اجبار زنان به حجاب در جمهوری اسلامی با اجبار زنان به بی‌حجابی در حکومت رضاخان چه تفاوتی دارد؟! هر دو نقض حق آزادی و کرامت زن است!

اجبار زنان به حجاب در جمهوری اسلامی با اجبار زنان به بی‌حجابی در حکومت رضاخان چه تفاوتی دارد؟! هر دو نقض حق آزادی و کرامت زن است!

نقد و بررسی:
در ابتدا باید به نکاتی توجّه داشت:
1. زنانی که در جمهوری اسلامی دارای حجاب‌اند، اکثریت زنانی هستند که بر اساس اعتقادات خود حجاب را انتخاب کرده‌اند، نه به جهت اجباری از سوی جمهوری اسلامی اعمال می‌شود. دینی بودن و مسلمان بودن جامعه ایرانی موجب گردیده است تا اکثریت زنان جمهوری اسلامی با انتخاب و اختیار خود حجاب را بپذیرند و البتّه زنان مسلمان ایرانی همان گونه که رهبر انقلاب جمهوری اسلامی فرموده‌اند با فلسفه حجاب آشنا هستند و می‌دانند که عفت زن مهم‌ترین عنصر برای شخصیت زن است. عفت  زن وسیله‌ای است برای تعالی شخصیت زن، برای تکریم زن در چشم دیگران، حتی در چشم خود مردان شهوت‌ران و بی‌بند و بار!!! عفت زن مایه احترام است و این مسئله حجاب و محرم و نامحرم و نگاه کردن و نگاه نکردن، همه اینها به خاطر آن است که این قضیه عفاف سالم نگه داشته شود.1
2. برخلاف آنچه در نکته اوّل گفتیم اکثر کسانی که در زمان رضاخان بی‌حجاب شدند به جهت اجبار حکومت پهلوی و با زور و تهدید بود نه انتخاب آزادانه زنان ایرانی؛ اینک گوشه‌هایی از تاریخ دوره رضاخان در باب حجاب به عنوان شاهد متذکر می‌شویم:
الف) یکی از استعمارگران انگلیسی می‌گوید: “در مسئله بی‌حجابی زنان باید کوشش فوق‌العاده به عمل آوریم تا زنان مسلمان به بی‌حجابی و رها کردن چادر، مشتاق شوند…”2 رضاخان در ایران مجری این طرح بود که یکی از نمونه‌های برخوردهای خشونت‌آمیز رضاخان، کشتار مردم در قضیه گوهرشاد است. بنابر گزارش‌های تاریخی “در مشهد صبح روز جمعه 10 ربیع سال 1354 قمری مصادف با 20 تیر 1314 مردم را متفرق ساختند و 100 نفر کشته و زخمی شدند. شنبه 11 ربیع مردم در مسجد با چماق و بیل و داس برای دفاع جمع شدند. زنان وسط مسجد گوهرشاد چادر زده و حاضر بودند. مسلسل‌های سنگین، بالای مسجد و عدّه‌ای مزدور داخل مسجد بودند. در نیمه‌های شب، حمله آغاز شد 2 الی 5 هزار نفر را کشتند و 500 نفر را دستگیر کردند. می‌گویند 56 کامیون جنازه را بردند و این تظاهرات و… اعتراض به کشف حجاب بود.3 همچنین “در تبریز زمانی که مردم دعوت مجاهدان را قبول کرده و دکاکین خود را بستند پس از چند روز دولتیان مردم را مرعوب نموده و عرصه را بر آنان تنگ نموده بودند.”4
3. در سال 1313 شمسی به آموزش و پرورش ابلاغ شد که لازم است معلمان و دانش‌آموزان بدون حجاب در مدرسه حاضر شوند و روز 17 دی ماه 1314 قانون اجباری کشف حجاب به سرتاسر کشور ابلاغ شد و از آن پس زنان از حضور درخیابان‌ها و معابر عمومی و مجالس با حفظ حجاب منع شدند. از آن پس به تمامی صاحب منصبان شهرها و شهرستان‌ها، وکلا، معلمین و افراد شاغل در ادارات تکلیف شد که با همسران بدون حجاب، در مجالس شرکت کنند و آنان که حاضر نشدند، مورد تعقیب قرار گرفته از کار برکنار شدند. عدّه‌ای از زنان مسلمان با پوشیدن پالتو و مانتو و سر کردن چارقد و شال گردن یا استفاده از کلاه‌های بزرگ، سعی کردند حجاب‌های اسلامی خود را حفظ کنند امّا دولت در خردادماه 1315 با صدور بخشنامه‌ای استفاده از چادر را ممنوع اعلام کرد.
پاسبان‌ها و مأموران دولتی هر زن محجبه‌ای را در کوچه و خیابان می‌دیدند به تعقیب وی می‌پرداختند و گاه تا داخل خانه‌ها میرفتند تا چادر و روسری از سر زنان بکشند.5
با توجّه به دو نکته که گذشت اینک تفاوت‌های منع بی‌حجابی در جمهوری اسلامی و اجبار و الزام زنان به حجاب در حکومت رضاخان را متذکر می‌شویم:
1. الزام‌آوری در جامعه باید بر اساس قانون باشد و مبنای قانون نیز یا پذیرش مردم است (بر اساس مکاتب لیبرالی غرب) و یا بر مبنای اراده الهی است (بر اساس اسلام).6 الزام رضاخان بر اساس پذیرش مردمی نبود؛ بلکه همان گونه که گذشت با ارعاب و تهدید و کشتار مردم همراه بود و این برخلاف قوانین جمهوری اسلامی ایران و از جمله لزوم حجاب در جامعه است که بر اساس پذیرش مردم صورت گرفته است. البتّه شکی نیست که قوانین جمهوری اسلامی علاوه بر پذیرش مردمی دارای مبنای صحیح عقلانی و دینی نیز می‌باشد و لذا مطابق با اراده الهی نیز هست. از باب نمونه منع بی‌حجابی به جهت مصونیت جامعه از آلودگی‌های اخلاقی و تحقق عفت عمومی است و این بر خلاف قوانین رضاخانی است که جز از زور و استبداد مایه نمی‌گرفت و عاری از هر گونه بود منطق و استدلال بود.
2. در حکومت اسلامی آنچه در دایره خصوصی و شخصی فرد رخ می‌دهد مورد منع حکومتی قرار نگرفته است هر چند ممکن است منع شرعی داشته باشد؛ امّا آنچه که از حوزه شخصی فراتر رود و احیاناً با سرنوشت انسان‌ها گره می‌خورد اگر بر مبنای صحیح عقلانی و مصالح جامعه نباشد از آن جلوگیری به عمل می‌آید و این به جهت مصون ماندن جامعه از کجی‌ها و آلودگی‌ها و با هدف زمینه‌سازی برای رشد و تعالی انسان‌هاست.
این برخورد اسلام کاملاً عقلی و منطقی است؛ بر خلاف تلقی جوامع غربی که آزادی‌های فردی را به میزانی مشروع می‌دانند که مایه سلب آزادی دیگران نشود و به مصالح جامعه لطمه وارد نسازد. تفاوت اساسی میان بینش اسلام و غرب در این زمینه، این است که در اسلام رعایت حریم انسانیت نیز ضروری و جزو مصالح فرد و جامعه است و از این رو آنچه انسانیت را مورد تهدید قرار دهد از دیدگاه اسلام مشروع نیست و در موارد هتک حریم عمومی اجتماع، دارای مجازات‌هایی می‌باشد؛ مانند اشاعه فحشا و منکرات در جامعه به نام حق آزادی بیان.
3. تفاوت دیگر تفاوتی است که میان خود بی‌حجابی و حجاب وجود دارد. زنی که بدون رضایت خود با حجاب است تنها سلب آزادی او شده است و مصالح و آزادی دیگران که خواستار حجابند تأمین شده است، در حالی که زنی که با حجاب است تنها خود را مقید نموده است و محدودیتی برای دیگران ایجاد نکرده است. در اسلام از آن رو که مصلحت جمع بر مصلحت فرد مقدم است (البتّه در صورتی که مصلحت جمع، مصلحتی عقلانی و منطقی باشد که در این‌ جا منظور، نیاز جمع به عفت عمومی است برای اخلاق صحیح اجتماعی)، از بی‌حجابی در جامعه ممنوعیت به عمل آمده است. بنابر این الزام و اجبار رضاخان الزامی برخلاف آزادی و مصالح جمع بود، در حالی که الزام به حجاب در جمهوری اسلامی در راستای آزادی و مصالح جامعه است.

معرفی منبع جهت مطالعه بیشتر:
حجاب از دیدگاه قرآن و سنّت، فتحیه فتاحی‌زاده، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، چاپ اوّل، 1373، فصل نهم.

پی‌نوشت‌ها:
1 . محمد رضا زیبایی‌نژاد و محمد تقی سبحانی، درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، ج اوّل. ص 208، انتشارات دارالثقلین قم، چاپ اوّل، 1379 ش.
2 . سینا واحد، قره العین (درآمدی بر تاریخ بی‌حجابی در ایران)، ص 40 مؤسسه تحقیقاتی و انتشاراتی نور، 1363 ش.
3 . سینا واحد، قیام گوهرشاد، ص 45 به نقل از حجاب از دیدگاه قرآن و سنّت، فتحیه فتاحی‌زاده، ص 181، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی قم، 1373 ش.
4 . قیام آذربایجان در انقلاب مشروطیت، ص 80، کریم طاهرزاده، به نقل از فتاحی‌زاده، ص 182.
5 . درآمدی بر نظام شخصیت زن در اسلام، ص 161 ـ 158.
6 . فلسفه حقوق، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره) ، ص 76، چاپ دوّم، 1377 س.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید