جایگاه و پایگاه زن درمباحث توسعه

جایگاه و پایگاه زن درمباحث توسعه

نویسنده: مهناز عابدی

مقدمه :یکی از مهمترین سوالاتی که در مباحث توسعه مطرح می گردد این است که جایگاه و پایگاه انسان در مباحث توسعه چیست ؟ امروزه اساساً توسعه عبارت است از تلاش و کوشش انسان در دگرگونی محیط به منظور رفع نیازهای خود و تامین امنیت خویش و به تعبیر خاص هر نوع تغییر کیفی و ساختاری که در عناصر جامعه صورت می گیرد را توسعه می نامند .
توسعه ابعاد مختلف دارد و توجه به ابعاد توسعه بدان معناست که توسعه یک پدیده چند وجهی و قانونمند است و برای تحقق آن می بایست شرایط و زمینه هایی فراهم شود . به طور کلی توسعه در ابعاد اقتصادی ، سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی ، پایدار و انسانی قابل بررسی است . حال این سوال مطرح است که در ابعاد توسعه کدام بعد از اهمیت و الویت بیشتری برخوردار است و چرا ؟ آیا توسعه اقتصادی محور توسعه است یا توسعه سیاسی و یا سایر ابعاد توسعه ؟ بسیاری از جوامع تنها یک بعد از ابعاد توسعه را مدنظر قرار داده و در جهت تحقق آن می کوشند . غافل از اینکه تمامی ابعاد فوق در تعامل و ارتباط متقابل با یکدیگر می باشند و توجه به یک بعد و غفلت از ابعاد دیگر نمی تواند موجبات توسعه جوامع انسانی را فراهم آورد . امروزه از میان ابعاد توسعه ، بعد انسانی توسعه مورد توجه قرار گرفته است ؟ حال باید دید که چرا توسعه انسانی امروزه از اهمیت و الویت بیشتری نسبت به سایر ابعاد توسعه برخوردار است ؟

جایگاه و پایگاه انسان در توسعه :

اساس تشکیل جوامع انسانی ، رفع نیازهای انسان است . بطور کلی انسان موجودی است نیازمند و نیازهای وی در سه سطح گسترده قابل طبقه بندی است .
1- نیازهای زیستی و فیزیولوژیکی ، مانند : خوراک ، پوشاک و مسکن و …
2- نیازهای روانی ، مانند : کسب آگاهی ، کسب امنیت ، ارتقاء و تعالی ، فرار از تاریکیها و ناشناختها ، لذت بردن از معنویت ( هنر ، زیبایی و … ) ، لذت بردن از حیات و جهان هستی ، ارتباط با صاحب کائنات .
3- نیازهای اجتماعی ، مانند : نیاز به تشریک مساعی جمعی در حل مسائل ، مشکلات و تنگناها و … نیاز به همدلی ، پاسخ به نیازهای جنسی . » (1)
در واقع می توان گفت جامعه انسانی از دو ترکیب و دو واقعیت اساسی تشکیل یافته است :
1- انسان و مجموعه نیازهایش ( زیستی ، روانی و اجتماعی )
2- جامعه و عناصر و مولفه های تشیکل دهنده اش .
عناصر و مؤلفه های تشکیل دهنده هر نظام اجتماعی عبارتند از :
محیط جغرافیایی ، اقلیمی ، جمعیت ، اقتصاد ، فرهنگ و سیاست . » (2)
عناصر 5 گانه مذکور بر اساس ماهیت ، ساختار و کارکردی که دارند و همچنین نوع تعاملی که با یکدیگر دارند مجموعه ای را بطور سیستماتیک جهت رفع نیازهای انسان فراهم می کنند و شیوه ها و شکلهای گوناگونی از تامین نیازهای انسان را بوجود می آورند . انسان هم در این مجموعه سیستماتیک با تلاش و کوشش خویش سعی می کند با تغییراتی که در محیط بوجود می آورد نیازهای زیستی ، روانی و اجتماعی خود را برآورده سازد .
پس هم اساس و علت پیدایش جوامع را نیازهای انسانی تشکیل می دهد . هم نظام اجتماعی و مؤلفه هایش می بایست در صدد رفع نیازهای انسان باشند و هم انسان می بایست تلاش کند تا نیازهای خویش را با دگرگونیهایی که در محیط بوجود می آورد رفع نماید . و از آنجا که توسعه به معنای تامین نیازهای انسان می باشد ، پس انسان محور توسعه است و توسعه بدست انسان انجام می گیرد .
در حقیقت توسعه در اثر تلاش انسان در جهت ایجاد تعادل بین نیازهای خویش و امکانات جامعه و محیط پدید می آید . اگر امکانات جامعه بصورت متعادل ، مطلوب و عادلانه توزیع نشد ، به نابرابری اجتماعی منجر می گردد . وجود نابرابریهای اجتماعی واکنش انسان را بدنبال دارد . در واقع انسان به سیستم نامتعادل نظام اجتماعی متعرض می شود و همین اعتراض به تضاد وستیز منجر شده و دگرگونیهایی را در جامعه انسانی سبب می گردد . جوامع از نقطه نظر توزیع امکانات میان افراد جامعه انسانی متفاوتند و اشکال مختلفی از توسعه را از این منظر به نمایش می گذارند . عدم توزیع مطلوب و عادلانه امکانات موجبات پیدایش روابط اجتماعی ناعادلانه می شود و از آنجا که روابط ناعادلانه اجتماعی با فطرت و ماهیت انسان مغایرت دارد ، انسان را در ستیز و مبارزه با این روابط قرار داده که این کنش و واکنش ، تغییرات اجتماعی و بدنبال آن تحقق توسعه را فراهم می کند .
پس اساس هر حرکت و تلاش که در جهت توسعه انجام گیرد انسان است و از این جاست که می توان به نقش و جایگاه انسان در توسعه واقف شد . همچنین توسعه برای انسان است . زیرا تمامی تلاشها و کوششهای بشری و جوامع انسانی برای تامین امنیت و برطرف کردن نیازهای انسان صورت می گیرد . لذاست که امروزه در مباحث جامعه شناسی توسعه ، انسان را محور توسعه و توسعه انسانی را مهمترین بعد از ابعاد توسعه مطرح نموده اند .

مشارکت مردمی عامل توسعه :

امروزه دستیابی به توسعه انسانی نیازمند سه عامل مهم است :
1- شناخت روند ، ماهیت ، ساختار وعملکرد نظام اجتماعی یا جامعه مورد نظر
2- آگاهی از شرایط نظام جهانی و موقعیت جامعه مورد نظر در شبکه ارتباطات جهانی
3- دستیابی به دو رکن بنیادین و بهره یابی از آن برای ساماندهی و سازماندهی جامعه در جهت هدفهای برنامه های توسعه مورد نظر ، یعنی مدیریت هوشمند و مشارکت مردمی در برنامه های توسعه فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی . » (3)
باید گفت از سه عامل فوق ، عامل سوم یعنی مدیریت و مشارکت مردمی بیشتر مورد توجه می باشد چرا که نحوه و کیفیت مدیریت سیاسی جامعه و نحوه مشارکت مردمی است که موجبات سازماندهی عناصر فرهنگی ، اجتماعی ، اقتصادی و سیاسی را فراهم نموده و جوامع انسانی را در مسیر توسعه به پیش می برد .
دستیابی به عامل سوم یعنی مدیریت و مشارکت مردمی درگر و برقراری روابط و مناسبات اجتماعی مطلوب وعادلانه است . هر چه جامعه از روابط اجتماعی انسانی تر و عادلانه تر برخوردار باشد ، مشارکت مردمی و همکاری و همدلی و همیاری افراد جامعه انسانی بیشتر و بیشتر می گردد .
در واقع مشارکت مردمی معلول ساختار و کارکرد روابط اجتماعی ، نحوه توزیع امکانات و منابع ، روشهای ارضای نیازها بین افراد جامعه انسانی و نحوه تقسیم کار و مسئولیتها در جامعه انسانی است .
هر چه روابط اجتماعی و نحوه تقسم کار و توزیع امکانات ، انسانی تر و عادلانه تر باشد . مشارکت مردمی افزایش می یابد . باید توجه داشت نوع و کیفیت مدیریت جامعه نیز در شکل گیری مشارکت افراد تأثیر زیادن دارد . مدیریتهای سلطه گر ، مکسیویه ، مستبد و دیکتاور که از ابزار زود قدرت و حیله استفاده می کنند نمی توانند زمینه های مشارکت افراد جامعه انسانی را فراهم کنند . با لعکس اگر مدیریت ، جامعه را بر مبنای حاکمیت قانون و براساس احترام به حقوق فردی و اجتماعی افراد و به رسمیت شناختن آزادیهای فردی و اجتماعی اداره نماید . بستر مناسب جهت همنوایی و در نهایت مشارکت مردمی در فعالیتهای اجتماعی فراهم می گردد .

جایگاه و پایگاه زن در توسعه :

جامعه انسانی از دو جنس زن و مرد تشکیل شده است . زنان نیمی از جمعیت انسانی جامعه را تشکیل می دهند . اگر نقش و جایگاه انسانی را بعنوان اساس و محور توسعه پذیرفته باشیم ، منطقاً باید نقش وجایگاه زن را نیز بعنوان نیمی از جمعیت انسانی جوامع در توسعه پذیرا باشیم . زنان تا دیروز موجوداتی فراموش شده بودند و به مشارکت آنها در امور و فعالیتهای اجتماعی توجهی نمی شد و فعالیت آنان را محدود به وظایف خانه داری ، همسرداری و بچه داری کرده بودند و زنان نیز بعنوان یک باور این مسأله را پذیرفته بودند . اما امروزه یکی از مباحث توسعه نفی نابرابری جنسی است . نفی نابرابری های قومی و طبقاتی است . نفی تبعیض میان زن و مرد است . امروزه جنس زن به میدان آمده است و جایگاه زن درمبحث توسعه بعنوان بحثی اساسی مطرح گردیده است . بحث آموزش زنان و دختران بعنوان مادرانی که اولین عاملین انتقال ارزشها ، هنجارها ، فرهنگ ،آداب و رسوم و سنتها مطرح می شود ، از اهمیت فراوانی برخوردار شده است . براساس تحقیقات علمی مشخص شده است که زنان آگاه و اندیشمند ، فرزندان آگاه به بار می آورند و آگاهی نیز اساس توسعه است .
نهضتهای فمنیستی در دنیا که در جهت نفی نابرابری زن و مرد قدم بر می دارند امروزه از جایگاهی خاص برخوردار شده اند . این جنبش ها از اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 با هدف کسب حقوق مساوی برای زنان به ویژه حق رای ، فعالیت خود را شروع کرده اند . علاوه بر حقوق سیاسی ، فعالیت فمنیستها در عرصه هایی چون خانواده ، کار ، مسائل جنسی نیز تمرکز یافته است .
فمنیستها معتقدند تفاوتهای فرضی بین زنان و مردان برای قرنهای طولانی ، دستاویزی جهت توجیه تبعیض علیه زنان و عدم بکارگیری آنها در حوزه های اجتماعی ، سیاسی بوده است وتصور می شد زنان به جهت ساختمان فیزیولوژیک خود تنها برای زایمان و شیر دادن و نقشهای خانه داری و تربیت فرزند مناسبند و تفاوتهای زیست شناختی زنان را ، عامل ناتوانی آنان جهت مشارکت در حوزه های عمومی می دانستند .
همچنین در داوری خود درباره زنان آنها را موجوداتی عاطفی و احساساتی قلمداد می کردند که ازمردان کمتر منطقی ترند و لذا قادر به تصمیم گیری نیستند . و با این داوری زنان را از عرصه تصمیم گیری ها دور می ساختند . سیمون دوبووار در کتاب جنس دوم با تاکید بر این که آدمی زن زاده نمی شود ، آدمی زن می شود » استدلال می کند که موقعیت فرودست زنان یک امر طبیعی نیست بلکه این موقعیت را جامعه برای آنان فراهم می کند و معنی این ساخت اجتماعی سرکوب دائمی زنان بوده است . » (4)
المپ دوگوژ انقلابی فرانسوی در سال 1971 کتاب اعلامیه حقوق زن و شهروند را در پاسخ به اعلامیه حقوق مرد و شهروند انقلاب ( 1789 ) ـ که زنان را از شهروندی سیاسی فعال محروم کرد ، منتشر ساخت . » (5) در این اعلامیه دوگوژ زنان را بطور طبیعی همسنگ مردان دانسته و گفته زنان باید مانند مردان از حقوق برخوردار باشند چرا که همانند مردان انسان هستند .
آنچه مسلم است این است که زنان به گونه ای به حوزه زندگی خصوصی یعنی خانواده رانده شده اند و از دخالت در سیاست و نقشهای اجتماعی محروم شده اند . اگر چه زنان توانستند در غرب حق رای را بدست بیاوند اما این حق رأی منجر به شهروند سیاسی شدن کامل آنها و پذیرش آنها در مشارکت سیاسی نشد . البته کوششهای جنبشهای فمنیستی بی نتیجه نبوده است و در تغییر نگرشها و اصلاح بینشها نسبت به مشارکت زن تاثیر زیادی داشته است اما هنوز زنان از جایگاه لازم در مشارکت سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی و فرهنگی برخوردار نشده اند و بگونه ای مورد طرد نهادهای سیاسی رسمی واقع شده اند و مشارکت آنان هنوز در بسیاری از جوامع مورد پذیرش واقع نشده است .

راهکارهایی در بهره گیری از مشارکت اجتماعی زنان :

برای استفاده از مشارکت اجتماعی زنان و بهره گیری از حضور فعال آنان در عرصه های مختلف باید خانواده ها را از مناسبات دموکراتیک بین زن و مرد برخوردار نمود . تا زنان بتوانند علاوه بر پاسخگویی به انتظارات اجتماعی به نیازها و خواسته های خویش نیز بپردازند و بدان پاسخ مثبت دهند و این امر حاصل نمی گردد مگر در سایه شناخت و تحلیل و بررسی ماهیت مناسبات زن و مرد در خانواده ها و دستیابی به عناصر تاثیرگذار بر آنها و ارائه راهکارهایی جهت تبدیل این عناصر . در واقع آگاهی بخشی و آموزش زنان و مردان از ضروریات بهره گیری از مشارکت زنان است . اصلاح دیدگاهها و ایجاد نگرشی صحیح به زن که این امر می بایست در خلال آموزش از دوران مهد کودک تا دانشگاهها و از طریق رسانه های جمعی انجام پذیرد . تا هم مشارکت زن و نقش او در عرصه های مختلف به رسمیت شناخته شود و هم مشارکت مرد در خانه پذیرفته شود . آموزش مهارتهای لازم به زنان جهت رشد توانمندیهای آنان نیز باید مورد توجه قرار گیرد . برای این منظور ابتدا باید زنان را از موقعیت اجتماعی و منافع خود آگاه ساخت و آموزشهای لازم را به منظور کسب مهارتها و توانمند سازی آنان انجام داد چرا که زنان همواره بدلیل آن که مهارتها و تخصصهای لازم را برای تصدی مسئولیتها ندارند به کنار رانده شده اند . حال آنکه نگرش سنتی حاکم بر جوامع در مورد زن ، اساساً هیچ زمینه ای را برای متخصص شدن و توانمندی سازی زنان بوجود نیاورده است .
می بایست در کنار تاکید بر حضور زنان در نهادهای نمایندگی سیاسی ، بر کسب کامل حقوق شهروندی آنها نیز تاکید کرد . حقوق شهروندان براساس تعریف سال 1950 مارشال بر سه گروه از حقوقی که حکومت به افراد اعطا کرده متمرکز است . یعنی حقوق مدنی ، سیاسی و اجتماعی . حقوق مدنی عبارت است از : حقوق لازم برای آزادی فردی ـ آزادی شخصی ، آزادی بیان و اندیشه و دین ، حق دخل و تصرف در اموال خود و عقد قراردادهای قانونی و حقوق قضایی ( 1950 ) . حقوق سیاسی شامل حقوق انتخاب و مشارکت در هیئتهای برخوردار از قدرت سیاسی می شود و حقوق اجتماعی شامل یک طیف کامل از حق رفاه وامنیت اقتصادی گرفته تا حق سهم بری کامل از میراث اجتماعی و حق برخورداری از یک زندگی متمدانه مطابق با معیارهای رایج در جامعه است . » (6)
دستیابی به امور فوق می تواند ما را در رشد و شکوفایی تمامی افراد جامعه ، تشکیل خانواده مشارکتی بر اساس مناسبات صحیح بین اعضای آن و در نهایت ایجاد جامعه مدنی یاری نماید و زمینه های دستیابی به توسعه موزون را فراهم آورد .

پی نوشت ها:

1- سیف اللهی ، سیف الله ، جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران ، صفحه 41 و 42 .
2- همان منبع .
3- همان منبع ، صفحه 158 .
4- فصلنامه فرهنگی و پژوهشی مرکز امور مشارکت زنان ، ریحانه شماره 5 ، صفحه 211 .
5- همان منبع ، صفحه 214 .
6- همان منبع ، صفحه 216 .

منابع و مآخذ :
1- سیف اللهی ، سیف اله ، اقتصاد سیاسی ایران ، تهران ، پژوهشکده جامعه پژوهشی و برنامه ریزی المیزان ، 1374 .
2- سیف اللهی ، سیف الله ، جامعه شناسی مسائل اجتماعی ایران ، تهران : موسسه انتشارات جامعه پژوهان سینا ، 1381 .
3- افروغ ، عماد ، چشم اندازی به تحلیل طبقاتی و توسعه ، تهران : فرهنگ و دانش ، 1380 .
4- فصلنامه فرهنگی و پژوهشی مرکز مشارکت زنان ، ریحانه 4 ، تهران : دفتر مشارکت امور زنان ، پائیز 1382 .
5- فصلنامه فرهنگی و پژوهشی مرکز مشارکت زنان ، ریحانه 5 ، تهران : دفتر مشارکت امور زنان ، زمستان 1382 .
6- موسوی ، معصومه ، تاریخچه تکوین نظریه های فمنیستی ، نظریه پردازی اجتماعی کتاب توسعه 9 ، تهران : نشر توسعه ، 1374 .
7- مرتاضی ، مینو ، زن ، موانع و مشکلات ، نظریه پردازی اجتماعی کتاب و توسعه 7 ، تهران : نشر توسعه ، تابستان 1373 .
8- اونیل ، مائوریل ، ترجمه آ.زاهدی ، نقش زنان در توسعه » نظریه پردازی اجتماعی کتاب توسعه 6 ، تهران : نشر توسعه ، زمستان 1372 .
9- اوله ، ماریا ، ترجمه محمد صفوی ، مبارزه جهانی برای حقوق زن » نظریه پردازی اجتماعی کتاب توسعه 8 ، تهران : نشر توسعه ، بهار 1374 .

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید