نویسنده:حسین حمزه
چکیده
در میان آیات شریفهای که چگونگی ولادت عیسی مسیح علیهالسلام را بازگو مینماید، آیه سیام سوره مبارکه مریم از جایگاه ویژهای در میان مفسران و محدثان برخوردار است و پیرامون آن اقوال و روایات گوناگونی نقل شده است، آیه شریفه میفرماید: «و عیسی گفت: من بنده خدایم، او کتاب به من داده، و مرا پیامبر قرار داده است. این سخنان عیسی علیهالسلام در زمانی که تازه به دنیا آمده بود و اقرار نمودن به بندگی و اینکه از جانب خداوند صاحب کتاب و شریعت میباشد و جمع میان مقام رسالت و کودکی، از مواردی ست که مفسران به بحث و گفتگو پیرامون آن پرداختهاند، ما در این نوشتار اقوال موجود در این مسئله را بازگو نموده ایم و حتی المقدور اگر امکان جمع میان آنها وجود داشته باشد از باب قاعده{الجمع مهما أمکن من الطرح} میان آنان جمع کرده در غیر این صورت به نقد و بررسی این اخبار می پردازیم و خواهیم گفت که ظاهر آیه شریفه این است که عیسی علیهالسلام در هنگام تکلم به این عبارات دارای مقام نبوت و از زمره پیامبران الهی بوده است.
نبوت حضرت عیسی علیهالسلام:
در باب اینکه حضرت عیسی علیهالسلام در چه سنی به نبوت مبعوث گردیده است، در میان منابع و متون تفسیری و روایی اقوال گوناگون و مختلفی مشاهده میشود که ما به آنها اشاره نموده و به بررسی این اقوال میپردازیم:
1: از آغاز تولد به نبوت مبعوث شده امّا از هفت سالگی به بیان احکام پرداخته است:
شیخ کلینی (متوفای 328 ه) به اسنادش از یزید کناسی نقل میکند که از امام باقر علیه السلام سوال کردم که آیا عیسی بن مریم علیهالسلام در گهواره حجت خدا بوده بر اهل زمان خودش؟ امام فرمودند: آری در آن روز نبی و حجت خدا بوده اما عهدهدار رسالت نبوده است، آیا نشنیدهای که در هنگام تولد گفت: من بنده ی خدایم، او کتاب به من داده و مرا پیامبر قرار داده است و مرا وجودی پربرکت قرار داده و تا زمانی که زندهام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است «از امام پرسیدم: آیا او در گهواره بوده و حجت خدا بر زکریا؟!! امام علیهالسلام فرمودند: عیسی نشانه ی خداوند برای مردم و رحمت خدا برای مریم و حجت او در هنگام سخن گفتن بوده است برای کسی که سخنانش را شنیده است، در آن حال پس ساکت شده و سخن نگفته تا دو سالگی که در این مدت زکریا حجت خدا بر مردم بوده و بعد از مرگ زکریا کتاب و حکمت را فرزندش یحیی در سن کودکی به ارث برده و حجت خدا بوده است، آیا نشنیدهای که خدای عزوجل میفرماید: ای یحیی! کتاب را با قوّت بگیر و ما فرمان نبوّت در کودکی به او دادیم» تا اینکه عیسی به هفت سالگی رسید و در این موقع عیسی حجت خدا بر یحیی و همه ی مردم جهان شد[1].
2: عیسی علیهالسلام هنگام تکلم به این الفاظ در زمان کودکی نبی بوده است، همانگونه که عکرمه و ابن عباس روایت شده است که تکلم عیسی علیهالسلام بدین معنا بوده که خداوند من را در آینده نزدیک مبعوث میگرداند، پس عیسی علیهالسلام سکوت کرد تا اینکه در سی سالگی مبعوث گردید[2].
3: عدهای معتقدند که هنگام خطاب «داتنی الکتاب و جعلنی نبیا» نبوت به عیسی علیهالسلام داده شده است.
4: گروهی دیگر معتقدند که قبل از اینکه این آیه توسط عیسی قرائت شود به نبوت مبعوث شده و کتاب به وی داده شده است.
5: وحی هنگامی بر عیسی علیهالسلام نازل شد که در شکم مادرش بوده است.
6: هنگامی که عیسی علیهالسلام به دنیا آمد خداوند به او کتاب و نبوت را عطا نمود و او با مادرش سخن گفت و او را از این واقعه آگاه ساخت و با مردم نیز در مورد مبرا بودن مادرش از هرگونه تهمتی تکلم کرد[3].
7:در سه سالگی مبعوث شد:
الف-شیخ کلینی (متوفای 328 ه) به اسنادش از صفوان بن یحیی نقل میکند که به حضرت رضا علیهالسلام عرض کردم: خدا به ما ندهد روزی را که تو نباشی و اگر چنین شود چه کسی امام ما خواهد بود؟ آن حضرت اشاره فرمودند بسوی محمدتقی که نزد پدر خود ایستاده بود. صفوان عرض کرد: او سه سال دارد! فرمود: چه ضرر دارد؟ عیسی قیام به حجت پیغمبری نمود در وقتی که سه ساله بود[4].
ب-شیخ کلینی به اسنادش از حسین بن محمد خیرانی از پدرش که گفت: در خراسان نزد علی بن موسی الرضا علیهالسلام بودم که شخصی سوال نمود که ای آقای من اگر برای شما اتفاقی بیافتد به چه کسی رجوع کنیم؟ حضرت فرمودند: به فرزندم ابو جعفر رجوع کنید، سائل که ابوجعفر علیهالسلام را کوچک میدانست با حالات کوچکی به وی نگریست که در این هنگام علی بن موسی الرضا علیهالسلام فرمودند: همانا خداوند عیسی بن مریم علیهالسلام را در سنی کمتر از ابوجعفر به رسالت برانگیخت[5].
8: در سی سالگی مبعوث شده است:شیخ صدوق (متوفای 381 ه) به اسنادش از ابن عباس نقل میکند که گفت: زمانی که از عُمر عیسی سی سال گذشت خداوند او را بر بنی اسرائیل مبعوث کرد[6].
نقد و بررسی اقوال:
در نگاهی جامع و کلی به تمامی این اقوال هشتگانه میتوان به این نتیجه رسید که دستهای از این اقوال بدون دلیل بوده و با ظاهر آیه ی شریفه نیز سازگاری ندارند، همانند: نقل دوم از ابن عباس که آیه ی شریفه را به آینده ی نزدیک تاویل بوده یا قول سوم که هنگام سخن گفتن عیسی علیهالسلام به آیه شریفه «ءاتنی الکتاب و جعلنی نبیا» نبوت به او داده شده و نقل پنجم که همگی اینها یا با ظاهر آیه ی شریفه تنافی داشته و یا سخنی بدون دلیل می باشند؛ در میان این اقوال، آن دسته از اخباری که نبوت عیسی علیهالسلام را در سه سالگی و یا هفت سالگی دانستهاند نیز با متون تاریخی سازگاری ندارند زیرا در میان نقلهای تاریخی، خبری وجود ندارد که بیانگر این نکته باشد که عیسی علیهالسلام در این سن نبوت و رهبری خود را آغاز نموده است، هرچند تمامی این اقوال و اخبار تاریخی احتمالاتی هست که در این باب وجود دارد و بطور قطع و یقین نمیتوان در این موضوع نظر داد، و لکن ما روایات نقل شده در این موضوع را به بحث میگذاریم: روایت شیخ کلینی (ره) از کفاس و صفوان و روایت شیخ صدوق (ره) از ابن عباس صحیح بوده، و لکن باید دقت داشت که روایت صفوان مبنی بر نبوت عیسی علیهالسلام در سه سالگی منافاتی با روایت یزید کناس ندارد زیرا در روایت یزید کناس آغاز نبوت را هنگام تکلم در گهواره گرفته است که عیسی علیهالسلام دارای مقام نبوت بوده اما در مقام تبلیغ و بعث نبوده است و روایت صفوان نیز مشعر بر همین مطلب است که عیسی در سن سه سالگی و حتی قبل از آن نیز نبی بوده امّا مقام تبلیغ در هفت سالگی بر وی لازم شده است، { هرچند ما قبلا گفتیم که نقلهای سه سالگی و هفت سالگی با نقلهای تاریخی سازگاری ندارد و این مطلب تنها به عنوان سخنی در این مسئله است نه اینکه راقم این سطور به طور قطع و یقین به آن معتقد باشد}اما روایت شیخ صدوق (ره) هرچند از جهت سند صحیح میباشد امّا برای ما قول امام معصوم علیهالسلام مقدم است و این سخن رد بر مقام علمی ابن عباس نبوده؛ و بزرگان اصحاب، روایت هفت سالگی را تلقی به قبول دانستهاند و در صورت جمع میان این دو دسته روایات میتوان گفت که عیسی علیهالسلام در هنگام سخن گفتن و بعد از آن یعنی سه سالگی و هفت سالگی دارای مقام نبوت بوده و در سن سی سالگی به مقام رسالت برانگیخته شده است و بنا بر پذیرش روایت شیخ صدوق (ره) و عدم طرد آن، باید گفت که فاصله ی زمانی بین رسالت عیسی علیهالسلام یعنی سی سالگی و عروج وی به ملکوت آسمانها در سی و سه سالگی (بنابر اقوال موجود)فقط سه سال خواهد بود؛ و نکته ی نهایی اینکه رسالت و دعوت عمومی عیسی علیهالسلام را در سن سی سالگی به بعد بدانیم، با وقایع و سختیهایی که برای آن حضرت در طول رسالت خود ایجاد شده بیشتر سازگاری دارد تا اینکه رسالت او را قبل از این موقع بدانیم هرچند پیش از این سن آن حضرت دارای مقام نبوت بوده است.
پاسخ به برخی سوالات:
1-اگر شما بگویید که حضرت عیسی علیهالسلام پیش از سی سالگی دارای مقام نبوت بوده است، پس چرا در آیه ی شریفه میفرماید: و خداوند به من کتاب را عطا نموده است، و لازمه ی کتاب داشتن این است که به مقام رسالت رسیده باشد؟
جواب←داشتن کتاب منافاتی با مقام نبوت ندارد، همانگونه که حضرت ادریس علیهالسلام دارای صُحف و کتابهایی بوده و یا حضرت یحیی علیهالسلام در حالی که نبی بوده است امّا صاحب کتاب بوده همانگونه که در قرآن وصف او آمده است.
2- چگونه صحیح است که کودکی سخن بگوید و این احکام و تکالیف را برای خود لازم بداند در حالی که میزان تکلیف در تمامی شرایع بعد از بلوغ یا بعد از تمییز و قدرت داشتن بر فعل مأمور به است؟
جواب←تاخیر خطاب به بلوغ و رسیدن به حد تمییز برای این است که قوه ی عاقله و تمییز در اشخاص ایجاد گردد امّا در واقعه ی حضرت عیسی علیهالسلام، تمامی رویداد او اعم از شکلگیری او در رحم مریم علیهاالسلام و ولادتش همگی از معجزات و خارقالعاده بوده لهذا چه مانعی وجود دارد که بپذیریم قوه ی عاقله عیسی علیهالسلام در هنگام سخن گفتن و قبل از آن کامل بوده باشد[7].
3-شخص به مرتبه ی نبوت نمیرسد مگر این که از نظر جسمی و روحی کامل گردد و حال آنکه صغیر، ناقص الخلقه است و اینگونه تعدیات از کودک موجب نفرت میگردد نه جلب؟!
جواب←نقصان صبی برای او ذاتی در آن نیست، بلکه به مقتضای کوچکی جسمش و نقصان فهمش میباشد، حال اگر خداوند جل اسمه اینگونه نقصان ها را مرتفع نماید دیگر نفرت مرتفع شده بلکه رغبت در استماع و شنیدن سخنان کودک ایجاد میگردد.
4-اگر عیسی علیهالسلام در آن وقت نبی بوده است لازمهاش این است که در آن وقت به بیان احکام و تبیین شریعت و تبلیغ آن مشغول باشد و حال آنکه نقلی در این باب به ما نرسیده است؟!
جواب←چه مانعی دارد که بگویم عیسی علیهالسلام بر آنها مبعوث شده باشد امّا بدون بیان شریعت و احکام تا هنگامی که به سن بلوغ برسد، همانگونه که بسیاری از انبیاء الهی، تنها برای خود و یا خانواده ی خود نبی بودند، لهذا اینکه بگویم عیسی علیهالسلام در آن وقت نبی بوده است، امری محال نیست بلکه اجراء و بیان احکام به زمان بلوغ موکول شده باشد.
نتیجهگیری
حضرت عیسی علیهالسلام از جمله ی انبیاء الهیست که سرتاسر حیات نورانی او با معجزه و تاییدات الهی همراه بوده است، که از جمله ی این امور خارقالعاده، سخن گفتن در طفولیت بوده که آیات قرآن نیز به آن اشاره کردهاند، ما در این نوشتار بعد از بیان اقوال گوناگون پیرامون سن حضرت عیسی علیهالسلام در هنگام نبوت، گفتیم که آن حضرت در طفولیت و هنگام سخن گفتن دارای مقام نبوت بوده و لکن مقام رسالت بعدها به او داده شده است و دارا بودن مقام نبوت در آن سن امری دور از ذهن و بعید نمیباشد.
پی نوشت ها :
[1] – اصول کافی، کتاب الحجه،باب حالات ائمه فی السن، ج1،ص 226/ قصص الانبیا، باب فی نبوه عیسی، فصل1،ص 334.[2] – تفسیر فخر رازی، ج7،ص 195-196/ تفسیر ماوردی،ج3،ص 370.
[3] – تفسیر فخر رازی، ج7؛ص 196.
[4] – اصول کافی، کتاب الحجه باب حالات ائمه فی السن، ج1،ص 226/حیاه القلوب، ج2،باب 28،ص 1100.
[5] – اصول کافی، کتاب الحجه باب حالات ائمه فی السن، ج6، ص 227.
[6] – امالی صدوق، م 37،ح1.
[7] – تنزیه القرآن عبد الجبار معتزلی، ص 268/ أسئله القرآن المجید عبدالقادر رازی، ص 195.
منبع : www.tarikheslam.com