حق و اقسام آن

حق و اقسام آن

چکیده :

حق؛ عبارت است از سهم و بهره معین هر شخص یا قدرت و امتیازى که فرد یا گروهى سزاوار برخوردارى از آن است که به وسیله شریعت اسلام یا عرف و یا قانون به فرد واگذار مى‏ شود. در یک تقسیم بندى حقوق را به سه قسم مى ‏توان تقسیم کرد: 1. حقوق خداوند (حق الله)2. حقوق مردم (حق الناس)3. حقوق مشترک خدا و مردم

متن مقاله :

در یک تقسیم بندی حقوق را به سه قسم می‌توان تقسیم کرد:

1. حقوق خداوند (حق الله)
2. حقوق مردم (حق الناس)
3. حقوق مشترک خدا و مردم

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود:
«لَیسَ مِن شیعَتِنا مَن أَخَذَ غَیرِ حَقِهِ وَ لا مَنْ ظَلَمَ النّاسَ وَ لا مَنْ تَناوَلَ ما لَیسَ لَه»؛
«از شیعیان ما نیست کسی که حق دیگری را تصاحب نماید یا به مردم ظلم کند و یا آنچه را که از او نیست تصرف نماید». [1]

امام جواد علیه السلام نیز فرمود:
«أَشرَفُ أَخلاقِ الأَئمَّهِ وَالفاضِلینَ مِن شیعَتِنا … أَخذُ النَّفسِ بِحُقُوقِ الإِخوانِ»؛
«برترین اخلاق امامان و شیعیان با فضیلت ما وادار کردن نفس بر رعایت حقوق برادران است». [2]

حق و اقسام آن

حق؛ عبارت است از سهم و بهره معین هر شخص یا قدرت و امتیازی که فرد یا گروهی سزاوار برخورداری از آن است که به وسیله شریعت اسلام یا عرف و یا قانون به فرد واگذار می‌شود. در یک تقسیم بندی حقوق را به سه قسم می‌توان تقسیم کرد:

1. حقوق خداوند (حق الله) :
عبارت از اموری است که به خداوند تعلق دارد؛ مانند نماز، روزه و دیگر عبادات، که تنها حق خداوند است و بنده را در آن سهمی نیست؛ لذا کسی حق اسقاط این حقوق را ندارد.

2. حقوق مردم (حق الناس) :
عبارت از اموری است که به شخص یا گروهی خاص اختصاص دارد؛ مانند حقی که انسان‌ها بر مال، جان و آبروی خود یا دیگران دارند و در صورت تعرض دیگری به این حقوق، حق دارند آن را مطالبه یا اسقاط نمایند.

حقوق بندگان یا حق الناس به حقوق مالی اختصاص ندارد؛ بلکه دایره وسیعی دارد که افزون بر حقوق مادی، حقوق معنوی افراد از قبیل حق آزادی، امنیت، و … را شامل می‌شود و از نظر اسلام تجاوز به هر یک از این حقوق، تجاوز به حق دیگری و تضییع حق الناس خواهد بود. بنابراین، اگر کسی مال دیگری را تصاحب نماید یا به آن خسارتی وارد کند به حق او تجاوز کرده است، اگر به جان یا جسم فردی ضرر یا ضربه‌ای وارد نماید به حق او تجاوز نموده، اگر شخصی اسرار دیگری را افشا نماید یا آبروی او را بریزد مرتکب تضییع حق‌الناس شده است، اگر فردی با ایجاد مزاحمت و سر و صدا، مانع آرامش دیگران شود و یا با کشیدن سیگار در فضای محدود، هوای سالم دیگران را آلوده نماید و یا حق تقدم دیگران را نادیده بگیرد و امثال این موارد، به حق دیگری تجاوز نموده و مرتکب تضییع حق الناس شده است.

3. حقوق مشترک خدا و مردم:
عبارت از اموری است که از طرفی به خداوند تعلق دارد و از سویی سهم بنده خدا است؛ مانند قذف بی‌گناهان یا سرقت اموال دیگران که از سویی حق اللّه است؛ چون از حدود الهی بوده و کسی حق اسقاط آن را ندارد و از طرفی دیگر حق الناس است؛ چون شخص به آبرو و اموال دیگران تجاوز کرده است.
علاوه بر حقوق یاد شده که هر انسانی از آن برخوردار است و تنها به مسلمانان اختصاص ندارد، مسلمان نیز بر برادر مسلمان خود حقوقی دارد که رعایت این حقوق، پسندیده و گاه واجب است. در این زمینه روایات فراوانی وارد شده که ما تنها به یک روایت از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) ـ که یکی از جامع‌ترین روایات در این زمینه است ـ اشاره می‌کنیم. آن حضرت فرمود:
«مسلمان بر برادر مسلمان، سی حق دارد که از آن برائت ذمه حاصل نمی‌شود، مگر به ادای این حقوق یا عفو کردن برادر مسلمان او و این سی حق عبارت است از:
لغزش او را ببخشد؛ در ناراحتی‌ها با او مهربان باشد؛ اسرار او را پنهان دارد؛ اشتباهات او را جبران کند؛ عذر او را بپذیرد؛ در برابر بدگویان از او دفاع کند؛ همواره خیرخواه او باشد؛ دوستی با او را حفظ کند؛ پیمان او را رعایت نماید؛ در حال بیماری از او عیادت نماید؛ پس از مرگ به تشییع جنازه او برود؛ دعوت او را اجابت کند؛ هدیه او را بپذیرد؛ عطای او را جزا دهد؛ نعمت او را شکر نماید؛ در یاری او بکوشد؛ ناموس او را حفظ کند؛ حاجت او را برآورده سازد؛ برای خواسته‌اش شفاعت کند؛ عطسه‌اش را تحیت گوید؛ گمشده‌اش را راهنمایی کند؛ سلامش را جواب دهد؛ گفته او را نیکو شمارد؛ انعام او را خوب قرار دهد؛ سوگندهایش را تصدیق نماید؛ دوستش را دوست بدارد؛ در یاری او ـ ظالم باشد یا مظلوم ـ بکوشد؛ اما یاری او در حالی که ظالم باشد این است که او را از ظلمش باز دارد و در حالی که مظلوم باشد این است که او را در گرفتن حقش کمک کند؛ او را در برابر حوادث تنها نگذارد؛ آنچه از نیکی‌ها برای خود دوست دارد برای او نیز دوست بدارد و آنچه را برای خود بد می‌داند برای او نیز بد بداند». [3]

گرچه ظاهر روایت از وجوب این حقوق حکایت دارد، ولی فقیهان اسلامی، قسمت عمده این حقوق را مستحب دانسته‌اند که رعایت آن از سوی فرد مسلمان باعث برخورداری آنان از پاداش الهی خواهد شد.

اهمیت حقّ‌النّاس و عواقب تجاوز به آن

اسلام برای بشر کرامت بسیاری قائل شده است؛ از این رو مال، جان و آبروی او را محترم شمرده و تجاوز به هر یک از این امور را بدون دلیل حرام دانسته است و تا آنجا به حفظ حقوق انسان‌ها اهمیت داده که رعایت حقوق آنان را مقدم و زمینه بجاآوردن حقوق خداوند برشمرده است. امیرالمؤمنین علیه السلام در مورد جایگاه حقوق مردم می‌فرماید:
«جَعَلَ اللّهُ سُبحانَهُ حُقوقَ عِبادِهِ مَقدِّمَهً عَلی حُقوقِهِ، فَمَن قامَ بِحُقوقِ النّاسِ کانَ ذلک مُؤَدِّیا اِلی القِیامِ بِحقُوقِ اللّهِ»؛
«خدای سبحان حق بندگانش را بر حق خود مقدم قرار داده و به جا آوردن حقوق بنده‌های خدا سبب می‌شود که فرد، حقوق الهی را نیز بجا آورد». [4]

تجاوز به حقوق دیگران، یکی از بالاترین ظلم‌هاست؛ زیرا ظلم به خود یا تضییع حق الهی در بسیاری از موارد با استغفار بخشیده می‌شود، اما گناه ظلم به دیگران را نمی‌توان با استغفار پاک کرد و انسان علاوه بر استغفار باید صاحب حق را نیز راضی نماید.

امیرالمؤمنین علی علیه السلامدر نهج البلاغه می‌فرماید:
«اَلا و إِنَّ الظُّلمَ ثَلاثَهٌ: فَظُلمٌ لا یغفَرُ و ظُلمٌ لا یترَک و ظُلمٌ مَغفُورٌ لا یطلَبُ. فَاَمّا الظُّلمُ الَّذِی لا یغفَر اَلشِّرک بِاللّهِ، قالَ اللّهُ تَعالی: «إِنَّ اللّهَ لا یغفِرُ اَن یشرَک بِهِ» و اَمَّا الظُّلمُ الَّذِی یغفَرُ فَظُلمُ العَبدِ نَفسَهُ عِندَ بَعضِ الهَناتِ و اَمَّا الظُّلمُ الَّذِی لا یترَک فَظُلمُ العِبادِ بَعضِهِم بعضاً اَلقِصاصُ هُنا شَدِیدٌ»؛
«آگاه باشید! که ظلم سه گونه است: ظلمی که بخشیده نمی‌شود و ظلمی که تا مجازات نشود رها نمی‌گردد و ظلمی که بخشیده می‌شود؛ اما ظلمی که بخشیده نمی‌شود شرک به خداوند است. خداوند، می‌گوید: همانا خدا کسی را که به او شرک ورزد نمی‌بخشد، اما ظلمی که بخشیده می‌شود؛ ظلم انسان به خود هنگام بعضی لغزش‌ها است و ظلمی که رها نمی‌گردد ظلم بنده نسبت به بنده است که قصاص در اینجا بسیار شدید است». [5]

حق دیگران به قدری در نزد خداوند بزرگ است که امام باقر علیه السلامدر روایتی می‌فرماید:
«کلُّ ذَنبٍ یکفِّرُهُ القَتلُ فِی سَبیلِ اللّهِ عَزَّوَجَلَّ إلاّ الدَینَ، لا کفّارَهَ لَهُ إلاّ اَداؤُهُ اَو یقضِی صاحِبُهُ اَو یعفُو الَّذِی لَهُ الحَقُّ»؛
«کشته شدن در راه خدا همه گناهان را می‌پوشاند، مگر بدهکاری به مردم که کفاره‌ای ندارد، مگر ادای آن یا قضا نمودن آن و یا بخشش صاحب حق». [6]

پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در حدیثی دیگر درباره حق الناس می‌فرماید:
«إِنَّ اللّهَ تَطَوَّلَ عَلی اَهلِ عَرَفاتِ یباهِی بِهِم المَلائِکهَ، یقولُ: یا مَلائِکتِی، اُنظُرُوا اِلی عِبادی شُعثا غُبرا. أَقبَلُوا یضرِبُونَ اِلَی مِن کلِّ فَجٍ عَمیقٍ. فَاُشهِدُکم أَنِّی قَد اَجِبتُ دُعاءَهُم و شَفِعتُ رَغبَتَهُم وَ وَهَبتُ مُسیئَهُم لِمُحسِنِهِم و اَعطَیتُ مُحسِنَهُم جَمیعَ ما سَأَلَنِی غَیرَ التَّبِعاتِ الَّتِی بَینَهُم»؛
«خداوند بر اهل عرفات منت نهاده و به وجود آنان به ملائکه مباهات می‌کند و می‌گوید: ای ملائکه من! نگاه کنید به بندگان من که با وضعی ژولیده و غبارآلود در این‌جا از هر راه دوری گرد آمده‌اند. شما را شاهد می‌گیرم که من دعای اینان را اجابت کردم، درخواستهایشان را شفاعت نمودم و گناهکارانشان را به خاطر نیکوکاران آنان بخشیدم و به نیکوکاران آنان هرآنچه درخواست کردند عطا کردم، مگر آن حقوقی که بر عهده یکدیگر دارند». [7]

عظمت عرفات و رحمت خداوند در این روز بر بندگانش به قدری بزرگ است که با هیچ زمان و مکانی قابل مقایسه نیست. حتی در برخی روایات نقل شده که اگر خداوند گناه کسی را در ماه رمضان و شب قدر ـ که بالاتر از هزار شب است ـ نبخشد تا سال دیگر و شب قدری دیگر نخواهد بخشید؛ مگر آنکه در عرفات حاضر شود. حتی در روایتی یکی از بزرگ‌ترین گناهان در این روز ناامیدی از رحمت و بخشش خدا دانسته شده است؛ [8] ولی با عظمتی که این سرزمین و اهل آن در پیشگاه خداوند دارد باز هم خداوند از گناه متجاوز به حقوق مردم، در این سرزمین نخواهد گذشت.
تعدی و تجاوز به حقوق دیگران عواقب و پیامدهای ناگواری نیز برای انسان در دنیا و آخرت به همراه دارد. امام صادق علیه السلام در این باره می‌فرماید:
«اِذا اَرادَ اَحَدُکم اَن یستَجابَ لَهُ فَلیطَیب کسبَهُ ولیخرُج مِن مَظالِمِ النّاسِ و إِنَّ اللّهَ لا یرفَعُ دُعاءَ عَبدٍ و فِی بَطنِهِ حَرامٌ اَو عِندَهُ مَظلِمَهٌ لاَِحَدٍ مِن خَلقِهِ»؛
«هرکس از شما خواسته باشد دعایش مستجاب شود باید کسبش را از مال حرام پاک کند و حق مردم را به آن‌ها بدهد؛ زیرا دعای کسی که شکمش از حرام پر شده و یا حقی از مردم بر عهده‌اش باشد به سوی خدا بالا نمی‌رود». [9]

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) نیز می‌فرماید:
«مَن حَبَسَ مِن اَخیهِ المُسلِمِ شَیئا مِن حَقِّهِ حَرَّمَ اللّهُ عَلَیه بَرکهَ الرِّزقِ إلاّ أن یتُوبَ»؛
«کسی که حق برادر مسلمانش را حبس کند و ندهد خداوند متعال برکت را از روزی او می‌گیرد، مگر اینکه توبه کند». [10]

آن حضرت در مورد پیامدهای أُخروی تجاوز به حقوق دیگران فرمود:
«أتَدرونَ ما المُفلِسُ؟ فَقیلَ: المُفلِسُ فینا مَن لا دِرهَمَ لَهُ وَ لا مَتاعَ لَهُ، فَقالَ: المُفلِسُ مِن اُمَّتی مَن یأتِی یومَ القِیامَهِ بِصَلاهٍ و صِیامٍ و زَکاهٍ و یأتِی قَد شَتَمَ وَ قَذَفَ هذا و أَکلَ مالَ هذا و سَفِک دَمَ هذا و ضَرَبَ هذا، فَیعطی هذا مِن حَسَناتِهِ، و هذا مِن حَسَناتِهِ. فإِن فَنِیت حَسَناتُهُ قَبلَ أَن یقضی عَلَیهِ أُخِذَ مِن خَطایاهُم فَطُرِحَت عَلَیهِ ثُمَّ طُرِحَ فِی‌النّارِ»؛
«آیا می‌دانید مفلس کیست؟ گفتند: مفلس در نزد ما کسی است که نه پولی دارد و نا کالا و متاعی. حضرت فرمود: مفلس امت من کسی است که با داشتن نماز و زکات و روزه به عرصه محشر وارد می‌شود؛ اما کسانی که وی به آنان فحش داده و یا مال آنان را خورده یا خون آنان را ریخته و یا آنان را کتک زده، به وی هجوم می‌آورند و هر یک بخشی از اعمال نیک او را برمی‌دارند، و اگر اعمال نیکش بیش از آن که حقوق آنان را ادا نماید تمام شود از گناهان آنان برداشته می‌شود و به حساب او می‌گذارند؛ سپس او را در آتش می‌افکنند». [11]

کوچک نشمردن حقوق دیگران

حق مردم، همیشه حق آنان است؛ هرچند کوچک و اندک باشد و تا انسان رضایت صاحب حق را بدست نیاورد، حق تصرف در آن را ندارد. متأسفانه بسیار دیده می‌شود که کسانی، حتی بعضی از آنان که نسبت به حرمت تجاوز به حقوق دیگران آگاهی دارند و آن را مراعات می‌کنند، در مورد حقوق اندک و ناچیز کوتاهی می‌کنند و با بی‌اعتنایی از کنار آن می‌گذرند که امروزه این امر را در بسیاری از موارد می‌توان مشاهده کرد. در حالی که حق دیگری حق او است و انسان موظف است آن را رعایت نماید.
مؤمنان باید به این امر توجّه داشته باشند که حسابرسی خداوند در قیامت با کیلو و خروار نیست؛ بلکه با «خردل» و «ذرّه» است! یعنی انسان به اندازه دانه خردل و یا حتی ذرّه‌ای حق دیگری را ضایع نماید خداوند در قیامت آن را حاضر و محاسبه خواهد کرد.

قرآن کریم در این باره می‌گوید:
«… اِن تَک مِثقالَ حَبَّهٍ مِن خَردَلٍ فَتَکن فی صَخرَهٍ اَو فِی السَّمـوتِ اَو فِی الاَرضِ یأتِ بِهَا اللّهُ»؛
«اگر به اندازه سنگینی دانه خردل، کار نیک یا بد باشد و این کار نیک یا بد در دل سنگی در آسمان و زمین باشد، خداوند در قیامت آن را برای محاسبه حاضر خواهد کرد». [12] «خردل»؛ گیاهی است که دانه‌های سیاه و بسیار کوچکی دارد؛ به گونه‌ای که در کوچکی ضرب المثل شده است [13] و هرچیزی را که می‌خواهند کوچک بودن آن را ثابت کنند به دانه خردل مثال می‌زنند. در آیه‌ای دیگر قرآن از دانه خردل نیز کوچک‌تر مثال زده و می‌گوید:
«فَمَن یعمَل مِثقالَ ذَرَّهٍ خَیرًا یرَه * و مَن یعمَل مِثقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یرَه»؛
«پس هرکس هم‌وزن ذره‌ای کار خیر کند آن را می‌بیند و هرکس هم‌وزن ذره‌ای کار بد انجام دهد آن را نیز می‌بیند». [14] امیرالمؤمنین علی علیه السلام نیز می‌فرماید:

«اُقسِمُ لَسَمِعتُ رَسُولَ اللّهِ (صلی الله علیه و آله وسلم) یقولُ قَبلَ وَفاتِهِ بِساعَهٍ مِرارا ثَلاثا: یا اَباالحَسَنِ، اَدِّ الامانَهَ اِلَی البِرِّ وَالفاجِرِ فیما جَلَّ و قَلَّ حَتّی فِی الخَیطِ والمِخیطِ»؛
«سوگند می‌خورم که رسول خدا ساعتی قبل از وفات خود سه مرتبه به من فرمود: ای اباالحسن! امانت مردم را ـ زیاد باشد یا کم ـ به آنان باز گردان، حتی اگر نخ یا سوزنی باشد». [15] اگر سیره و احوال بزرگان را مطالعه کنیم، می‌بینیم در همه کارها به خصوص در رعایت حقوق دیگران ـ هرچند اندک و حقیر باشد ـ بسیار دقیق بوده و آن را کاملاً رعایت می‌کرده‌اند.
در اینجا به یک نمونه از سیره آنان اشاره می‌کنیم:

نقلی پیرامون مرحوم مقدس اردبیلی

مرحوم مقدس اردبیلی؛ یکی از علمای بزرگ و اهل تقوا و ورع بود. در یکی از سفرهایی که این مرد بزرگ به مقصد کاظمین داشت، شخصی خدمت ایشان رسید و گفت: این نامه را هم به شخصی در کاظمین برسانید. ایشان وقتی نامه را گرفت. سوار بر الاغی که کرایه کرده بود نشد و الاغ را جلوی خود راند و خود در پشت سر الاغ و با پای پیاده این سفر را طی کرد. وقتی علت این کار را سؤال کردند، او فرمود: چون از صاحب الاغ اجازه نگرفته بودم که این نامه را هم با خود حمل کنم مجبور شدم با پای پیاده این سفر را طی کنم». [16]

البته بردن یک نامه از دیگری و مانند آن، همراه مرکب و وسیله مورد اجاره از جهت شرع ایرادی ندارد و این کار مرحوم مقدس اردبیلی یک نوع احتیاط ویژه و حکایت از ورع و تقوای فوق العاده او دارد؛ بنابراین چنین اعمالی برای انسان‌های معمولی لزومی ندارد؛ لیکن حکایت مذکور، این هشدار را به ما می‌دهد که وقتی بزرگان در مورد حق‌الناس و اموال دیگران این‌قدر احتیاط می‌کنند که به دلیل اجازه نگرفتن از صاحب مرکب، راه طولانی را پیاده طی می‌کنند ما حداقل نسبت به اموال و حقوق مورد توجه دیگران دقت و مراقبت لازم را داشته باشیم و حق مسلم و قابل توجه آنان را ضایع نکنیم.

منابع

[1]. دعائم الاسلام، ج 1، ص 56.
[2]. وسائل الشیعه، ج 16، ص 223؛ بحارالانوار، ج 72، ص 415.
[3]. وسائل الشیعه، ج 12، ص 212 و 213؛ بحارالانوار، ج 71، ص 236.
[4]. عیون‌الحکم والمواعظ، ص 223.
[5]. نهج‌البلاغه، خ 176.
[6]. الکافی، ج 5، ص 94؛ من لا یحضره الفقیه، ج 3، ص 378.
[7]. مجمع الزوائد، ج 3، ص 257.
[8]. مستدرک‌الوسائل، ج 10، ص 30.
[9]. بحارالانوار، ج 90، ص 321؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 874.
[10]. من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 15؛ وسائل الشیعه، ج 27، ص 325.
[11]. بحارالانوار، ج 69، ص 6؛ میزان الحکمه، ج 3، ص 2444.
[12]. لقمان 31 16.
[13]. تفسیر نمونه، ج 17، ص 51.
[14]. زلزال 99 7 ـ 8.
[15]. تحف العقول، ص 175؛ بحارالانوار، ج 74، ص 273.
[16]. داستان‌هایی از حق الناس، ص 61 با اندکی تصرف.

برگرفته از کتاب”سیمای شیعه از نگاه اهل بیت” نوشته ی سید جعفر صادقی فدکی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید