در پاسخ به ادعای بالا باید گفت:
تشریع حکم قصاص به عنوان عقوبت مناسب برای قاتل نفس محرّمه، یکی از مهمترین دلایل عظمت و ارزش حیات انسان از دیدگاه اسلام است. حکم قصاص در منطق قرآن کریم روزنهای است به سوی حیات واقعی.
قصاص، از یک سو ضامن حیات و امنیت اجتماعی است و از سوی دیگر مایه حیات قاتل است چرا که یادآوری عواقب عمل “قتل به ناحق” تا حد زیادی او را از ارتکاب این عمل باز میدارد و به این ترتیب، جامعه نیز از شر و فساد افراد شرور و فاسد در امان میماند.
از منظر اسلام، حیات انسان، به عنوان یکی از آثار رحمت الهی، از اهمیت فوق العادهای برخوردار است. تشریع حکم قصاص و بیان شرایط آن در قرآن کریم1 و ضرورت اجرای آن در حقوق کیفری اسلام، نشانگر اهتمام و عنایتی است که برای حفظ تمامیت جسمی و زندگی انسانها قائل است. فلسفه اصلی تشریع این حکم، برپایی عدالت کیفری در جامعه است. قصاص دریچهای به سوی زندگی واقعی است؛ چنان که خداوند فرمود:
“و لکم فی القصاص حیوه یا اولی الالباب لعلکم تتقون”2 و برای شما در قصاص حیات و زندگی است ای صاحبان خرد تا شما تقوا پیشه کنید.
آیه شریفه که از ده کلمه ترکیب یافته و از نگاه فصیحان و بلیغان، در طول تاریخ ادب عربی، در نهایت فصاحت و بلاغت است، بیانگر یک قانون قرآنی است. قانونی که ضامن حیات و پاسدار زندگی است.
از یک سو ضامن حیات جامعه است، زیرا اگر حکم قصاص وجود نداشته باشد و افراد شرور احساس امنیت کنند، نظم و امنیت اجتماعی به هم خورده و جان انسانهای بیگناه و ناتوان در معرض خطر قرار خواهد گرفت.
از سوی دیگر ضامن حیات قاتل است، چرا که جنبه بازدارندگی دارد و یادآوری عواقب خطرناک قتل، تا حدودی او را از فکر خیانت و انسان کشی باز میدارد.
اضافه بر این، توصیه اسلام مبنی بر رعایت اعتدال و برابری در قصاص، مهمترین عامل جلوگیری از گسترش انتقام و مبارزه با سنتهای جاهلی به شمار میرود و به این ترتیب نیز مایه حیات جامعه است؛ چه این که در گذشته، گاه یک قتل موجب چندین قتل میشد. روحیه انتقامگیری در عصر جاهلیت ( در شرق و غرب) حد و معیاری نداشت. اسلام به این شیوه غلط پایان داد و پدیده قتل و قصاص را قانونمند ساخت. جمله “لعلکم تتقون” در ذیل آیه شریفه قصاص، در واقع هشداری است برای پرهیز از هرگونه تعدی و تجاوز، که حکم حکیمانه قصاص در اسلام را به صورت احسن تکمیل میکند.
در کنار توصیه به اعتدال در قصاص، تجویز عفو همراه با قصاص در اسلام یک مجموعه کاملاً منطقی است که آثار و برکات فراوانی بر اجرای آن مترتب است.
به این ترتیب اهمیت مرگ و حیات یک انسان از نظر قرآن کاملاً آشکار میگردد. با توجه به این نکته که آیات مربوط به قصاص در محیطی نازل گردید که خون انسان، مطلقاً در آن ارزشی نداشت، عظمت قانون قصاص آشکار میگردد. پس فلسفه تشریع قصاص، تأمین حیات انسانها است و قصاص یک قانون قرآنی است که اجرای آن آثار و برکات فراوانی دارد.3
در نتیجه قصاص در اسلام تشریع یک قانون است که از جهات گوناگون ضامن حیات و سعادت انسانها است. آثار و برکات فراوانی بر اجرای این قانون حکیمانه الهی مترتب است. یکی از آنها جلوگیری از گسترش انتقام است.
کسانی که امروز با پز روشنفکری، به جنگ احکام ضروری اسلام و از جمله قانون مترقی و انسانی قصاص، آمدهاند به جای همدلی با خانواده مقتول و در نظر گرفتن ارزش و قیمت خونی که به ناحق ریخته شده است، برای قاتل و جانی بی رحم و مروت ، دل میسوزانند و سینه چاک میکنند. به راستی اگر فرزندان و عزیزان خود آنان نیز به ناحق کشته شوند، باز هم با همین سوز و گداز به دفاع از قاتل و لزوم حفظ جان او خواهند پرداخت.
منابعی برای مطالعه درباره حکم قصاص:
1ـ طباطبایی، سید محمد حسین، ترجمه تفسیر المیزان، دفتر انتشارت اسلامی، بی تا، ج 1، ص 670 ـ 655.
2ـ ناصر مکارم شیرازی و همکاران، تفسیر نمونه، ج 1 و ج 4.
3ـ شمس ناصری، محمد ابراهیم، بررسی تطبیقی مجازات اعدام، قم، مرکز انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی 1378.
4ـ عباس زاده اهری، جرمها و مجازاتها در اسلام، تبریز، آیدین، 1378.
5ـ محمد گیلانی، محمد، حقوق کیفری در اسلام، تهران، المهدی 1362.
6ـ ابن الجوزی، عبدالرحمن بن علی، القصاص والمذکورین، بیروت، دارالمشرق، 1986 م.
7 ـ پیرزاده، احسان الله، قصاص و متفرعات آن، تهران، آفرینه 1378.
8 ـ مدنی کرمانی، عارفه، اجرای احکام جزایی، تهران، مجمع علمی و فرهنگی مجد 1374.
9ـ محمدی ابوالحسن، حقوق کیفری اسلام، ترجمه حدود و تعزیرات، قصاص و دیات از کتاب شرایع الاسلام محقق حلی و مسالک الافهام شهید ثانی، تهران، مرکز نشر دانشگاهی 1374.
10ـ فیض، علیرضا، مقارنه و تطبیق در حقوق جزای عمومی اسلام، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، چاپ 5، 1379.
11ـ قانون مجازات اسلامی، تدوین هوشنگ ناصرزاده، تهران، نشر دوران، نشر دیدار، 1375.
پینوشتها:
1 . سوره بقره آیه 178 و 179، سوره نساء آیه 95 و 96، سوره مائده آیه 32 و 45، سوره اسراء آیه 33، سوره شوری آیه 41 و 42.
2 . سوره بقره آیه 179.
3 . ر، ک، تفسیر نمونه، ج 2، ذیل آیه 178 و 179 سوره بقره.