ده فرمان، آغاز انتخاب بنی اسرائیل

ده فرمان، آغاز انتخاب بنی اسرائیل

نویسنده: ایزیدور اپستاین (1)
مترجم: بهزاد سالکی

بنی اسرائیل در ماه سوم عزیمتشان از سرزمین مصر به صحرای سینا رسیدند که به عقیده ی بسیاری از دانشمندان درست در شرق خلیج عقبه قرار دارد. این صحرای خشک و سوزان با صخره های بلند و کوه های آتشفشانش، صحنه ی همواره به یاد ماندنیِ عهد و میثاقی بود که یهوه را خدای اسرائیل، و اسرائیل را از امت برگزیده ی یهوه گردانید. عهد طور سینا ریشه در میثاق خداوند با ابراهیم داشت که پیشینه های آن نیز به پیمان خداوند با نوح بازمی گشت. پیمان خداوند با نوح، همان طور که بعداً خواهیم دید، لحظه ای مهم در روند تاریخ جهانی آن گونه که در فصل های آغازین کتاب مقدس آشکار می شود به شمار می رود، و در درون چهارچوب این تاریخ جهانشمول است که باید معنا و اهمیت عهد سینا را به دست آورد.
این تاریخ از هنگامی که خداوند جهان را می آفریند و انسان را بر صورت خودش خلق می کند آغاز می گردد. اما این فرایند آفرینش هنگامی که جهان و انسان آفریده شدند متوقف نگشت، زیرا آن چیزی که آفریده شده بود می بایست تکامل یابد و تحت مراقبت قرار گیرد. این وظیفه را خداوند بر عهده ی انسان گذاشت. انسان، که به صورت خداوند آفریده شده، باید با این صفت خداوند هماهنگی نشان دهد و چون خداوند آفریننده است، انسان نیز باید آفریننده باشد. انسان باید در حفظ و تکامل آفرینش، که خداوند مراقبت از آن را به وی سپرده است، با او همکاری کند.
مبنا و اساس این همکاری خلاقانه اطاعت از آفریدگار است که باید خود را در پیروی از قانون اخلاقی به نمایش گذارد. این قانون اخلاقی به دو مقوله منقسم می شود:
1. عدالت (2)، که به شناسایی حقوق انسانی مربوط می شود؛ 2. تقوای اخلاقی(3)، که بر پذیرش تکالیف تأکید می کند.
نخستین دستورِ قانون عدالت از طریق نوح به نوع انسان ابلاغ شد، هنگامی که پس از طوفان خداوند با نوح پیمان بست و در آن او را به رعایت حرمت و تقدس حیات انسان فرمان داد. به علاوه، از یک سو، به منظور تحکیم و تقویت این حرمت، خداوند خوردن خون حیوان را منع فرمود- خون نماد حیات است و بدین قرار باید آن را مقدس دانست – و از سوی دیگر، کیفر مرگ را برای ریختن ظالمانه ی خون انسان مقرر فرمود.
این دستورهای خداوند به نوح آشکارا به عنوان شیوه ای از زندگی (4) به جامعه ای عرضه شده بود که پس از آن که بنیان آن در نتیجه ی « ظلم » ( «‌ سفر پیدایش »، باب 6، آیه 11 )‌ سخت متزلزل شده بود، باید از نو آفریده می شد و به هیچ وجه شامل تمامی مطالب قانون عدالت نمی گردید. لیکن عدالت هر اندازه هم که دامنه اش گسترده باشد، مادام که صرفاً به حمایت از حقوق انسان می پردازد، تنها جنبه ی سلبی قانون اخلاقی را تشکیل می دهد. بنابراین، عدالت تنها جنبه ی تنظیمی دارد، و نه خلاقانه. خلاقیت به یک سان در انسان و خداوند فقط هنگامی که محرک آن تقوا و عدالت باشد به فضیلت کامل دست می یابد. این حقیقتی است که نخست ابراهیم به آن پی برد و بر اساس آن عمل کرد. در نتیجه، خداوند با ابراهیم پیمان بست و به او و ذریه اش امر فرمود که به نوع انسان یاد دهند « تا طریق خداوند را حفظ نمایند و عدالت و انصاف را به جا آورند. » (‌ « سفر پیدایش »، باب 18، آیه 19 ) و در نتیجه،‌ رسالت جهانشمولی را به انجام رسانند که او و فرزندانش برای عمل به آن انتخاب شده بودند.
در تأیید میثاق با ابراهیم با همه ی نتایج آن بود که پیمان خداوند با اسرائیل در طور سینا بسته شد. موضوع اساسی در این پیمان این بشارت بود: « و شما برای من مملکت کهنه و امت مقدس خواهید بود » ‌( « سفر خروج »، باب 19، آیه 6 ). بدین سان مسئولیتی که به اسرائیل واگذار گردید هم قومی بود هم جهانی. به عنوان « مملکت کهنه » اسرائیل باید به اهداف جهانشمول نوع انسان خدمت می کرد، در حالی که به عنوان « امت مقدس » باید از شیوه حیات خاصی پیروی می کرد- حیاتی قداست آمیز – که این قوم را به عنوان امتی ممتاز در میان ملت های جهان مجزا می ساخت.
چهارچوب و جوهره ی مأموریت روحانی و جهانشمول اسرائیل در انکشاف آغازین طور سینا با ابلاغ ده فرمان نشان داده شد. تجربه ی روان شناختی نهفته در انکشاف طور سینا، مانند همه ی انکشافات الهی دیگر، قابل محاسبه نیست، اما از حیث این ادعایش که تمامی یک قوم در آن شرکت داشته اند، تجربه ای یگانه است. این تجربه ی قومی همگانی اسرائیل دعاوی ناظر به وحی هریک از شیوخ قوم و نیز انکشافات موسی را برای مردم دارای اعتبار می ساخت. تا این زمان آنان این الهامات را در بهترین صورت به عنوان موضوع سنت و ایمان پذیرفته بودند و در بدترین صورت آنها را به دست فراموشی می سپردند. انکشاف طور سینا هیچ جایی برای تردید در مورد دعاوی شیوخ قوم و خصلت الهی رسالت موسی باقی نمی گذارد.
مطابق با الگوی پیمان خداوند با شیوخ قوم، احکام عشره (5) با این اعلان آغاز می شود: ‌« من هستم یهوه خدای تو که این تو را از زمین مصر و از خانه غلامی بیرون آوردم … » ( « سفر خروج »، باب 20، آیه ی 2 ) اعلانی که فعل نجات بخش خداوند را به خاطر اسرائیل زمینه ی انتظارات خاص خداوند از مردم برای پرستش خالصانه ی او قرار می دهد، به همان سان که رهایی از اور، همان طور که دیده ایم، اساس انتظار خداوند از رهبر این قوم بود.
احکام عشره دارای چنان کیفیت جهانشمول یگانه ای است که آن را با رسالت روحانی عام اسرائیل کاملاً متناسب و هماهنگ نشان می دهد. قوانین رفتاری توصیه شده آن اندازه جامع هستند که الزامات اولیه – دینی و اخلاقی – را برای همه ی ملت ها و همه ی زمان ها فراهم می سازند، مثلاً احکام عشره خداانگاری (6) طبیعت و نیز ساخت بتان را منع می کند، به انجام دادن مناسک سبت دستور می دهد و برکات این روز استراحت را به خدمتگزاران و کارگران غیراسرائیلی و حتی به حیوانات و موجودات جاندار گسترش می دهد؛ به احترام نسبت به والدین، حرمت مال و دارایی، حیات و ناموس زنان، و به خودداری از هر نوع کلمه یا اندیشه ای که بالقوه نسبت به همنوعان شخص خصمانه باشد فرمان می دهد. تعدادی از این دستورها نمونه های مشابهی در برخی از متون مصری و بابلی دارند، لیکن در هیچ جای دیگر ورع و پارسامنشی (7) به عنوان تکلیف (8) و رفتار اخلاقی به عنوان وظیفه (9) واجب دانسته نشده است. همچنین، در هیچ نوع نظام اخلاقی دیگری چیزی مشابه با نهی شهوات و تمایلات آزمندانه نمی توان یافت.
و آنچه درباره ی توصیه های عملی احکام عشره صادق است به همان میزان در مورد احکام عقیدتی ای که مجوز این توصیه ها را فراهم می سازند صدق می کند. همه آنها آکنده از چنان فحوای عام و جهانشمولی هستند که آنها را در درون قلمرو رسالت روحانی اسرائیل قرار می دهد.
این اعلام آغازین در تأکید بر افعال نجات بخش خروج (10) بیانگر حقیقت دینی بنیادین فعل و تأثیر خداوند در تاریخ است. منع پرستش عناصر طبیعت و ساختن « بت » ویژگی متمایز یکتاپرستی اسرائیل را نشان می دهند که آن را با وضوح کامل از همه ی صورت های دیگر اعتقاد به خدا- مشرکانه (11) یا توحیدی (12) – مجزا می سازد. خدایان همه ی ملت های دیگر با طبیعت یکسان انگاشته می شدند و مانند طبیعت محدود می توانستند دارای صورت باشند؛ خدای اسرائیل فراتر از هر پدیده ای است و هر نوع صورت پردازی تصویری از او مطلقاً خطا و نوعی بی حرمتی و گناه است.
قانون سبت اعلام می کند که خداوند، یگانه آفریننده است، برخلاف تصوری که اصل آفرینشگر را در نیروی حیات بخش عنصری طبیعی می داند که گفته می شود خداوند نیز از آن پدید آمده است. و سرانجام احکام عشره شامل فقراتی است که بر آموزه ی کیفر اعمال تأکید می کند- پاداش نیک برای طاعت و کیفر برای نافرمانی و معصیت.
در حالی که احکام عشره به گوهر و گستره ی « رسالت روحانی » اسرائیل اشاره می کند، به بیان وظایف خاص و تکالیفی که بر عهده ی این قوم به عنوان « امتی مقدس » نهاده شده نمی پردازد. این امور در رشته ای از وحی هایی که به موسی شد و او آنها را به مردم ابلاغ کرد و سرانجام با گنجاندن احکام عشره به صورت تورات درآمد که معمولاً به قانون یا شریعت (13) معروف است و « اسفار خمسه » (14) صورت مکتوب آن است، پرورده و مدیون شد.

پی‌نوشت‌ها:

1. نویسنده از علمای یهود بوده و مطالب فوق را براساس نوع نگاه خود به دین یهود نوشته است؛ لذا سایت راسخون، در خصوص صدق و کذبِ این نوشته مسئولیتی ندارد.
2. justice
3. righteousness
4. modus vivendi
5. Decalogue
6. deification
7. piety
8. obligation
9. duty
10. Exodus
11. polytheistic
12. monotheistic
13. Law
14. Pentateuch
منبع مقاله :
اپستاین، ایزیدور، ( 1388)، یهودیت: بررسی تاریخی، ترجمه: بهزاد سالکی، تهران، مؤسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران، چاپ دوم.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید