نقد و بررسی:
1. در وجوب اصل پوشش شرعی زن، در میان هیچ یک از مذاهب اسلامی، اختلافی وجود ندارد و فقیهان شیعه و سنی بر لزوم پوشش بدن زن، از نگاه نامحرم، اتفاق نظر دارند. این حکم، به دلیل آن که بر اساس مصلحتی ابدی قرار داده شده است و بر وجوب آن در قرآن کریم تأکیر فراوان شده است، حکمی ابدی و همیشگی و از ضروریات دین به حساب آمده است؛ در اینجا به ذکر آیهای که درباره وجوب حجاب نازل شده است، بسنده میکنیم. قرآن حکیم درباره لزوم پوشش زنان میفرماید: “وَقُل لِّلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَی جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آبَائِهِنَّ أَوْ آبَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاء بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُوْلِی الْإِرْبَهِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَی عَوْرَاتِ النِّسَاء وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِن زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَی اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکمْ تُفْلِحُونَ؛ به زنان با ایمان بگو چشمهای خود را از نگاه هوسآلود فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند و زینت خود را ـ جز آن مقدار که نمایان است ـ آشکار ننمایند، و اطراف روسریهای خود را بر سینه افکنند، تا گردن و سینهشان، با آن پوشانده شود، و زینت خود را آشکار نسازند مگر برای شوهرانشان، یا پدرانشان یا پدر شوهرانشان، یا پسرانشان، یا پسران همسرانشان، یا برادرانشان، یا پسران برادرانشان، یا پسران خواهرانشان، یا زنان هم کیششان… و هنگام راه رفتن، پایهای خود را به زمین نزنند، تا زینت پنهانیشان فهمیده شود و صدای خلخالی، که بر پا دارند، به گوش رسد. و همگی به سوی خدا بازگردید، ای مؤمنان، تا رستگار شوید”.1
بعضی از مفسرین، زینت پنهان را به معنی زینت طبیعی (اندام زیبای زن) گرفتهاند، در حالی که کلمه “زینت” به این معنی، کمتر اطلاق میشود.
بعضی دیگر، آن را به معنی “محل زینت” گرفتهاند؛ زیرا آشکار کردن خود زینت مانند گوشواره و دستبند و بازوبند… به تنهایی مانعی ندارد و اگر ممنوعیتی هست، مربوط به محل این زینتها است؛ یعنی گوشها و گردن و دستها و بازوان.
بعضی دیگر، آن را به معنی خود “زینت آلات” گرفتهاند، منتها در حالی که روی بدن قرار گرفته است و طبیعی است که آشکار کردن چنین زینتی، توأم با آشکار کردن اندامی است که زینت بر آن قرار دارد.2
“خمر” جمع “خمار” در اصل، به معنی پوشش است، ولی معمولًا به چیزی گفته میشود که زنان با آن سر خود را میپوشانند (روسری).
“جیوب” جمع “جیب” به معنی یقه پیراهن است، که از آن تعبیر به “گریبان” میشود و گاه به قسمت بالای سینه به تناسب مجاورت با آن نیز اطلاق میگردد.
2. بررسی سیره معصومان در برخورد با بدحجابی
قسمتی از پرسش بالا به این اختصاص داشت که: آیا حدیث و روایتی وجود دارد، که بیانگر لزوم برخورد با بیحجابی باشد و آیا گزارشی وجود دارد مبنی بر اینکه از سوی أئمه ـ علیه السلام ـ اقدام و الزام عملیای در این زمینه صورت گرفته باشد؟
با بررسیای که انجام شد، هیچگونه روایت و یا گزارشی از اقدام عملی پیشوایان دینی در زمینه الزام پوشش زن و اجرای تعزیر توسط آن بزرگواران، در این زمینه، به دست ما نرسیده است؛ این امر از دو صورت خارج نیست: اول اینکه در زمان پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ، موردی پیش نیامده تا نیاز به الزام و تنبیه داشته باشد یا اگر موردی بوده به ما نرسیده است. دوم اینکه ممکن است الزامی حکومتی و اجتماعی وجود نداشته است، یعنی بنای برسخت گیری نبوده، بلکه به ارشاد و امر به معروف و نهی ازمنکر اکتفا میکردند. به عبارت دیگر، صرفاً کارهای فرهنگی صورت میگرفته است. به دیگر سخن، فقدان نص و سیره عملی پیامبر و امامان علیهم السلام در این زمینه، ممکن است به علت فقدان مصداق یا به خاطر عدم الزام و اجبار باشد.
توضیح مطلب اینکه ممکن گفته شود که مسأله رعایت نکردن حجاب و پوشش اسلامی، در سه قرن اول صدر اسلامی، در زمان پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ، امیر المؤمنین علی ـ علیه السلام ـ و تا پیش از غبیت کبری، مصداقی نداشته است و در سالهای اولیه نزول آیات حجاب و ابلاغ حکم وجوب آن از سوی پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ تمامی زنان ساکن درمدینه و دیگر سرزمینهای اسلامی به حکم الهی چنان مقید و ملتزم گشتند که دیگر به هیچ گونه الزام حکومتی یا برخورد انضباطی، نیازی نبوده است. شاهد این مدعی نقل قولی است که از عایشه نقل شده است. عایشه همواره زنان انصار را این چنین ستایش میکرد: “مارأیت نساء خیرا من نساء الانصار لما نزلت هذه الآیه قامت کل واحده منهن الی مرطها المرحل فصدعت منه صدعه فاختمرن فأصبحن کأن علی رؤوسهنّ الغربان؛ مرحبا به زنان انصار. همینکه آیات سوره نور نازل شد یک نفر از آنان دیده نشد که مانند سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسریهای مشکی میپوشیدند، به گونهای که گویا کلاغ سیاه بر سر آنان است”.3
در روایات اسلامی آمده است که که کنیزکان مسلمان سر خود را نمیپوشاندند و در دوره خلفا مانع حجاب کنیزکان میشدند.4 اگر چنین روایاتی درست باشد، بیانگر این مطلب است که بیحجابی در صدر اسلام نبوده است؛ زیرا عدم پوشش، نشانه کنیز بودن قلمداد میشد و زنان آزاد، به خاطر اینکه به کنیزان مشابه نشوند، سر خود را میپوشاندند. البته بعضی، این روایات را از ناحیه معصومین ـ علیه السلام ـ حمل بر تقیه نموده و یا از حیث سند و دلالت و صدور، مخدوش دانستهاند.5
در فرض دوم، ممکن است گفته شود که بیحجابی یا بدحجابی، در زمان رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ وجود داشته است، چنانکه زنان اهل ذمه و اهل بادیه، حجاب خود را رعایت نمیکردند، ولی مصلحت در سختگیری و الزام حجاب نبوده و یا وضع، به گونهای بوده است که بیحجابی، مُخِلّ امنیت اجتماعی و… محسوب نمیشده است و همانند بیحجابی دنیای معاصر، که مفاسد اجتماعی آن کاملاً مشهود است، نبوده است.
در سیره پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ، در هیچ یک از بیانیهها و دستورهای حکومتی پیامبر صلی الله علیه و آله، به قبایل و اقوام تازه مسلمان، بر رعایت پوشش زنان کمترین تأکیدی نشده است.
پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ در ابتدای تشکیل حکومت اسلامی در مدینه، بیانیهای را مشتمل بر 47 ماده منتشر کردند، که به عنوان سلسله قوانین دولت شهر اسلامی، اعم از قانون اساسی و قانون عادی، بود و مبنای عمل اجتماعی رعایا و حدود اختیارات حکومتی دولت مردان قرار گرفت. حقوق و وظایف افراد جامعه اسلامی در برابر یکدیگر و دولت در برابر افراد جامعه، از این بیانیه مبسوط حکومتی به خوبی قابل استنباط است. رسول گرامی اسلام در این بیانیه مفصّل، با وجود پرداختن به جزئیترین مسائل مورد نیاز جامعه تازه تشکیل یافته مدینه، هیچ بندی را به لزوم پوشیده بودن بانوان هنگام حضور در جامعه اختصاص نداد.6
بررسی و مطالعه دیگر اسناد به جا مانده از تاریخ زندگی و زمامداری آن حضرت نیز، بیانگر این است که نه تنها در این بیانیه، که در هیچ یک از پیمان نامهها و دستورهای ایشان به قبایل و اقوام تازه مسلمان یا هم پیمانان غیرمسلمان، هیچ الزامی بر رعایت پوشش در رفت و آمد زنان در کوچه و خیابان به چشم نمیخورد. لکن تأکید و اصرار حضرت درباره رعایت حجاب، در سیره پیامبر ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ وجود داشته است که برای نمونه، هنگامی که اسماء (خواهر بزرگتر عایشه، همسر پیامبر، که اهل سنت روایتهایی نیز از ایشان از قول پیامبر نقل کرده اند، درخانه ایشان با لباس بدننما وارد شد، پیامبر از او روی برگردانده و در مقام اندرز، فرمود: که شایسته نیست دختری که به سن بلوغ رسیده است، این گونه نزد نامحرم ظاهر شود؛ بلکه باید غیر از صورت و کف دستان را بپوشاند.7
با این حال شاید بتوان گفت در آن زمان، بیحجابی به میزان امروز نبوده و با فرض وجود، قیاس بیحجابی دیروز با عریانی امروز، قیاس مع الفارق و بی مبنایی است.
در نامههای امیرالمؤمنین ـ علیه السلام ـ خطاب به استانداران منصوب از جانب ایشان، که در کتاب شریف نهج البلاغه افزون بر 79 نامه است، در هیچ یک از این عهدنامهها، اشارهای به الزام عملی به پوشش زنان نشده است. در سیره حکومتی ایشان در حاکمیت پنج ساله شان نیز، هیچ گزارشی درباره اجبار بر حجاب زنان به ما نرسیده است. در عهدنامه معروف امام علی ـ علیه السلام ـ خطاب به مالک اشتر هم، به الزام به پوشش زنان اشارهای نشده است، در حالی که مالک اشتر به عنوان والی، به جایی میرفت، که مردم آن سامان، کمترین آشنایی را با احکام اسلامی داشتند.
از دوران حکومت پیامبر و امام علی علیهما السلام که بگذریم، ائمه شیعه ـ علیه السلام ـ، در زمان بنیامیه و بنیعباس، حکومت را در دست نداشتند، تا دستور حکومتی برای جلوگیری از بیحجابی صادر نمایند.
قبلاً بیان گردید که فقدان روایت و سیره عملی معصومین ـ علیه السلام ـ راجع به الزام و مجازات بیحجابی، معلول دو علت عدم مصداق و یا عدم الزام است؛ ولی بیشتر باید گفت که صورت اول صحیح به نظر میرسد؛ زیرا در زمان رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله و سلم ـ و امام علی ـ علیه السلام ـ اگر بیحجابی به صورتی می بود، که امنیت اجتماعی را برهم می زد و زنان به صورتی در جامعه ظاهر میشدند که توجه عموم جوانان را به خود جلب نموده و امنیت روحی و روانی آنان را سلب مینمودند، قطعاً، آن بزرگواران، اقدام عملی میکردند. اگر دختران و زنان آن روزگار، مانند زنان بیحجاب یا بدحجاب دنیای معاصر (که مفسدهای کاملاً مشهود است)، در بازار و مراکز عمومی، خود را با تمام هنرمندی و استفاده از انواع ژورنالهای مصور و ماهورهای؛ آرایش کرده در معرض دید نامحرمان قرار می داند، عقلاً و شرعاً؛ حجاب زنان را الزامی میکردند.
با توجه به آنچه بیان گردید. در صورتی که بی حجابی، مُخِلّ امنیت عمومی، هنجار شکنی امت اسلامی، و اختلال نظم اجتماعی را در پی داشته باشد و یا از مصادیق تظاهر به منکر محسوب شود، جامعه اسلامی و حکومت اسلامی میتوانند به قوه قهریه متوسل شده و از آن جلوگیری نمایند. حکومت اسلامی به دو دلیل میتواند از بیحجابی و یا بدحجابی جلوگیری کرده و از قوه قهریه استفاده نماید که ذیلاً بیان میگردد:
1. امر بمعروف و نهی از منکر
یکم: منکر بودن بی حجابی: بیحجابی یکی از مصادیق منکر در جامعه اسلامی است و مفاسد اجتماعی آن بر هیچ عاقلی پوشیده نیست؛ بنابراین برای جلوگیری از منکر و پاسداری از معروف و ارزشهای اسلامی، باید جلو آن گرفته شود.
البته امر به معروف و نهی از منکر مراحلی دارد. ابتدا به صورت توصیه و نصیحت، به افراد خاطی تذکر داده میشود. مرحله بعد، مرحله اقدام و الزام است. اگر توصیه و نصیحت أثر نبخشید، حکومت اسلامی ملزم به استفاده از قوه قهریه است. قرآن حکیم نیز در این زمینه اشاره دارد و حکومت را ملزم به اقدام عملی مینماید: “وَ لْتَکنْ مِنْکمْ أُمَّهٌ یَدْعُونَ إِلَی الْخَیْرِ وَ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکرِ وَ أُولئِک هُمُ الْمُفْلِحُونَ؛ و باید از میان شما، گروهی خاص، مردم را به نیکی دعوت کنند و به کار شایسته وادارند و از زشتی بازدارند، و آنان همان رستگارانند”.8
در آیه دیگر است: “الَّذینَ إِنْ مَکنَّاهُمْ فِی الْأَرْضِ أَقامُوا الصَّلاهَ وَ آتَوُا الزَّکاهَ وَ أَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَ نَهَوْا عَنِ الْمُنْکرِ وَ لِلَّهِ عاقِبَهُ الْأُمُورِ؛ همان کسانی که چون در زمین به آنان توانایی دهیم، نماز برپا میدارند و زکات میدهند و به کارهای پسندیده وامیدارند و از کارهای ناپسند باز میدارند و فرجام همه کارها از آنِ خداست”.9 تعبیر قرآن به گروه و امت و یا اعطای قدرت به کسانی، حکایت از حکومت و نهاد قدرت در نظام اسلامی دارد که وظیفه تنظیم و امنیت جامعه را به عهده دارد.
دوم: تأمین امنیت عمومی: برهنگی و بیحجابی زنان که طبعاً پیامدهائی همچون آرایش و عشوهگری و امثال آن را به همراه دارد، مردان مخصوصاً جوانان را در یک حال تحریک جنسی دائمی قرار میدهد. مخصوصاً توجه به این نکته که غریزه جنسی نیرومندترین و ریشهدارترین غریزه آدمی است و در طول تاریخ سرچشمه حوادث مرگبار و جنایات هولناکی شده است! آیا دامن زدن مستمر، از طریق برهنگی، به این غریزه و شعلهور ساختن آن، بازی با آتش نیست؟ آیا این کار عاقلانهای است؟ اسلام میخواهد مردان و زنان مسلمان روحی آرام و اعصابی سالم و چشم و گوشی پاک داشته باشند.
ایجاد امنیت اجتماعی، یک امر عقلایی است و اختصاص به جامعه مسلمان ندارد. هر جامعه و حکومتی اولین هدفش ایجاد امنیت و فراهم نمودن زمینه آسایش و آرامش برای مردم است. در جامعه اسلامی حجاب یک امر مقدس و ارزش و بیحجابی ضد ارزش و مخل امنیت اجتماعی محسوب میشود؛ لذا حکومت را وادار به الزام در تحقق حجاب مینماید.
سوم: اختلال در نظام اجتماعی: بیحجابی میتواند کانون خانواده را به جهنم سوزان تبدیل نموده و آن را ازهم بپاشد. آمارهای قطعی و مستندف نشان میدهد که با افزایش برهنگی در جهان، طلاق و از هم گسیختگی زندگی زناشوئی، در دنیا به طور مداوم بالا رفته است.
در محیطی که حجاب است و شرائط دیگر اسلامی رعایت میشود، همسران تعلق به یکدیگر دارند، و احساساتشان و عشق و عواطفشان مخصوص یکدیگر است، لذا جدایی و طلاق کمتر است.
بیحجابی نه تنها نظام اجتماعی خانواده را از بین میبرد که نظام اجتماعی یک جامعه و کشور را نیز مورد تهدید قرار میدهد. اگر بیحجابی و تمتعات جنسی، از محیط خانه به مکانهای عمومی، ادارات و محل کار و… کشانده شود، نظام و فعالیت اجتماعی آسیب دیده و نیروی کار جامعه فلج میشود؛ زیرا فراهمشدن زمینههای لذتجوییهای غیر شرعی، جامعه را به طرف فساد میکشاند. چنین شرایطی، حکومت را وادار به الزام حجاب نموده و استفاده از قوه قهریه را موجّه مینماید.
2. حکم حکومتی
در کتب فقهی دو نوع مجازات برای مجرمان مدّ نظر گرفته شده است؛ یکی، حدّ و دوم، تعزیر. مجازات بیحجابی یا بدحجابی، از نوع دوم است.
تعزیر در اصطلاح عبارت است از مجازاتی که از طرف شارع، حدّ معینی برای آن تعیین نگردیده و میزان آن کمتر از حدّ است که از طرف حاکم شرع تعیین میگردد.
تعزیر، مجازات مشروعی است که به خاطر ارتکاب گناه اجرا میگردد و اندازه خاصّی ندارد.
یعنی هر کس کار حرامی را انجام دهد یا واجبی را ترک کند و جزای آن به اندازه حدّ نرسد، امام و حاکم مسلمین برای او جزاء تعیین میکند و مقدار و اندازه جزا به عهده و طبق نظر حاکم شرع است.10 بنابراین حاکم اسلامی در موارد لزوم، میتواند تعزیر کند.
نتیجه
نتیجه این که عدم الزام در زمان معصوم، نفی الزام به صورت مطلق را موجب نمیشود. بلکه اگر بیحجابی به گونهای باشد که امنیت روانی و عقیدتی جامعه را تحدید کند و یا هنجارشکنی جامعهی اسلامی را در پی داشته باشد، حکومت اسلامی، از باب امر به معروف و نهی از منکر و یا از باب حکم حکومتی میتواند از آن جلوگیری کند.
مجازات بیحجابی یا بدحجابی از نوع تعزیر است و در صورت لزوم، حاکم شرع میتواند به آن را اعمال نماید.
پینوشتها:
1. نور / 31.
2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج14، ص467.
3. ابی القاسم جار الله محمود بن عمر الزمخشری الخوارزمی، الکشاف عن حقایق التنزیل و عیون الاقاویل فی وجوه التأویل، بیروت، دارالمعرفه، ج3، ص62.
4. روایاتی ذکر شده که ائمه دستور میدادند اگر کنیزکان در حال نماز سر خود را میپوشاندند و خود را شبیه به زنان آزاد کردند، تنبیه شوند: “مُحَمَّدُ بْنُ مَکیٍّ الشَّهِیدُ فِی الذِّکرَی قَالَ رَوَی عَلِیُّ بْنُ إِسْمَاعِیلَ الْمِیثَمِیُّ فِی کتَابِهِ عَنْ أَبِی خَالِدٍ الْقَمَّاطِ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ(ع) عَنِ الْأَمَهِ أَ تُقَنِّعُ رَأْسَهَا قَالَ إِنْ شَاءَتْ فَعَلَتْ وَ إِنْ شَاءَتْ لَمْ تَفْعَلْ سَمِعْتُ أَبِی یَقُولُ کنَّ یُضْرَبْنَ فَیُقَالُ لَهُنَّ لَا تَشَبَّهْنَ بِالْحَرَائِر”. حر عاملی، وسائل الشیعه، قم، مؤسسه آل البیت لإحیاء التراث، 1409ق، ج4، ص412
5. نجفی، حسن، جواهر الکلام، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1373ش، ج8، ص224ـ225.
6. ر.ک: رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگانی محمد(ص)، ترجمه سیره ابن هشام، ج1، ص335.
7. “روت عایشه ان اسماء بنت ابی بکر دخلت علی رسول الله(ص) فی ثیاب رقاق فأعرض عنها وقال یا اسماء ان المرأه اذا بلغت المحیض لم تصلح ان یری منها الا هذا و هذا و اشاره الی وجهه وکفه رواه ابوبکر و غیره”. عبدالرحمن ابن قدامه المقدسی، الشرح الکبیر، بیروت، دار الکتاب العربی، ج7، ص355.
8. آل عمران / 104.
9. حج / 41.
10. محقق حلی، شرایع الاسلام، بیروت، 1409ق، انتشارات الزهراء، ج4، ص168.