مال حرام و انواع آن

مال حرام و انواع آن

چکیده :

حلال؛ به کارها و امورى گفته مى‏ شود که شریعت اسلام ـ به خصوص یا به طور عام ـ انجام یا تصرف در آن را جایز دانسته است.حرام؛ کارها یا امورى است که اسلام ارتکاب یا تصرف در آن را نهى کرده است. مال حرام، مالى است که از نظر اسلام به دست آوردن، نگه داشتن یا تصرف در آن جایز نیست. نهى اسلام از برخى اموال و حرمت آن، گاه به جهت قبح ذاتى و مضرات آن است؛ مانند مردار، خون، شراب و امثال آن، که چون قبح ذاتى دارد و خوردن آن براى انسان ضرر دارد، اسلام آن را حرام کرده است.

متن مقاله :

امیرالمؤمنین علی علیه السلام فرمود: «لَیسَ مِن شیعَتی مَن أَکلَ مالَ امرِءٍ حَراما»؛ «از شیعیان من نیست کسی که مال دیگران را به حرام بخورد». [1]

حسن صیقل نیز گوید:
«سَمِعتُ اَبا عَبدِاللّهِ یقُولُ: إِنَّ وَلِی عَلی لا یاکلُ إلاّ الحَلالَ لِأَنَّ صاحِبَهُ کانَ کذلِک»؛
«دوستدار و محب علی جز حلال، چیزی نمی‌خورد؛ زیرا مولی و امامش چنین بود». [2]

مال حرام و انواع آن

حلال؛ به کارها و اموری گفته می‌شود که شریعت اسلام ـ به خصوص یا به طور عام ـ انجام یا تصرف در آن را جایز دانسته است.
حرام؛ کارها یا اموری است که اسلام ارتکاب یا تصرف در آن را نهی کرده است.

بر این اساس، مال حرام، مالی است که از نظر اسلام به دست آوردن، نگه داشتن یا تصرف در آن جایز نیست. نهی اسلام از برخی اموال و حرمت آن، گاه به جهت قبح ذاتی و مضرات آن است؛ مانند مردار، خون، شراب و امثال آن، که چون قبح ذاتی دارد و خوردن آن برای انسان ضرر دارد، اسلام آن را حرام کرده است.

گاهی اصل مال حلال است؛ لیکن چون از راهی به دست آمده که اسلام اجازه نداده، حرام است؛ مانند مالی که از طریق ربا یا رشوه بدست انسان می‌رسد و گاهی اصل مال حلال است و از طریق مجاز نیز به دست انسان رسیده، لیکن چون حق غیر در این مال وجود دارد آن مال حرام و تصرف در آن، از نظر اسلام ممنوع است؛ مانند مالی که حقوق واجب آن مانند خمس و زکات پرداخت نشده است و یا مانند مزدی که انسان در مقابل انجام برخی کارها می‌گیرد، ولی در واقع آن کاری را که باید در مقابل آن مزد انجام دهد، انجام نمی‌دهد و یا کم‌کاری می‌کند؛ گاهی نیز مال حلال است، ولی چون تعلق به غیر دارد و اسلام بدون رضایت، اجازه تصرف در مال غیر را نداده خوردن آن برای انسان حرام است، مانند تصرف در مال و ملک دیگران، بدون اجازه آنان.

بنابراین اگر مال به هریک از طرق فوق به انسان برسد آن مال، حرام بوده، تصرف در آن جایز نیست؛ مگر اینکه انسان به تصرف و خوردن چنین اموالی اضطرار پیدا نماید؛ مانند اینکه فردی را مجبور به تصرف یا خوردن مال حرامی نمایند و یا در شرایطی قرار گیرد که اگر از این مال حرام نخورد جان وی در معرض تلف قرار می‌گیرد که در این موارد به اندازه رفع اضطرار و حفظ جان، خوردن مال حرام جایز است.

تقدیر رزق حلال برای تمامی انسان‌ها

یکی از وظایفی که خداوند متعال بر عهده خود گذاشته و به همه انسان‌ها در مورد انجام دادن این وظیفه ضمانت داده، تأمین روزی انسان‌ها و دیگر موجودات روی زمین است.
قرآن کریم در این مورد می‌فرماید:
«و ما مِن دابَّهٍ فِی الاَرضِ اِلاّ عَلَی اللّهِ رزق‌ها»؛ «هیچ جنبنده‌ای در زمین نیست، مگر اینکه روزی او بر عهده خداست». [3]

اگر می‌بینیم که جنین در شکم مادر و در آن ظلمتکده‌ای که هیچ کس به آن دسترسی ندارد زنده مانده و به حیات خود ادامه می‌دهد و یا حشرات بسیار ریز و ناتوان در اعماق تاریک زمین و لانه‌های پرپیچ و خم خود یا در لابلای درختان و یا برفراز کوه‌ها یا در قعر دریاها به زندگی خود ادامه می‌دهند و نیز هزاران و بلکه میلیون‌ها موجود دیگر که در شرایط سخت یا آسان زندگی می‌نمایند و روزی آنان تأمین می‌گردد همه و همه به جهت آن است که روزی آن‌ها را قدرتی مافوق بشر ضمانت کرده و این روزی را به موقع به آنان می‌رساند؛ لذا در آیه‌ای دیگر می‌فرماید:
«کائن مِن دابَّهٍ لا تَحمِلُ رزق‌ها اللّهُ یرزُقُها واِیاکم»؛ «چه بسا جنبنده‌ای که نتواند روزی خود را بکشد، خداوند او و شما را روزی می‌دهد». [4]

برای اینکه بشر به این ضمانت الهی یقین پیدا نماید و هیچ نگرانی نداشته باشد، خداوند در آیاتی دیگر بر این وظیفه خود سوگند یاد کرده و می‌گوید:
«و فِی السَّماءِ رِزقُکم وما توعَدون * فَوَ رَبِّ السَّماءِ والاَرضِ اِنَّهُ لَحَقٌّ»؛
«و روزی شما و آنچه به شما وعده داده شده در آسمان است و به پروردگار آسمان و زمین سوگند که این مطلب حق است». [5]

خداوند در این آیات به [مقام و عظمت] خود سوگند یاد کرده که روزی همه انسان‌ها را تأمین نماید؛ البته این به این معنا نیست که کسی در خانه خود بنشیند و هیچ حرکت و تلاشی نکند و بگوید: خدا روزی ما را ضمانت کرده است، بلکه ضمانت الهی برای رساندن روزی موجودات، از طریق اسباب و مسببات است؛ یعنی خداوند اصل رزق را نازل کرده است، لیکن برای دسترسی به آن راه‌ها و اسبابی خاص قرار داده است که انسان‌ها و دیگر موجودات برای رسیدن به آن باید از طریق خاص آن وارد شوند.
نکته دیگر اینکه، خداوند رزقی را که برای بندگانش تعیین و ضمانت کرده از راه حلال مقدر نموده است، نه از راه حرام؛ زیرا نمی‌شود خداوند روزی بنده‌ای را ضمانت کرده باشد، ولی آن را در راهی قرار دهد که خودش دیگران را از گام برداشتن در آن راه نهی نموده است. پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) می‌فرماید:
«إِنَّ اللّهَ خَلَقَ الخَلقَ و قَسَّمَ لَهُم اَرزاقَهُم مِن حِلِّها»؛ «خداوند بندگان را آفرید و روزی آن‌ها را از راههای حلال تقسیم نمود». [6]

ممکن است خداوند به جهات مختلف این روزی را که برای فردی از راه حلال مقدر کرده است، با مقداری تأخیر به او برساند و یا آن را با رنج و سختی همراه سازد و یا آن را در شهر و مکانی دور قرار دهد، لذا بنده باید با صبر و متانت و از راههای حلال و مشروع درپی به دست آوردن روزی خود باشد نه از راههای حرام و نامشروع، اما بسیار مشاهده می‌شود که افرادی یا به جهت این که نمی‌خواهند سختی و رنج روزی حلال را تحمل کنند و یا صبر رسیدن روزی حلال را ندارند و یا زیاده‌خواه‌اند؛ در پی به دست آوردن مال حرام می‌روند و زندگی خود را به مال حرام آلوده می‌کنند که به یقین مالی که این افراد بدست می‌آورند رزق الهی نخواهد بود. علاوه بر این که گاه خداوند به مقدار همان مالی که از راه حرام بدست آورده‌اند از روزی حلالی که برای‌شان مقدر کرده، می‌کاهد.

پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در این باره می‌فرماید:
«أَلا إِنَّ الرُّوحَ الاَمینَ نَفَثَ فی رَوعِی، أَنَّهُ لا تَموتُ نَفسٌ حَتّی تَستَکمِلَ رزق‌ها، فَاتَّقُوا اللّهَ و اَجمِلُوا فِی الطَّلَبِ و لایحمِلَنَّکم اِستبِطاءُ شَی‌ءٍ مِنَ الرِّزقِ أَن تَطلُبُوهُ بِشی‌ءٍ مِن مَعصِیهِ اللّهِ فَاِنَّ اللهَ تَبارک و تَعالی قَسَّمَ الاَرزاقَ بَینَ خَلقِهِ حَلالاً و لَم یقَسِّمها حَراما فَمَن اِتَّقَی اللّهَ عَزَّوجلّ و صَبَرَ أتاهُ اللّهُ بِرِزقِهِ مِن حِلَّهِ و مَن هَتَک حِجابَ السِّترِ و عَجَّلَ فَاَخَذَهُ مِن غَیرِ حِلِّهِ قُصَّ بِهِ مِن رِزقِهِ الحَلالِ و حُوسِبَ عَلَیه یومَ القِیامَهِ»؛
«جبرئیل به من وحی کرد که هیچ انسانی از دنیا نخواهد رفت مگر رزقی که خداوند برایش مقدر کرده را به مصرف رساند. پس تقوای الهی پیشه نمایید و در طلب روزی، زیاده روی نکنید و کند یا دیر رسیدن روزی، شما را وادار نکند که آن را در معصیت خدا جستجو نمایید. همانا خداوند متعال ارزاق را در میان انسان‌ها از راه حلال تقسیم نموده؛ نه از راه حرام. پس کسی که تقوا پیشه نموده و صبر نماید، خداوند روزی او را از راه حلال خواهد رساند؛ اما کسی که پرده‌دری و عجله نماید و روزی خود را از راه حرام به دست آورد خداوند به همان مقدار از روزی حلال او می‌کاهد و در قیامت نیز علیه او محاسبه خواهد شد». [7]

فردی که از روزی حلال محروم شد

روزی امیرالمؤمنین علی علیه السلام با عده‌ای از همراهان، جلوی مسجدی توقف نمودند تا نماز بخوانند. به مردی که جلوی مسجد بود فرمود: این استر را نگه‌دار تا ما نماز بخوانیم. پس از آنکه حضرت وارد مسجد شد، مرد اسب را رها کرد و لجام اسب را سرقت کرده و آن را فروخت. علی علیه السلامبعد از به جا آوردن نماز از مسجد بیرون آمدند، در حالی که دو درهم در دست داشتند تا جهت اجرت به آن مرد بدهند؛ اما پس از بیرون آمدن دیدند استر رها شده و لجام و افسارش نیست.
حضرت آن دو درهم را به یکی از غلامان دادند تا برای استر لجامی خریداری نماید. غلام وارد بازار شد و با همان لجام مسروقه مواجه شد که آن مرد آن را به دو درهم فروخته بود. غلام دو درهم را به خریدار داد و لجام را از او گرفت و نزد حضرت آورد. چون چشم حضرت به لجام افتاد فرمود: این مرد عجله کرد و روزی حلالی را که برایش مقدر شده بود از خود محروم کرد و آن را به حرام تبدیل کرد. سپس فرمود:
«إِنَّ العَبدَ لَیحرُمُ الرِّزقَ الحَلالَ بِتَرک الصَّبرِ و لا یزدادُ عَلی ما قُدِّرَ لَهُ»؛
«همانا بنده با بی‌صبری، روزی حلال را بر خود حرام می‌کند و با این کار بر آنچه برایش مقدر شده نمی‌افزاید». [8]

مذموم بودن مال حرام و آثار آن

کسب و خوردن مال حرام از گناهانی است که در روایات معصومین (علیهم السلام) از آن مذمت زیادی شده و حتی در برخی روایات از شدیدترین گناهان شمرده شده است؛
امام باقر علیه السلام فرمود:
«إِنَّ الذُّنُوبَ کلَّها شَدیدَهٌ و اشدّ‌ها ما نَبَتَ عَلَیهِ اللَّحمُ والدَّمُ»؛
«تمام گناهان شدید است؛ اما شدیدترین گناهان، گناهی است که بر آن گوشت و خون بروید». [9]

تمام گناهان از آن جهت که انسان با گناه خویش خداوند بزرگ را نافرمانی می‌کند بزرگ و شدید است؛ حتی گناه صغیره؛ اما گناهانی که در وجود انسان ریشه می‌دواند و به آسانی انسان نمی‌تواند از شر و آلودگی آن خود را نجات دهد، بسیار شدیدتر و هولناک‌تر است و از جمله این گناهان، خوردن مال حرام است. خوردن حرام باعث می‌شود که گوشت و پوست و خون انسان از حرام بروید و تمام وجود انسان را ناپاک و آلوده نماید و در صورتی انسان از این گناه پاک می‌شود که وجود خود را از گوشت و خونی که از حرام روییده پاک گرداند؛ چنان که علی علیه السلام به فردی که «اَستَغفِرُ اللّهَ رَبِّی و اَتوُبُ اِلیهِ» را بر زبان جاری می‌کرد فرمود: استغفار و بازگشت به سوی خدا تنها به لقلقه زبان نیست و شرایطی دارد که از جمله شرایط آن چنین است:
«… أَن تُؤَدِّی اِلَی المَخلُوقینَ حقُوقَهُم حَتّی تَلقَی اللّهَ اَملَسَ لَیسَ عَلَیک تَبِعَهٌ…؛ أَن تَعمِدَ اِلَی اللَّحمِ الَّذی نَبَتَ عَلَی السُّحتِ فَتُذِیبَهُ بِالاَحزانِ حَتّی یلصَقَ الجِلدُ بِالعَظمِ و ینشَأَ بَینَهُما لَحمٌ جَدیدٌ؛ أَن تُذیقَ الجِسمَ اَلَمَ الطّاعَهِ کما أَذَقتَهُ حَلاوَهَ المَعصِیهِ فَعِندَ ذلک تَقُول اَستغفِرُ اللّهَ …»؛
«… که حقوق مردمان را بپردازی تا اینکه خدا را پاک دیدار نمایی و پیامدی از آن برگردنت نباشد …؛ که گوشتی را که از حرام بر جسمت روییده با اندوه‌ها آب کنی؛ به گونه‌ای که پوست به استخوانت بچسبد و گوشت تازه میان آن دو بروید؛ این که به جسمت سختی طاعت را بچشانی، همان‌گونه که شیرینی معصیت را به آن چشانده‌ای و هرگاه این شرایط را به جا آوردی استغفرالله بگو …». [10]

بنابراین، شرط توبه از گناه حرام خواری آن است که انسان افزون بر اینکه باید از صمیم قلب از گناه خود اظهار پشیمانی نماید می‌باید تمام اموال حرامی را که در بین اموال او وجود دارد (اعم از حقوق خدا و مردم) از اموالش خارج نماید و خون و گوشتی را که از حرام بر تن او روییده ذوب نماید؛ لذا گناه خوردن مال حرام از دیگر گناهان شدیدتر است؛ ضمن اینکه چنین گناهی آثار و عواقب دیگری نیز در دنیا و آخرت دارد که عمده‌ترین این پیامدها به شرح ذیل است:

1. هزینه کردن مال در راه باطل:
مالی که از راه باطل و حرام به دست آید، بیشتر در راه باطل و حرام مصرف خواهد شد و به قول معروف، باد آورده را باد می‌برد.
امام صادق علیه السلامفرمود:
«مَن یکتَسِب مالاً مِن غَیرِ حِلِّهِ یصرِفهُ فِی غَیرِ حَقِّهِ»؛
«هرکس مالی را از راه حرام به دست آورد آن را در راهی که حق آن نیست مصرف خواهد کرد». [11]

این قاعده‌ای کلی و سنتی الهی است که خداوند برای کسانی که از راه حرام اموالی را بدست می‌آورند زمینه ای پیش می‌آورد که همان پول یا چند برابر آن را در راه باطل یا راه‌هایی که نفعی برایشان ندارد مصرف نمایند؛ مانند اینکه خدا مرضی را نصیب او می‌کند یا حادثه‌ای را برای او پیش می‌آورد که مجبور شود چند برابر پولی که می‌خواست در راه حق بپردازد در این راه‌ها مصرف نماید.
امام صادق علیه السلام در این باره می‌فرماید:
«مَن مَنَعَ حَقّا لِلّهِ عَزَّوجَلَّ اَنفَقَ فی باطِلٍ مِثلَیهِ»؛ «کسی که حقی از حقوق الهی (مانند زکات، خمس) را نپردازد دو برابر آن را در راه باطل هزینه خواهد کرد». [12]

2. عدم قبولی عبادات:
از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) نقل شده است که فرمود:
«اَلعِبادَهُ مَعَ اَکلِ الحَرامِ کالبِناءِ عَلَی الرَّملِ و قیلَ عَلَی الماءِ»؛ «عبادت کردن با لقمه حرام مانند ساختن ساختمان بر شن و یا بر آب است». [13] یعنی همان‌گونه که ساختمان سازی بر روی شن یا آب نه تنها سود نداشته بلکه موجب مرگ صاحب آن خانه خواهد شد، عبادت کردن با مال حرام هم همین گونه است و جز خسته نمودن خود فایده دیگری به حال عبادت کننده نخواهد داشت.

امام باقر علیه السلام می‌فرماید:
«إِنَّ الرَّجُلَ اِذا اَصابَ مالاً مِن حَرامٍ لَم یقبَلُ مِنهُ حَجٌّ وَ لا عُمرَهٌ و لا صِلَهُ رَحِمٍ»؛
«فردی که در اموالش مال حرام است، نه حجی از او پذیرفته می‌شود و نه عمره‌ای و نه صله رحم». [14]

پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) نیز در روایتی فرمود:
«مَن اَکلَ لُقمَهً مِن حَرامٍ لَم تُقبَلْ لَهُ صَلاهُ اَربَعینَ لَیلَهً و لَم تُستَجَب لَهُ دَعوَهُ اَربَعینَ صَباحا»؛
«هر کس لقمه‌ای از حرام بخورد چهل شبانه روز نماز و دعایش قبول نمی‌گردد». [15] از این روایت فهمیده می‌شود که حتی یک لقمه از حرام در نماز و دیگر عبادات انسان تأثیر دارد؛ حال اگر انسان برای مدتی از غذای حرام استفاده کند و یا تمام اموالش از حرام باشد وضعش چگونه خواهد بود؟!

3. عدم رستگاری:
گاه خوردن مال حرام باعث می‌شود که خداوند بر قلب انسان مهر زند و انسان نتواند حقایق را درک کند و راه هدایت و رستگاری را از گمراهی تشخیص دهد. از اینرو چنین فردی بیشتر تمایل به راه باطل و انجام دادن کارهای حرام دارد و گوش او به سخن حق و عدالت بدهکار نیست؛ هرچند این سخن حق به طور مستقیم از دهان امام معصوم خارج شود. نمونه بارز این امر حادثه کربلا است که وقتی امام حسین علیه السلام در مقابل لشکر عمر سعد قرار گرفت و قصد سخن گفتن با آنان را داشت آنان شروع به طبل زدن کردند تا سخن امام به گوششان نرسد. امام علیه السلاموقتی این صحنه را مشاهده کرد، فرمود:
«کلُّکم عاصٍ لاَِمرِی غَیرُ مُستَمِعٍ قَولِی فَقَد مُلِئَت بُطُونُکم مِنَ الحَرامِ والشُّبهَهِ و طُبِعَ عَلی قُلُوبِکم»؛
«همه شما امر مرا نافرمانی کردید و به سخن من گوش نمی‌دهید؛ قطعاً شکم‌های شما از مال حرام و شبهه‌ناک پر شده و خداوند بر قلب‌های شما مهر زده است». [16]

اینان کسانی بودند که امام حسین علیه السلامرا به خوبی می‌شناختند و می‌دانستند او فرزند و ذریه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) است. احادیث فراوانی را که پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) در مورد آن حضرت بیان فرموده بود شنیده بودند؛ ولی با این وجود نه تنها حاضر به گوش دادن سخن آن حضرت نشدند بلکه دست به جنایتی عظیم زده، حاضر شدند خون فرزند پیامبر خود را بریزند که یکی از علت‌های عمده این جنایت هولناک خوردن مال حرام و شبهه‌ناک بود!

بنابراین، انسان باید بسیار مواظب کسب و مالی که به دست می‌آورد باشد. در این میان، وظیفه کسانی که علاوه بر مخارج خود عهده‌دار مخارج دیگران از جمله مخارج زن و فرزندشان هستند، سنگین‌تر است و آنان باید در این مورد احساس مسئولیت بیشتری نمایند و با دست خود زمینه انحراف فرزندان خود را فراهم نسازند که در این صورت، نه تنها پیامد این عمل در همین دنیا گریبانگیر آنان خواهد شد و آنان به واسطه آلودگی فرزندانشان با مشکلات زیادی روبرو خواهند شد، بلکه در آخرت نیز همین زن و فرزند به درگاه الهی از آنان شکایت کرده، از خداوند خواهند خواست که حق آنان را از این پدر و سرپرست ظالم بگیرد؛ چنان‌که در روایتی می‌خوانیم:
«إِنَّ اَهلَ الرَّجُلِ و اَولادَهُ یتَعَلَّقُونَ بِهِ یومَ القِیامَهِ فَیوقِفُونَه بَینَ یدَی اللّهِ تَعالی و یقُولُونَ: یا رَبَّنا، خُذ لَنا بِحَقِّنا مِنهُ، فَاِنَّهُ ما عَلَّمَنا ما نَجهَلُ و کانَ یطعِمُنا مِنَ الحَرامِ و نَحنُ لا نَعلَمُ فَیقَتَصُّ لَهُم مِنهُ»؛
«زن و فرزندان مردی در روز قیامت به وی چنگ زده و او را در پیشگاه خداوند متوقف می‌سازند و می‌گویند: پروردگارا! حق ما را از این مرد بگیر؛ زیرا او ما را به آنچه نمی‌دانستیم آگاه نساخت و بدون اطلاع، به ما مال حرام خورانید؛ پس خداوند قصاص آنان را از این مرد می‌گیرد!». [17]

داستان شریک بن عبدالله

شریک بن عبدالله مردی عالم و زاهد و بسیار فاضل بود. روزی بر خلیفه عباسی وارد شد. خلیفه به او پیشنهاد کرد که تو باید در بغداد قاضی القضات شوی. او چون مرد عادلی بود و دستگاه مهدی عباسی را غاصب و ستمگر می‌دانست، این پیشنهاد را نپذیرفت. مهدی گفت: پس باید تعلیم فرزندانم را بر عهده بگیری. شریک این کار را هم نپذیرفت. مهدی گفت: حال که این دو کار را نپذیرفتی، حتماً باید نهار را نزد ما بمانی تا از نصایح تو بهره‌مند شویم. از این رو اجباراً این پیشنهاد را پذیرفت. خلیفه به آشپز مخصوص دستور داد، امروز بهترین غذاهای خوشمزه را تدارک ببیند. شریک آن روز را میهمان خلیفه بود و از انواع غذاهای لذیذ استفاده کرد.
پس از صرف غذا، آشپز مخصوص رو به مهدی عباسی کرد و گفت: شریک بعد از خوردن این غذا دیگر رستگار نخواهد شد. خوردن این غذا باعث شد که شریک پس از مدتی پیشنهاد قضاوت و تربیت اولاد خلیفه را پذیرفت و در دستگاه خلیفه مشغول به کار شد. روزی برای گرفتن حقوق خود بسیار سماجت نمود که خزینه‌دار خلیفه به او پرخاش کرد و گفت: گندم که به ما نفروخته‌ای که در گرفتن حقوق این‌قدر سماجت می‌کنی! شریک گفت: بالاتر از گندم به شما فروخته‌ام. من دینم را به این دستگاه فروخته‌ام! کار شریک تا بدان جا پیش رفت که مورد نفرین و لعن امام صادق علیه السلام قرار گرفت![18]

4. لعن ملائکه الهی:
کسی که شکمش را از مال حرام پر کند مورد لعن ملائکه الهی قرار می‌گیرد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) در این باره فرمود:
«إِذا وَقَعَتِ اللُّقمَهُ مِن حَرامٍ فِی جَوفِ العَبدِ لَعَنَهُ کلُّ مَلِک فِی‌السَّماوات وَالاَرْضِ ما دامَت تِلک اللُّقمَهُ فی جَوفِهِ و مادامَت اللُّقمَهُ فی جَوفِهِ لا ینظُرُ اللّهُ اِلَیه…»؛
«هرگاه لقمه حرامی وارد شکم بنده‌ای شود، مادام که آن لقمه در شکم آن بنده قرار دارد ملائکه آسمان و زمین او را لعنت می‌کنند و مادام که آن لقمه در شکم او قرار دارد خداوند توجهی به او نمی‌کند…». [19]

5. محرومیت از شفاعت پیامبر (صلی الله علیه و آله وسلم) و بهشت:
مال حرام به قدری مذموم است که علی علیه السلام در آخرین وصیتی که به فرزندانش می‌نماید با تأکید فراوان آنان و همه مسلمانان را از خوردن مال حرام برحذر داشته، می‌فرماید:
«هذا ما اَوصی بِهِ عَبدُ اللّهِ عَلی ابنُ اَبیطالِب لاِخَرِ اَیامِهِ مِنَ الدُّنیا… لا یرِدُ عَلی رَسُولِ اللّهِ مَن اَکلَ مالاً حَراما لا وَاللّهِ، لا وَاللّهِ‌و لا یشرِبُ مِن حَوضِهِ و لا تَنالُهُ شَفاعَتَهُ لا وَاللّهِ»؛
«این وصیتی است که بنده خدا، علی‌بن ابی طالب در آخرین روزهای زندگی‌اش می‌نماید. به خدا سوگند! به خدا سوگند! وارد بر رسول خدا نخواهد شد کسی که مال حرام بخورد؛ و به خدا سوگند! چنین کسی از حوض رسول‌خدا نخواهد نوشید وبه شفاعت او نخواهد رسید!!». [20]

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله وسلم) نیز در روایتی فرمود:
«إِنَّ قَوما یجیئُونَ یومَ القِیامَهِ وَ لَهُم مِنَ الحَسَناتِ اَمثالُ الجِبالِ فَیجعَلُها اللّهُ هَباءً مَنثُورا ثُمَّ یؤمَرُ بِهِم اِلَی النّار، فقالَ سَلمانُ: صِفهُم لَنا یا رَسُولَ اللّهِ؟ فَقالَ: أَما إِنَّهُم قَدکانُوا یصُومُونَ و یصَلُّونَ و یأخُذُونَ أُهبَهً مِنَ اللَّیلِ و لکنَّهُم کانُوا اِذا عُرِضَ لَهُم بِشَی‌ءٍ مِنَ الحَرامِ و ثَبُوا عَلَیه»؛
«همانا مردمی در قیامت برانگیخته می‌شوند که اعمال نیک آنان همانند کوه است، ولی خداوند این اعمال را همچون غباری پراکنده می‌نماید و امر می‌کند که آنان را داخل جهنم نمایند. سلمان گفت: این افراد چه کسانی‌اند؟ حضرت فرمود: اینان کسانی‌اند که روزه می‌گرفتند و نماز می‌خواندند و حتی پاسی از شب را شب زنده‌داری می‌کردند، ولی هرگاه چیزی از حرام به آن‌ها عرضه می‌شد، به سرعت به طرف آن می‌رفتند». [21]

بنابراین، مؤمنانی که طالب بهشت و سعادت اخروی هستند، باید مال و زندگی خود را از حرام پاک نمایند که اگر کسی این عمل را انجام دهد و هر آنچه از حقوق خدا و بنده خدا در مال او هست خارج کند وارد بهشت خواهد شد؛ چنان که در این مورد روایات فراوانی از اهل بیت (علیهم السلام) نقل گردیده است که یک نمونه از این روایات را نقل می‌کنیم:

ضمانت بهشت از سوی امام صادق علیه السلام

علی‌بن ابی حمزه می‌گوید: «دوستی داشتم که در دستگاه بنی امیه به نویسندگی اشتغال داشت. روزی به من گفت: از امام صادق علیه السلام برای من وقتی برای ملاقات بگیر. من ازآن حضرت وقت ملاقات برای او گرفتم. چون به نزد آن حضرت آمد سلام کرد و نشست و سپس گفت: قربانت گردم! من مدتی در دستگاه بنی امیه دفترداری کردم و ازاین راه اموال زیادی به دست آورده‌ام و در پیدا کردن این اموال به حلال و حرام مقید نبودم حال چه کنم؟

امام علیه السلام ابتدا فرمود: اگر بنی امیه افرادی مانند شما را نمی‌یافتند که برای آن‌ها دفترداری کنند و مالیات وصول نمایند؛ با سپاهیانشان به جنگ بروند و در اجتماعاتشان حاضر شوند آنان نمی‌توانستند حق ما را غصب نمایند و اگر مردم را به حال خود وا می‌گذاشتند چیزی به جز آنچه به طور اتفاق به دستشان می‌رسید به چنگ نمی‌آوردند!
جوان عرض کرد: قربانت گردم! اکنون راه نجاتی دارم؟
حضرت فرمود: اگر بگویم انجام می‌دهی؟
جوان پاسخ داد: آری! انجام می‌دهم.
حضرت فرمود: از آنچه در دستگاه بنی امیه به دست آورده‌ای چشم بپوش. به این ترتیب که هر مالی که صاحبش را می‌شناسی آن را به او بازگردان و هرچه را که صاحبش را نمی‌شناسی از طرف او صدقه بده. در عوض من بهشت را برای تو از طرف خداوند ـ عزوجل ـ ضمانت می‌کنم!
جوان مدتی سر به زیر افکند و پس از مدتی فکر کردن سربرداشت و عرض کرد: قربانت گردم! انجام می‌دهم.
علی‌بن ابی حمزه می‌گوید: جوان همراه ما به کوفه بازگشت و هرچه داشت، حتی لباس‌های تنش را انفاق نمود و من چون او را با این وضع دیدم مقداری پول جمع کردم و لباسی برایش تهیه کردم و بقیه آن پول را نیز برای خرجی برای او فرستادم. چند ماهی نگذشت که آن جوان بیمار شد و ما روزها به عیادتش می‌رفتیم تا روزی به بالینش رفتم و دیدم در حال جان دادن است. در همان حال چشمش را باز کرد و مرا که دید گفت:
«یا عَلی وَفی لِی واللّهِ صاحِبُک»؛ «ای علی‌بن ابی حمزه، به خدا سوگند صاحب و امام تو به وعدهایی که داده بود وفا کرد!»
این سخن را گفت و از دنیا رفت. ما او را به خاک سپردیم و چون به نزد امام صادق علیه السلام رفتم، امام به محض اینکه چشمش به من افتاد فرمود: «یا علی، وَفَینا وَاللّهِ لِصاحِبِک»؛ «ای علی‌بن ابی حمزه، به خدا سوگند به وعده‌ای که به دوست تو داده بودیم وفا کردیم!» من عرض کردم: قربانت گردم! به خدا سوگند او نیز هنگام مرگش همین سخن را گفت!». [22]

منابع

[1]. ارشاد القلوب، ج 2، ص 140 ـ 146.
[2]. الکافی، ج 8، ص 163؛ بحارالانوار، ج 41، ص 129.
[3]. هود 11 6.
[4]. عنکبوت 29 60.
[5]. ذاریات 51 22 و 23.
[6]. مستدرک الوسائل، ج 13، ص 27.
[7]. الکافی، ج 5، ص 80؛ عده الداعی، ص 74.
[8]. شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 3، ص 160؛ میزان الحکمه، ج 2، ص 1076.
[9]. الکافی، ج 2، ص 270؛ وسائل الشیعه، ج 15، ص 229.
[10]. میزان الحکمه، ج 1، ص 342، شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 20، ص 56.
[11]. وسائل الشیعه، ج 9، ص 40.
[12]. همان.
[13]. بحارالانوار، ج 81، ص 258.
[14]. وسایل الشیعه، ج 17، ص 91؛ میزان الحکمه، ج 1، ص 597.
[15]. کنزالعمال، ج 4، ص 15؛ میزان الحکمه، ج 1، ص 597.
[16]. تحف‌العقول، ص 240؛ بحارالأنوار، ج 45، ص 8.
[17]. جامع السعادات، ج 2، ص 168.
[18]. بحارالانوار، ج 63، ص 314.
[19]. الدعوات، ص 25؛ مکارم الاخلاق، ص 150.
[20]. دعائم الاسلام، ج 2، ص 350 ـ 351؛ نهج السعاده، ج 8، ص 310.
[21]. مستدرک الوسائل، ج 11، ص 280؛ ج 13، ص 64.
[22]. الکافی، ج 5، ص 106؛ تهذیب الاحکام، ج 6، ص 332.

برگرفته از کتاب”سیمای شیعه از نگاه اهل بیت” نوشته ی سید جعفر صادقی فدکی

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید