کنکاشى درباره حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام) و درک محضر امام رضا(علیه السلام)

کنکاشى درباره حضرت عبدالعظیم حسنی(علیه السلام) و درک محضر امام رضا(علیه السلام)

نویسنده: سید صادق حسینى
در میان راویان اخبار و ناقلان آثار اهل بیت گرامى رسول اکرم(ص)، شمار محدّثانى که چندین تن از امامان معصوم(ع) را درک کرده‌اند، اندک نیست. این امر علاوه بر اهمیتى که براى شخص محدّث داشته، براى ما نیز -که پس از قرنها به بررسى احادیث آنها نظر مى‌افکنیم بسیار حایز اهمیت است.
در این میان، نام محدث عالى‌قدر شیعه و ملجأ ومأواى محبّان و دوستداران اهل بیت، حضرت عبدالعظیم حسنى(ع) درخشش ویژه‌اى دارد.
آنچه مسلّم است وى محضر امام جواد و امام هادى(ع) را درک کرده و از آنها روایات زیادى نقل نموده است. اما درباره درک زمان حضرت رضا وامام حسن عسکرى اختلافاتى وجود دارد. البته مراد، درک زمان امامت امام است، نه درک زمان حیات فقط.
درباره درک محضر مبارک حضرت عسکرى(ع) گرچه بعضى تصریح فرموده‌اند(1) که وى از اصحاب آن حضرت نیز بوده است، ولى شواهدى بیانگر عدم صحت آن است. بهترین شاهد بر این مطلب، توصیه حضرت هادى(ع) به زیارت آن بزرگوار در رى است، که خود حاکى از وفات آن جناب در عصر امامت حضرت هادى(ع) است.
بنابراین، بحث اصلى در این نوشتار درباره درک زمان حضرت رضا(ع) است، که معرکه آرا و اختلاف میان محدثان و بعضى از علماى رجال شده و عده‌اى از معاصران نیز در آن اختلاف نموده‌اند، به‌گونه‌اى که بعضى جزم به درک حضور و عده‌اى به عدم آن دارند.

ثمرات بحث
علاوه بر ثمرات علمى که بر درک حضور پرفیض امام رضا(ع) به وسیله حضرت عبدالعظیم حسنى(ع) مترتب است، سه ثمره مهم دیگر نیز به نظر مى‌رسد:
اولاً. اگر ایشان، حضرت رضا(ع) را درک نکرده باشند، بنابراین روایت یا روایات منقول وى از حضرت ثامن مرسل خواهد بود و از درجه اعتبار رجالى ساقط است. البته این به معناى صادر نشدن روایت از امام معصوم(ع) نیست و طبعاً سیاق روایت، روایات مشابه و دیگر مطالب و مرجّحات ومضعّفات رجالى نیز باید مقارنِ با روایت بررسى شوند؛ ولى آنچه مسلم است آن روایت، دیگر به طور مستقل نمى‌تواند دلیلیت داشته باشد و بدان استناد شود.
ثانیاً. با توجه به زوایاى مجهولى که درباره ورود حضرت عبدالعظیم(ع)، تاریخ ورود و مکانى که از آن حرکت کرده است، مشخص شدن اینکه عبدالعظیم(ع) از راویان حضرت رضا(ع) بوده و بررسى احتمالات مبنى بر اینکه این ملاقات (یا ملاقاتها) در ایران انجام شده یا مدینه یا جاى دیگر براى روشن شدن بعضى از نکات مجهول تاریخى مفید خواهد بود.
ثالثاً. در بررسى تاریخ تولد عبدالعظیم -که در هاله‌اى از ابهام قرار دارد نیز بسیار مؤثر است.
ذکر این نکته نیز ضرورى است که از جهت تاریخى، بعید نیست که عبدالعظیم(ع) از اصحاب امام رضا(ع) باشد، چون به عقیده برخى تولد حضرت عبدالعظیم در سال 173 هجرى و وفاتش در سال 250 تا 252 است، بنابراین، ایشان در 77 یا 79 سالگى دنیا را وداع گفته است؛ با توجه به شهادت امام کاظم(ع) در سال 183، دوران کودکى عبدالعظیم، مقارن با دهه آخر عمر حضرت کاظم(ع) بوده، و دوره امامت امام رضا(ع) -که شهادتش در سال 202 یا 203 بوده – را درک کرده و احتمالاً از آن حضرت روایت کرده، و سپس حضور حضرت امام جواد و امام هادى(ع) رسیده و از آنها حدیث نقل کرده و در دو یا چهار سال قبل از شهادت حضرت هادى(ع) ( در سال 254 ) از دنیا رفته، و حضرت هادى(ع) نیز تشویق و تحریض بر زیارت ایشان نموده‌اند.
آقاى عطاردى مى‌گوید(2):
یکى از فضلاى معاصرین در رساله‌اى که در شرح زندگى حضرت عبدالعظیم به نگارش درآورده گوید: «عبدالعظیم حسنى در سال 202 هجرى متولد شده، لیکن مأخذ این گفتار خود را ذکر نکرده است».
این گفته مدرک درستى ندارد ؛ زیرا حضرت عبدالعظیم راوى هشام بن حکم است و او در سال 198 درگذشته‌(3)، و نیز عبدالعظیم محضر مبارک حضرت رضا(ع) را درک نموده، در حالى که آن جناب در سال 203 به شهادت رسیده است.
گفتنى است که در مقام اثبات این درک حضور، به مشکلى برمى‌خوریم، و آن اینکه کتابهاى حدیثى از روایت حضرت عبدالعظیم از امام ثامن(ع) خالى است، مگر یک روایت.

تنها روایت رضوى منقول از سوى عبدالعظیم(ع):
در بعضى از نوشته‌ها آمده است که تنها روایتى را که عبدالعظیم از حضرت رضا(ع) روایت کرده، حدیثى است که عبدالعظیم در باب صوم به واسطه سهل بن سعد از حضرت نقل کرده و مرحوم صدوق در من لا یحضره الفقیه آن‌را بیان داشته است‌(4):
و روى عبدالعظیم بن عبداللّه الحسنی عن سهل بن سعد، قال: سمعت الرضا(ع) یقول: « الصوم للرؤیه والفطر للرؤیه، ولیس منا من صام قبل الرؤیه وأفطر قبل الرؤیه للرؤیه ». قال: قلت له: یابن رسول اللّه، فما ترى فى صوم یوم الشک ؟ فقال: «حدّثنی أبی، عن جدی، عن آبائه(ع) قال: قال أمیرالمؤمنین(ع): لئن أصوم یوماً من شهر شعبان، أحب إلىّ‌ّ من أن أفطر یوماً من شهر رمضان ».
سپس صدوق روایت را غریب دانسته و مى‌گوید:
قال مصنف هذا الکتاب ؛: وهذا حدیث غریب لا أعرفه إلاّ من طریق عبدالعظیم بن عبداللّه الحسنی المدفون بالرى فی مقابر الشجره، وکان مرضیاً -رضى اللّه عنه.
بدیهى است که این روایت دلالت بر درک حضور حضرت رضا(ع) نمى‌کند؛ چون عبدالعظیم روایت را از سهل بن سعد نقل کرده و او حدیث را از امام رضا(ع) شنیده است. چنانکه روایتى نیز عبدالعظیم از هشام بن حکم نقل کرده که او از امام صادق(ع) شنیده است‌(5). پس آیا مى‌توان گفت: حضرت عبدالعظیم امام صادق(ع) را نیز درک کرده است ؟
تنها روایتى که عبدالعظیم بدون واسطه از امام رضا(ع) نقل کرده، موعظه‌اى است که مرحوم شیخ مفید در الاختصاص نقل کرده است. روایت چنین است:
روی عن عبدالعظیم، عن ابى‌الحسن الرضا(ع) قال: یا عبدالعظیم، أبلغ عنی أولیائی السلام وقل لهم أن لا یجعلوا للشیطان على أنفسهم سبیلاً، ومرهم بالصدق فى الحدیث وأداء الأمانه….(6)
در اینجا به دو نکته توجه کنیم:

الف. ارسال روایت:
1 . این روایت مرسل است و به جهت ارسالش قابل اعتماد نیست، گرچه مضمون بسیار بالایى دارد؛ امّا به تنهایى، اثبات نمى‌کند که عبدالعظیم از اصحاب امام رضا باشد؛ چرا که:
اولاً. ممکن است عبدالعظیم از واسطه‌اى نقل کرده که آن واسطه در روایتْ ذکر نشده است. نیز دلیِل ظاهرى در روایت نیست که از آن بتوان فهمید عبدالعظیم بلاواسطه از امام رضا(ع) روایت کرده است؛ یعنى نمى‌توان یقین نمود که ارسال قبل از عبدالعظیم است، گرچه ظهور در آن دارد که ارسال قبل از اوست و روایت از عبدالعظیم تا امام(ع) متصل است.
ثانیاً. محتمل است مراد از ابوالحسن، ابوالحسن ثالث باشد که امام هادى(ع) است و با امام رضا(ع) اشتباه شده.

ب. عبدالعظیم در روایت کیست ؟
از آنجا که شیخ مفید وصفى براى عبدالعظیم بیان نکرده محتمل است مراد از عبدالعظیم، شخصى غیر از عبدالعظیم حسنى باشد.
با توجه به اینکه روایتى دیگر به وسیله عبدالعظیم حسنى از امام رضا(ع) نقل نشده، این احتمال عقلایى است، در صورتى که مراد از ابوالحسن، حتماً همان امام رضا(ع) باشد، ولى از طرفى دیگر با بررسى روات شیعه به شخصى عبدالعظیم نام غیر از عبدالعظیم حسنى -که مناسبت طبقاتى داشته باشد نیز برخورد نمى‌کنیم، خصوصاً شیخ مفید در الاختصاص، فقط در یک جاى دیگر نامى از عبدالعظیم آورده که مراد از آن قطعاً عبدالعظیم حسنى است.
روایت دیگر الاختصاص چنین است:
أحمد بن الحسن، قال: حدثنا عبدالعظیم بن عبداللّه، قال: قال هارون الرشید لجعفر بن یحیى البرمکی: إنی أحبّ أن أسمع کلام المتکلّمین….(7)

عبدالعظیم وقصد زیارت حضرت رضا(ع)
برخى بر این عقیده‌اند که عبدالعظیم(ع) براى زیارت حضرت رضا(ع) به ایران آمده، ولى خدمت حضرت نرسیده است. واعظ تهرانى در ابتداى روح و ریحان دهم از کتاب جنه النعیم مى‌گوید:
و بعضى نقل کرده‌اند: به عزم زیارت مرقد منوّره مطهر حضرت رضا(ع) از سرّ من رأى بیرون آمد و به بلاد خراسان متوجه گردید. چون به شهر رى وارد شد، زمانى به جهت زیارت قبر مطهر حضرت حمزه بن موسى بن جعفر (ع) توقف فرمود، و امر آن بزرگوار مخفى بود، و کسى آن جناب را نمى‌شناخت تا آنکه دوستان و شیعیان در خفا خدمتش رسیدند، و اطلاع از حالات حسنه‌اش پیدا کردند، و مسائل حلال و حرام خودشان را سؤال نمودند، و کمال تقرّب آن جناب را به امامین همامین(ع) یافتند و بر ارادت و خلوص ایشان افزود. پس نگذاردند آن جناب حرکت نماید.
سپس مى‌افزاید:
و اگر این قول اخیر را تصدیق نماییم، بعید نیست از آن‌که حضرت عبدالعظیم (ع) به زیارت لقاى حضرت رضا(ع) مشرف نشده بود و خواست اداى حق امام ثامن ضامن را نموده باشد. سایرین از ائمه طاهرین، بنا بر حدیث مشهور که فرمودند: «هر امامى بر این امت حقّى دارد، اگر کسى خواهد حق ایشان را ادا نماید، باید به زیارت ایشان رود».
لکن پس از آن، توجیهى درباره تنصیص حضرت رضا(ع) بر زیارت عبدالعظیم نقل کرده که قابل قبول نیست و به زودى وجه آن را نقل خواهیم کرد. وى در ادامه گفتارش مى‌گوید:
وبیاید در اقوال علما قولى که در کتاب رجال، داعى دیده است: حضرت رضا(ع) تنصیص فرمود به زیارت حضرت عبدالعظیم و ثوابى براى زایران بزرگوار بیان نمود. پس حسن حالت آن جناب مقتضى بوده است که به زیارت حضرت رضا(ع) رود و آن جناب هم قبل از وفات و ملاقات حضرت عبدالعظیم زیارتش را از دوستانش بخواهد.

بررسى کلام اهل فن:
رجالى کبیر علامه مامقانى در تنقیح المقال پس از اینکه از ابن بابویه در ثواب الأعمال حدیث فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) از امام هادى(ع) را نقل کرده‌(8) مى‌گوید:
وفیه دلاله على فضل زیارته وعلى کونه فی زمان الهادى(ع) میّتاً.(9)
این حدیث دلالت مى‌کند بر اینکه حضرت عبدالعظیم در زمان امام هادى(ع) از دنیا رفته، لذا حضرتش امر به زیارت او مى‌کند، سپس علاوه بر اینکه قول مبنى بر حیات عبدالعظیم در زمان عسکرى(ع) را ردمى کند، نسبت دادن زیارت عبدالعظیم را به امام رضا(ع) بى‌معنا مى‌داند ومى‌گوید:
فعدّ الشیخ(ره) ایاه من أصحاب أبى محمد الحسن العسکرى(ع) لا معنى له، کما لا معنى لما حکى عن ثانى الشهیدین، من نقله عن بعض النسابین نسبه إلى الرضا(ع) التنصیص على زیارته.
آنگاه عبارت شهید ثانى را در تعلیقه‌اش بر الخلاصه نقل کرده و مى‌گوید:
وهو اشتباه غریب ضروره أن عبدالعظیم لم یکن متوفیاً فى زمان الرضا(ع)، حتى ینص على زیارته.
عبدالعظیم در زمان امام رضا(ع) از این دنیا نرفته بود تا حضرت بر زیارتش تصریح کند.
سپس علامه مامقانى التفات جالبى درباره منشأ این اشتباه فرموده و مى‌گوید:
گمانم آن است که روایت تنصیص ابوالحسن(ع) بر زیارت عبدالعظیم بوده، و مراد راوى از ابوالحسن، ابوالحسن ثالث بوده -که امام هادى(ع) است و شهید ثانى گمان کرده مراد از ابوالحسن، امام رضا(ع) است، و ابوالحسن را تبدیل به رضا کرده است‌(10).
مرحوم آیه اللّه خوئى نیز مى‌گوید(11):
إنّ جلاله مقام عبدالعظیم(ع) وایمانه و ورعه غنیّه عن التشبّث فى اثباتها بالروایات الضعاف مثل ما روى عن بعض النسابین عن الرضا(ع) قال: «من زار قبره وجبت له الجنه»، مع أن المتحصّل من کلمات أصحابنا أن عبدالعظیم لم یدرک الرضا(ع) فضلاً عن أن یکون متوفى فی حیاته، فما ذکره بعض النسابین وهم جزماً، فهذه المرسلات غیر قابله للتصدیق؛
جلالت مقام وایمان وورع عبدالعظیم(ع) ما را از تمسک به روایات ضعیف مثل آنچه بعضى از علماى انساب روایت کرده‌اند که حضرت رضا(ع) فرمود: کسى که قبرش را زیارت کند بهشت بر او واجب است، بى‌نیاز مى‌کند. علاوه بر اینکه ماحصلِ کلمات اصحاب ما این است که عبدالعظیم(ع) حضور حضرت رضا(ع) را درک ننمود تا چه رسد به اینکه در زمان حضرتش وفات یافته باشد. پس مطلب بعضى از نسابه‌ها قطعاً اشتباه بوده و این‌گونه مرسلات قابل قبول نیستند.

توجیه مرحوم شوشترى
مرحوم شوشترى در قاموس الرجال‌(12) توجیهى دیگر فرموده و آن اینکه:
روایات منقول از حضرت رضا مربوط به زیارت قبر حضرت معصومه است و ناقل به اشتباه آن را در مورد حضرت عبدالعظیم دانسته است.
این توجیه دو اشکال دارد:
أولاً. اگر نسبت چنین اشتباه‌هایى به ناقلان و راویان اخبار بدهیم، دیگر هیچ چیزى مورد اعتماد باقى نمى‌ماند و اساساً نسبت اشتباه دادن دلیل مى‌خواهد.
ثانیاً، در ارجاع ضمیر به حضرت معصومه(ع) « قبرها » و در ارجاع به حضرت عبدالعظیم « قبره » به کار مى‌رود و این دو براى عرب زبان قابل اشتباه نیست.
به هر حال، التفاتى که علامه مامقانى نموده و آیه اللّه خوئى نیز در عباراتش آن را تأیید کرده قابل قبول است.

توجیه کجورى و اخبار به غیب
مرحوم کجورى در جنه النعیم بعید ندانسته که حضرت رضا(ع) به زیارت حضرت عبدالعظیم(ع) تنصیص فرموده باشد و مى‌گوید:
و استبعاد و استیحاشى ندارد اخبار آن بزرگوار به امر مستقبل و تشویق اهل رى بر زیارت حضرت عبدالعظیم ؛ از آنکه امام(ع) به عقیده شیعه اثناعشریه به ما کان و ما یکون و ما هو کائن عالم است و آنچه الى یوم القیامه از کتم عدم به فضاى شهود و بروز مى‌رسد و احادیث صحیحه کتاب «اصول کافى» شهادت بر صدق مقصود و مراد البته دلالت دارد.(13)
با توجه به آنچه از علامه مامقانى نقل شد و خود کجورى نیز بدان معترف است، حضرت عبدالعظیم(ع) حضور حضرت رضا(ع) را درک نکرده است. بنابراین، این امر باید حالت « اخبار به غیب » داشته باشد، و ائمه معصومین(ع) بنایشان در حالات عادى، اخبار به غیب نبوده است و فقط در مواردى که مى‌خواسته‌اند اتمام حجّت نمایند یا اعجازى نشان دهند، اخبار به مغیّبات مى‌نموده‌اند.
در اینجا وجهى ظاهر -که حضرت به جهت آن، این تشویق را نموده باشد وجود ندارد، خصوصاً با توجه به اینکه امامان بعدى مى‌توانسته‌اند ترغیب به زیارت حضرت عبدالعظیم را بیان کنند.
علاوه بر اینکه لسان خبر « من زار قبره وجبت له الجنه » لسان اخبار به ماضى است نه اخبار به مستقبل.
اگر اشکال شود که در مورد حضرت معصومه(س) نیز روایاتى مشابه داریم و ممکن است در مورد حضرت عبدالعظیم نیز به همان گونه باشد، مى‌گوییم اِخبار در مورد حضرت معصومه به لفظ آینده است، یعنى در خبر «سَتُدْفَنُ» آمده که صریح است در اینکه در آینده دفن خواهد شد…
به عنوان نتیجه باید گفت که هر چند در ک حضور امام رضا(ع) از سوى عبدالعظیم(ع) ناممکن نیست، امّا دلیلى بر آن یافت نمى‌شود.

پی نوشت:

1. مثلاً میرداماد (م 1040ق) در شرعه التسمیه، ص 45 مى‌گوید:
عبدالعظیم المدفون بمشهد ( بمسجد ) الشجره بالرى… وقد أدرک من الأئمه الجواد والهادى والعسکرى(ع).
البته مستند اصلى این نظر، قول مرحوم شیخ طوسى است که در رجال خود ( رجال الطوسى،ص 433) عبدالعظیم را از اصحاب ابى محمد حسن عسکرى(ع) دانسته است.
توضیح اینکه امامت حضرت عسکرى(ع)، پس از شهادت امام هادى(ع) جمادى الاخره 254 شروع مى‌شود و تا شهادت آن حضرت در سامرا، 8 ربیع الأول 260 ادامه مى‌یابد.
2. عبد العظیم الحسنى حیاته و مسنده (زندگانى حضرت عبدالعظیم‌ع )، ص 63.
3. بلکه 199 چنان‌که ایشان در صفحات 208 و 218 از همان کتاب بدان تصریح کرده است.
4.من لا یحضره الفقیه، ج 2، ص‌128، ح 1929.
5. ر.ک: اصول الکافى، ج 1، ص‌424، کتاب الحجه، ح 63، باب فیه نکت ونتف من التنزیل فی الولایه.
6. ر.ک: الاختصاص، ص 247 ( انتشارات اسلامى )؛ بحار الأنوار ، ج‌71، ص‌230، ح 27.
7. الاختصاص، ص 96.
8. کامل الزیارات، ص 537، ح 828: حدثنی علی بن الحسین بن موسى بن بابویه، عن محمد بن یحیى العطار، عن بعض أهل الری، قال: دخلت على أبی الحسن العسکرى(ع) فقال: «أین کنت ؟» فقلت: زرت الحسین بن على(ع).
فقال: « أما لو زرت قبر عبدالعظیم عندکم، لکنت کمن زار الحسین(ع) ».
9. تنقیح المقال، ج 2، ص‌157.
10. همان، ج 2، ص‌157: وظنى أن الراوى روى تنصیص أبى الحسن(ع) على زیارته مریداً بأبى الحسن(ع) الثالث وهو الهادى (ع)، فاشتبه الشهید الثانى وزعمه الرضا(ع) فأبدله به، فتدبّر جیداً.
11. معجم رجال الحدیث، ج 10، ص‌54.
12. قاموس الرجال، ج 5، ص‌345 – 347.
13. جنه النعیم، ج 3، ص‌398 ( چاپ محقق).
منبع: فصلنامه علوم حدیث

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید