فرهنگ حجاب و عفاف از منظر ادیان الهی

فرهنگ حجاب و عفاف از منظر ادیان الهی

پوشش زن در ادیان الهی

همواره برای رسیدن به ریشه یک مطلب و پی بردن به عمق مسئله، باید آن را از دیدگاه و سیر تحولات تاریخی مورد بررسی قرار داد تا به اهمیت بیش از پیش آن دست یافت. نگرشی به دیگر ادیان الهی انسان را به این مهم منتج می کند که «عفاف و حجاب » و حفظ آن همواره مورد تأکید خداوند متعال در تمام ادوار و در دوران همه پیامبران الهی بوده است.
در آیین زرتشت، یهود، مسیحیت و اسلام که این فصل به بررسی آنها می‏پردازد حجاب بر زنان امری لازم بوده است. کتاب‏های مقدس مذهبی، دستورات و احکام دینی، آداب و مراسم و سیره عملی پیروان این ادیان چهارگانه، بهترین شاهد و عالی‏ترین گواه بر اثبات این مدعاست.
حجاب زنان، از سنن قدیمی تمدن های بشری بوده است و در ادیان الهی به خصوص زرتشت، یهود و مسیحیت مسئله حجاب و رعایت آن مطرح بوده است در بعضی از ادیان مثل دین یهود، مسئله حجاب سخت تر از حجابی است که اسلام می گوید. البته حجاب در بعضی از ادیان الهی گذشته کمی سخت‏تر از حجاب اسلامی بوده است، هر چند امروزه به آن پای بند نیستند.

گفتار اول) حجاب در آیین زرتشت

نخستین مردمی که به سرزمین ایران آمدند، آریایی‏ها بودند. آنان به دو گروه عمده «مادها» و «پارس‏ها» تقسیم می‏شدند. با اتّحاد مادها، دولت « ماد» تشکیل شد. پس از مدّتی پارس‏ها توانستند دولت ماد را از بین ببرند و سلسله‏های هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان را بنیانگذاری کنند. پژوهش‏ها نشان می‏دهد که زنان ایران زمین، از زمان مادها که نخستین ساکنان این دیار بودند، دارای حجاب کاملی، شامل پیراهن بلند چین‏دار، شلوار تا مچ پا و چادر و شنلی بلند بر روی لباس‏ها بوده‏اند( پوشاک باستانی ایرانیان از کهن‏ترین زمان، ص17 26 و ص51، 54، 56 ). این حجاب در دوران سلسله‏های مختلف پارس‏ها نیز معمول بوده است( پوشاک زنان ایران، ص 64 194 ).
بنابراین، در زمان بعثت زرتشت و قبل و بعد از آن ، زنان ایرانی از حجابی کامل برخوردار بوده‏اند. برابر متون تاریخی ، در همه آن زمان‏ها پوشاندن موی سر و داشتن لباس بلند و شلوار و چادر رایج بوده است و زنان هر چند با آزادی در محیط بیرون خانه رفت و آمد می‏کردند و همپای مردان به کار می‏پرداختند، ولی این امور با حجاب کامل و پرهیز شدید از اختلاطهای فسادانگیز همراه بوده است.
جایگاه فرهنگی پوشش در میان زنان نجیب ایران‏زمین به گونه‏ای است که در دوران سلطه کامل شاهان، هنگامی که خشایار شاه به ملکه «وشی» دستور داد که بدون پوشش به بزم بیاید تا حاضران، زیبایی اندام او را بنگرند، وی امتناع نمود و از انجام فرمان پادشاه سر باز زد و به خاطر این سرپیچی، به حکم دادوَران، عنوان «ملکه ایران» را از دست داد( آزادی یا اسارت، ص106؛ تورات، باب استر، آیه 1 ).
در زمان ساسانیان که پس از نبوت زرتشت است افزون بر چادر، پوشش صورت نیز در میان زنان اشراف معمول شد. به گفته «ویل دورانت» پس از داریوش، زنان طبقات بالای اجتماع، جرأت نداشتند که جز در تختِ روانِ روپوش دار از خانه بیرون بیایند و هرگز به آنان اجازه داده نمی‏شد که آشکارا با مردان آمد و رفت کنند. زنان شوهردار حق نداشتند هیچ مردی حتی پدر و برادرشان را ببینند. در نقش‏هایی که از ایران باستان بر جای مانده است، هیچ صورت زنی دیده نمی‏شود و نامی از ایشان نیامده است.( تاریخ تمدن، ج1، ص552 ).
تجلیّات پوشش در میان زنان ایران چنان چشم‏گیر است که برخی از اندیشمندان و تمدن‏نگاران، ایران را منبع اصلی ترویج حجاب در جهان معرفی کرده‏اند( تاریخ تمدن، ج2، ص78 / زناشوئی و اخلاق، ص135 ) از آن‏جا که مرکز بعثت «اشو زرتشت» ایران بوده است و آن حضرت در زمینه اصل حجاب و پوشش زنان در جامعه خویش کمبودی نمی‏دیده است، با تأیید حدود و کیفیت حجاب رایج آن دوران، کوشید تا با پندهای، خود ریشه‏های درونی حجاب را تعمیق و مستحکم نموده، عامل درون را ضامن اجرا و پشتوانه استمرار و استواری حجاب معمول قرار دهد.
به پند و اندرزهای «اشوزرتشت» بنگرید تا تلاش وی برای تعالی و آموزش مبانی حجاب و بیان لزوم توأم نمودن حجاب ظاهری با عفّت باطنی، روشن‏تر شود؛ او می‏فرماید:
ای نوعروسان و دامادان!… با غیرت، در پی زندگانیِ پاک‏منشی بر آیید… .ای مردان و زنان! راه راست را دریابید و پیروی کنید. هیچ گاه گردِ دروغ و خوشی‏های زودگذری که تباه کننده زندگی است، نگردید؛ زیرا لذّتی که با بدنامی و گناه همراه باشد، همچون زهر کشنده‏ای است که با شیرینی درآمیخته و همانند خودش دوزخی است. با این گونه کارها، زندگانی گیتی خود را تباه مسازید. پاداش رهروان نیکی، به کسی می‏رسد که هوا، هوس، خودخواهی و آرزوهای باطل را از خود دور ساخته، بر نفس خویش چیره گردد و کوتاهی و غفلت در این راه، پایانش جز ناله و افسوس نخواهد بود. فریب خوردگانی که دست به کردار زشت زنند، گرفتار بدبختی و نیستی خواهند شد و سرانجامشان خروش، فریاد و ناله است ( یسنا، ص53، پندهای5 8 ).
گفتنی است که در دین زرتشت، لباس یا کیفیت خاصی برای حجاب زنان واجب نشده است؛ بلکه لباس رایج آن زمان که شامل لباس بلند، شلوار و سرپوش یعنی چادر یا شنلی بر روی آن بوده است، مورد تقریر و تنفیذ قرار گرفته است. هر چند که استفاده از «سِدرِه و کُشتی» لباس مذهبی ویژه زرتشتیان توصیه شده است.در توضیح این دو واژه لازم است بیان شود که «سدره» از نه پاره پارچه سفید و نازک دوخته شده و در زیر پیراهن، چسبیده به بدن پوشیده شود. سدره که در اوستا (ستره) نامیده شده، به معنای آن نیز هست. علمای اسلام نیز برای بیان حکم حجاب از واژه ستر استفاده کرده‏اند. «کُشتی»، کمربند باریکی است که از پشم گوسفند بافته شده و باید پیوسته آن را بر روی سدره به کمر بندند البته بر هر مرد و زن واجب است که هنگام انجام مراسم عبادی و نیایش، سر خود را بپوشاند ( موبد موبدان، رستم شهرزادی، دین و دانش، انجمن زرتشتیان تهران، سال 1357 ).
بنا به گفته موبد «رستم شهرزادی»:
پوشش زنان باید به گونه‏ای باشد که هیچ یک از موهای سرِ زن از سرپوش بیرون نباشد . در خرده اوستا، به طور صریح چنین آمده است:
« نامی زت واجیم، همگی سر واپوشیم و همگی نماز و کریم بدادار هورمزد»( خرده اوستا، فصل آفرینگان دهمان )؛یعنی همگان نامی ز تو بر گوییم و همگان سر خود را می‏پوشیم و آن گاه به درگاه دادار اهورمزدا نماز می‏کنیم.
بر اساس آموزه‏های دینی، یک زرتشتی مؤمن، باید از نگاه ناپاک به زنان دوری جوید و حتی از به کارگیری چنین مردانی خودداری کند. در اندرز «آذربادماراسپند» مؤبد موبدان آمده است:
مرد بدچشم را به معاونت خود قبول مکن ( سالنمای 1372، چاپ انجمن زرتشتیان تهران، ص10 ).
پوشش موی سر و داشتن نقاب بر چهره، پس از سقوط ساسانیان نیز ادامه یافته است. به این نمونه بنگرید:
پس از فتح ایران، هنگامی که سه تن از دختران کسری، شاهنشاه ساسانی را برای عمر آوردند، شاهزادگان ایرانی همچنان با نقاب، چهره خود را پوشانده بودند. عمر دستور داد تا پوشش از چهره بر گیرند تا خریداران پس از نگاه، پول بیشتری مبذول دارند. دوشیزگان ایرانی خودداری کردند و به سینه مأمور اجرای حکم عمر مشت زده، آنان را از خود دور ساختند. عمر بسیار خشمناک شد؛ ولی امام علی(ع) او را به مدارا و تکریم آنان توصیه فرمود ( حجاب در اسلام، ص59، به نقل از السیره الحلبیه، ج2، ص49 ).

گفتار دوم)حجاب در آیین یهود

همه مورخان، از حجاب سخت زنان یهودی سخن گفته‏اند( عبدالرسول عبدالحسن الغفّار، المرأه المعاصره، چاپ سوم، ص40 ). ویل دورانت می‏گوید:
گفت‏وگوی علنی میان ذکور و اِناث، حتّی بین زن و شوهر از طرف فقهای دین ممنوع گردیده بود… . دختران را به مدرسه نمی‏فرستادند و در مورد آنها کسب اندکی علم را به ویژه چیز خطرناکی می‏شمردند. با این همه، تدریس خصوصی برای اِناث مجاز بود . نپوشاندن موی سر خلافی بود که مرتکب آن را مستوجب طلاق می‏ساخت زندگی جنسی آنان، علیرغمِ تعدد زوجات، به طرز شایان توجّه ، منزّه از خطایا بود. زنان آنان، دوشیزگانی محجوب، همسرانی کوشا، مادرانی پُرزا و امین بودند و از آن‏جا که زود وصلت می‏کردند، فحشا به حدّاقل تخفیف پیدا می‏کرد ( تاریخ تمدن، ج12، ص62 66 ).
بدون تردید مبنای حجاب در شریعت یهود، آیات تورات بود که بر حجاب تأکید می‏نمود. کاربرد واژه «چادُر» و «برقع» که به معنای روپوش صورت است، در آن آیات، کیفیت پوشش زنان یهودی را نشان می‏دهد. تورات تشبه مرد و زن به یکدیگر را نهی نموده، می‏گوید:
متاع مرد بر زن نباشد و مرد لباس زن را نپوشد؛ زیرا هر که این را کند، مکروه «یَهْوَه» خدای توست ( تورات، سفر تثنیه، باب 22، فقره 5 ).
بی‏حجابی سبب نزول عذاب معرفی شده است ؛ خداوند می‏گوید:
از این جهت که دختران صهیون متکبرند و با گردن افراشته و غمزات چشم راه می‏روند و به ناز می‏خرامند و به پای‏های خویش خلخال‏ها را به صدا می‏آورند. بنابراین خداوند فَرْق سر دختران صهیون را کَلْ خواهد ساخت و خداوند عورت ایشان را برهنه خواهد نمود. و در آن روز، خداوند زینت خلخال‏ها و پیشانی ‏بندها و هلال‏ها را دور خواهد کرد و گوشوارها و دستبندها و روبندها را و دستارها و زنجیرها و کمربندها و عطردان‏ها و تعویذها را و انگشترها و حلقه‏های بینی را و زخوت نفیسه و رداها و شال‏ها و کیسه‏ها را و آینه‏ها و کتان نازک و عمامه‏ها و برقع‏ها را، و واقع می‏شود که به عوض عطریّات، عفونت خواهد شد و به عوض کمربند، ریسمان و به عوض موی‏های بافته، کَلی و به عوض سینه‏بند، زنّار پلاس و به عوض زیبایی، سوختگی خواهد بود؛ مردانت به شمشیر و شجاعانت در جنگ خواهند افتاد و دروازه‏های وی، ناله و ماتم خواهند کرد و او خراب شده، بر زمین خواهد نشست . ( تورات، کتاب اشعیاء نبی، باب سوم، فقره 16 26 )
افزون بر موارد فوق، در کتاب مقدس، وجوب پوشاندن موی سر( تورات، سفر اعداد، باب 5، فقره 18 ) لزوم پرهیز از زنان فریبکار و بیگانه ( تورات، کتاب روت، باب دوم، فقره 8 10 )، نهی از لمس و تماس ( تورات، کتاب امثال سلیمان نبی، باب ششم، فقره 1 10 و 20 26 ) و واژه چادر ( همان مدرک، باب سوم، فقره 15 )، نقاب ( تورات، کتاب اشعیاء نبی، باب 47، فقره 1 و 2 ) و بَرقَع ( تورات، کتاب غزل‏های سلیمان، باب 4، فقره 1 ) آمده است؛ به عنوان نمونه در مورد عروس یهودا می‏خوانیم:
پس رخت بیوکی را از خویشتن بیرون کرده، برقعی به رو کشیده و خود را در چادری پوشید و به دروازه عینایم که در راه تمنه است، بنشست ( تورات، سفر پیدایش، باب 38، فقره 14 و 15 ).
در «تلمود» اصلی‏ترین کتاب فقهی که به گفته ویل‏دورانت، اساس تعلیم و تربیت یهود است( ویل دورانت، تاریخ تمدن، ج12، ص34 . )، نیز بر لزوم پوشاندن سر از نامحرمان، لزوم سکوت زن و پرهیز از هرگونه آرایش برای سایر مردها( همان، ص31 )، پرهیز از نگاه زن به مردان بیگانه ( همان، ج1، ص492 )، اجتناب از نگاه مرد به زنان نامحرم( همان، ص30 ) و لزوم پرهیز از هر امر تحریک‏آمیز( همان، ج12، ص28 )، تأکید شده است.
برابر حکم سخت‏گیرانه تلمود، اگر رفتار زن فضیحت‏آمیز باشد، شوهر حق دارد او را بدون پرداخت مبلغ کتوبا(مهریه) طلاق دهد و زنانی که در موارد زیر به رفتار و کردار آنها اشاره می‏شود، ازدواجشان باطل است و مبلغ کتوبا(مهریه) به ایشان تعلّق نمی‏گیرد؛ زنی که از اجرای قوانین دینی یهود سرپیچی می‏کند و فی‏المثل بدون پوشاندن سرِ خود، به میان مردان می‏رود، در کوچه و بازار پشم می‏ریسد و با هر مردی از روی سبک سری به گفت‏وگو می‏پردازد. زنی که در حضور شوهر خود، به والدین او دشنام می‏دهد و زن بلند صدا که در خانه با شوهر خود به صدای بلند درباره امور زناشویی صحبت می‏کند و همسایگانِ او می‏شنوند که چه می‏گوید ( گنجینه‏ای از تلمود، ص186 ).
برخورد حضرت موسی(علیه السلام) با دختران شعیب که به آنان فرمود تا پشت سر او حرکت کرده، از پشت سر، او را به منزل پدرشان هدایت کنند، و نیز سیره عملی یهودیان مبنی بر استفاده از چادر و برقع و روبند، تفکیک و جدا بودن محل عبادت زنان از مردان در کنیسه، ناشایسته شمردن اشعاری که در تمجید زیبایی زنان سروده شده است و ایراد خطابه توسط زنان از پشت پرده، بیانگر کیفیت شدید و سخت‏گیرانه حجاب نزد یهودیان است.

گفتار سوم)حجاب در آیین مسیحیت

مسیحیت نه تنها احکام شریعت یهود در مورد حجاب را تغییر نداد، بلکه قوانین شدید آن را استمرار بخشید و در برخی موارد، قدم را فراتر نهاد و با سخت‏گیری بیشتری وجوب حجاب را مطرح ساخت؛ زیرا در شریعت یهود، تشکیل خانواده و ازدواج امری مقدس محسوب می‏شد و طبق نوشته ویل دورانت، در سن بیست سالگی اجباری بود ( تاریخ تمدن، ج 1، ص 439 )؛ اما از دیدگاه مسیحیت قرون اوّلیه، تجرّد، مقدس شمرده می‏شد. شایان ذکر است که اکنون مسیحیت، ازدواج را برای تمام مسیحیان مقدس می‏شمرد و تنها آن را برای پاپ و اسقف‏های کلیسا ممنوع می‏داند.
بنابراین مسیحیت، برای از بین بردن زمینه هرگونه تحریک و تهییج، زنان را به صورت شدیدتری به رعایت کامل پوشش و دوری از هر گونه آرایش و تزیین فراخواند. برابر متون تاریخی، چادر و روبند، برای همگان حتّی برای خاتون‏های اشراف ضروری بود و در اعیاد نیز کسی آن را کنار نمی‏گذاشت؛ بلکه با طلا و نقره و پارچه‏های زربفت آن را تزیین می‏نمودند و حتّی برای تفریح نیز با حجب و حیای کامل در مجالس انس و یا گردش‏هایی دور از چشم نامحرمان، شرکت می‏جستند.
انجیل در موارد فراوان، بر وجوب حجاب و پوشش تأکید و پیروانش را به تنزّه از اِعمال شهوت و عفاف فراخوانده است؛ در انجیل می‏خوانیم:
همچنین زنان پیر در سیرت متقی باشند و نه غیبت‏گو و نه بنده شراب زیاده، بلکه معلمات تعلیم نیکو؛ تا زنان جوان را خِرَد بیاموزند که شوهر دوست و فرزند دوست باشند؛ و خرداندیش و عفیفه و خانه‏نشین و نیکو و مطیع شوهران خود که مبادا کلام خدا متهم شود ( انجیل، رساله پولس بتیطس، باب دوم، فقره 1 6 )
در «کتاب مقدس» در مورد لزوم آراستگی به حیا و کنار نهادن آرایش ظاهری چنین آمده است:
همچنین زنان، خویشتن را بیارایند به لباسِ مزّین به حیا و پرهیز؛ نه به زلف‏ها و طلا و مروارید و رختِ گران‏بها …زن با سکوت به کمال اطاعت تعلیم گیرد و زن را اجازت نمی‏دهم که تعلیم دهد یا بر شوهر مسلّط شود؛ بلکه در سکوت بماند ( انجیل، رساله پولیس به تیموناوءس، باب دوم، فقره 9 15 ).
همچنین ای زنان، شوهران خود را اطاعت نمایید تا اگر بعضی نیز مطیع کلام نشوند، سیرت زنان ایشان را بدون کلام دریابد چون ‏که سیرت طاهر و خدا ترس شما را ببینند و شما را زینت ظاهری نباشد از بافتن موی و متحلّی شدن به طلا و پوشیدن لباس بلکه انسانیت باطنی قلبی در لباس غیر فاسد، روح حلیم و آرام که نزد خدا گرانبهاست؛ زیرا بدین گونه زنان مقدسه در سابق نیز که متوکل به خدا بودند، خویشتن را زینت می‏نمودند ( انجیل، رساله پطرس رسول، باب سوم، فقره 1 6 )
افزون بر موارد پیشین، «عهد جدید» نیز لزوم پوشاندن موی سر، به ویژه در مراسم عبادی( انجیل، رساله اول پولس رسول به قرنتیان، باب یازدهم، فقره 1 17 )، لزوم سکوت به ویژه در کلیسا( همان، باب چهاردهم، فقره 34 36 )، با وقار و امین بودن زن ( انجیل، رساله پولس رسول به تیمونائوس، باب سوم، فقره 11 ) و نهی از نگاه ناپاک به بیگانگان را خاطرنشان ساخته، می‏گوید:
کسی که به زنی نظر شهوت اندازد، همان دم، در دل خود با او زنا کرده است؛ پس اگر چشم راستت، تو را بلغزاند، قلعش کن و از خود دور انداز؛ زیرا تو را بهتر آن است که عضوی از اعضایت تباه گردد، از آن که تمام بدنت در جهنم افکنده شود ( انجیل متی، باب اول، فقره 28 30 و باب هجدهم، فقره 8 10 ).
دستورات دینی پاپ‏ها و کاردینال‏های مسیحی که بر اساس آن پوشاندن صورت الزامی و تزیین موی سر و آرایش آن و تنظیم آنها در آیینه و سوراخ نمودن گوش‏ها و آویختن گلوبند ، خلخال ، طلا و دستبند قیمتی ، رنگ نمودن مو و تغییر صورت ظاهری ممنوع بود ، شدت بیشتری رانشان می‏دهد( زن و آزادی، ص 53 ).
در مورد سیره عملی زنان مسیحی، دائره المعارف لاروس می‏گوید:
دین مسیحی ، برای زن ، خِمار را باقی نهاد؛ وقتی وارد اروپا شد ، آن را نیکو شمرد. زن‏ها در کوچه و وقت نماز ، خمار داشتند. در قرون وسطی ، خصوصاً قرن نهم ، خمار رواج داشت. آستین خمار، شانه زن را پوشیده ، تقریباً به زمین می‏رسید. این عادت تا قرن سیزدهم باقی بود ( زن و آزادی، ص 65 )
ویل دورانت نیز در مورد سیره عملی زنان مسیحی چنین می‏نویسد:
ساق پای زنان چیزی نبود که در ملأ عام و یا رایگان به چشم خورد…. البسه بانوان در مجالس تورنه، موضوع مهمّی برای روحانیون بود که کاردینال‏ها، درازی جامه‏های خواتین را معیّن می‏کردند. هنگامی که کشیشان چادر و روبند را یکی از ارکان اخلاقیات عیسوی دانستند، به دستور زن‏ها، چادرها را از مشمش ظریف و حریر زربفت ساختند… ( تاریخ تمدن، ج 13، ص 498 500، با اندکی تصرف و تلخیص ) تصویرهایی که از پوشاک مسیحیان و زنان اروپا به جا مانده، به وضوح حجاب کامل زنان را نشان می‏دهد( پوشاک اقوام مختلف، ص 116 ).
در روایات ما نیز چنین آمده است:
حضرت عیسی (علیه السلام) فرمود:
از نگاه کردن به زنان بپرهیزید؛ زیرا شهوت را در قلب می‏رویاند و همین، برای ایجاد فتنه در شخصِ نگاه کننده کافی است ( سفینه البحار، ج 2، ص 596 ).
دکتر «حکیم الهی» استاد دانشگاه لندن در کتاب «زن و آزادی» پس از تشریح وضعیت زن نزد اروپاییان، در مورد حکم پوشش و حجاب زن نزد مسیحیت، عقاید «کلمنت» و «ترتولیان»، (دو مرجع مسیحیت و دو اسقف بزرگ) را درباره حجاب بازگو می‏کند:
زن باید کاملاً در حجاب و پوشیده باشد، مگر آن‏ که در خانه خود باشد زیرا فقط لباسی که او را می‏پوشاند، می‏تواند از خیره شدن چشم‏ها به‏سوی او مانع گردد. زن نباید صورت خود را عریان ارائه دهد تا دیگری را با نگاه کردن به صورتش وادار به گناه نماید. برای زن مؤمن عیسوی، در نظر خداوند، پسندیده نیست که نزد بیگانگان به زیور آراسته گردد و حتّی زیبایی طبیعی آن نیز باید مخفی گردد؛ زیرا برای بینندگان خطرناک است . ( زن و آزادی، ص 53 )
به استناد قرائن موجود اعم از نمونه‏های لباسی که در گذشته استفاده می ‏شده است و شمایل قدیمی حضرت مریم و فرهنگ و تمدن آن زمان در فلسطین می ‏توان به اطمینان گفت که حضرت مریم حداقل همین حجابی را که ما می ‏شناسیم داشته است.
اقلیت های مذهبی که در قلمرو حکومت اسلامی زندگی می کنند موظفند مقررات و قوانین کشور اسلامی را رعایت کنند. از جمله مواردی که اقلیت های مذهبی در جامعه اسلامی باید رعایت کنند عبارتند از:
1- رعایت کلیه مقررات و قوانین اسلامی ، کشورهای محل اقامت
2- احترام به مقررات و شعائر دینی
3- عدم تظاهر به منکرات، ( جواهر الکلام، ج 21، کتاب جهاد، صص271 268 ).
اقلیت های مذهبی نمی توانند سنت های حاکم بر جامعه اسلامی را بشکنند و طبق قراردادشان با حکومت اسلامی نباید به حدود و احکام اسلامی تجاوز کنند.

گفتار چهارم)حجاب در آیین اسلام

حجاب به عنوان یکی از شعائر برجسته اسلام، موضوعی جالب توجه و مورد مناقشه بین اصحاب فکر، عالمان دینی و همچنین شهروندان جامعه دینی قرار گرفته است. حجاب همچنین بعد از رشد روز افزون پدیده بانوان محجبه در کشورهای غربی به یکی از چند مبحث مورد توجه مردمان مغرب زمین تبدیل شده تا جایی که جنبه های نظری و معرفتی در کنار جنبه های عملی و رفتاری آن مورد بررسی و مداقه دانشمندان و جامعه شناسان آن دیار نیز قرار گرفته است. «حجاب»، این واژه عربی، در نگاهی به معنای پوشیدن، پوشش، پرده و حاجب است که البته در این میان، معنای «پرده» بیشترین کاربرد را دارد و همین امر موجب شده است که عده زیادی گمان کنند که اسلام خواسته است زن همیشه پشت پرده و در خانه محبوس باشد و بیرون نرود .
اندیشمند شهید مرتضی مطهّری در این باره می فرماید:
پوشش زن در اسلام این است که زن در معاشرت خود با مردان، بدن خود را بپوشاند و به جلوه گری و خودنمایی نپردازد. حدود این پوشش را با استفاده از قرآن و منابع سنّت، می توان به دست آورد. آیاتی که در این باره هست، چه در سوره مبارکه نور و چه در سوره مبارکه احزاب، حدود پوشش و تماس های زن و مرد را ذکر کرده است، بدون آنکه کلمه«حجاب» را به کار برده باشد.
حجاب دارای ابعاد مختلفی همچون معرفتی، دینی، تاریخی و نمادین است. حجاب به تعبیری روشن یکی از مرزهای نفوذ ناپذیر عالم اسلام با دنیای غیر است. ردپای حجاب در غرب حتی به حوزه های پسامدرنیسم، فمنیسم بومی و اسلامی، نماد و سبک شناسی و مسائل قدرت کشیده شده است. این موارد فقط واجد یک مفهوم اند :

قدرت و اهمیت حجاب

حجاب بعد از تولدش درمشرق زمین هنوز هم دربسیاری ازمناطق جهان نشانه زنده بودن سنت ودین است. اما حجاب در نگاه غرب، نماد غیریت اسلام و همچنین نماد و مظهر ظلم به زنان مسلمان است.این طرز تلقی ناصواب از حجاب در مواردی بسیار، احساسات ضد اسلامی آنها را بر می انگیزد .
حجاب در معنای کلی و عملی آن در غرب فرآیندی را سبب ساز شده است که فرد محجبه، آن را به عنوان نماد و شاخص موقعیت اجتماعی و هویت خویش قرار می دهد.حجاب امروز به خصوص در غرب به واسطه موج گرایش به آن متضمن پیوندهای پیچیده علائق و باورهای فردی، سیاسی و مذهبی است. حجاب برای بسیاری نماد آشکاری از ایمان و عقیده شخصی آمیخته با مسائل دینی و فرهنگی است و برای بسیاری دیگر مبارزه ای سیاسی و عبادی علیه وضع موجود و مبارزه ای نمادین برای بهبود شرایط موجود.
حجاب هر چه باشد به مانند سایر تکالیف وابسته به اصول اسلام یک تکلیف است. تکلیفی به مثابه پرچمی که مشخص می کند چگونه باید زیست و برای تقرب به خدای خویش آن را باید رعایت کرد. البته حجاب هم نه تحمیلی بلکه انتخابی است؛ زیرا یکی از افتخارات دین اسلام این است که دین انتخاب است نه تحمیل. مگر نه اینکه نمی توان به زور آدمیان را با حجاب یا بی حجاب کرد. نمونه بارز آن شکست پروژه کشف حجاب اجباری رضاخان است. رضا شاه در پروژه اش شکست خورد. چون از مبانی ذهنی و فکری مردم که همانا ارادت قلبی به دستورات اسلام است، ناآگاه بود.
بنابر گواهی متون تاریخی، در اکثر قریب به اتفاق اقوام و ملل، حجاب در میان زنان معمول بوده، هر چند فراز و نشیب های زیادی را طی کرده است و گاهی با اِعمال سلیقه ی حاکمان تشدید یا تخفیف یافته است ولی هیچ گاه به طور کامل از میان نرفته است .
مورخان به ندرت از اقوامی بدوی یاد می کنند که زنان شان دارای حجاب مناسب نبوده یا به صورت برهنه در اجتماع ظاهر می شدند . تعداد این اقوام به قدری نادر است که در مقام مقایسه – به قول اندیشمندان- قابل ذکر نیستند و شاید بتوان گفت وجود برخی موانع سبب جلوگیری از بروز تمایلات و استعدادهای فطری و طبیعی آنان شده است و یا عواملی باعث انحراف آنان از مسیر فطرت گشته است ( حجاب در ادیان الهی، ص 22 ).
شهید مطهری در مورد این که کدامین اقوام دارای حجاب بوده اند چنین بیان می کند :
در ایران باستان و در میان قوم یهود و احتمالاً در هند حجاب وجود داشته است و از آن چه در قانون اسلام آمده سخت تر بوده است اما در عرب جاهلیت حجاب وجود نداشته است و به وسیله ی اسلام در عرب پیدا شده است ( مسئله حجاب، ص 5 ).
«مهدی قلی هدایت» در کتاب «خاطرات و خطرات» در خصوص پوشش زنان در ملل مختلف می گوید :
اگر به لباس ملی کشورهای جهان بنگریم به خوبی حجاب و پوشش زن را در می یابیم؛ براون واشنایور ، نویسنده ی غربی ، در کتابی به نام پوشاک اقوام مختلف ، پوشاک اقوام گوناگون جهان از عهد باستان تا قرن بیستم را به صورت مصور ارائه کرده اند . نگاهی کوتاه به این کتاب روشنگر این واقعیت است که در عهد باستان در میان یهودیان، مسیحیان، زرتشتی ها، یونانیان و اهالی روم، آلمان، خاور نزدیک و برخی مناطق دیگر پوشش زن به طور کامل رعایت می شده است ، به گونه ای که زنان چین در معابر عمومی جز در پرده و ملحفه ظاهر نمی شدند و در خانه نیز دارای اندرونی و بیرونی بوده اند . ( خاطرات و خطرات، ج4 ص 405 )
بدون شک، پوشش زن در برابر مردان بیگانه، یکی از ضروریات دین اسلام است. قرآن کریم می‏فرماید:
به مردان مؤمن بگو :
چشمان خود را از آنچه حرام است مانند دیدن زنان نامحرم و عورت دیگران فرو بندند، و شرمگاه خود را حفظ کنند، این برای آنان پاکیزه تر است ، قطعاً خدا به کارهایی که انجام می دهند، آگاه است ( نور، آیه30 ) و به بانوان باایمان بگو چشم‏های خود را فروپوشند و عورت‏های خود را از نگاه دیگران پوشیده نگاه دارند و زینت‏های خود را، جز آن مقداری که ظاهر است، آشکار نسازند و روسری‏های خودرا بر سینه خود افکنند و زینت‏های خود را آشکار نسازند؛ مگر برای شوهرانشان، پدرانشان، پدر شوهرانشان، پسرانشان، پسران همسرانشان، برادرانشان، پسر برادرانشان، پسر خواهرانشان، زنان هم‏کیششان، کنیزانشان و مردان سفیهی که تمایلی به زنان ندارند و کودکانی که از امور جنسی بی‏اطلاعند و پاهای خود را بر زمین نکوبند تا زینت‏های پنهانشان آشکار شود و همگی به سوی خداوند توبه کنید ای موءمنان؛ باشد که رستگار شوید ( نور، آیه 31 ).
افزون بر آن، در آیات دیگر، پوشیدگی کامل اندام( احزاب،آیه 59 )، نیک و شایسته، با وقار و بدور از تحریک سخن گفتن و دوری از آرایش‏های جاهلیت نخستین توصیه شده است( احزاب، آیه 32 ). در روایات نیز پوشیدن جامه بدن‏نما و نازک نزد نامحرم( سنن ابی‏داوود، ج2، ص383 )، آرایش و استعمال عطر در خارج از خانه( بحارالانوار، ج103، ص243 )، اختلاط فساد برانگیز زن و مرد( ناسخ التواریخ، ج2 )، دست دادن و مصافحه با نامحرم( همان، ص163 ) و تشبه به جنس مخالف ( بحارالانوار، ج103، ص258 ) منع شده است و مردان با غیرت( نهج‏الفصاحه، ص143 )، به هدایت و کنترل همسر و دختران، عفّت نسبت به زنان مردم( وسایل الشیعه، ج14، ص138و141 ) و دوری از چشم‏چرانی توصیه شده‏اند.
در مجموع می توان گفت حجاب به معنای یک رفتار انسانی در طول تاریخ با فراز و نشیب های فراوانی همراه بوده و گرایش های مختلفی در هر دوره بر نوع حجاب افراد مؤثر بوده است . اگر چه رسم حجاب در بین اقوام غیر عرب مانند ایران باستان ، اروپا، قوم یهود و … مرسوم بوده است. اسلام، نه تنها واضع قانون حجاب نبوده است، بلکه در جهت جلوگیری از افراط و تفریط هایی که در طول تاریخ در مورد حجاب به وجود آمده بود، به قانونمند کردن و تنظیم و تخفیف آن همت گماشته است و آن را به صورتی متعادل ، صحیح و متناسب با فطرت انسانی زن ارائه نموده است.
پس معلوم شد که تفاوت اساسی حجاب اسلامی با حجاب ادیان گذشته، در این است که اسلام وجوب پوشش زنان را متناسب با شئونات انسان، با تعدیل و نظم مناسب و به دور از افراط و تفریط، سهل‏انگاری مضرّ یا سخت‏گیری بی‏مورد به جامعه بشری ارزانی داشته است. حجاب اسلامی همچون حجاب مورد توصیه پاپ‏ها، به معنای حبس زن در خانه یا پرده‏نشینی و دوری از شرکت در مسائل اجتماعی نیست؛ بلکه بدین معناست که زن در معاشرت خود با مردان بیگانه، موی سر و اندام خویش را بپوشاند و به جلوه‏گری و خودنمایی نپردازد تا در جامعه، غریزه آتشین جنسی تحریک نگردد؛ بلکه در محیط خانواده، این غریزه به صورت صحیح ارضا گردد.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید