توضیح مدعی و تقسیم آن به دو بخش:
در پاسخ باید گفت که این ادعا در واقع دو سؤال را در خود نهفته دارد: اول اینکه: به چه دلیل جهان خود به خود به وجود نیامده؟ دوم: اگر خود به خود به وجود نیامده به چه دلیل خداوند جهان را خلق کرده؟
در پاسخ به طور خلاصه عرض میشود که: هر چیزی را ما از راه آثار و خواص آن میشناسیم؛ خواص عمومیجهان ماده که ما میشناسم و مشاهده میکنیم عبارت است از حرکت و تغییر و تجزیه و ترکیب، محدودیت زمانی و مکانی و نسبیّت؛ ما هیچ ذرّهای از عالم مادی را نمییابیم الاّ اینکه این ویژگیها در آنها هست؛ از کوچکترین اتمها تا بزرگترین کهکشانها، همه این ویژگیها را دارند و اینها نشانههای پدیده و حادث بودن آنهاست! یعنی زمانی معدوم بوده و سپس بوجود آمدهاند. کل جهان مرکب از اجزای است که این خواص را دارایند و معلوم است که پدیده نمیتواند خود به خود و بی علت به وجود آمده باشد.(1)
در پاسخ مشروحتر به این سؤال که “جهان هستی خود به خود به وجود آمده یا نیاز به خالق دارد؟” شش فرض قابل تصوّر است و باید دید کدام یک صحیح است: 1- جهان همیشه بوده 2- جهان پدیده است ولی نیاز به پدید آورنده ندارد 3- جهان پدیده است ولی نیاز به پدید آورنده اول ندارد و سلسله علل نامتناهی است 4- پدید آورنده جهان خود اوست 5- طبیعت به وجود آورنده جهان است 6- خدا آفریننده هستی است.
فرض اول: هیچ گونه دلیل ندارد و پیشرفت علوم جدید به صورت قطعی آن را باطل کرده است؛ علوم تاکنون عمر خیلی از چیزها را حساب کرده است؛ مثل عمر زمین، عمر ماه و خورشید و کهکشانها “مدت لازم برای ترکیب و تجزیه مواد و عناصر مختلف.” عمر همه اینها با هم را حدود پنج یا شش میلیون سال تقریباً در نظر گرفتهاند. یک استاد فیزیک میگوید: قانون حرارت (ترمودینامیک) ثابت کرده است که جهان پیوسته رو به وضعی روان است که در آن اجسام به درجه حرارت مشابهی میرسند و دیگر انرژی قابل مصرف وجود نخواهد داشت؛ اگر جهان آغاز نداشت باید پیش از این چنین حالت مرگ و رکود حادث شده باشد.(2) دانشمند دیگری میگوید: اگر جهان همیشگی بود و ابتدا نداشت از مدتها پیش حرارت تمام اجسام با هم مساوی میشد و نیروی قابل استفاده باقی نمیماند و در نتیجه هیچ فعل و انفعال شیمیایی انجام نمیگرفت و حیات باقی نمیماند.(3) به چه دلیل جهان ماده آغاز دارد؟
اضافه بر نقل قولی که از دانشمندان علوم تجربی در مورد آغاز داشتن جهان ماده آوردیم، دلیلهای دیگری که این مطلب را اثبات میکند به طور خلاصه اشاره میکنیم:
1. تلازم و همراه بودن ماده با حرکت؛ به نظر دانشمند مشهور “اینشتاین” ماده عین حرکت است و به نظر مرحوم “صدر المتألهین” حرکت جهان ماده، جوهری است. ثابت شده است که ماده چیزی جز انرژیهای متراکم نیست و حرکت در هر مقولهای تدریجی و با آغاز و انجام است. وقتی اجزاء حرکت دارای آغاز و انجام است مجموع آن اجزاء هم دارای آغاز و انجام خواهد بود.
2. دومین دلیل آغاز داشتن جهان مادی، همراهی با زمان است؛ امکان ندارد ماده وجود داشته باشد اما در ظرف زمان نباشد و با توجه به اینکه اجزاء زمان آغاز و انجام دارد، کل زمان هم نمیتواند بی آغاز و انجام باشد.
فرض دوم: که پدیده نیاز به پدید آورنده نداشته باشد، پندار متناقضی است. چه طور میشود که موجودی، پدیده و معلوم باشد و در عین حال نیاز به پدیدهآورنده و علت نداشته باشد؛ در حالی که همه علوم و صنایع بر اساس قانون علیّت بنا شده است.
فرض سوم: اینکه سلسله علل را بینهایت میداند؛ باید دید که چگونه ممکن است از جمع شدن بینهایت وابستهها و پدیدهها که از خود هیچ ندارند، موجود بینیاز و مستقل به وجود آید و اگر هر یک از پدیدهها آغاز دارند، مجموع آنها هم بی آغاز نمیشود؛ زیرا مجموعه چیزی، جز همان افراد نیست.
فرض چهارم: این بود که جهان پدیدآورنده خویش است! برگشت این فرض یا به همان فرض سوم است که علل و پدیدهها را بیپایان میدانست و یا به اینکه جهان ماده پیش از خود بوده است و خودش خودش را آفریده است! پاسخ این فرض روشن است که، چیزی نمیتواند پیش از وجود خود باشد و اگر قبلاً بوده پس نیاز نبوده که خودش را دوباره ایجاد کند و اگرنبوده، عدم که نمیتواند ضد خود – وجود – را ایجاد نماید.
فرض پنجم: اینکه طبیعت، جهان را به وجود آورده؛ اما آیا طبیعت همین جهان ماده است یا غیر آن؟ اگر مقصودف همین جهان است که عرض شد، چیزی نمیتواند علت ایجاد خودش باشد و اگر طبیعت، غیر این جهان است، سؤال میشود که آیا شعور و قدرت و حیات دارد یا نه؟ اگر اینها را دارد پس خدا و طبیعت فقط در اسم متفاوت خواهد بود. یعنی معتقد به فرض ششم شدهایم که جهان آفرینش مخلوق خدا است.(4)
پینوشتها:
1. اصول اعتقادات، نشر واحد آموزشی عقیدتی سپاه، چاپ سال 1362، ص 4.
2. فرانک آلی، اثبات وجود خدا، ترجمه احمد آرام، نشر کتابچی، حقیقت تبریز، ص 18-19.
3. ادوارد، اثبات وجود خدا ترجمه احمد آرام، نشر کتابچی، حقیقت تبریز، ص 55.
4. محمدی ری شهری، کتاب “بهترین راه شناخت خدا” انتشارات یاسر، 1361، ج 1، ص 43-60.