آیا مراد خداوند از آیه « وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ »(نسا/64) این نیست که مردم با آمادگی خودشان از آنها اطاعت کنند و هیچ دلالتی بر حکومت پیامبران ندارد؟

آیا مراد خداوند از آیه « وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ »(نسا/64) این نیست که مردم با آمادگی خودشان از آنها اطاعت کنند و هیچ دلالتی بر حکومت پیامبران ندارد؟

قرآن در آیات قبل از این رجوع به داوران ستمگر را شدیدا محکوم می نماید و در این آیه به عنوان تأکید این سخن می گوید: «پیامبرانی را که ما می فرستادیم همه برای این بوده اند که به فرمان خدا از آنها اطاعت شود و هیچ گونه مخالفتی نسبت به آنها انجام نگردد». بنابراین مردم موظف بوده اند، هم از نظر بیان احکام خداوند و هم از نظر چگونگی اجرای آن را آنها پیروی کنند، و تنها به ادعای ایمان قناعت نکنند.[1] چرا که منافقان که به طاغوت مراجعه می‌کردند، در عین حال که از اطاعت رسول خدا سرباز می‌زدند، گمان می‌کردند به او ایمان دارند. آنگاه خدای متعال با نزول این آیه روشن ساخت، که پیامبری را نفرستاده است، مگر آن که اطاعت شود.[2] از جمله « وَمَا أَرْسَلْنَا مِنْ رَسُولٍ إِلا لِیُطَاعَ بِإِذْنِ اللَّهِ » به خوبی استفاده می‌شود که مردم باید از تمام دستورات پیامبر از جمله در مسائل مربوط به امور اجتماعی و حکومت اطاعت کنند، زیرا دستور به اطاعت در آیه مطلق است. بنابراین، هر پیامبری هر چه ادعا کند که از طرف خدا است و لازم است اعمال کند، مردم باید بپذیرند. وقتی فرمود: من از طرف خدا برای قضاوت تعیین شده ام، مردم باید قبول کنند. اگر فرمود من به عنوان حاکم جمعیت تعیین شده ام، در شوون سیاسی و تدابیر امور اجتماعی باید از من اطاعت کنید، مردم باید قبول کنند. به طور کلی هر پیامبری بر هر جمعیتی مبعوث می شود. (در صورتی که پیامبری او ثابت شده باشد)، هر ادعایی از طرف خدا بکند، مردم باید آن را بپذیرند.
اما «باذن الله» به این معنی است که خداوند اجازه داده است، که انبیاء الهی چنین مقامی داشته باشند. در آیه دیگر می فرماید: « مَنْ یُطِعِ الرَّسُولَ فَقَدْ أَطَاعَ اللَّهَ » کسی که از پیامبر پیروی کند از خدا پیروی کرده است.[3] اگر بنا باشد مردم خودشان تشخیص دهند، که کدام حرف از طرف خدا و کدام حرف از طرف خودش و احیانا احتمال بدهند که بعضی جاها دروغ می گوید، این نقض غرض می شود و به او اعتمادی نمی ماند، پس، ناچار وقتی نبوت او ثابت شد، باید بدون قید و شرط اطاعت شود.
البته در بعضی موارد هست، که برخی از پیامبران خودشان متصدی حکومت نشدند، بلکه از طرف خدا حکومت دیگری را تأیید کردند.[4] پس، بنابراین اولاً: اطاعت از پیامبر الهی واجب است نه اختیاری. و ثانیاً: این لزوم اطاعت مطلق است و هر چه پیامبر بگوید، باید مردم بپذیرند. علاوه بر این اگر کس به شأن نزول این آیه دقت کند می رساند که مراد خداوند حکومت بود زیرا عده ای برای محاکمه به طاغوت مراجعه می کردند و محاکمه و قضاوت از شئون حکومت بود و لذا با این کار حکومت داری پیامبر اسلام – صلی الله علیه و الله و سلم- را زیر سوال می بردند، بر همین اساس است که خداوند فرمود: «ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود»[5]

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. ناصر مکارم شیرازی و همکاران، پیام قرآن، تفسیر موضوعی، (قم، مطبوعاتی هدف، 1371)، نبوت عامه.
2. محمد تقی مصباح یزدی، حقوق و سیاست در قرآن، (قم ، مؤسسه آموزشی پژوهشی امام خمینی،1377)، ج اول، ص 279 ـ 238 .
3. آیت الله جوادی آملی، تفسیر موضوعی، (قم، مرکز نشر اسراء، 1370)، چ اول، ج 8 .

پی نوشت ها:
[1] طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، بیروت، دارالمعرفه، چاپ اول، 1406 هـ .ق، ج 3، ص 104.
[2] مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، چاپ اول، 1406 هـ . ق، ج 3، ص 450.
[3] نساء/80، در حقیقت اطاعت پیامبر اطاعت خداست/
[4] بقره/246.
[5] ر.ک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، دارالکتب الاسلامیه، 1353ه‍ ش، ج3، ص450.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید