یشت‌ها (1)

یشت‌ها (1)

نویسنده: الیاس عارف‌زاده *

اشاره

یشت‌ها سرودهایی هستند که در آنها ستایش ایزدان قدیم ایرانی مطرح شده است. یشت‌ها از نظر قدمت، سبک و مطالب یکسان نیستند؛ همچنین نام برخی از آنها با مضمونشان مطابقت ندارد. هر یشت به بخش‌هایی به نام «کرده» تقسیم می‌شود؛ بیت اول و عموماً بیت آخر ِهر کرده با توصیف ایزد و عبارتی مبتنی بر پرستش او آغاز می‌شود، به صورتی که اوصاف اصلی ایزد مورد پرستش در آن نمایان است. در یشت‌ها داستان‌های اسطوره‌ای بیشتر به صورت اشاره‌اند، اگرچه در روایت‌های زند و پازند آنها کامل‌تر و مفصل‌تر مطرح شده‌اند. رخدادهایی که در یشت‌ها بیان می‌شود به دو گونه‌اند: در برخی ایزدان نقش اساسی دارند؛ مانند جدال تیشتر با اَپُوش (بازدارندۀ آب) در تیشتر یشت. در برخی دیگر نقش اساسی بر عهدۀ اشخاصی غیر از خدایان است. همچنین در بیشتر آنها رخدادهایی بیان می‌شود که در اثر امتزاج عقاید مزدیسنایی با اعتقادات قدیم ایرانی است.
سخن آخر اینکه این نوشتار بر اساس دیدگاه گسست در سنت کلامی زرتشتی مرقوم گردیده است.

مقدمه

این کلمه در اوستا به صورت یشتی (yašti) و در پهلوی به صورت یشت (yašt) آمده است. ریشه کلمه یشت و یسنا (یسن) «یز» (yaz) است که در پهلوی به معنی ستودن و عبادت‌کردن و فدیه‌آوردن است و در اوستا به این معنا زیاد به‌کار رفته است؛ مانند فقره 56 از رام یشت.[1] کلمات هم‌خانواده یشت مانند «یشتر» به معنی نمازگزار و پرستنده و ستایش‌کننده نیز در اوستا به کار رفته‌اند. این کلمه را می‌توان در یسنای 12 فقره 15 و یسنای 14 فقره 1 و همچنین اردیبهشت یشت فقره 1 با همین معنا ملاحظه نمود.[2] گرچه کلمه‌های یشت و یسن (یسنا) دارای یک ریشه‌اند، اما در تعاریف دینی مزدیسنایی با هم فرق دارند. طبق یک تعریف یسنا مراسمِ نیایش و پرستشی است که با نذر و فدیه همراه است؛ در صورتی که یشت مراسم نیایش و ستایش خداوند و مظاهر طبیعی و عناصر است.[3] و طبق تعریفی دیگر یسنا یعنی ستایش و نیایش به‌طور عموم؛ درحالی که یشت به معنی ستایش پروردگار و نیایش امشاسپندان و ایزدان است.[4] هر یک از یشت‌های بزرگ دارای چندین فصل است که موسوم به «کرده»‌اند. این لفظ از کلمه اوستایی «کرت» (kéréta) گرفته شده و به معنای کارد و خنجر است. در نتیجه «کرده» یعنی یک قطعه بریده؛ بنابراین می‌توان گفت که این معنا معادل cut انگلیسی و همچنین معادل «فصل» عربی است که هر دو به معنی بریدن‌اند.[5]

شمار یشت‌ها

تعداد یشت‌ها در اوستای کنونی بیست و یک یشت است؛ اما از آنجا که این یشت‌ها سروده‌هایی برای ایزدانی هستند که مراقب و نگهبان تک‌تک روزهای ماه‌اند ، به احتمال قوی تعداد یشت‌ها سی سرود بوده که در اثر صدمات مختلف فقط بیست و یک سرود باقی مانده است. این امر را می‌توان با این استدلال تقویت کرد که در تقویم و گاه‌شماری ایران،[6] هر ماه سی روز داشته و هر روز به نام یک امشاسپند یا ایزد نام‌گذاری شده بوده است.[7] ایرانیان باستان هر روز را به نام یک ایزد یا امشاسپند نامیده بودند؛ زیرا برای هر روز آداب و اعمال خاصی را در نظر می‌گرفتند. این نام‌گذاری هم مجموعه ایزدان زرتشتی را تثبیت می‌کرده و هم سبب می‌شده است که نام آنها پیوسته بر زبان مردم جاری باشد. زرتشتیان معتقدند که ذکر نام هر ایزد موجب می‌شود انسان صفت و خصوصیتِ آن ایزد را در خود تقویت کند.[8] نام این سی روز در کتاب آثار الباقیه چنین آمده است: «هرمز، بهمن، اردیبهشت، شهریور، اسفندارمذ، خرداد، مرداد، دی بآذر، آذر، آبان، خور، ماه، تیر، گوش، دی بمهر، مهر، سروش، رشن، فروردین، بهرام، رام، باذ، دی بدین، دین، ارد، اشتاذ، آسمان، زامیاذ، مارسفند و انیران.».[9] امروزه فقط بیست و یک یشت به نام‌های ذیل باقی مانده است. (یشت‌ها عموماً با عدد نام‌گذاری شده‌اند و ظاهراً این شیوه، شیوه مستشرقین زرتشت‌پژوه بوده است):[10] 1. هرمزدیشت (اهورمزد) 2. هفتن یشت (امس سپنت)
3. اردیبهشت یشت (اس و هیی یشت) 4. خرداد یشت (هائوروتات)
5. آبان یشت (اردویسور اناهیت) 6. خورشید یشت (هورخشیت)
7. ماه یشت (هورخسئت) 8. تیر یشت (نیستریه)
9. درواسپ یشت (درواسپا) 10. مهر یشت (میئر)
11. سروش یشت (سرئوش) 12. رشن یشت (رشنو)
13. فروردین یشت (فروشی) 14. بهرام یشت (ورثر غن)
15. رام یشت (ویو) 16. دین یشت (چیستا)
17. ارد یشت (اسی ونگوهی) 18. اشتاد یشت (ائیرنیم خوارنو)
19. زامیاد یشت یا کیان یشت (کوئنم خوارنو) 20. هوم یشت (هئوم)
21. ونند یشت (وننت)
با توجه به نام‌گذاری فوق ، می‌توان گفت که در یشت‌ها ترتیب تقویمی رعایت نشده است؛ اما در دو سی‌روزه کوچک و بزرگ ترتیب روزها مطابق با تقویم کنونی مراعات شده و در آثار الباقیه نیز به همین ترتیب است.
درباره دو یشت اول و دوم گفته شده است که «یشت اول که به اسم اهورمزداه موسوم است، و یشت دوم که بافتخار همۀ امشاسپندان سروده شده، قطعات بعدی هستند که با تکلف و خشکی از قطعات مختلفی که از مواضع گوناگون گرفته‌اند، ترتیب یافته است و مولود عقاید کلامی سخیف و بی‌اهمیتی است که برای تکمیل سلسلۀ یشت‌ها، هنگامی که می‌خواستند قطعات آن را با ایام ماه‌های تقویم زرتشتی جور کنند، به وجود آمده است».[11]

مطالب و مضامین یشت‌ها

یشت‌ها را از لحاظ مضمون و مطالب به دو قسمت کلی تقسیم می‌کنند: 1. یشت‌های بزرگ 2. یشت‌های کوچک (متأخر). قبل از اینکه در مورد هر بخش مطالبی عرضه شود به چند نکته که در تمام یشت‌ها مشترک است اشاره می‌نماییم:
نخست اینکه نام برخی از یشت‌ها با مضمون آنها مطابقت ندارد؛ مثلاً در اشتاد یشت که به نام ایزد راستی و درستی است، یادی از این ایزد نشده است و مربوط به «فرّ ایرانی» است؛ رام یشت به نام ایزد رامش و صلح است، اما مطالب آن مربوط به ایزد «وایو» که ایزد باد است، می‌باشد؛ دین یشت به معنی اندیشیدن و شناختن است، اما در متن آن از چیستا که ایزد علم و دانش است، صحبت می‌شود؛ همچنین زامیاد یشت مربوط به ایزد سرپرست و نگهبان زمین است، اما فقط نُه فصل آن به زمین پرداخته و از فصل10 تا به انتها به فرّکیانی‌مربوط است. شاید علت این باشد که‌میان این ایزدان ارتباطی وجود دارد و آنها با هم در امور زمین و ماورای آن همکاری می‌کنند.[12] ستایش و پرستش ایزد مربوط به هر یشت در آغاز و انتهای آن، تکرار کلمات یا یک عبارت واحد در آغاز و پایان ابیات ـ که برای اهمیت دادن به آن مطلب و رسوخ در ذهن شنونده است ـ و همچنین قرینه‌سازی در نقل روایت‌های اساطیری و حماسی، از دیگر مشترکات یشت‌هایند.[13]

1. یشت‌های بزرگ

این یشت‌ها به اذعان بیشتر محققان و نویسندگان، دارای مطالب و مضامین مستقلی هستند که از جای دیگری گرفته نشده است. در این یشت‌ها، ستایش و پرستش و کمک خواستن از ایزدانی که در هر یک از یشت‌ها به روشنی مشهود است، مطرح شده است. این ستایش با ذکر اسطوره‌ها و رویدادهای مختلفی همراه می‌شود که آن ایزد در آنها نقش اساسی دارد؛ و این ایزد به هنگام لازم پس از انجام مناسک مربوطه ، از شخصِ طلب‌کننده حفاظت و فریادرسی می‌کند.
از شیوه نگارش و سبک مخصوص سرودهای این یشت‌ها برمی‌آید که در هر کدام فکر و اندیشه مخصوصی غلبه دارد؛ مثلاً در آبان یشت و تشتر یشت جنبه حوادث طبیعی و در مهر یشت و فروردین یشت جنبه اخلاقی غلبه دارد؛ همچنین در زامیادیشت جلال و شکوه سلطنت ایران و رقابت تورانیان با ایرانیان مشهودتر است.[14] مطالب مندرج در این یشت‌ها رزمی، پهلوانی، قهرمانی، پرتحرک و جنگ‌ستیز است و از نظر تاریخی، از دو سلسله فرمانروایان به نام‌های «پیشدادیان» و «کیانیان» یاد می‌کنند؛ در آغاز هر یک از این یشت‌ها، ملاحظه می‌شود که شاهی از این دو سلسله و یا وابستگان آنان، برای کسب عنایت و توجه ایزد مورد نظر خود، مراسم قربانی و ستایش برپا می‌کند و از آن ایزد، کامیابی را در مسئله موردنظر درخواست می‌نماید.[15] به طور کلی مندرجات این یشت‌ها از دو بخش تشکیل می‌شود: الف: تعریف و توصیف، ب: حکایات و داستان‌ها. توصیفات بیشتر مربوط به ایزد مخصوص به آن یشت هستند (به جز در موارد معدود مثل دین یشت) و به تفصیل و با تکرار زیاد مطرح شده‌اند. اما بخش دوم که داستان‌ها و حکایت‌هاست بیشتر به صورتی موجز و مختصر بیان شده است (البته گاهی ‌از شاهنامه فردوسی ‌مفصل‌تر است، مانند یشت سیزدهم). علت این اختصار شاید این باشد که «داستان‌های ملی ایران در عهد کهن هم معروف خاص و عام بوده و شاید هم مدون بوده که به یک اشاره، مردم پی به اصل واقعه می‌برده‌اند».[16] برخی معتقدند که یشت‌های بزرگ (کهن) نشان‌دهنده اشتراک و همسانی آموزه‌های هندیان و ایرانیان است و در این باره بیان می‌دارند که «یشت‌های قدیم قرابتِ عقاید مشترک هند و ایرانیان را، که در اوستا و وداها آمده، ثابت می‌نماید. این سرودها، چشمه جوشان و توفنده‌ای برای مطالعه زندگی آریائیان کهن و مردم پیش از زرتشت و شناخت سلوک دینی آن است».[17] مطالب موجود در یشت‌های بزرگ ما را با اندیشه‌های نیاکان دور خود آشنا می‌سازد. در متن این یشت‌ها پیروی آنان از راستی، احترام به باورها و اعتقادات دیگران، اعتقاد به زندگی صلح‌آمیز با دیگران، آرزو و دعا برای همه مردم، ستایش و گرامی داشت همه مظاهر طبیعت بر روی زمین و در آسمان، احترام به کار و کوشش، آرزو برای خرمی و بالندگی میهن، دلیری و جوانمردی، دوری از ضعف و عجز و گریه و فقر، و بی‌اعتنایی به دنیا را می‌توان مشاهده کرد.
در پایان یاد‌آور می‌شویم که گرچه مضامین یشت‌های بزرگ و برخی از یشت‌های کوچک مثل هوم یشت از نظر زمانی، متعلق به روزگار پیش از زرتشت‌اند؛ اما نگارش آنها متعلق به عصرهای پس از زرتشت بوده و هنگام نگارش و بازنویسی دگر باره، مضامین و باورهای جدیدتر به متن کهن آنها اضافه شده است؛ به همین دلیل همه یشت‌ها، بدون استثنا، دارای بندهای جدید هستند؛ اما بیشترِِ مضامین و مطالب یشت‌های بزرگ مربوط به آموزه‌های پیش از زرتشت است.

2. یشت‌های کوچک (متأخر)

این یشت‌ها عمدتاً مشکلات ادبی و سبکی دارند و مضامین آنها تکراری و فاقد ظرافت موجود در یشت‌های بزرگ است. و در کل باید گفت که «شیوه نگارش آنها نارسا، آشفته و متأخر است».[18] برخی نیز شیوه نگارش آنها را تصنعی و ساختگی دانسته‌اند.[19]

تفسیر پهلوی یشت‌ها

یکی از مشکلات بررسی و مطالعه درباره تفسیر و ترجمه‌های پهلوی از یشت‌ها آن است که «تفسیر پهلوی یشت‌ها مثل قسمت عمده خود یشت‌ها از دست رفته است»؛[20] حتی می‌توان گفت که ترجمه نسبت به اصل صدمه بیشتری دیده است و فقط تعداد اندکی از آنها، آن هم در مورد یشت‌های کوچک، موجود است.
یکی از تفاسیر و ترجمه‌های پهلوی موجود، کتاب زند بهمن یشت یا زند بهمن یسن است. نویسنده این کتاب ناشناس است. در این کتاب اورمزد رویدادهای آینده ایران در پایان عمر جهان را برای زرتشت پیشگویی می‌کند و می‌گوید که چگونه ایران گرفتار پنجه قهر و غلبه دشمنان خواهد شد و چه صدمه‌ها به دین مزدیسنا خواهد رسید و بعد چگونه سوشیانس ظهور کرده، ایران روی نجات خواهد دید و مزدیسنا قوت خواهد گرفت.[21] از زند بهمن یشت سه روایت در دست است: 1. متن پهلوی، 2. متن پازند و 3. متن فارسی زرتشتی.[22] بخش‌های همسان با یشت‌ها
از آنجا که مطالب همسان با یشت‌ها در قسمت‌های مختلف اوستا پراکنده‌اند، برخی از محققان اوستا به پندها یا فصل‌هایی از اوستا که از نظر مضامین، آموزه یا سبک نگارش و شیوه سروده آنها، با یشت‌ها همسان‌اند لقب یشت داده‌اند.[23]

خلاصه یشت‌ها

(1) هرمزد یشت (Hôrmezd Yašt)

این یشت 33 بند دارد و از دیگر یشت‌ها متأخرتر و از لحاظ سبک نیز با آنها متفاوت است. در آن نام‌های اهوره‌مزدا که مبین خصوصیات او هستند ذکر شده است.
این یشت را از لحاظ محتوا می‌توان به سه بخش تقسیم کرد:
الف) اسما و صفات اهورا‌مزدا؛
ب) اثر و خاصیت این اسما؛
ج) دعا و نماز.
در بندهای 1ـ6 از نام‌های اهورامزدا صحبت می‌شود. در بندهای 7 و 8 اهورا بیست اسم خود را برای زرتشت برمی‌شمرد؛ او دوازدهمین نام خود را اهورا و بیستمین نام را مزدا می‌گوید. در بندهای 9ـ11، اثر و خاصیّت اسامی فوق بیان می‌شود. بندهای 12تا15، بیان نام‌ها و صفات اهورامزدا است. بندهای 16ـ19، در تأثیر و قوت نام‌های خداست.
در بند 20، درخواست و پرسش از اهورامزدا است.[24] در بند 21، فرستادن درود بر فرّ کیانی و آریاویچ و بند 22، دعا و ستایش است. بند 23، نماز معروف یتااهووئیریو را بیان می‌کند.[25] در بندهای 24-32، اگرچه از نام‌ها و صفات اهورا مطلبی نیست، اما از سفارش به زرتشت برای محافظت از پیروان دین در برابر دشمنان، توصیف سپندارمذ و مطالب دیگر صحبت می‌شود و دعای معروف اشم و هو… بند پایانی این یشت است.

(2) هفتن یشت کوچک[26] یا هفت امشاسپند یشت ( Haft Ameshâspend Yašt )

دارای پانزده بند و در ستایش امشاسپندان است. «مقصود از هفتن همان هفت امشاسپندان است. امشاسپند لقبی است برای هر یک از بزرگ‌ترین فرشتگان مزدیسنا، و امشاسپندان جمع آن است. امشاسپند در اوستا اَمِشَ سپنتَ (améŝa-spénta) آمده است. این کلمه از «اَ» که از ادوات نفی است، «مِش» که به معنی مرگ است و «سپنت» که به معنی سود، فائده، مقدس و درمان‌بخش است، تشکیل شده و معنی مجموع کلمه امشاسپند، بی‌مرگ مقدس یا مقدس فناناپذیر و یا مقدس جاودانی است.[27] تعداد امشاسپندان هفت است: سپنت‌مینو، بهمن (وهومناه)،[28] اردی‌بهشت (اشاوهیشت)، [29] شهریور (خشتروئیریه)، سفندارمذ (سپنت آرمئیتی)،[30] خرداد (هروتات) و امرداد (امرتات).
محتوای این یشت به طور خلاصه چنین است:
«از فقره یک تا فقره شش از هفت امشاسپند و همکاران و یارانشان وگروهی از ایزدان و فرشتگان یاد شده است. از فقره شش تا انجام دوباره از همان فرشتگان، مفصل‌تر نام برده و به هر یک درود فرستاده می‌شود. در انجام باید افزود که معمولاً هفتن یشت کوچک و بزرگ را در وقت عبادت با هم می‌خوانند. در صورتی که خواسته باشند به هفتن یشت کوچک اکتفا کنند فقرات 11تا 14 آن را هفت بار تکرار می‌کنند».[31]

(3) اردیبهشت یشت (Ardabasht Yašt)

دارای نوزده بند در ستایش دومین امشاسپند، اشاوهیشتَ، است که همان اردیبهشت، یکی از بزرگ‌ترین امشاسپندان می‌باشد. این یشت چنان‌که از زبان و طرز بیان آن برمی‌آید، از یشت‌های متأخر است.
این یشت به دو جزء تقسیم می‌شود:
بندهای 1تا 4 در ستایش و توصیف اشاوهیشتَ (اشه[32] وهیشته aŝawahiŝta) است و به دنبال نماز معروف «اشم وهو» که نماز «اشه وهشته» هم نامیده می‌شود، می‌آید.[33] بقیه یشت از بند 5 تا 17 نماز و ستایش دعای «ائیریامن ایشیا» و خطاب به «اریامن»، ایزد شفابخشی است. همچنین در بند 18 مراسم ستایش اردیبهشت بیان می‌شود و بند پایانی دعای «یتااهو» است. اردیبهشت یشت در آیین‌هایی که برای شفای بیماران برپا می‌گردد و همچنین برای دفع کلیه آفات و مصایب و شر اهریمنی خوانده می‌شود.
در مورد اهمیت ایزد شفابخشی و تعامل اهورامزدا با او در کتاب وندیداد، فرگردهای زیادی وجود دارد. برای نمونه در فرگرد 22 آمده است: «اهورامزدا به یاری ائیریامن ایشیه 99999 بیماری و پلیدی که اهریمن به وجود آورده را شفا می‌بخشد».[34] ادامه دارد …

زیرنویسها

* عضو هیئت علمی دانشگاه ادیان و مذاهب.
[1]. ابراهیم پورداود، یشت‌ها، ص‌1.
[2]. همان ص‌2.
[3]. هاشم رضی، اوستا، ص‌222.
[4]. ابراهیم پورداود، یشت‌ها، ص1/2.
[5]. ابراهیم پورداود، یشت‌ها، ص‌1ـ2.
[6]. گاه‌شماری ایران باستان شیوه‌ای است برای ‌سنجش زمان که گفته می‌شود روحانیان زرتشتی ‌در اواخر سده ششم و یا اوایل سده پنجم پیش از میلاد از گاه‌شماری مصر باستان اقتباس کرده‌اند. (هاشم رضی، اوستا، ص‌223)
[7]. صنعتی‌زاده، چهار مقاله درباره گاهشماری در ایران باستان، ص‌16.
[8]. مری بویس، زردشتیان، ص‌101.
[9]. ابوریحان بیرونی، آثار الباقیه، ص‌69.
[10]. برای اطلاع بیشتر رک: پورداود، خرده اوستا، ص‌3ـ5.
[11]. کریستن سن، مزداپرستی در ایران قدیم، صص14ـ15.
[12]. ابراهیم پورداود، یشت‌ها، ص2ـ3.
[13]. احمد تفضلی، تاریخ ادبیات ایران پیش از اسلام، 45ـ46.
[14]. ابراهیم پورداود، یشت‌ها، ص‌9.
[15]. هاشم رضی، اوستا، 232.
[16]. ابراهیم پورداود، یشت‌ها، ج1،‌ ص9.
درباره ترجمه و دیدگاه مرحوم پورداود، درباره عقاید زرتشت و موحد بودن پیامبر مزداپرستان و نبود خدایان متعدد در دیانت مزدیسنا، انتقاد شده است. برای اطلاع بیشتر رک: موسی جوان، تاریخ اجتماعی ایران باستان، ص394 به بعد.
[17]. هاشم رضی، اوستا، ص‌233.
[18]. ابوالقاسم، اسماعیل‌پور، سرودهای روشنایی، ص‌59.
[19]. جلیل دوستخواه، اوستا، ص‌35.
[20]. ابراهیم پورداود، یشت‌ها، ج1،‌ ص‌10.
[21]. محمدتقی راشد محصل، زند بهمن یسن، ص4 به بعد.
[22]. همان ص‌9 و 10.
[23]. برای اطلاع بیشتر رک: پورداود، یشت‌ها، ص11 به بعد؛ همچنین کریستین سن، مزداپرستی در ایران قدیم، ص77 به بعد.
[24]. این فقره تکرار بند 16 از یسنای 44 است و ظاهراً شخص دیگری غیر از زرتشت آن را سروده است. (آذرگشسب، آیین برگزاری جشن‌های ایران باستان، ص216)
[25]. البته در بند 21 از اتیااهو و اشم‌اهو یاد شده است.
[26]. در میان زرتشتیان معمولاً دو هفتن یشت معروف است: یکی هفتن یشت کوچک و دیگری هفتن یشت بزرگ. در واقع هفتن یشت کوچک مخصوص به هفت امشاسپندان و جزو یشت‌هاست. اما هفتن یشت بزرگ متعلق به یسناست و فقط به مناسبت آنکه مرکب از هفت هات (فصل) است آن را نیز متعلق به هفت امشاسپندان دانستند (برای اطلاع بیشتر رک: مهشید میرفخرایی، بررسی هفت‌ها، ص‌236 و ابراهیم پورداود، یشت‌ها، ص‌110ـ111).
[27]. ابراهیم پورداود، یشت‌ها، ص69ـ70.
[28]. در اوستا «وهومنه véhõ-maha»، در پهلوی «وهومن» و در فارسی «وهمن» یا «بهمن» گویند. (ابراهیم پورداود، یشت‌ها، ص88)
[29]. در اوستا «اشاوهیشتَ»، در پهلوی «اشاوهیشت» یا «ارت وهیشت» و در فارسی «اردی‌بهشت» گوییم. (همان، ص91)
[30]. در اوستا «سپنت آرمئیتی» و در پهلوی «سپندارمت». (همان، 94)
[31]. همان، ص‌97.
[32]. هندوایرانیان به یک قانون طبیعی اعتقاد داشتند که بر حرکت منظم خورشید و گردش فصل‌ها و دوام هستی بر یک نهج بسامان نظارت و آن را تضمین می‌کرد. (لذا در ترجمه این مفهوم در مورد جهان مادی، لفظ نظم را به کار می‌برند و در ارتباط با جهان اخلاقی، لفظ راستی یا درستی را). این قانون را هندوان با نام «رته» و قوم اوستایی‌با واژۀ متناظر آن یعنی «أشه» می‌شناختند. (برای‌اطلاع بیشتر رک: مری‌بویس، زردشتیان، ص‌30 به بعد).
[33]. برای اطلاع بیشتر رک: مری بویس، زردشتیان، ص‌63.
[34]. هاشم رضی، وندیداد، ص‌1873.
منبع:پایگاه دانشگاه ادیان و مذاهب

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید