نقد و بررسی:
برخی از علل و دلایل این محدودیتها در حوزه مسایل جنسی از قرار زیر است:
1. عدم رغبت به ازدواج: اگر آزادی جنسی به صورت مطلق در یک جامعه رواج پیدا کند، دیگر میل به ازدواج و تشکیل خانواده در آن جامعه کم میشود و حتی میزان جمعیت یک کشور به خطر میافتد. مسلماً با از بین رفتن یک جمعیت، هویت و فرهنگ و دیگر مختصات هویتی و اجتماعی آنان از میان خواهد رفت و این بحران را امروزه در جوامع غربی و به اصطلاح پیشرفته شاهد هستیم. شما میتوانید به آمارهای زاد و ولد و میزان جمعیت کشورهای شمال اروپا و اروپای غربی، کشورهایی مانند انگلستان، ایتالیا، سوئد، هلند، و غیره نگاه کنید که رشد جمعیت در آن کشورها منفی است. یعنی میزان مرگ بیشتر از تولد است. در برخی کشورهای غربی برای رفع مشکل جمعیت به پدیده مهاجرپذیری روی آوردهاند که مشکلات خاص خود را دارد. مثلا طبق آمارها در سال 2004 میلادی در کشور سوئیس و هلند مهاجرت از سایر ملل به این دو کشور نسبت به سال قبل دو برابر شده است.
یکی از علل مهم این مسائل، آزادی جنسی است که در آغاز قرن بیستم در این کشورها شروع شد.
2. ایجاد تزلزل در خانوادهها: در صورت وقوع آزادی جنسی به صورت مطلق در یک جامعه، ارکان خانواده متزلزل میشود. در این گونه جوامع اگر یک خانواده تشکیل شود، با وجود این مسئله، خطرات زیادی این خانواده را تهدید میکند. چون کم کم میل به حفظ خانواده از بین می رود و هر کدام از اعضای خانواده در پی مسائل خود میروند و بسا کودکانی بیسرپرست بر جای میمانند و چه پدران و مادران سالمندی که حتی فرزندان خود را تا آخر عمر نمیبینند. چون افراد خانواده ممکن است، تشکیل یک خانواده را بر اساس مسائل جنسی بنگرند و از اهداف بالاتر و والاتر باز بمانند و به ارزشهای انسانی توجه نکنند.
3. شهوتسالاری در جامعه: در جامعهای که ازادی بدون مرز جنسی وجود دارد، آنچه که حاکم است شهوتسالاری است؛ یعنی روابطی که ممکن است بین زن و مرد ایجاد شود، تماماً در مسیر تخلیه نمودن شهوات جنسی است. افراد به دنبال این هستند که زیباترینها را که پایانی هم ندارند، برای خود بگیرند. و هر روز دلزدگی و چشم به دنبال کسی دیگر بودن برای آنها تداوم دارد.
4. از بین رفتن فضائل و خصائص انسانی: در جامعه آزاد جنسی، دیگر آن فضائل والای انسانی یافت نمیشود؛ آن چیزهایی که موجب تمایز حقیقی بین انسان و حیوان است مانند خدا محوری، توجه به آرمانهای انسانی، وجود روحیه ایمان و تقوا،… در چنین جامعهای چون همه چیز بر اساس شهوت توجیه میشود قالبهای ارزشی فرو میریزد و نقشها نه بر اساس نقشهای انسانس که تنها بر اساس نقشهای جنسیت زده معنا مییابد! به عنوان مثال دیگر پدر و مادر آن ارزش و اهمیت بالای خود را از دست میدهند، چون کار آنها از منظر آزادی جنسی، فقط یک مسئله شهوانی است نه چیز دیگر.
5. عدم کارائی نقشها در نظام خانواده: در صورت وقوع آزادی جنسی در یک جامعه، دیگر هر نقشها در یک خانواده کارائی لازم خود را ندارد چون هر کس به دنبال مسائل شهوانی خود میرود. در این جوامع چه پدرانی که از وظیفه پدری غافلند و چه مادرانی که توجه به بذل محبت به کانون خانواده ندارند و چه فرزندانی که هیچ وظیفهای برای خود در قبال والدین قائل نیستند؛ چون هر کدام از اینها ممکن است سرشان در جائی دیگر گرم و مشغول باشد.
6. به وجود آمدن و انتقال بیماریهای خطرناک: آزادی جنسی موجب پیدایش بسیاری از بیماریهای خطرناک و مسری است. در عصر حاضر این بیماریها شامل گروهی از بیماریهای واگیردار است که بیشتر اوقات از راه آمیزش جنسی منتقل میشوند که به سه نوع مهم ایدز، سیفلیس و سوزاک اشاره میشود.
به عنوان مثال، عامل سندروم نارسایی ایمنی اکتسابی (ایدز) یک ویروس به نام HIV ( ویروس نارسایی ایمنی انسان) است که دستگاه ایمنی انسان را از بین میبرد. این بیماری فراگیر، جهانی بوده و میلیونها نفر را مبتلا کرده است و اغلب آنان را به کام مرگ کشانده است. بنابر نظر سازمان بهداشت جهانی (W.H.O) از زمان آغاز بیماری در سال 1981 در آمریکا (لوس آنجلس) تا کنون بیش از 10-8 میلیون نفر بزرگسال و حدود یک میلیون کودک مبتلا شدهاند. سازمان بهداشت جهانی برآورد نموده که تا سال 2000 میلادی، حدود 40 ـ 80 میلیون نفر مبتلا در سراسر جهان وجود داشته که گزارش نشدهاند. بیشتر موارد بیماری در اشخاص 49-20 ساله میباشد که از نظر جنسی فعال هستند. راه انتقال این بیماری بیش از 90-85% از راه آمیزش جنسی است و گروه های مردان همجنس باز ـ افراد بی بند و بار جنسی، مهمترین گروههای پرمخاطره هستند.1
7. افزایش جرم و جنایت به خاطر مسائل جنسی: دقت در آمارهای کشورهایی که در آنها آزادی جنسی وجود دارد به خوبی نشان میدهد که میزان فراوانی از جنایات، قتل و کشتار به خاطر مسائل جنسی انجام میشود. اگر به آمارها نگاه کنیم میبینیم آمار تجاوز به عنف در این کشورها بالا است و این مسئله اثرات روانی، اجتماعی بدی در جامعه میگذارد.
8. از بین رفتن امنیت جسمی و روحی:
در چنین جامعههایی، دیگر زنان آن جامعه امنیت جسمی، روحی ندارند و همیشه به خاطر مسائل جنسی در هراس هستند و همیشه ترس از تجاوز و غیره را دارند و لذا اثرات روحی نامطلوبی بر آنها میگذارد و لذا کارائی آنها را پائین میآورد.
9. ولادت های ناپاک: وقتی آزاد جنسی به صورت مطلق باشد، موجب پیدایش کودکان نامشروع میشود. چه کودکانی که پدر و مادر آنها معلوم نیست چه کودکانی که هر چند پدر و مادرشان معلوم است اما به صورت نامشروع بع دنیا آمدهاند. این مسأله موجب احساس بیهویتی و احساس بیریشه بودن برای این انسانها در مراحل بعدی زندگی میشود و اثرات بد و نامطلوبی بر شخصیت آنها میگذارد. این انسانها که بعدا وارد اجتماع میشوند در بیشتر موارد سرمنشأ فساد و تباهی در جامعه میشوند.
10. شکسته شدن حرمتها: وقتی شخصی مرتکب روابط نامشروع جنسی میشود و یا زنی که به عنوان مُبلّغ کالائی با وضعی زننده است. حرمت او توسط خود او در جامعه شکسته شده و دیگر افراد جامعه برای او حرمتی قائل نیستند و در محافل مختلف، هر کدام به نوعی درباره او سخن میگویند و هیچ مانعی هم نمیبینند. چون خود شخص برای خود حرمتی قائل نبود.
این موارد گوشهای از مسائلی بود که در روابط آزاد جنسی وجود دارد و مخالف اهداف ازدواج است که آن اهداف عبارتند از:
1. تأمین نیاز جنسی. 2. تأمین نیاز روانی 3. حفظ بقای نسل. 4. تربیت نسل. 5. سلامت اجتماعی. 6. برنامهریزی طولانی برای زندگی.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. شهید دکتر پاک نژاد، سید رضا، کتاب اولین دانشگاه و آخرین پیامبر مجلدهای 19 و 16، با عنوان حجاب و بهداشت بدن، انتشارات بنیاد فرهنگی شهید پاک نژاد، تهران، چاپ دوم، زمستان 64 و آذرماه 65.
2. پسندیده، عباس، کتاب پژوهشی در فرهنگ حیاء، نشر دارالحدیث، قم، چاپ اول، 1383.
3. قطب، محمد، کتاب جامعه شناسی تاریخی زن، مترجم، محمد علی عابدی، چاپ دیبا، انتشارات البرز.
4. ژان میشل بست، کتاب جامعه شناسی جنایت، مترجم، فریدون وحیدا، نشر آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ اول 1372.
پینوشتها:
1 . دکتر نور محمدی، جزوه جمعیت و تنظیم خانواده، چاپ مؤسسه آموزش عالی باقر العلوم، قم، سال تحصیلی، 82 ـ 81.
2 . دکتر نور محمدی، جزوه جمعیت و تنظیم خانواده، چاپ مؤسسه آموزش عالی باقر العلوم، قم، سال تحصیلی 82-81.
3 . آیت الله جوادی آملی، عبدالله، انسان در اسلام، انتشارات رجاء، تهران، چاپ اول، 1372، صفحات 90 و 91.