قرآن به پاره ای از مسائل علمی، از جمله کیهان شناسی، اشاره ای گذرا دارد و شاید هیچ آیه ای، مستقیم یا مستقل به ذکر آفرینش جهان و کیفیت وجود آسمان و زمین نپرداخته باشد. همیشه در راستای اثبات خداشناسی و عظمت قدرت او… بوده است.
با وجود این مسائلی علمی که قرآن به آن نپرداخته است با دستاوردهای بشر کنونی همخوانی دارد و آیه ای از قرآن با تفسیر درست آن با نظریه علمی قطعی مخالفتی ندارد.
سایت «سکولاریسم برای ایران» یک سلسله شبهاتی درباره تناقضات قرآن مطرح نموده که یکی از آنها این است که «بعضی از آیات، آفرینش آسمان را مقدم کرده و بعضی دیگر آفرینش زمین را. و نتیجه گرفته که قرآن تناقض گویی کرده است. شبهه فوق دارای اشکالات عدیده ای است که در پاسخ لازم است دیدگاه قرآن را درباره خلقت جهان (آسمان و زمین) بررسی شود.
قرآن کریم در دو آیه، به صورت گذرا و اجمالی، به مسئله ی آغاز جهان اشاره کرده است.
آیه ی اول:
(ثُمَّ اسْتَوی إِلی السَّماءِ وَهِی دُخانٌ…);[1] سپس به آفرینش آسمان پرداخت، در حالی که به صورت دود بود… .
«دخان» در لغت به معنای چیزی است که به دنبال شعله و لهیب آتش بر می خیزد[2] و «سماء» به معنای طرف بالاست[3] که در قرآن در معانی و مصادیق متعدی به کار رفته است، از جمله: جهت بالا،[4] جوّ زمین[5]، محل کرات بالا[6]، آسمان معنوی[7]و…[8]
واژه ی «استوی» در اصل به معنای اعتدال یا مساوات دو چیز با یکدیگر است[9] و هنگامی که با «علی» متعدی می شود، به معنای «استیلا و سلطه بر چیزی» است، مانند: (الرَّحْمـنُ عَلی العَرْشِ اسْتَوی);[10] خداوند بر عرش استیلا دارد; و وقتی که با «الی» متعدی می شود به معنای قصد است، مانند آیه ی مورد بحث.[11]
آیه ی دوم:
(أَوَ لَمْ یَرَ الَّذِینَ کَفَرُوا أَنَّ السَّمـواتِ وَالأَرضَ کانَتا رَتْقاً فَفَـتَقْناهُما وَ جَعَلْنا مِنَ الماءِ کُلَّ شَیء حَی أَفَلا یُـؤْمِنُونَ);[12]
آیا کسانی که کفر ورزیدند ندیدند که آسمان ها و زمین، هر دو به هم پیوسته بودند و ما آن دو را از هم جدا ساختیم و هر چیز زنده ای را از آب پدید آوردیم؟ آیا (باز هم) ایمان نمی آورند؟
واژه ی «رتق»، به معنای «چیز به هم پیوسته» و «فتق» به معنای «جدا کردن دو چیز متصل به هم» است.[13]
از ظاهر این دو آیه استفاده می شود که قبل از خلقت آسمان ها، توده ای از گازهای گسترده و عظیم وجود داشته و زمین و آسمان به هم متصل و چسبیده بودند که به قدرت خداوند از هم جدا شده اند.
در تفسیر نمونه در باره ی دخان (دود) آمده است:
جمله ی «هی دخان…; آسمان ها در آغاز به صورت دود بود» نشان می دهد که آغاز آفرینش آسمان ها از توده های گازهای گسترده و عظیمی بوده است و این با آخرین تحقیقات علمی در مورد آغاز آفرینش کاملا هماهنگ است. هم اکنون نیز بسیاری از ستارگان آسمان به صورت توده ی فشرده ای از گازها و دخان است.[14]
طبق تحقیقات دانشمندان، زمین در آغاز، توده ی واحدی بود که بر اثر انفجارهای پی در پی از هم شکافت و کهکشان ها و منظومه و کرات به وجود آمدند.[15] از آیه ی «کانَ عَرْشُهُ عَلی الماءِ»[16] نیز استفاده می شود که، «ماء» به معنای آب است; اما گاهی به شیء مایع نیز ماء گویند. در آغاز آفرینش، جهان هستی به صورت مواد مذابی بوده (یا گازهای فوق العاده فشرده ای که شکل مواد مذاب و مایع را داشته است) سپس در این توده ی آب گونه، حرکت های شدید و انفجارهای عظیمی رخ داده است.[17]
مفسران درباره ی آیه ی 30 سوره ی انبیا (رتق و فتق، پیوستگی و جدایی) سه احتمال را مطرح کرده اند:
1. به هم پیوستگی آسمان ها و زمین، اشاره به آغاز خلقت است. که طبق نظر دانشمندان، مجموعه ی این جهان، توده ی واحد عظیمی از بخار سوزان بود که بر اثر انفجارات درون و حرکت، تدریجاً تجزبه شده و کواکب و ستاره ها، از جمله منظومه ی شمسی و کره ی زمین به وجود آمدند و هنوز هم جهان در حال گسترش است (برخی روایات اهل بیت(علیهم السلام)اشاره به این تفسیر دارند).[18]
2. منظور از پیوستگی، یک نواخت بودن مواد جهان است، یعنی همه در هم فرو رفته بود و به صورت ماده ی واحدی خودنمایی می کرد، اما با گذشت زمان، از هم جدا شدند و ترکیبات جدید و انواع مختلف گیاهان و موجودات دیگر در آسمان و زمین ظاهر شدند.[19]
3. منظور از به هم پیوستگی آسمان نباریدن باران در آغاز، و مقصود از به هم پیوستگی زمین، نروییدن گیاهان در آن زمان است; اما خداوند هر دو را گشود، از آسمان باران نازل کرد و در زمین انواع گیاهان را رویاند.(بعضی از روایات نیز اشاره به همین احتمال دارند).[20]
جهان یک قطعه ای رها شده در فضا بود و سپس تحت تاثیر جاذبه ی شیء عظیم اجرام سماوی دیگر قرار گرفت و تکه تکه شد و به صورت حلزونی در آمد و سپس این اجزای کوچک، کم کم، سیارات را به وجود آوردند.[21]
دکتر موریس بوکای نیز می نویسد:
دانش به ما می آموزد، چنانچه به عنوان مثال تکوین خورشید و محصول فرعی آن یعنی زمین را در نظر بگیریم، جریان امر، توسط تراکم سحابی نخستین و تفکیک آن رخ داده است. این دقیقاً همان است که قرآن به طریق کاملا صریح با ذکر ماجراهایی که «دود» آسمان ابتدا یک نوع الصاق، سپس یک نوع انفکاک را به وجود آورد، بیان نموده است.[22]
نظریه های علمی درباره ی پیدایش جهان
درباره ی پیدایش جهان، چند دیدگاه عمده در بین کیهان شناسان جدید وجود دارد که عبارت اند از:
1. انفجار بزرگ: این نظریه در سال «1900 م» پیشنهاد شد و هم اکنون اکثر اخترشناسان آن را بهترین نظریه می دانند طبق این نظریه حدود 20 بیلیون سال پیش تمام مادّه و انرژی موجود در جهان در نقطه ای بسیار کوچک و فشرده متمرکز بوده است، سپس این نقطه ی کوچک منفجر شد.[23]
2. حالت پایدار: این نظریه در سال «1940» توسط «فرد هدیل» فیزیک دان انگلیسی پیشنهاد شد.
بنا بر این نظریه، جهان نه تنها از نظر فضایی یک نواخت است، بلکه در طول زمان تغییرناپذیر نیز هست. ستارگان و کهکشان ها ممکن است تغییر کنند، اما تصویر کلی جهان با تصویر هر زمان تفاوتی ندارد.
3. جهان پلاسما: برخی اختر شناسان، خلقت جهان را با مدل «هانس الفون» دانشمند سوئدی می بینند. طبق این نظریه، 99 درصد جهان قابل مشاهده (عمدتاً ستارگان) از پلاسما ساخته شده است.
4. انفجارهای کوچک: گروهی دیگر از اخترشناسان، نظریه ی حالت پایداری را، که با رصدهای اخترشناسی انطباق خوبی دارد، پیشنهاد می کنند. طبق این نظریه، جهان بدون آغاز و انجام است و ماده به طور پیوسته در خلال انفجارهای کوچک خلق می شود; هم چنین جهان به تدریج انبساط می یابد و کهکشان ها شکل می گیرند.[24]
پس ظاهر آیات قرآن درباره ی آغاز خلقت (که از «دخان، دود» شروع شده است) تا حدود زیادی با نظریه ی علمی مشهور خلقت جهان (یعنی انفجار بزرگ) همخوانی و اشتراک هایی دارد; از طرف دیگر، با توجه به تعدد نظریه ها در مورد آغاز خلقت و عدم اثبات قطعی آن ها، هیچ یک از آنها را نمی توان به صورت قطعی به قرآن نسبت داد.
سوره بقره آیه 29 که می فرماید: «او خدایی است که همه آنچه (از نعمت ها) در زمین وجود دارد، برای شما آفریده سپس به آسمان پرداخت….» از ظاهر آیه بر می آید که خلقت زمین اول بود، و بعد خلقت آسمان شروع شده است. (ما با توجه به وجود حرف «ثمَّ» در «ثم استوی الی السماء» که در ادبیات عرب در همه جا به معنای ترتیب نمی آید می گوییم ثم در اینجا نیز به معنای تأخیر زمانی نیست بلکه می تواند تأخیر در بیان و ذکر حقایقی پشت سر هم بوده باشد.
اما در سوره نازعات آیه 30 می فرماید: «زمین را بعد از آن (آفرینش آسمان) گسترش داد «والارض بعد ذلک دحاها»
واژه «دحو» به معنی گستردن است. بعضی نیز آن را به معنای تکان دادن چیزی از محل اصلیش تفسیر کرده اند و چون این معنی لازم و ملزوم یکدیگرند به یک ریشه باز می گردد. به هر حال منظور از «دحو الارض، این است که در آغاز، تمام سطح زمین را آب های حاصل از باران های سیلابی فراگرفته بود. این آب ها تدریجاً در گودال های زمین جای گرفتند و خشکیها از زیر آب سربرآوردند.
حاصل سخن اینکه، اولاً در تفسیر و تبیین یک آیه، لازم است آیات دیگر را بررسی و تحلیل نمود به سبب اینکه بعضی از آیات، آیات دیگر را تفسیر می کنند; نمی توان از یک یا دو آیه نظریه نهایی قرآن را بدست آورد.
ثانیاً: از مجموع آیاتی که درباره خلقت آسمان و زمین نازل شده، این نکته بدست آمده که قبل از خلقت آسمان و زمین، توده ای از گازهای گسترده و عظیم وجود داشت، و زمین و آسمان به هم متصل و چسبیده بودند و در اثر انفجارهای پی در پی از هم شکافته و کهکشان و منظومه و کرات دیگر به وجود آمد و با نظریه مشهور علمی، یعنی، انفجار بزرگ، همخوانی دارد. و آیات 29 سوره بقره و 30 سوره نازعات با آنچه گفته شد با آیات دیگر درباره خلقت آسمان و زمین هیچ گونه تناقضی با هم ندارند.
[1]. سوره ی فصلت، آیه ی 11.
[2]. ابن فارس، مقاییس اللغه، ابن منظور، لسان العرب، ماده ی «دخن».
[3]. لسان العرب، ذیل ماده ی «سمو».
[4]. سوره ی ابراهیم، آیه ی 24.
[5]. سوره ی ِق، آیه ی 9.
[6]. سوره ی فصّلت، آیه ی 12.
[7]. سوره ی سجده، آیه ی 6.
[8]. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ماده ی سمو و ناصر مکارم شیرازی، و همکاران، تفسیر نمونه، ج 1، ص 165.
[9]. لسان العرب و مقاییس اللغه، ذیل ماده ی «سوی».
[10]. سوره ی طه، آیه ی 5.
[11]. همان.
[12]. سوره ی انبیاء، آیه ی 30.
[13]. لسان العرب، ماده ی «رتق و فتق».
[14]. تفسیر نمونه، ج 2، ص 228.
[15]. همان، ج 5، ص 151.
[16]. سوره ی هود، آیه ی 7.
[17]. تفسیر نمونه، ج 9، ص 26.
[18]. همان، ج 2، ص 228; الحویزی العروسی، تفسیر نور الثقلین، ذیل آیه ی سی ام انبیا.
[19]. سید محمد حسین طباطبایی، تفسیر المیزان، ج 14، ص 278ـ 279.
[20]. صافی، تفسیر صافی، ج 3، ص 347.
[21]. احمد محمد سلیمان، القرآن و العلم، ص 53 ـ 54.
[22]. موریس بوکای، مقایسه ای میان تورات، انجیل، قرآن و علم، ترجمه ی ذبیح الله دبیر، ص 189 ـ 201.
[23]. ویلیام هاوکینگ، تاریخچه زمان، ترجمه ی دادفرما، ص 145 ـ 149، به نقل از محمد علی رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ج 1، ص 94.
[24]. ر.ک: ری ویلار و دیگران، کیهان و راه کهکشان، ترجمه ی سید محمد امین محمدی، ص 34ـ 50; و محمد علی رضایی اصفهانی، پژوهشی در اعجاز علمی قرآن، ص 94 ـ 97.
حسن رضا رضایی