الف) معنای اصطلاحی اولوا العزم چیست؟ ب) و چرا به این پنج بزرگوار این نام اطلاق شده است؟ ج) و آیا همه پیامبران اولوالعزم صاحب کتاب بوده‌اند؟ اگر بوده‌اند کتاب حضرت نوح و ابراهیم چیست؟

الف) معنای اصطلاحی اولوا العزم چیست؟ ب) و چرا به این پنج بزرگوار این نام اطلاق شده است؟ ج) و آیا همه پیامبران اولوالعزم صاحب کتاب بوده‌اند؟ اگر بوده‌اند کتاب حضرت نوح و ابراهیم چیست؟

جواب قسمت اوّل سؤال:
در مورد معنای اصطلاحی «اولوا العزم» اقوال مختلفی بین مفسرین وجود دارد که به برخی از آنها در ذیل آیه «فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ»[1] در تفسیر مجمع‌البیان اشاره شده است.[2] لکن با توجّه به روایتی از امام سجاد ـ علیه السّلام ـ که کلمه «اولوا العزم» را تنها بر این پنج پیامبر (نوح، ابراهیم، موسی، عیسی، محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ) اطلاق نموده‌اند.[3] روشن می‌شود که «اولوا العزم» اصطلاحاً بر پیامبرانی اطلاق می‌شود که دارای دو ویژگی و امتیاز باشند، و آن دو ویژگی عبارت است از:
1. دارای شریعت و آئین جدید باشند.
2. شریعت و آئین آنها جهانی در زمان خود بوده باشد.
جواب قسمت دوّم سؤال:
اگرچه، عزم در لغت به معنای اراده محکم و استوار است، چنان‌که «راغب» در کتاب مفردات می‌گوید: «عزم به معنای تصمیم گرفتن بر انجام کاری است».[4] لذا، اولوا العزم، در لغت به معنای صاحبان عزم و اراده و به این معنی می‌توان تمام پیامبران الهی را، اولوا العزم نامید لکن همان‌طور که در جواب از قسمت اول سؤال مطرح شد، این کلمه اصطلاحاً بر پیامبرانی اطلاق می‌شود که دارای آن دو ویژگی باشند، و از آنجا که در میان تمام پیامبران الهی تنها این پنج پیامبر دارای این دو ویژگی بوده‌اند، لذا این کلمه در اصطلاح تنها بر این 5 پیامبر اطلاق می‌گردد، همان‌طور که در قرآن مجید نیز این 5 پیامبر را در ردیف یکدیگر قرار داده است، آنجا که می‌فرماید: «وَ إِذْ أَخَذْنا مِنَ النَّبِیِّینَ مِیثاقَهُمْ وَ مِنْکَ وَ مِنْ نُوحٍ وَ إِبْراهِیمَ وَ مُوسى وَ عِیسَى ابْنِ مَرْیَمَ وَ أَخَذْنا مِنْهُمْ مِیثاقاً غَلِیظاً»[5] « (به خاطر آور) هنگامی را که از پیامبران پیمان گرفتیم و (هم‌چنین) از تو و از نوح و ابراهیم و موسی و عیسی بن مریم، و ما از همه آنها پیمان محکمی گرفتیم که (در أدای مسئولیت و تبلیغ و رسالت کوتاهی نکنند)». و جَعْل این اصطلاح بر این پنج پیامبر بواسطه تصریح ائمه معصومین ـ علیهم السّلام ـ می‌باشد، چنان‌که در روایتی از امام سجاد ـ علیه السّلام ـ آمده است که فرمودند: «منهم خمسه اولوالعزم…» «از میان پیامبران الهی، پنج نفر، اولوالعزم هستند حضرت نوح، ابراهیم، موسی، و عیسی، محمد ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ».[6] در ادامه روایت هنگامی که راوی از علت نام‌گذاری این پنج پیامبر به «اولوالعزم» سؤال می‌کند، امام می‌فرماید: «زیرا آنها مبعوث به شرق و غرب جهان و جنّ و أنس می‌باشند.» به این معنی که: أطلاق حقیقی و واقعی این کلمه را باید بر پیامبرانی نهاد که عهده‌دار آوردن و گسترش شریعتی جدید آن هم در گُستره گیتی می‌باشند. و بدیهی است که عزم و اراده در چنین گستره‌ای باید بسی قوی‌تر و محکم‌تر باشد تا گستره‌های کوچک‌تر.
جواب قسمت سوّم سؤال:
در روایتی ابوذر از پیامبر گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله و سلّم ـ سؤالاتی می‌کند، از جمله سؤال می‌کند که: خداوند چند کتاب نازل فرموده است؟ حضرت فرمودند: «یکصد و چهار کتاب، ده صحیفه بر آدم، پنجاه صحیفه بر شیث، سی صحیفه بر أدریس، ده صحیفه بر ابراهیم، (که مجموعاً یکصد صحیفه می‌شود) و تورات و انجیل و زبور و قرآن».[7] از این روایت به خوبی استفاده می‌شود که داشتن کتاب از ویژگی‌های این پنج پیامبر نیست چرا که:
اولاً: به تصریح این روایت، انبیاء دیگری هم صاحب کتاب بوده‌اند.
ثانیاً: با آن‌که ظاهر این حدیث آن است که حضرت در مقام برشمردن کُتُب آسمانی است ولی در عین حال نامی از کتاب حضرت نوح به میان نیاورده است، لذا معلوم می‌شود که حضرت نوح دارای کتابی نبوده است.[8] مفهوم این سخن آن است: که وجود کتاب برای این پنج پیامبر ضروری نیست لکن بواسطه تصریح قرآن معتقد به داشتن کتاب برای حضرت ابراهیم می‌باشیم.
امّا در مورد حضرت ابراهیم؛ چنان‌که در حدیث بالا آمده است، ده صحیفه بر حضرت ابراهیم نازل شده است، در قرآن هم از کتاب حضرت ابراهیم با عنوان صحیفه، یاد شده است،[9] صُحُف به جمع «صحیفه» به معنای هر چیز گسترده است، لذا به صفحات کتاب «صحیفه» اطلاق می‌شود.[10] موفق باشید

پی نوشت ها:
[1] . احقاف/35.
[2] . طبرسی، مجمع‌البیان، تهران. مکتبه العلمیه الاسلامیه، جلد 5 از 5 جلدی‌ها، ص94.
[3] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، قم، دارالکتب الاسلامیه، چاپ ششم، 1368، ج21، ص379، به نقل از: مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج11، ص58.
[4] . همان، ص378.
[5] . احزاب/7.
[6] . تفسیر نمونه، همان، ج21، ص379.
[7] . تفسیر نمونه، همان، ج22، ص556؛ مجمع البیان، همان، ج5، ص476.
[8] . مجمع‌البیان، همان، ج5، ص476.
[9] . اعلی/19.
[10] . تفسیر نمونه، همان، ج22، ص555.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید