «صلّوا کما رایتمونی أصلّی»[16] به شیوه و روشی که از من در نماز خواندن می بیند، نماز بخوانید. و پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ نمازشان را به عربی خوانده اند. و دیگر نفرمودند که هر کس به زبان خودش هر کاری کرد، صحیح است…. بنابر این ما مکلف به درست انجام دادن اعمال هستیم و این قضیه، با مقوله درک مفاهیم دین تباین دارد در عین این که در یک جا با هم جمع شده اند.
پس با این توضیحات اگر ما به روح و فلسفه و حکمت برخی از احکام و عناوین دینی پی نبردیم، باز هم مکلّف هستیم که عبادت کنیم تا به درجه یقین برسیم. و سیره فقها نیز بر این اصل استوار است، تا انحرافی در دین بوجود نیاید.[17] 5ـ آخرین نکته ای که نباید از آن غفلت کرد، آسیب شناسی دین داری است. همان گونه که در بحث امامت، امام علی ـ علیه السلام ـ هشدار دادند که افراط و تفریط مضرّ است.[18] در مقوله دین مداری نیز همین افراط و تفریط موجب انحراف در آن می شود. آن چه در عبارت خوانی عبادات، هم است، صحیح خوانی و درست ادا کردن الفاظ و عبارات است و افراط و وسواسی و به زحمت انداختن خود و دیگران در ادا کلمات به گونه ای که انگشت نما شود نیز مضرّ و غیر مقبول است. دسته دیگر غفلت زدگانی اند که بدون توجه به کنه و مفهوم عبادت، چون کلاغ بر خاک زنان با سرعت نماز خوانده و معتقدند که باید «دلت پاک باشد» «و کشیدن مدّ و الظالین» برای عوام است و… این هم انحراف در دین است که مضرّ و غیر مقبول است. اینان با توجیه رفتار خود می گویند ما از ظاهر عبارت عبور کرده به باطنش رسیده ایم این گونه برخورد سلیقه ای با رفتار های عبادی نه مقبول شریعت است و نه منجر به رسیدن به باطن عبادت می شود. اسلام در عین سفارش به تفکر و تعمیق بخشیدن به داشته ها و یافته های دینی از بندگان الهی می خواهد که به ظاهر عبادت همان گونه که مقبول شریعت است عمل کرده تا روح و فلسفه عبادت را درک کنند. [19] (ان شاء الله)


[1] . سیاست مجذوب، مقاله: عبادت مقبول یا تقلید از عبارت، کدامیک؟
[2] . در رساله های عملیه، مجتهدین در شرائط عبادات، قصد قربت را شمارش کرده اند. مثل نماز، روزه، خمس، زکات و …. .
[3] . بحث احکام نماز در رساله های عملیه.
[4] . اعراف / 31، و علی ـ علیه السلام ـ درباره کمال قربانی حج می فرماید: أمرنا ان نستشرف العین و الاذن و ذلک من کمال الاضیحه، نهج البلاغه، ج1، ص103.
[5] . مختاری، رضا، سیمای فرزانگان، چاپ بوستان کتاب.
[6] . علی بن محمد لیثی الواسطی، عیون الحکم و المواعظ، ص 228.
[7] . همان، ص 310.
[8] . عاملی، شیخ حرّ، وسایل الشیعه، ج5، ص 471.
[9] . درباره سیره پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ مطالب فراوانی نقل شده از جمله این که ایشان سفارش کرده اند که کار را به اتمام برسانید… به کتب سیره شناسی مراجعه شود.
[10] . کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج2، ص 83.
[11] . قال الصادق ـ علیه السلام ـ احب الاعمال الی الله عزوجل الصلاه و هی آخر وصایا الانبیاء ـ علیهم السلام ـ فما احسن من الرجل ان یغتسل او یتوضا فیسبغ الوضو، شرح کافی، ج10، ص 388، مازندرانی، و از امام علی ـ علیه السلام ـ که فرمود: اسبغ و ضوءک …. ، خصال، شیخ صدوق، ج2، ص 346.
[12] . عاملی، شیخ حرّ، وسایل الشیعه، ج27، ص 131.
[13] . منابع استنباط احکام، 4 تا است. که اجماع در آن زمانی حجت است که کاشف از قول معصوم ـ علیهم السلام ـ باشد. و عقل نیز عقلی است سلیم که خالی از سلیقه و هوا و هوس باشد. اصول فقه، مظفر، ج2، آخوند خراسانی، کفایه الاصول ج2؛ استاد علی دوست، فقه و عرف، ص93، پژوهش گاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، چاپ 81.
[14] . واژه های قیاس، استحسان، و استصلاح، از منابع اجتهاد اهل سنت است که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و امامان معصوم ـ علیهم السلام ـ مسلمانان را از این خطر بر حذر داشته اند. و در روایات با نادرست خواندن اموری چون بدعت، فتوا دادن بدون علم. اِعمال رأی در دین و قیاس، مردم را نهی کرده اند، وسایل الشیعه، تحف العقول، اصول کافی، مراجعه به ص 22 کتاب فقه و عقل استاد علی دوست.
[15] . دوره پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ را عصر نزول قرآن و دوران حضرت علی ـ علیه السلام ـ را عصر تأویل قرآن می گویند: در حدیثی پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به علی ـ علیه السلام ـ فرمودند: با تو بر تأویل قرآن جنگ خواهند همان گونه با من بر نزول قرآن جنگ کردند.
[16] . مجلسی، بحارالانوار ، ج79، ص 235.
[17] . وجود فرقه های گوناگون، با ایده ها و اعمال عجیب و غریب در اسلام از زمانی آغاز شد که هر کس به خود اجازه داد در دین اظهار نظر کند و نتیجه آن تفرقه در مسلمانان شد. فرق و نحله های زیدیه، کیسانیه، اسماعیلیه، شیعیان غالی، خوارج، مرجئه، شافعی، حنبلی، حنفی، مالکی، وهابیت ـ بهائیت، معتزله، اشاعره، شعوبیه، زندقه و …. بخشی از بدعت ها و کج اندیشه های عده ای قلیل و پیروی کثیری از نادانان است. قرآن به صراحت ادیان گذشته را چنین توصیف کرده: یا اهل الکتاب لا تغلو فی دینکم…. و یهود با تعمیق در ظاهر به نفی باطن و پایین آوردن مقام عیسی ـ علیه السلام ـ از نبوت پرداخت و نصاری با تعمیق به باطن و نفی ظواهر و بالا بردن عیسی ـ علیه السلام ـ تا مقام الوهیت به تحریف دین پرداخت و به همین خاطر فقها شیعه سعی دارند که هم ظاهر احکام و دین و قرآن محفوظ بماند و هم مردم را به بواطن آن با کمک اهلبیت ـ علیهم السلام ـ راهنمایی کنند. مراجعه کنید به کتب: رویدادهای تاریخ ،دکتر عبدالسلام ترمانینی، ترجمه دانشگاه علوم و فرهنگ اسلامی و مستدرک، بحار، ج2، شیخ علی نمازی.
[18] . سید رضی، نهج البلاغه، ج4، خطبه 6، ص 28
[19] . در پایان به این نکته نیز باید اشاره کرد که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ فرمودند: «انما اقضی بینکم بالبینه…» من در میان شما به بینه حکم می کنم. و می دانیم با آن که پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ به اسرار غیب هم آگاه بودند اما در قضاوت هیچ گاه از غیب استفاده نکرد و به قرائن و بینه حکم می کردند و می فرمودند که من مأمورم که به ظاهر حکم کنم و باطن را کاری نداشتند این نیز مویدی است که غافل از باطن نمی توان بود. از این نمونه ها در شریعت فراوان به چشم می خورد. وسایل، ج18، کتاب قضاء ـ احکام بینّه، از تالیف شیخ حرّ عاملی.
محمد غفرانی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید