تداوم نهضت حسینی و نقش مقاومت زنان(2)

تداوم نهضت حسینی و نقش مقاومت زنان(2)

نویسنده:رمضان قلی زاده

چرا امام حسین زنان و فرزندانش را به همراه برد؟

از بررسی سخنان امام حسین در طول حرکت آن جناب به سوی مکه و سپس کربلا می توان به پاسخ پرسش فوق رسید؛ اما قبلاً شایسته است بدانیم نظر مورخان و دانشمندان در این زمینه چیست؟
نویسنده ی کتاب « تشیع در مسیر تاریخ» می نویسد:« فداکاری امام حسین برای رسیدن به هدف و بردن زنان و فرزندان خود به کربلا، یک اقدام جانبازانه در راه هدف متعالی بوده است».
امام حسین با اینکه می دانست پس از کشته شدن او و یارانش، زنان و کودکان او را به اسارت خواهند برد، اما در عین حال آنان را به همراه برد تا بعد از او، مسئولیت رساندن پیام کربلا و شهدا را برعهده بگیرند و مسلمانان و مردم خفته را بیدار کنند.
زمانی که حضرت تصمیم گرفت مدینه را ترک کند، یکی از بانوانی که حضرت با او ملاقات و وداع کرد، ام سلمه- همسر پیامبر اسلام- بود. ام سلمه خطاب به او گفت: پسرم قلب ما را با رفتن خود به عراق جریحه دار مساز! چون من از جد شما شنیدم که می فرمود: فرزندم حسین در زمین عراق کشته می شود؛ در جایی که آن را کربلا می گویند.
امام در پاسخ او فرمودند: به خدا سوگند به همه ی این مطالب آگاهم و می دانم که سرانجام کشته می شوم و چاره ای جز کشته شدن نیست. [ ای مادر] من زمان کشته شدن، مکان کشته شدن و حتی قاتل خود را می شناسم
و می دانم مرا در کدام بقعه از بقاع زمین دفن می کنند و می دانم چه کسانی از اصحاب و جوانان بنی هاشم و پیروانم کشته می شوند و اگر بخواهی من جایگاهی را که در آن دفن می شوم به شما نشان می دهم. سپس به سوی سرزمین کربلا اشاره کرد. زمین پست شد تا جایی که ام سلمه مقبره و مدفن امام حسین و جایگاه لشکر و موقف و شهدا را مشاهده کرد؛ اینجا بود که به شدت گریست و او را به خدا واگذار کرد. امام حسین در پایان این وداع و گفتگو فرمود:« یا اماه قد شاء الله ان یرانی مقتولاً مذبوحاً ظلماً و عدواناً و قد شاء ان یری حرمی و رهطی و نسائی مشردین… و هم یستغیثون فلا یجدون ناصراً و لا معینا»(1)
سپس به بنی هاشم امر کرد که زنان و دختران محارم را بر محمل ها سوار کنند. راوی می گوید پس از آن دیدم که جوانی زیباروی که بر سیمایش علامتی بود، از خانه امام حسین خارج شد و گفت: بنی هاشم کنار بروید و راه را باز کنید! دیدم دو خانم جلیله که لباس رویین شان به خاطر حیای از مردم به زمین کشیده می شد، بیرون آمدند و آن جوان جلو رفت و بازوان آن دو را گرفت و کمک کرد و آنها را بر محمل نشاند. من از بعضی مردم پرسیدم: آن دو زن کیستند؟ گفتند: یکی زینب و دیگر ام کلثوم است که هر دو دختر امیرالمؤمنین می باشند. پرسیدم این جوان کیست؟ گفتند: عباس – قمر بنی هاشم- فرزند علی بن ابی طالب.(2)
بعد از مدتی که کاروان مسیر عراق را در پیش گرفت، بزرگان صحابه آمدند و نظرات خود را ارائه دادند. امام تمام حرف های آنها را شنید و جواب داد. از جمله، ابن عباس آمد و گفت: می ترسم شما در این مسیر کشته شوید و مردم عراق، مردمی فریبکارند و شما همین جا بمانید و سید اهل حجاز باشید و اگر مردم عراق درخواست کردند به آنها بگویید:« شما دشمنان را بکشید تا من نزدتان آیم وگرنه همین جا بمانید و یا به یمن بروید و جان خود را حفظ کنید»(3).
امام حسین خطاب به ابن عباس فرمود:« یابن عم! ان والله لاعلم انک ناصح مشفق، و لکنی ازمعت و اجمعت علی المسیر»: من تصمیم خود را گرفته ام و راه بازگشتی وجود ندارد.
اینجا وقتی ابن عباس در برابر مقاومت امام حسین قرار گرفت، گفت:« ان کنت سائر فلا تسر بنسائک و صبیتک، فو الله انی لخائف ان تقتل»(4): اکنون که عزم رفتن داری، زنان و کودکان را به همراه نبرید؛ چون می دانم که شما کشته می شوید! بعد از شما زنان و کودکان در غربت چه کنند؟ بر آنها سخت می گذرد. شاید بلایی بر سر اینان بیاورند، دست کم شما به فکر اینها باشید و آنها را به همراه نبرید تا از حوادث بعد از شما در امان باشند.
امام حسین در پاسخ ابن عباس می فرماید:« یا اباالعباس انک شیخ قد کبرت»(5)؛ یعنی تو پیر شده ای. گویا حضرت می خواهد بفرماید پیری حافظه
تو را ضایع کرده و تو نمی توانی مسائل سیاسی و اجتماعی را تحلیل کنی.
در تاریخ برای همراهی زنان کاروان کربلا از سوی امام حسین، چند علت ذکر کرده اند که اولی تعبد به فرمان جدشان است که در عالم رؤیا فرمود:« ان الله شاء ان یراهن سبایا»(6) و دیگر اینکه امام نگران آینده ی آنان بود و خوف این را داشت که دشمن از آنان به عنوان اهرم فشار علیه او استفاده نماید.
همچنین امام حسین با آوردن اهل بیت و اسارت شان، همه ی آنان را به چالش کشید؛ چون پیامبر فرمود به اسرا دشنام مدهید؛ چه اینکه خود با اسرا بر اساس دین عمل می کرد و به آنان احترام می گذاشت؛ نمونه اش سفانه دختر حاتم طایی است که اسیر شد و پیامبر برای او احترام قائل شد و او را روی ردای خود نشاند و به حرمت اخلاق نیک و حسنه پدرش ( حاتم) او را آزاد ساخت؛(7) اما آنان که دم از اسلام می زدند، اهل بیت پیامبر را اسیر کردند و آنها را مثل اسیران روم به اطراف بلاد حرکت دادند تا مردم آنها را به تماشا بنشینند.(8)
از دلایل دیگر می توان به این مسئله اشاره کرد که ایشان با این کار خود می خواست از جدش پیروی کند؛ چون رسول خدا برای کارهای بزرگ، همچون داستان مباهله، اهل بیت خود را به همراه برد و از وجود آنها کمک گرفت. امام حسین نیز با همراه داشتن اهل بیت خود اهمیت کارش
را نشان داد تا مردم و همچنین آیندگان بدانند عظمت کار او در راستای کار پیامبر است؛ جز اینکه پیامبر در حدوث مکتب از اهل بیت استفاده کرد و ایشان( امام حسین) در بقای آن.
همچنین باید گفت: امام برای هدفی خانواده و اهل بیتش را به همراه آورد که در ذیل به آن می پردازیم.
می توان گفت امام همه ی اهداف را دنبال می کرد و به آنها دست یافت و معلوم شد که مردان کهنه کاری مثل عبدالله بن عباس، محمد حنفیه، عبدالله بن عمر و مانند آنها که خود را سیاسی و زمان شناس می پنداشتند، در اشتباه بودند و از عمق، با مسائل سیاسی و اجتماعی زمان خود بیگانه بودند و دورنمای روشنی از آینده که چه پیش خواهد آمد، نداشتند. امام حسین با همراه بردن زنان علاوه بر حفاظت از جان شان، آنان را از چنگال خونین رژیمی چون یزید که برای خون انسان ها حرمتی قائل نیست، نجات داد و با همراه داشتن اهل بیت بر اهمیت کاری که شروع کرد، افزود و نشان داد اهمیت این قیام از هر چیز حتی از زنان و فرزندان و عزیزترین عزیزان نیز برتر است و از همه مهم تر انقلاب را برای همیشه ی تاریخ بیمه کرد و از این طریق راه صدور انقلاب را برای آینده تاریخ بازگذاشت.

پی‌نوشت‌ها:

1. ر.ک به: کلمات الامام الحسین؛ ص 264-292. بحارالانوار؛ ج 44، ص 331. عوالم؛ ص 181 و لواعج الاشجان؛ ص 31.
2. کلمات الامام الحسین؛ ص 297. لو اعج الاشجان؛ ص 71. معالم المدرستین؛ ج 3، ص 75 و طبری؛ ج 4، ص 288.
3. طبری؛ ص 32.
4. کلمات الامام الحسین؛ ص 320. تاریخ طبری؛ ج 5، ص 73 و ج 4، ص 288. معالم المدرستین؛ ج 3، ص 5.
5. ترجمه الامام الحسین؛ ابن عساکر؛ ص 204. ینابیع الموده؛ ص 382. تاریخ مدینه دمشق؛ ج 14، ص 211. تهذیب الکمال؛ ج 6، ص 420. سیر اعلام النبلاء؛ ج 3، ص 297 و البدایه و النهایه؛ ج 8، ص 178.
6.لهوف؛ ص 26. بحارالانوار؛ ج 44، ص 364 و عوالم؛ ص 214.
7. پیامبر در یکی از جنگ ها به خاطر یک مسیحی 6000 هزار نفر آزاد ساخت( برای آگاهی بیشتر ر.ک به مستدرک؛ ج 11، ص 193 و خاتمه المستدرک؛ ج 3، ص 136).
8. شرح الاخبار مغربس؛ ج 3، صص 156 و 253.

منبع:نشریه کنگره امام حسین (ع) و مقاومت، جلد2.
ادامه دارد…

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید