نویسنده:محمد مهدی بهادروند
دلایل وجوب حجاب
جوان مسلمان با طرح ضرورت و وجوب حجاب در اولین سؤال خود خواهد پرسید که براساس چه دلیل و استناد دینی مکلف به حجاب هستم؟ این قسمت به طرح پاسخ هایی در این زمینه می پردازد.
1- قرآن و سنت
تمامی کسانی که در وجوب حجاب بحث کرده اند ، اولین و محوری ترین دلیل را آیات سوره ی نور و احزاب بیان کرده اند که عبارتند از :
« و قل للمؤمنات یغضن من أبصارهن و یحفظن فروجهن و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها و لیضربن بخمر هن عل جیوبهن و لا یبدین زینتهن الا لبعولتهن أو آبائهن أوأباء بعولتهن أو أبنائهن أو أبناء بعولتهن أو اخوانهن أو بنی اخوانهن أو بنی أخواتهن أو نسائهن أو ما ملکت أیمانهن أو التابعین غیر أولی الاربه من الرجال أو الطفل الذین لم یظهروا علی عورات النساء و لا یضربن بأرجلهن لیعلم ما یخفین من زینتهن و توبوا الی الله جمیعا أیها المؤمنون لعلکم تفلحون؛ (1)
( ای پیامبر) به زنان با ایمان بگو : دیده های خود را فرو بندند و عورت خود را بپوشانند ( دامن خود را پاک نگاه دارند) و زیور و زینت خویش بر نامحرم آشکار نسازند مگر آنچه پیداست. و سرپوش های خود را بر گریبان های خویش اندازند و زینت و جمال خود را آشکار نکنند مگر برای شوهران ، یا پدران ، یا پدر شوهران ، یا پسران ، یا پسران شوهر ، یا برداران ، یا برادرزادگان ، یا خواهرزادگان ، یا زنان ، یا کنیزان خود ، یا مردانی که از زن بی نیازند ، یا کودکانی که از عورت زنان آگاه نیستند. و پای بر زمین نزنند که زیور پاهایشان معلوم گردد. ای مؤمنان همگی به سوی خداوند توبه کنید باشد که رستگار گردید.
آنچه از این آیه شریفه استفاده می شود عبارت است از :
1- بستن چشم از نگاههای شهوت آلود به مردان ؛
2- لزوم پوشش عورت از دیگران ( بر هر مرد و زن مسلمان واجب است عورت خود را به استثنای همسر از هر زن و مرد محرم و نامحرم و اطفال ممیز بپوشاند)؛ (2)
3- لزوم پوشش بدن زن و زینت های آن ؛
4- جواز آشکار بودن بدن و زینت ها در برابر محارم.
مناسب است در اینجا شأن نزول آیه ی حجاب را بیان کنیم.
روزی جوانی از انصار در یکی از کوچه های مدینه می گذشت که با زنی روبه رو گردید که مقنه ی خود را پشت گوش ها قرار داده ، در نتیجه گردن و گوش ها و قرص صورت او به طور کامل آشکار بود. جوان چشم به او دوخت چون از کنار یکدیگر گذشتندبه دنبالش حرکت کرد و غافل از هر چیز به او خیره شده بود تا در کوچه ای وارد شد و از فرط غفلت صورتش به استخوان یا شیشه ای که در دیوار بود اصابت کرد و خون جاری گردید. وقتی زن گذشت و دیگر او را ندید متوجه شد که خون بر سر و سینه اش ریخته است. ناراحت شد. نزد خود گفت : به خدا قسم ! نزد پیامبر خدا (ص) می روم و او را از این قضیه آگاه می کنم.
وقتی نزد رسول رفت و چشم حضرت به او افتاد پرسید : چه شده است؟
جوان ماجرای زن بی حجاب را توضیح داد. در این هنگام جبرئیل (ع) آیه ی فرو بستن چشم از زن نامحرم را نازل کرد ؛ به دنبال آن بستن چشم از مرد نامحرم و همچنین پوشش زنان را نازل کرد و به صراحت بیان نمود که زنان زینت های ( طبیعی و مصنوعی ) خود را از نامحرم بپوشانند و مقنعه ی خود را بر سینه اندازند تا گردن و سینه ی آنها پوشیده گردد. » (3)
شأن نزول دیگری هم نقل شده است که « اسماء » دختر « مرثد» نخلستانی داشت. روزی عده ای از زنان مدینه در حالی که لباس سراسری به تن نداشتند ، وارد نخلستان شدند. اسماء که دید چادر ندارد و خلخال و گردن و برآمدگی سینه ی آنها نمایان است ، با ناراحتی گفت : این چه حرکت زشتی است که مرتکب شده و با این وضع وارد باغ من شده اید؟
خبر به رسول خدا رسید و این آیه نازل شد:
( ای پیامبر) به زنان با ایمان بگو …. (4)
« و قرن فی بیوتکن و لا تبرجن تبرج الجاهلیه الأولی ؛ (5) در خانه های خود قرار گیرید و همانند دوره ی جاهلیت پیشین ، آرایش و خود نمایی نکنید.»
این آیه خطاب به همسران پیامبر است . اما همان گونه که در معارف فقهی آمده است حکم حجاب همه ی زنان مسلمان را شامل می شود.
از این آیات قرآن معلوم می گردد آشکار کردن هر نوع زینت مورد نهی پروردگار عالم ، از جمله گناهان است که خداوند مرتکبان آن را به توبه فرا خوانده و در پایان همین آیه فرموده است :
« ای مؤمنان همگی به سوی خداوند توبه کنید ، باشد که رستگار گردید.»
یکی از چهار پوششی که در حدیثی از حضرت رسول (ص) برای زنان در مقابل مردان نامحرم مشخص شده و قرآن کریم نیز به عنوان الگوی پوشش زنان با ایمان به آن تصریح دارد ، جلباب است. بیشتر لغت شناسان ، این واژه را به پوششی گسترده و فراگیر که سر تا پای زن را می پوشاند و به تعبیر امروزی ، چادر معنا کرده اند. در برخی کتاب های لغت ، از جمله لسان التنزیل ( 6) و نثر طوبی (7) کلمه جلباب به چادر معنا شده است.
علامه طباطبایی (ره) (8) وشیخ محمد جواد مغنیه (ره) (9) ابتدا جلباب را جامه گسترده ای که تمام بدن زن ، از سر تا قدم را می پوشاند دانسته ، آنگاه به دیدگاه دیگری اشاره کرده اند که می گوید : جلباب ، خمار یا روسری مخصوصی است که سر و صورت زن را می پوشاند.
حاج السلطان محمد جنابذی نیز در « بیان السعاده فی مقامات العباده» در مورد جلباب می نویسد : « جلباب برای زنان ، لباس گسترده ای است که آن را بر بالای لباس های می پوشند و از ملحفه کوتاه تر است یا اینکه همان ملحفه است.»(10)
قرطبی پس از اشاره به بعضی گفته درباره این واژه ، با اشاره به دیدگاه صحیح درباره این واژه ، با اشاره به دیدگاه صحیح می گوید : « صحیح این است که جلباب ، لباسی است که تمام بدن را می پوشاند.» (11)
زمخشری نیز در «کشاف» می نویسد : « جلباب، جامه فراگیری است گسترده تر از مقنعه و کوتاه تر از رداء» (12) تفسیرهای الجامع لا حکام القرآن (13) و روح المعانی (14) نیز در کنار نظر خویش ، این گفته را نقل کرده اند. در تفسیر « تبیان» از شیخ طوسی (ره) می خوانیم : « جلابیب ، جمع جلباب است و آن مقنعه زن و سرپوشی است که پیشانی و سر او را هنگام خروج از منزل می پوشاند.» (15) روح المعانی (16) نیز همین معنا را از ابن جبیر نقل کرده است.
مفسران ، شأن نزول آیه را با اندکی تفاوت نقل کرده اند . مرحوم طبرسی (17) و زمخشری (18) ، شأن نزول آیه را تعرض بیمار دلان و مردان فاسد به زنان آزاد ، به عذر اشتباه گرفتن آنها با کنیزان دانسته اند.
زمخشری می نویسد:
« زنان در اول اسلام آداب و رسوم جاهلی شان ، پوشش کاملی نداشتند و با پیراهن و روسری میان مردان ، ظاهر می شدند و هنگامی که شب از خانه خارج می گردیدند ، جوانان فاسد و هرزه به زنان آزادتعرض کرده ، مزاحمت ایجاد می کردند ، آنگاه برای کار خود دلیل می آوردند که گمان کردیم کنیز است . بنابراین ، زنان آزاد به پوشیدن روپوش های گسترده و پوشاندن سر و صورت امر شدند تا بدین شیوه ، از کنیزان تشخیص داده شوند وحشمت و وقار آنها ، مانع طمع اهل شهوت بدیشان گردد.»(19)
به یقین ، کنیز بودن ، نمی توانسته عذر موجهی برای منافقان و بیمار دلان باشد. از این رو ، این تفسیر قابل قبول نیست و به سراغ شأن نزول و تفسیر دیگر مفسران می رویم.
تفسیر قمی ذیل آیه 59 سوره احزاب آورده است :
شأ ن نزول آیه چنین بود که زنان از خانه بیرون می شدند تا به مسجد آیند و دنبال رسول خدا (ص) نماز بخوانند. چون شب می شد و زنان برای نماز مغرب و عشا بیرون می آمدند ، جوانان سر راه آنان می نشستند و معترض ایشان می شدند ، از این رو ، خدای تعالی این آیه را نازل کرد.(20)
علامه طباطبایی (ره) در مورد عبارت « ذلک ادنی یعرفن فلا یؤذین» می نویسد: پوشاندن همه بدن ، به شناخته شدن به اینکه اهل عفت و حجاب و صلاحند نزدیک است. در نتیجه، وقتی به این عنوان شناخته شدند ، دیگر اذیت نمی شوند؛ یعنی اهل فسوق و فجور معترض آنان نمی گردند.(21)
مرحوم طبرسی نیز با وجود اینکه دلیل نزول آیه را جدا ساختن زنان آزاد از کنیزکان دانسته ، ولی پس از آن ، از حبایی نقل می کند که در تفسیر این عبارت گفته است:
« یعنی این نزدیک است به اینکه به حفاظ و پوشش و صلاح شناخته شوند. پس معترض و مزاحم آنها نشوند ، برای آنکه فاسق و زنا کار وقتی زنی را به پوشش و عفت شناخت ، دیگر مزاحم او نمی شود.» (22)
براساس این تفسیر ، کارکرد جلباب (چادر) ، معرفی زن به دارا بودن عفاف ، پاکی و پاکدامنی و جدا کردن زنان عفیف و با حیا ، از زنان آلوده ، جلف و سبک است که همواره مورد طمع جوانان ولگرد و شهوتران قرار می گیرند.
در نتیجه ، جلباب تأمین کننده امنیت و آرامش زن به شمار می آید. وقتی زن پوشیده ، سنگین و متین از خانه بیرون رود و با عفت باشد ، افراد فاسد و هرزه جرئت نمی کنند آزارش دهند. چادر یا هر پوشش گسترده ای که زنان روی لباس های خود بپوشند و بدن ، زیبایی ها و اندام خویش را بدان وسیله از نگاههای آلوده محفوظ دارند ، مرزی است که زنان دارای هویت فرهنگی و منزلت انسانی و معنوی را از زنان بی هویت ، غربزده ، ناآگاه و اسیر بند هوا و هوس جدا می سازد و امنیت آنان را تضمین می کند. (23)
2. سیره و عقل
یکی دیگر از ادله وجوب حجاب دینی که بعد از کتاب و سنت سومین دلیل محسوب می شود سیره زنان مسلمان از صدر اسلام تا به حال بوده است. آنها همواره در برابر نامحرم بدن و موی سر خود را می پوشانده اند و این عمل آنها ناشی از دستور پیامبر اکرم (ص) و ائمه هدی بوده است.
عقل نیز یکی دیگر از ادله لزوم پوشیدگی زن است. عقل انسان حکم می کند که به آنچه منافع سالم و مورد نیاز او را تأمین می کند و یا زیانی را از او دور می سازد مباردت ورزد. پوشیدگی زن همان گونه که در مباحث آثار حجاب و بی حجابی خواهد آمد آثار مثبتی نظیر آرامش درونی ، امنیت ، مصونیت زن و جامعه از مفاسد اجتماعی ، رشد و پرورش استعدادهای زن ، تحکیم خانواده ، سلامت نسل ، صیانت ارزش های والای زن ، موفقیت های معنوی و اطاعت از پروردگار را به همراه دارد ، نیز از زیان هایی نظیر تزلزل خانواده ، ایجاد جو غفلت ، سقوط ارزش های زن ، بلوغ زودرس جنسی جوانان ، اسارت روح و غضبت پروردگار پیشگیری می کند. بنبراین هر عقلی که اسیر زنجیر شهوت و اوهام نباشد به لزوم آن حکم خواهد کرد اگر چه به ادیان الهی پای بند نباشد چه اینکه جوانه های پذیرش فرهنگ حجاب در بین برخی زنان غربی که خسارت های ناشی از برهنگی زن را کاملا احساس می کنند آشکار شده است. حجاب یک وظیفه اخلاقی برای همه ی زنان عفیف با هر گونه عقیده است. (24)
پی نوشتها :
1- سوره نور، آیه 31.
2- عروه الوثقی ، ج 1 ، فصل فی الستر و الساتر، مسئله 1.
3- وسائل الشیعه ، ج 14 ، ص 138و 139.
4- سوره نور ، آیه 31 ؛ نمونه ی بینات در شأن نزول آیات ، ص 568 ، به نقل از تفسیر ابن ابی حاتم.
5- سوره احزاب ، آیه 33.
6- محقق ، مهدی ، لسان التنزیل ، تهران ، مرکز انتشارات علمی و فرهنگی ، 1373، چ 4، لغات سوره احزاب ، ص 103.
7- شعرانی ، ابوالحسن ، نثر طوبی ، تهران ، کتابفروشی اسلامیه ، ج 1 ، ص 133 ، واژه جلباب.
8- ترجمه تفسیر المیزان ، ج 16 ، ص 510 و 509.
9- کاشف ، ج 6 ، ص 239.
10-جنابذی ، محمد بیان السعاده فی مقامات العباده، تهران ، دانشگاه تهان ، 1344 ، چ 2؛ج3، ص256.
11- الجامع لاحکام القرآن ، ج 14، ص 243.
12- تفسیر کشاف ، ج 3، ص 559.
13- الجامع لاحکام القرآن ، ج 14 ، ص 243.
14- روح المعانی ، ج 22 ، ص 88.
15- التبیان فی تفسیر القرآن ، چ 2 ،ص 361.
16- روح المعانی ، ج 22 ، ص 88.
17- ابوالفضل بن الحسن طبرسی ، ترجمه تفسیر مجمع البیان ، مترجم : حاج شیخ محمد رازی ، مؤسسه انتشارات فراهانی ، 1360، چ 1 ، ج20 ، ص 176.
18- کشاف، ج 3 ، ص 559.
19- همان.
20- علی بن ابراهیم قمی ، تفسیر القمی ، نجف ، مکتبه الهدی ، 1387 هـ . ق ، ج 2 ، ص 199.
21- ترجمه تفسیر المیزان ، ج 16 ، ص 510.
22- ترجمه تفسیر مجمع البیان ، ج 20 ، ص 177.
23- چادر و مقنعه از دیدگاه قرآن ، ص 94.
24- حجاب در عصر ما ، ص 44.
منبع:ماهنامه ی پیام زن