برخی بدون هیچ مدرکی، مدعی شدهاند که علمای شیعه معتقدند، سوره نورین و ولایت از قرآن حذف شده است1 و برخی هم قول به حذف سوره نورین و ولایت را به بعضی از شیعه نسبت دادهاند2. ولی این ادعا کاملاً بی اساس بوده و با دلایل ذیل مردود است:
1. علمای شیعه در کتب خود با ذکر دلایل عقلی و نقلی، تحریف ناپذیری قرآن را ثابت کردهاند و شبهات پیرامون آن را هم پاسخ دادهاند3 و بعضی از ایشان کُتُب مستقلی در آن موضوع نگاشتهاند4 و به هیچ وجه زیر بار اعتقاد به تحریف قرآن، حتی در مورد یک حرف از آن، هم نرفتهاند؛ چنانکه امام سید شرف الدین، از علمای برجسته شیعه میفرماید: “هر کس به شیعه، تحریف قرآن را نسبت دهد، به آنها دروغ بسته و افترا زده و به آنها ستم کرده است؛ چرا که قداست قرآن حکیم، از ضروریات دین اسلام و مذهب امامان آنان است. هر کس در قداست قرآن (تحریف ناپذیری قرآن) شک کند، به اجماع امامیه، مرتد است، به حکم بداهت اولیه از مذهب امامیه. به اعتقاد شیعیان، ظواهر قرآن ـ چه رسد به نصوص آن ـ برای مؤمنان حجت و لازم الاتباع است به همین دلیل آنان را میبینی که احادیث مخالف با قرآن را به دیوار میزنند (رد میکنند) و بهایی به آن نمیدهند هرچند از نظر سندی صحیحه باشد…و این نیست مگر به خاطر اعتقاد به عدم تحریف قرآن! قرآن حکیمی که نه از مقابل و نه از پشت سر (به هیچ صورت) باطل در آن راه ندارد، همان قرآن است که در بین دو جلد و در دست مردم است. نه حرفی به آن افزوده یا از آن کم نگردیده و تبدیل کلمهای به کلمه دیگر و حرفی به حرف دیگر در آن راه ندارد و هر حرفی از حروفش در کل نسلها تا زمان پیامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ متواتر قطعی است.5” بنابر آنچه گذشت چگونه میتوان قبول کرد که شیعه، معتقد به حذف تمام یک سوره یا دو سوره از قرآن باشد؟!
2. عبارت این سوره خیالی و جعلی، به قدری سخیف و غیر فصیح است که خود، بهترین دلیل بر جعلی بودنش میباشد؛ چنانکه محقق آشتیانی بعد از نقل آن کتاب “تبیان المذاهب” مینویسد: “و لکن تو آگاهی که آنچه ذکر شده، جزء قرآنی که قطعاً مجاز است، نمیباشد؛ چرا که هر دانای به لغت عرب میتواند مثل آن (سوره خیالی) را بیاورد در حالی که خدای سبحان فرموده است: اگر جن و انس اتفاق کنند که همانند این قرآن را بیاورند، همانند آن را نخواهند آورد، هر چند یکدیگر را (در این کار) کمک کنند6.”7
3. این سوره جعلی، ضعف شدیدی در سند دارد، چرا که اصل آن در کتاب تبیان المذاهب، بدون ذکر مدرک ذکر شده است8 و میرزای نوری و محقق آشتیانی (ره) هم آن را از آن کتاب نقل کردهاند و بعد مدعی شدهاند که آن را در غیر از این کتاب نیافتهاند. مگر اینکه حکایت شده است که درکتاب مثالب، منسوب به ابن شهر آشوب مذکور است، که تمام سوره ولایت را از قرآن حذف کردهاند و احتمالا مراد از آن همین سوره نورین باشد9. اما در مورد کتاب مثالب، آیت الله معرفت معتقد است کسی آن را به هیچ وجه ندیده است و اصحاب تراجم (شرح حال نویسان) هم سخنی از آن به میان نیاوردهاند و تنها خود ابن شهر آشوب در کتابش، معالم العلما، در ترجمه (شرح حال) خود نامی از آن آورده است ولی معلوم نیست که آیا نسخهاش منتشر شده یا نه؟ و کسی هم ذکری از آن نکرده است و صاحب الذریعه با آن همه اطلاعاتی که در مورد کتب تألیف شده دارد، به هیچ وجه آن را ندیده و تنها با واسطه آن را نقل کرده است که شاید کتاب دیگری همنام آن باشد” بعد ایشان در مورد عبارتی که از آن حکایت شده چنین میگوید: “ندیدهام کسی ادعای مشاهده آن عبارت را کند و تنها آن را با لفظ حُکِی مجهول نقل کردهاند، مانند نوری و آشتیانی”10 و اما در مورد مؤلف کتاب تبیان المذاهب، اختلاف است. برخی او را میرذوالفقار علی الحسینی الاردستانی، متخلص به مؤید یا هوشیار و برخی هم او را شیخ محسن کشمیری ـ سنی متعصب ـ دانستهاند. ولی طبق تحقیقی که برخی از محققان (رحیم رضا ملک زاده) انجام دادهاند، مؤلف آن کتاب کیخسرو اسفندیار (مؤید)، بزرگ علمای مجوس ارهمند است11. چنانکه در یادداشتهای آن محقق محترم چنین آمده است: “مخفی نماند که هرچند دلیل، مبرهن میشود که نگارنده کتاب مذکور از علما، حکما، پارسایان بل حضرت امام زمان، کیخسرو دستور الدستوران و جانشین پیشوای پیمبران شیت آذر کیوان است12” و بعد از آن هفت دلیل بر این مطلب ذکر شده است13. بنابر آنچه گذشت مطلب مورد بحث تهمتی است که یک عالم غیرمسلمان، به شیعیان زده است و از اساس باطل است هر چند برخی از اخباریان به آن بها بدهند. راستی اگر واقعاً چنین سورهای که نام حضرت علی علیه السلام در آن ذکر شده است در قرآن بوده است، چرا امام علی ـ علیه السلام ـ و یارانش هیچگاه به آن احتجاج نکردهاند؟ مطلب دیگر این که فرضا اگر این ادعای حذف چنین سورهای حتی در کتب معتبر شیعه هم ذکر شده بود، نبایست کسی به خود اجازه میداد که آن را به کل علمای شیعه نسبت دهد. همچنانکه در برخی از کتب معتبر اهل سنت، روایاتی دال بر حذف سورههای “جفد” و “خلع” و سورههایی مانند توبه و … آمده است،14 ولی شیعه به خود اجازه نمیدهد کل علمای اهل سنت را قائل به تحریف قرآن بداند؛ چرا که نقل حدیث، اعم از اعتقاد به مضموم آن میباشد و از سوی دیگر، اعتقاد ناصحیح چند تن از پیروان یک مذهب را نمیتوان به کل علما و معتقدان آن مذهب و یا به خود مذهب نسبت داد.
پینوشتها:
1 . ر. ک. محمد، عبدالرحمن، السیف، شیعه الاثناعشریه و تحریف القرآن، ص 52 ـ 53.
2 . ر. ک. موبد، کیخسرو، اسفندیار، تبیان مذاهب با یادداشتهای رحیم رضا ملکزاده، (تهران، کتابخانه طهوری، چ اول، 1362) ج 1، ص 246 ـ 247.
3 . ر. ک. آیت الله علامه سید محمد حیسن الطباطبایی، المیزان فی تفسیرالقرآن، (قم، اسماعیلیان،چ پنحم، 1371، ) ج 12، ص 104 ـ 133، آیت الله ناصر مکارم شیرازی ودیگران، تفسیر نمونه،(تهران، دارالکتب الاسلامیه، چ پنجم، 1364،) ج 11، ص 21ـ 31. آیت الله سید ابولقاسم خویی،البیان فی تفسیرالقرآن، (بیجا، انوارالمهدی، چ هشتم، بیتا) ص 197 ـ 235، آیت الله محمد هادی معرفت، صیانه القرآن من التحریف، (قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چ دوم، 1418) آیت الله عبدالله جوادی آملی، قرآن در قرآن، (قم، مرکز نشر اسراء، چ دوم، 1378) ص 315 ـ 349، آیت الله السید محسن الخرازی، بدایه المعارف الالهیه فی شرخ العقاید الامامیه، (قم، مرکز مدیریت حوزه علمیه، چ پنجم، 1371،) ج 1، ص 279 ـ 310، آیت الله محمد تقی، مصباح یزدی، قرآن شناسی، (قم، انتشارات مدرسه علمیه معصومیه، بی نوبت چاپ، بیتا) ج2، ص 15 ـ 58. دکتر فتح الله محمدی (نجارزادگان) سلامه القرآن من التحریف، (تهران، پیام آزادی، چاپ اول، 1420 هـ ق) ج 1، السید علی الحسینی المیلانی، التحقیق فی نفی تحریف عن القرآن الشریف، (قم، دارالقرآن الکریم، چ اول، 1410 هـ ق) السید مرتضی ، الرضوی، البرهان علی عدم تحریف القرآن (بیروت، الارشاد و للطباعه والنشر، چ اول، 1411 هـ ق) و …
4 . ر. ک. آیت الله محمدهادی معرفت، پیشین، دکتر فتح الله، محمدی (نجارزادگان) پیشین، السید علی الحسین المیلانی، پیشین، السید مرتضی، الرضوی ، پیشین، عبدالعلی، محمد شاهرودی، قرآن هرگز تحریف نشده (ترجمه فصل الخطاب فی عدم تحریف الکتاب رب الارباب، آیت الله حسن زاده آملی) (قم، قیام، چ اول، 1371).
5 . السید شرف الدین العاملی، الفصول المهمه (نجف، دارالنعمان، بیتا) ص 263.
6 . سوره اسراء آیه 88.
7 . محمد حسن آشیانی، بحر الفواید فی شرح الفواید مندرج در حاشیه فراید الاصول شیخ انصاری، (ره) (با خط عبدالخالق النجانی، 1315 هـ ق)
8 . موبد کسخیرو اسفندیار، پیشین، ج 1، ص 246 ـ 247.
9 . ر. ک. میرزا حیسن، نوری، فصل الخطاب، چ سنگی، ص 179 ـ 180، محمد حسن آشتیانی، پیشین، ص 70 ـ 71.
10 . آیت الله محمد هادی معرفت، پیشین، ص 189.
11 . ر.ک. علامه سید مرتضی عسگری، القرآن” الکریم و روایات احمد دستین (بی جا، دانشکده اصول دین، چ اول، 1378) ج 3، ص 174 ـ 175، محمد هادی معرفت، پیشین، ص 192.
12 . موبد کیخسرو، اسفندیار، پیشین، ج 2، (یادداشتهای رحیم رضا ملک زاده) ص 60.
13 . ر. ک. همان. ص 60 ـ 67.
14 . ر.ک. جلال الدین عبد الرحمن السوطی، الاتقان فی علوم القرآن تقدیم و تعلیق الدکتور مصطفی دیب البغاء (بیروت، داربن کثیر، چ دوم، 1414 هـ ق) ج 1، ص 205 ـ 206، ج 2، ص 721 ـ 719. الدر المنثور (قم، کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی، بی نوبت چاپ، 1404 هـ ق) ج 1، ص 105. و ج 6، ص 420 ـ 422. بدر الدین محمد بن عبدالله الزرکشی، البرهان فی علوم القرآن با تعلیق مصطفی عبدالقاهر عطاء (بیروت، دارالفکر، 1408 هـ ث) ج 2، ص 43ـ 44. شهاب الدین السید الآلوسی، البغدادی، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم و السبع المثانی، (مصر، اداره الضیاعه المنیریه، چ دوم، بی تا) ج 1، ص 316.