دیدگاه های اقتصادی امام صادق (ع) (2)

دیدگاه های اقتصادی امام صادق (ع) (2)

نویسنده: دکتر عادل پیغامی

3 -1 -7 ) مبانی ارزش شناختی اقتصادی (1)
در یک نگاه اجمالی و استقرایی ناقص، می توان به اصول زیر به عنوان نمونه هایی از مبانی ارزش شناختی اقتصادی مورد نظر امام صادق (علیه السّلام) اشاره داشت:

الف ) اصل تلاش:
در باب تلاش و اهمیت آن از نگاه حضرت صحبت شد اما در این مجال هم با ذکر روایتی از ایشان به این مهم اشاره می کنم که تلاش و کوشش و کار از مبانی مهم ارزش شناسی اقتصادی حضرت می باشند. ایشان در رد بیکاری و فراغت می فرمایند:
ان الله عزوجل یبغض کثره النوم و کثره الفراغ ( وسائل الشیعه ج12 ص 36 )
الکسل یضر بالدین و الدنیا ( تحف العقول ص 219 )
علاء بن کامل یکی از یاران آن حضرت روزی به محضرش شتافت و التماس دعا گفت، و اضافه نمود که: ای پسر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم )! از خداوند متعال بخواه که زندگی راحت و مرفهی داشته باشم! امام صادق (علیه السّلام) پاسخ داد: « لا ادعولک، اطلب کمال امرک الله عزوجل؛ ( الکافی ج5 ص 78 ) من برایت دعا نمی کنم، تو [ زندگی مرفه و راحت را ] از همان راهی بخواه که خداوند متعال به تو فرمان داده است [ یعنی از راه تلاش و کوشش ]. »

ب ) اصل سودجویی ( و نه سود مداری ):
بر خلاف برخی معرفی های سطحی از مبانی اقتصاد اسلامی، اسلام با اصل سود و سودجویی مادامی که در مسیر حق و به ابزار و روش حلال باشد نه تنها مخالف نیست بلکه بدان اهتمام می ورزد. به عنوان نمونه روایت شده است که حضرت 1700 دینار به کسی می دهد و می فرماید: ” اتجر بها، ثم قال اما انه لیس رغبه فی ربحها و ان کان الربح مرغوبا فیه، ولکننی احببت ان یرانی الله عزوجل متعرضا لفوائده” ( الکافی ج5 ص 76 ).
در اینجا چند نکته قابل طرح است:
نکته اول، اینکه ربح فی خد ذاته امری مرغوب و مطلوب است.
نکته دوم، لزوم پیگیری تحقق سود و فائده و عدم عاطل ماندن مال و منبع مولد.

ج ) اصل حلال بودن در ابزار، روش و هدف
از نظر حضرت و با توجه به خداشناسی توحیدی وی، ملاک و مناط اصلی ارزش و منبع مهم تولید و توزیع آن، عبارت است از در مسیر حق و شرع بودن که از آن به حلال یا مشروع بودن یاد می شود. لذا در گفتمان حضرت اشاره به صفت حلال و در مقابل آن صفت حرام از اهمیت ویژه ای برخوردار است و دلالت های معتنابه فلسفی و کارکردی دارد. به تعبیر اجمالی می توان ملاک ارزش گذاری امور و شوون اقتصادی از نظر حضرت را در این کلمه یافت. ایشان در باب کسب درآمد می فرمایند: من کسب مال من غیر حله افقره الله ( بحار الانوار ج103 ص5 ).
همچنین در مورد ملاک تعیین مشاغل حلال و حرام می فرمایند:
معیار حلیت و حرمت در تجارت این است که هر کالایی که برای عموم مردم نیاز است و مصلحت و نفع جامعه در خرید و فروش آن می باشد، تجارت آن حلال است و هر معامله ای که موجب فساد در جامعه و به ضرر جامعه اسلامی است، حرام می باشد، همانند: معاملات ربوی، خرید و فروش و انبار کردن کالاهایی که از منظر اسلام مشروع نیستند ( گوشت غیر مذکی، گوشت خوک، گوشت و پوست حیوانات درنده، شراب، آلات قمار، آلات لهو و لعب و… )، فروختن سلاح به دشمنان اسلام، و هر معامله ای که موجب تقویت جبهه باطل باشد ( مانند: جاسوسی و فروش اطلاعات به دشمن )، و معاملاتی که همراه با فریب کاری و دروغ پردازی انجام شود. ( وسائل الشیعه، ج17، ص83 و تحف العقول ص 331، 338 )

د ) اصل مصالح اجتماعی و امت اسلامی
از منظر امام صادق (علیه السّلام) در صناعات و حرفه ها نیز معیار مصلحت جامعه اسلامی است، یعنی هر صنعت و حرفه ای که موجب تقویت جامعه اسلامی می باشد و صلاح، رشد و تعالی مسلمانان را به ارمغان می آورد، مجاز است و هر حرفه ای که موجب مفسده و تضعیف جامعه باشد، ممنوع است. شراب سازی، جادوگری، صنایعی که موجب ترویج فساد و فحشاء باشند، وسایلی که موجب تضعیف و یا تخریب اعتقادات مسلمانان شوند، همکاری با ستمگران، سرقت و… از قبیل صنایع و حرفه های حرام می باشند.
اگر کارگزاران و کارمندان حکومتی تحت نظر حاکم عادل و امامان معصوم (علیهم السّلام ) وکلای آنان انجام وظیفه کنند، درآمد و حقوقشان حلال است وگرنه حرام می باشد؛ مگر اینکه کارمندان زمامدار غیر عادل، با اجازه از حاکم شرع و یا اینکه به خاطرمصالح مسلمانان وارد دستگاه حکومتی شده باشند.
در مورد اجاره ها و درآمد املاک و کارگران نیز قضیه همین است؛ یعنی اولا، صلاح و فساد جامعه مدنظر می باشد و ثانیاً، کالاها و انگیزه های حلال و حرام سرنوشت ساز است. ( پاک نیا )

هـ ) اصل کارآمدی و اثربخشی
حضرت در ارزش گذاری بین امور به مساله کارآمدی و اثربخشی آن امر در راستای اهداف مطلوب توجه داشته اند. بطور مثال در دو روایت ذیل و علت اینکه قرض هجده ثواب و صدقه ده ثواب می برد را در احتمال بالای اثربخشی قرض می دانند و می فرمایند قرض به دست محتاج می رسد ولی صدقه چه بسا در دست غیرمحتاج قرار می گیرد:
مکتوب علی باب الجنه: الصدقه بعشره و القرض بثمانیه عشر ( الکافی ج11 ص 171 ).
علی باب الجنه مکتوب: القرض بثمانیه عشر و الصدقه بعشره و ذلک ان القرض لا یکون الا فی ید المحتاج و الصدقه ربما وقعت فی ید غیرمحتاج ( بحار الانوار ج103 ص 138 ).
ایشان حتی انواع سفرهای مطلوب از نظر اسلام را هم بر این اساس گونه شناسی می فرمایند:
« ینبغی للمسلم العاقل ان لا یری ظاعنا الا فی ثلاث: مرمه لمعاش او تزود لمعاد او لذه فی غیر ذات محرم؛ کوچیدن برای یک مسلمان عاقل شایسته نیست مگر در سه مورد: بهبود بخشیدن به وضع اقتصادی ( سفرهای تجارتی و… )، کسب توشه آخرت ( سفرهای زیارتی )، رسیدن به لذت های حلال ( سفرهای تفریحی ). » ( وسائل الشیعه، ج17، ص 63 )

و ) اصل زمان و مکان در ارزش گذاری
حضرت در پاسخ به اشکال سفیان ثوری به مساله زمان در بحث زهد اشاره کرده و می فرمایند:
ای سفیان! رسول گرامی اسلامی (صلی الله علیه و آله و سلم ) در زمانی زندگی می کرد که عموم مردم از نظر اقتصادی در مضیقه بودند و پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) خود را با آنان در زندگی ساده و فقیرانه هماهنگ می کرد، اما اگر روزگاری وضع معیشتی مردم بهتر شد اهل ایمان و نیکان و خوبان روزگار به بهره گیری از آن سزاوارترند نه انسانهای فاجر و منافق و کافر. ای ثوری! به خدا سوگند! در عین حالی که وضع معیشتی خوبی دارم و از نعمت ها و موهبت های خداوند متعال کمال بهره را می برم، اما از روزی که خود را شناخته ام شب و روزی بر من نمی گذرد مگر آنکه حقوق مالی خود را بر طبق فرمان خداوند متعال که بر من واجب کرده است، ادا می کنم و به مصرف مناسبش می رسانم. » ( کافی ج5 کتاب المعیشه )

ز ) اصل ساده زیستی
امام (علیه السّلام) همانند مردم معمولی لباس می پوشید و در زندگی رعایت اقتصاد و میانه روی را می کرد. می فرمود: بهترین لباس در هر زمان، لباس معمول همان زمان است. پس گاه لباس نو و گاه لباس وصله دار بر تن می کرد. لذا وقتی سفیان ثوری به وی اعتراض کرد در پایان آستین خود را بالا زد و لباس زیر را که خشن بود، نشان داد و فرمود: لباس زیر را برای خدا و لباس نو را برای شما پوشیده ام.
همچنین می فرمود: خدا می داند که می توانم به بهترین صورت نان گندم خانواده ام را تهیه کنم، اما دوست دارم خداوند مرا در حال برنامه ریزی صحیح زندگی ببیند. ان الله یعلم انی واجدان اطعمهم الحنطه علی وجهها ولکنی احب ان یرانی الله قد احسنت تقدیر المعیشه” ( اعیان الشیعه، ج1، ص 59 ).

3 -1 -8 ) مبانی زیبایی شناختی اقتصادی (2)
تمامی احکام و نگرش های اقتصادی اسلام را چه بسا بتوان بر دو مبنای زیبایی شناختی عدالت و میانه روی، مبتنی دانست:

الف) عدالت
در جای خود قابل اثبات است که عدالت، مهمترین مبنای زیبایی شناختی اقتصاد اسلامی است. البته عدالت اقسام متعددی دارد اما یکی از مهمترین اقسام عدالت، عدالت معیشتی و حیاتی ( و به تعبیری: عدالت اقتصادی ) است، که تأثیر بسیار ژرف و گستره و بسیار بنیادین آن، در همه شئون مادی و معنوی زندگی انسانی، و تعلیم و تربیت انسان ها، و رشد« الهی انسانی » انسان، در خور هیچ گونه تردید و تسامحی نیست. امام صادق (علیه السّلام) می فرماید: ان الله لم یترک شیئا من صنوف الاموال الا و قد قسمه و اعطی کل ذی حق حقه الخاصه و العامه و الفقراء و المساکین و کل صنف من صنوف الناس فقال: لو عدل فی الناس لاستغنوا…. کافی، ج1، ص 542. و در جای دیگری می فرمایند: ان الناس یستغنون اذا عدل بینهم. ( کافی، ج3، ص 568 ).

ب) میانه روی و تعادل
میانه روی و قصد یکی دیگر از مبانی زیبایی شناختی اقتصاد اسلامی است. رعایت اعتدال و میانه روی در مخارج و درآمدهای زندگی موجب آسایش و رفاه خواهد بود. از سوی دیگر اسراف و تبذیر، سختگیری و تنگ نظری و بخل و طمع ورزی موجب اختلال در نظم زندگی می شود. معمولاً افرادی که ولخرجی می کنند، دچار تنگدستی و فقر می شوند و سپس از روزگار و شانس بد خود شکایت کرده و گلایه می کنند. حضرت در موارد متعددی به میانه روی و تعادل در امور اقتصادی اشاره می فرمایند. از جمله:
عبدالله بن سنان می گوید: امام صادق (علیه السّلام) هنگامی که آیه « و لا تجعل یدک مغلوله الی عنقک » ( اسراء/ 29 ) را تفسیر می کرد، انگشتان دست خود را کاملاً بسته و دست خود را مشت نمود و به ما فرمود: « یعنی این چنین نکنید که این نهایت خست و بخل است » و در معنی « ولا تبسطها کل البسط » ( اسراء/ 29 ) دست خود را کاملاً باز کرد و فرمود: « این چنین هم درست نیست؛ یعنی انسان هرچه دارد خرجش کند و چیزی در کف دستش نماند. » ( وسائل الشیعه، ج17، ص 66 ). در نتیجه، این آیه شریفه افراط و تفریط در مصرف مال دنیا را نفی کرده، به اعتدال سفارش می کند.
عن الامام الصادق (علیه السّلام) ان القصد امر یحبه الله ( الکافی ج5 ص 52 ).
عن الامام الصادق (علیه السّلام) فی قوله تعالی، “ویسالونک ماذا ینفقون قل العفو”، قال: العفو، الوسط ( الکافی ج4 ص 53 ).
صبیح بن ولید می گوید: بین مکه و مدینه، همراه امام صادق (علیه السّلام ) بودم. گدایی آمد. امام به او چیزی دادند. همچنین به گدای دوم و سوم چیزی دادند، ولی در پاسخ گدای چهارم فرمود: خداوند تو را سیر فرماید. آن گاه به ما رو کرد و فرمود: چیزی با ما بود که به او بدهیم، ولی ترسیدم جزو یکی از آن سه دسته ای باشم که دعای آنان مستجاب نمی گردد. (3)
حد مطلوب بهره مندی و استفاده از نعمت های الهی آن است که همراه با رعایت اعتدال و به قدر کفاف باشد. اعتدال و قناعت در مصرف موجب بقای نعمت و پدید آورنده زمینه مناسبی برای رشد صفات و کمالات معنوی در انسان است.

3 -1 -9 ) مبانی غایت شناختی اقتصادی (4)

الف) غایت مندی آفرینش
حضرت در توحید مفضل به مسأله غایت توجه داشته و می فرمایند:
آیا اگر کسی وارد یک خانه شود و تمام اشیای مورد نیاز مردم را در آنجا بیابد می پندارد که این آفرینش ( و هماهنگی و گردآوری ) بی هدف و خود به خود باشد؟ چگونه کسی به خود اجازه می دهد که این همه تدبیر عالم و اشیای مهیا و هماهنگ را کار طبیعت بداند؟ ای مفضل! از آفرینش و آماده سازی حکیمانه و مدبرانه اشیا برای رفع نیاز انسان درس عبرت بگیر. ( توحید مفضل )
به عبارت دیگر یعنی همه این نعمات برای حکمتی آفریده شده و در اختیار بشر قرار گرفته است.

ب ) لزوم همسوی غایات بشر با غایات الهی
همچنین از منظر اسلام فعالیتهای اقتصادی زمینه ساز کمالات و فضائل انسانی است و اگر فردی با این انگیزه به عرصه اقتصاد وارد شود، افزون بر منابع مادی و ظاهری به بهره های معنوی نیز نایل خواهد شد. عبدالله بن ابی یعفور می گوید: در محضر امام صادق (علیه السّلام) بودم که مردی از وی پرسید: به خدا قسم! ما به دنبال دنیا می رویم و دوست داریم آن را بدست آوریم. امام (علیه السّلام) فرمود: تو می خواهی با دنیاطلبی و کسب درآمد چه کنی؟ او گفت: می خواهم نیازهایم را برطرف کنم. به خانواده ام رسیدگی نمایم، صدقه و احسان بدهم و حج و عمره انجام دهم. امام صادق (علیه السّلام) فرمود: اینکه دنیاطلبی نیست، این به دنبال آخرت و ثواب های الهی رفتن است. ( وسائل الشیعه ج17 ص 34 )

ج) غایت اقتصادی انسان
از سوی دیگر هدف انسان از فعالیت های اقتصادی چیزی جز غنای مطلوب و مورد نظر اسلام نیست و حضرت نیز با توجه به همین امر غنا را برای ما تعریف می فرمایند: من رزق نال ثلاثا و هو الغنی الاکبر: القناعه بما اعطی و الیاس مما فی ایدی الناس و ترک الفضول. ( الهادی ص66 )

3 -2) محیط اقتصادی (5)
محیط اقتصادی از منظر یک اقتصاددان مشتمل بر عناصر انسانی ( فردی، جمعی و نهادی )، منابع و فناوری های طبیعی و مصنوع دست بشر است. نوع نگرش و تعریف یک نظام معرفتی اقتصادی از این عناصر محیطی، تاثیر بسزایی در چارچوب های تحلیلی و توصیه ای آن علم دارد.

3 -2 -1 ) عوامل و نهادهای محیط انسانی
اسلام و اندیشمندان مسلمان با بسط دوگان معروف غربی- یونانی “فرد- جامعه” به سه گان “فرد- خانواده- جامعه” مسائل مربوط به حوزه تدبیر، تمشیت و سیاستگزاری اقتصادی و معیشت و مادیات بشر را در هر سه عرصه مورد توجه داشته است. از یکسو به تعادل وجودی بشر در ساحت فردی آن توجه دارد، از دیگر سو هویت خانوادگی انسان را مدنظر دارد و کارآمدی و اثربخشی این نهاد در شکل گیری و تعالی بخشی از ابعاد وجودی بشر را در این ساحت پی می گیرد و از سوی سوم، با اذعان به هویت جمعی و اجتماعی انسان ( مدنی بالطبع بودن آن ) و لزوم این بستر در تکامل بخشی از ساحات وجودی بشر، به ضرورت جامعه سازی تأکید می کند. بدین ترتیب تعالیم اقتصادی اسلام، و خواست آن در داشتن اقتصاد و معیشتی سالم، پویا، و وجود عاملان و بازیگران متعهد و کاردان را در هر سه عرصه های اقتصادی باید جستجو کرد. پیامبران الهی نیز برای ایجاد قسط و عدالت در سطح وسیع آن در میان اقشار مختلف جامعه و تأمین نیازهای مادی مردم و آبادانی و آسایش آنان به وسیله توزیع عادلانه امکانات، سرمایه ها، ایجاد زمینه های مناسب، اطلاع رسانی همگانی و بالاخره ترویج احسان، نیکوکاری و خدمت رسانی کوشیده اند تا مردم را به سوی سعادت و نیک بختی سوق دهند. این تلاش ها که در جهت تحقق بخشیدن به مقاصد الهی و اهداف آسمانی ادیان توحیدی و پیامبران و فرستادگان از سوی خداوند متعال انجام می گیرد، به منظور فراهم نمودن زمینه های عبودیت و قرب الهی برای عموم انسان های سعادت طلب و حقیقت خواه می باشد. این مساله در فرمایشات حضرت صادق (علیه السّلام) بوضوح دیده می شود که موضوع فرمایشات ایشان گاه عامل اقتصادی فرد، گاه عائله و گاه اجتماع ( بصورت والی، سوق و مسلمین ) قرار می گیرند. شواهد این امر را در بخش تدبیر، تمشیت اقتصادی خواهیم یافت.

الف) سرمایه انسانی
همچنین ایشان توجه خاصی به عامل سرمایه انسانی دارند. بطور مثال وقتی در پی آن برمی آیند که عوامل پیشرفت یک جامعه را برشمرند، همه سه عامل مورد نظر ایشان از مقوله سرمایه انسانی می باشند. از نظر ایشان جامعه وقتی پیشرفت می کند که جامعه از:
1- فرمانروایان و مسوولین سیاسی هوشمند و خیرخواه جامعه ( سرمایه انسانی سیاسی )
2- فقهای آگاه و مدبر وارسته و پارسا دین شناس و دیندار ( سرمایه انسانی دینی )
3- پزشک حاذقی که مورد اطمینان جامعه باشد ( سرمایه انسانی سلامتی ) ( اصول کافی، ج1، ص 32 ) برخوردار باشد.

ب) سرمایه اجتماعی
اما در تایید اقدام یکی از اصحاب مبنی بازپرداخت سریع قرض خود، فرمود: « علیک بصدق الحدیث و اداء الامانه تشرک الناس فی اموالهم هکذا و جمع بین اصابعه؛ بر تو باد راستگویی و امانت داری، که در این صورت شریک مال مردم خواهی شد. سپس امام انشگشتان دستانش را در هم فرو برد و فرمود: این چنین. » عبدالرحمن بن سیابه می گوید: در اثر عمل به سفارش امام، آن چنان وضع مالی من خوب شد که در مدتی کوتاه سیصد هزار درهم زکات مالم را به اهلش پرداختم. ( الکافی، ج5، ص 134؛ بحار الانوار، ج47، ص 384 ).
نکته مهم اینجا این است که حضرت با ربط مستقیم مساله سرمایه های انسانی و اجتماعی با پیشرفت و بهبود معیشتی، این عناصر را نسبت اهداف و سازوکارها، درونزا می داند.

3 -2 -2 ) منابع طبیعی و مصنوع
صحبت در باب منابع طبیعی یا مصنوع بشری برای تولید یکی از مهمترین عناصر هر تفکر اقتصادی است. با نگاهی بر روایات امام صادق (علیه السّلام)، نمونه ای در این باب در توحید مفضل ایشان می یابیم.
فکر یا مفضل فی هذه المعادن و مایخرج منها من الجواهر المختلفه… ( حضرت 19 ماده معدنی از جمله نفت را نام می برد ) … مما یستعمله الناس فی مآربهم فهل یخفی علی ذی عقل ان هذه کلها ذخائر ذخرت للانسان فی هذه الارض لیستخرجها فیستعملها عند الحاجه الیها ثم قصرت حیله الناس عما حاولوا من صنعتها علی حرصهم و اجتهادهم فی ذلک فانهم لو ظفروا بما حاولوا من هذا العلم کان لا محاله سیظهر و یستفیض فی العلم حتی تکثر الفضه و الذهب و یسقطا عند الناس فلا تکون لهما قیمه و یبطل انتفاع بهما فی الشراء و البیع و المعاملات و لا کان یجبی السلطان الاموال و لا یدخرهما احد للاعقاب… ( توحید مفضل )
فکر یا مفضل فی هذه الاشیاء التی تراها موجوده معده فی العالم من مآربهم فالتراب للبناء و الحدید للصناعات و الخشب للسفن و غیرها و الحجاره للارحاء و غیرها و النحاس للاوانی و الذهب و الفضه للمعامله و الذخیره و الحطب للتوقد و الرماد للکلس الخ ….. ( توحید مفضل بحار الانوار ج6 ص 183 )
نان و آب، عوامل اصلی معاش و حیات آدمی
ای مفضل! بدان که نان و آب اصل و رأس معاش و زندگی انسان به شمار می روند. به حکمتها و تدابیر نهفته در آنها بنگر. نیاز آدمی به آب شدیدتر از نیازش به نان است و شکیبایی او بر گرسنگی بیش از صبر او در تشنگی است. این به خاطر آن است که بدن انسان به آب بیشتر از نان محتاج است. چون آدمی برای نوشیدن، شستن خود و لباس ( و ظروفش ) و سیراب کردن حیوانات و آبیاری مزرعه به آب نیازمند است. … به خاطر این نیازهای فراوان، آب براحتی در دسترس قرار گرفته تا انسان برای خریدن و تحصیل آن در دشواری و رنج فراوان نیفتد. اما نان جز با رنج و مشقت و تلاش و حرکت به دست نمی آید تا انسان ( به کسب حلال مشغول شود و ) به خاطر بیکاری و بطالت در سرمستی و فساد غوطه ور نگردد. ( توحید مفضل )
کل ما یتعلم العباد…. و انواع صنوف الالات التی یحتاج الیها العباد التی منها منافعهم و بها قوامهم و فیها بلغه جمیع حوائجهم فحلال فعله و تعلیمه و العمل به، و فیه لنفسه او لغیره. ( توحید مفضل )

4 -2 -3 ) فناوری های طبیعی و مصنوع
علاوه بر مواردی که در عبارات فوق از توحید مفضل در این باب می توان یافت به جمله زیر هم می توان اشاره کرد.
و أما تفسیر الصناعات فکلما یتعلم العباد او یعلمون غیرعهم من أصناف الصناعات مثل الکتابه و الحساب و التجاره و الصیاغه و السراجه و البناء و الحیاکه و القصاره و الخیاطه و صنعه صنوف التصاویر ما لم یکن مثل الروحانی و أنواع صنوف الآلات التی یحتاج الیها العباد منها منافعهم و بها قوامهم و فیها بلغه جمیع حوائجهم.
کل ما یتعلم العباد… و انواع صنوف الالات التی یحتاج الیها العباد التی منها منافعهم و بها قوامهم و فیها بلغه جمیع حوائجهم فحلال فعله و تعلمیه و العمل به، و فیه لنفسه او لغیره. ( توحید مفضل )

3-3 ) نظام اقتصادی (6)
هر نظام اقتصادی از سه زیر نظام انگیزشی، اطلاعات و تعاملات و نهادهای آنها شکل می گیرد.

3-3 -1 ) زیر نظام انگیزشی

الف) نهاد مالکیت
روایات متعددی از حضرت در باب مساله مالکیت و گونه شناسی اسباب تملک و تملیک وارد شده که هر یک به نوعی نهاد مالکیت، این مهمترین سنگ بنای یک نظام اقتصادی را تعریف و تبیین می کنند. بطور مثال از حضرت داریم که فرموده اند:
و أما ما یجوز من الملک و الخدمه فسته وجوه: ملک الغنیمه، و ملک الشراء، و ملک المیراث، و ملک الهبه، و ملک العاریه، و ملک الاجر، فهذه وجوه ما یحل و ما یجوز للانسان إنفاق ماله و إخراجه بجهه الحلال فی وجوهه، و ما یجوز فیه التصرف و التقلب من وجوه الفریضه و النافله.
اما طرح بحث هر یک بحث مستوفایی می طلبد که علاقمندان را به کتاب های فقهی هبه، ارث، وصیت، لقطه، وقف، السکنی و العمری و… ارجاع می دهم و در این مجال صرفا به مواردی انتخابی می پردازیم.

گونه شناسی مالکیت
یکی از مهمترین تفاوت های نظام اقتصادی اسلام با سایر نظامها در گونه شناسی مساله مالکیت است. بطور معمول در نظام های اقتصادی مالکیت بر دوگان مشهور خصوصی و عمومی تقسیم می شود. اسلام با فلسفه سیاسی خاص خود که هویت وجودی دولت را فراتر از نمایندگی و وکالت مردم می داند علاوه بر اینکه دولت را در اموال عمومی ( اصطلاحا بیت المال ) نماینده و وکیل عموم می داند خود دولت را فی حد نفسه مالک برخی اموال می شمرد و بدین ترتیب به یک سه گان خصوصی- عمومی- دولتی می رسد که البته با قبول برخی نظرات فقهی در مورد مالکیت زمین می توان به چهارگان نیز رای داد. در این بخش به مالکیت زمین می پردازیم و مالکیت های سه گانه را به بخش تخصیص کالایی واگذار می کنیم.

مالکیت زمین
حضرت در دو روایت ذیل زمین را ملکی از خدا می داند که برخلاف سایر موارد مالکیت انتقال ( ظلی یا اعتباری ) مالکیت از ناحیه خدا به انسان مادامی است که عمران و آبادانی نصیب زمین شود.
ایما رجل اتی خربه بائره فاستخرجها و کری انهارها و عمرها فان علیه فیها الصدقه، و ان کانت الارض لرجل قبله فغاب و ترکها فاخرجها ثم جاء بعد یطلبها، فان الارض لله و لمن عمرها ( الاستبصار ج3 ص 108 ).
من احیا ارضا مواتا فهی له ( وسائل الشیعه ج17 ص 327 ).

ب ) ارزش و قیمت
سازوکار تعیین ارزشها و قیمتها یکی از مهمترین سیگنال های انگیزشی اقتصاد محسوب می شوند. در واقع سیگنال های قیمتی بسته هایی مشتمل بر اطلاعات و انگیزه (7) هستند که نقش اساسی در رفتارسازی اقتصادی ایفا می کنند. هرگونه اختلال در ارزشها یا قیمتها با ایجاد اختلال در اطلاعات و انگیزه ها موجبات اختلال رفتاری در عرصه اقتصادی را فراهم می کند.
امام صادق (علیه السّلام) در جواب سئوال پیرامون قیمت گذاری فرمود: « امیرالمؤمنین (علیه السّلام) بر کالای کسی قیمت گذاری ننمود ولکن به کسی که بیش از قیمت متعارف کالایش را عرضه می کرد، می فرمود، آن گونه که مردم می فروشند، بفروش و در غیر این صورت از بازار بیرون رو، مگر اینکه کالایی که او عرضه میکرد مرغوب تر از کالایی بود که در بازار عرضه می شد. ( القاضی النعمان، ابی حنیفه: دعائم الاسلام، ج2، ص 36، روایت 81 )
ایشان همچنین در باب مساله تفاوت ارزش از منظرهای متفاوت، می فرمایند: اعلم انه لیس منزله الشیء علی حسب قیمته بل هما قیمتان مختلفان بسوقین و ربما کان الخسیس فی سوق المکتسب نفیسا فی سوق العلم، فلا تستصغر العبره یف الشء لصغر قیمته لو فطنوا طالبوا الکیمیا بما فی العذره لاشتروها بانفس الاثمان و غالبوا ( غالوا ) بها. ( توحید مفضل بحار الانوار ج6 ص 185 )

هزینه و فایده
سوی دیگر ارزش و قیمت، ضرر و هزینه است که بهمان نحو سیگنال هایی از اطلاعات و انگیزه های سلبی را با خود به همراه دارند و باید قبل از هر رفتار اقتصادی نسبت به آنها دقت داشت. محاسبه فایده و هزینه و اقامه هر تصمیم و رفتاری مبتنی بر قاعده نظری جلب منفعت و دفع ضرر، از اصول رفتاری عقلایی هر انسان است. البته قانون اقتصادی این است که ارزش های بزرگ را با هزینه های بزرگ مقابله می کنند. و حضرت طلب معیشت را با تحمیل هزینه های زیاد مقرون و محفوف می دانند و می فرمایند:
انی احب ان یتاذی الرجل بحر الشمس فی طلب المعیشه ( وسائل الشیعه ج12 ص 23 الحدیث 7 ).
ان الله تبارک و تعالی لیحب الاغتراب فی طلب الرزق ( وسائل الشیعه ج12 ص 50 الحدیث 1 ).

نقش عمل در ارزش افزوده
حضرت پایه و منشاء وجودی ارزش را منوط به کار می دانند و هرگونه سود و ارزش بلا عمل را نفی می فرمایند:
سئل عن الرجل یتقبل العمل فلا یعمل فیه و یدفعه الی آخر فیربح فیه، قال: لا، الا ان یکون قد عمل فیه شیئا ( وسائل الشیعه ج14 ص 265 ).
یا در موارد متعدد دیگری افراد اعم از خیاط و رنگرز در این خصوص سوال می کنند و چنانچه خود نیز مشارکتی در عمل داشته باشند حضرت می فرمایند: ” لا باس قد عمل فیه” ( الکافی ج1 ص 408 ) و در غیر این صورت جایز نمی دانند.

ج ) سود و توزیع محصول بین عوامل تولید/ سهم بری به شرط مشارکت
امروزه تمامی نظریه های علمی اقتصاد، بر سهم بری عوامل تولید به میزان مشارکت و تأثیرگذاری آنها در تولید و ارزش افزوده، که بدان بهره وری نهایی آن عامل تولیدی می گویند، تأکید دارند. همین یافته اخیر علم اقتصاد را در این فرمایش حضرت می یابیم.
سئل عن الرجل یتقبل العمل فلا یعمل فیه و یدفعه الی آخر فیربح فیه، قال: لا، الا ان یکون قد عمل فیه شیئا ( وسائل الشیعه ج14 ص 265 )
در واقع حضرت مشارکت در عمل را شرط لازم در سهم بری عوامل تولید می دانند. در اینجا به یک روایت دیگر در این زمینه می پردازیم. خیاطی به حضرت مراجعه کرده و می فرماید من لباسی را جهت دوخت و دوز تقبل کرده سپس آنرا به غلامان خود می سپارم که با من کار می کنند و سهمی دریافت می کنم. حضرت می فرمایند: لا یصلح ذلک الا ان تعالج معهم فیه، آنگاه فرد ادعا می کند که بخشی از کار را انجام می دهد پس مولا می فرمایند: “ذلک عمل فلا باس” ( التهذیب ج2 ص 175 ).
در روایتی دیگر داریم:
عن هارون بن حمزه قال: سألت أبا عبدالله (علیه السّلام) عن الرجل یشتری النخل لیقطعه للجذوع فیغیب الرجل و یدع النخل کهیئته لم یقطع فیقدم الرجل وقد حمل النخل، فقال: له الحمل یصنع به ماشاء إلا أن یکون صاحب النخل کان یسقیه و یقوم علیه. ( کافی باب من زرع فی غیر أرضه ).
همچنین قرن هاست که در بین اقتصاددانان این سوال وجود دارد که در بین عوامل تولید کدام یک صاحب کار (8) و بقیه مزدبگیر (9) تلقی شوند. به عبارت واضحتر در بین عوامل تولیدی چون نیروی کار، سرمایه، زمین، بذر یا مواد اولیه، مدیریت و…، صاحبان کدامیک باید صاحب تولید شمرده شده و بقیه اجیر و مزدبگیر وی تلقی شوند. این سوال که در بین اندیشمندان اقتصادی به سوال از ” ارزش اضافی” شناخته می شود، سابقه ای طولانی دارد و هر یک از مکاتب حسب پاسخ به همی نسوال است که هویت و تمایز یافته اند. بطوری که فیزیوکراسی صاحب زمین و بذر، مارکسیسم، کارگر، سرمایه داری کلاسیک، سرمایه دار و سرمایه داری مدرن کارآفرین مدرن را صاحب تولید و سود معرفی می کنند.
پاسخ این مساله در فرمایشات حضرت صادق (علیه السّلام) را در سوالاتی می توان یافت که نسبت به اقدام بنحو فضولی از ایشان شده است. بطور مثال در مورد کسی که زمینی را بی اذن صاحب زمین کاشته و داشته، و صاحب زمین در موقع برداشت اظهار نارضایتی می کند و محصول زراعی را از آن خود می داند. در این خصوص حضرت صاحب زمین را صرفاً مستحق کرایه و اجازه زمینش می دانند.
عن عقبه بن خالد قال: سألت أبا عبدالله (علیه السّلام) عن رجل أتی أرض رجل فزرهها بغیر إذنه حتی إذا بلغ الزرع جاء صاحب الارض فقال: زرعت بغیر إذنی فزرعک لی ولک علی ما أنفقت أله ذلک أم لا؟ فقال: للزارع زرعه و لصاحب الارض کری أرضه.
و این البته باز می گردد به نگرش اسلام به مساله مالکیت زمین که در بخش مربوط بدان اشاره رفت.

3-3- 2 ) زیر نظام اطلاعات
مساله اطلاعات در طرفین تعاملات و نحوه مدیریت چرخش و تبادل آن، از مهمترین زیر نظام های یک نظام اقتصادی است. بنحویکه بویژه در دو دهه اخیر مسائل مربوط به وضعیت های اطلاعات ناقص، ناتمام و نامتقارن و مراقبت و طراحی نهاد (10) هایی مبنی بر احتراز از آنها، از مهمترین و جدیدترین مرزهای دانش اقتصاد بوده است. با نگاهی بر منابع و متون نقلی اسلامی، نیز این عنصر را می توان ردیابی کرد. در احادیث و روایات امام صادق (علیه السّلام)، عنایت و توجه ایشان به مسأله اطلاعات و اهمیت آن را در عناوین ذیل می توان دید.

الف) توصیه به کتابت عقد و معامله
بطور طبیعی تعاملات و معاملات انسان ها، نقطه پایانی دارند. نقطه پایانی، محلی است برای تسهیم منافع و بهره گیری از تجارب و یا بروز اختلاف. اسناد مکتوب مهمترین ابزار انسان برای رتق و فتق امور مربوط به پایان تعاملات است. چه برای حسابرسی، چه برای مستند سازی نکات قوت و ضعف، و چه در صورت بروز دعوا، که در این صورت هر یک از طرفین، دعاوی برای خود دارند و حل این مشکل ممکن نیست جز با داشتن و اقامه ادله اثبات دعوا. تنها راه بسامان رساندن موارد فوق، داشتن مجموعه اطلاعاتی مانا، دقیق و متفق علیه است که جز با مستندسازی مکتوب ممکن نیست. همین کارکرد را شاهدان انسانی نیز دارند. حضرت در این زمینه می فرمایند:
مَنَّ الله علی الناس برهم و فاجرهم بالکتاب و الحساب و لو لا ذلک لتغالطوا ( وسائل الشیعه ج12 ص 298 ).
اربع لایستجاب لهم الدعاء…. و رجل کان له المال فادانه بغیر بینه فیقول: الم آمرک بالشهاده؟ ( بحار الانوار ج103 ص 12 ).
یقول الامام الصادق (علیه السّلام) للمفضل ضمن بیان نعم الله العظیمه علی البشریه: .
( و کذلک الکتابه التی بها تقید اخبار الماضین للباقین و اخبار الباقین للاتین و بها تخلد الکتب فی العلوم و الاداب و غیرها و بها یحفظ الانسان ذکر ما یجری بینه و بین غیره من المعاملات و الحساب، و لولاه لانقطع اخبار بعض الازمنه عن بعض، و اخبار الغائبین عن اوطانهم، و درست العلوم وضاعت الاداب، و عظم ما یدخل علی الناس من الخلل فی امورهم و معاملاتهم، و ما یحتاجون الی النظر فیه من امر دینهم و ما روی لهم مما لا یسعهم جهله ) ( بحار الانوار، ج58 ).

ب) حرمت غش
غش یعنی مخلوط کردن جنس خوب و با جنس نامرغوب و مجموع را به نام جنس خوب به قیمت آن فروختن، برای مثال مخلوط کردن شیر و آب و فروختن آن به قیمت شیر خالص، نوعی از اقدام است که از سوی یکی از طرفین معامله برخلاف مجموعه اطلاعاتی تعیینی یا متعین عرف نسبت به کالا یا خدمات معمول داشته می شود. حضرت صادق (علیه السّلام) فرموده اند:
لیس من المسلمین من غشهم ( وسائل الشیعه ج12 ص 208 ).
من غشا مسلما فی شراء او بیع فلیس منا و یحشر یوم القیامه مع الیهود، لانهم اغش الخلق للمسلمین ( وسائل الشیعه ج12 ص 210 )
یا هشام ان البیع فی ظلال غش و الغش لا یحل ( وسائل الشیعه ج12 ص 208 ).

ج) بطلان معامله ی غرری
مساله غرر در مبادلات همواره مدنظر فقه شیعه بوده است و مسلمانان همواره سعی در اجتناب از مبادلات غرری داشته اند. غرر دقیقاً به وضعیت اطلاق می شود که در آن یکی از طرفین معامله در مجموعه اطلاعاتی نسبت به دیگری دچار نوعی عدم تقارن می شود. لذت هر چند مشتمل بر نوعی جهل جزئی است اما تعریف آن به جهل و یا ریسک مقرون به صحت نیست. نمونه زیر حاکی از توجه حضرت به این مقوله است.
لا تلامسوا و لا تناجشوا و لا تبایعو الغرر ( کنز العمال ج4 ص 56 ).
مساله خیارات هم در کتب فقهی فصلی مشبع را به خود اختصاص می دهد، ابزار هوشمندانه شرع برای پوشش نااطمینانی و جبران عدم تقارن اطلاعاتی احتمالی است. تعاملات البیعان بالخیار حتی یفترقا، و صاحب الحیوان بالخیار ثلاثه ایام ( وسائل الشیعه ج12 ص 345 ).

د) غبن
واژه غبن از نظر لغوی به معنای خدعه و گول زدن و خلاف واقع، نشان دادن است. از لحاظ اصطلاحی غبن عبارت است از: ضرر و زیانی که حین معامله معوض، در نتیجه نابرابری فاحش بین ارزش دو عوض، به طرف ناآگاه در قرارداد می رسد و غالباً در اثر خدعه آگاهانه طرف مقابل است. حضرت از این مسأله نهی فرموده اند.
غبن المومن حرام یا غبن المسترسل سحت ( وسائل الشیعه ج12 ص 363 ).

هـ ) اطلاعات متداوم (11)
مهمترین ضامن تعالی و پیشرفت در ساحت بشری داشتن حافظه تاریخی و افزودن درس ها و عبرت ها به مجموعه اطلاعاتی خود است. به عبارت دیگر در تعاملات انسانی داشتن خطا و آزمون امری است طبیعی، اما تکرار خطاها و فراموشی نکات قوت، حرکت رو به جلو را مختل و متوقف می کند. اقتصاددانان بویژه در شاخه اقتصاد اطلاعات، از این امر مهم به اطلاعات متداوم یا عقلانیت متداوم یاد می کنند. اهمیت مطلب برای حضرت امام صادق (علیه السّلام) بقدری است که در برشمردن صفات مومن، یکی از صفات مومن را داشتن مجموعه اطلاعاتی متداوم بر می شمرد، و می فرماید: مؤمن از روی یک سنگ دوبار نمی لغزد و به زمین نمی خورد. المومن… لا یلسع من حجر مرتین؛ ( وسائل الشیعه، ج15، ص 193 ) امیر مؤمنان فرمود: « العقل حفظ التجارب؛ (7) از نشانه های خرد، نگه داری تجربه هاست. »

3-3-3 ) زیر نظام تعاملات و معاملات
تغییر موضوع پژوهشی و واحد مطالعاتی علم اقتصاد به مساله قرارداد، معاملات و تعاملات بین افراد، موضوعی است مهم که طی دو دهه اخیر اتفاق افتاده و حتی برخی علم اقتصاد قرن 21 را علم نظریه های قرارداد نامیده اند (12). باز شدن این عرصه از معرفت اقتصادی کمک شایانی به فهم و دسته بندی بهتر بخش معظمی از روایات اقتصادی می کند.
آنچه از مجموعه روایات مرتبط قابل استنتاج است اینکه اولا موضوع تعاملات می باید متناسب با مبادی مابعدالطبیعه باشد و ثانیا اسلام تماما سعی داشته تا حتی الامکان بستر تعاملی را از تعارض و حتی رقابت به بستر تعامل تعاون و همکاری ولو در بلندمدت سوق و ارتقاء دهد. و این دقیقه مهمی است که متخصصان و آشنایان با شاخعه نظریه بازی ها در علم اقتصاد اهمیت آن را بخوبی درمی یابند. اسلام در پی آن است که حتی الامکان نهاد و قواعد بازی را چه در امر تخصیص و چه در امر تولید و چه در مصرف و سایر حوزه های اقتصادی به تعاون و همکاری دو جانبه و مشترک و اتخاذ استراتژی های برد- برد سوق دهد. چرا که اساساً کارآیی و بهینگی بویژه در تعاملات انسانی که نوعاً و غالباً تکراری و دینامیک هستند در بازیهای مبتنی بر همکاری و اعتماد متقابل است. با این موجز فضای گفتمانی حاکم بر هر روایتی که به نوعی متضمن یکی از تعاملات انسانی با یکدیگر است بهتر فهم می شود. موارد ذیل نمونه هایی از این روایات هستند.
« المؤمن حسن المعونه، خفیف المؤونه، جید التدبیر لمعیشته، لا یلسع من حجر مرتین؛ ( وسائل الشیعه، ج15، ص 193 ).
لا تخالطوا و لا تعاملوا الا من نشا فی خیر ( وسائل الشیعه ج12 ص 305 ).
ایاک و مخالطه السفله فانه لا یؤؤل الی الخیر ( همان )
احذرو معامله اصحاب العاهات فانهم اظلم شیء ( همان )
لا تشتر من محارف فن صفقته لا برکه فیها ( همان )

تعاملات آمر و مامور (13)
از نظر یک اقتصاددانان آشنا به نظریه بازی ها و نظریه قرارداد، فقه شیعه مجموعه ای غنی از تنظیم و تدبیر تعاملات آمر ( یا کارگزار ) و مامور ( یا عامل ) است. روابط مطروحه در فقه که اغلب از سرچشمه معارف جعفری نشات گرفته اند، مشتمل بر فهرستی از تعاملات اقتصادی عبد با مولا، صاحب مال با عامل فضولی، مشتری یا بایع، مسلمان با اهل ذمه، حاکم با رعیت، راهن با مرتهن، ضارب با مضارب و ولی و قیم با صغیر، می شوند که همگی از این مقوله اند. بدیهی است در این مختصر امکان طرح مباحث مزبور که برخی در حد یک باب فقهی هستند، مقدور نیست. اما به ذکر روایاتی از حضرت بسنده می کنیم که این قبیل تعاملات را هدف گیری کرده اند:
من کام یومن بالله و الیوم الآخر فلا یستعملن اجیرا حتی یعلمه ما اجره ( الکافی ج5 ص 289 ).
قال رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم ) من ظلم اجیرا اجرته احبط الله عمله و حرم الله علیه الریح الجنه و ان ریحها لیوجد من مسیره خمس مئت عام. ( وسائل الشیعه ج13 ص 247 )
اقذر الذنوب ثلاثه: قتل البهیمه، و حبس مهر المراه و منع الاجیر اجره ( وسائل الشیعه ج13 ص 247 ).
فی الجمال و الاجیر قال: لا یجف عرقه حتی تعطیه اجرته ( وسائل الشیعه ج13 ص 246 ).

تعامل در مال یتیم
من عال یتیما حتی ینقطع یتمه، او یستغنی بنفسه اوجب الله عزوجل له الجنه کما اوجب النار لمن اکل مال الیتیم ( وسائل الشیعه ج12 ص 181 ).
اوعد الله فی اکل مال الیتیم بعقوبتین: احدهما عقوبه الاخره النار، و اما عقوبه الدنیا، فقوله تعالی: ولیخش الذین لو ترکوا من خلفهم ذریه ضعافا خافوا علیهم. ( همان )
خلاصه اینکه بخش معتنابهی از روایات به طراحی و آرایش فضای تعاهد و بستر تعامل می پردازند. برخی متضمن اصولی است که در تعامل مسلمان با غیر مسلمان و با برادر مسلمان خود باید رعایت کند و برخی دیگر در پی بازآرایی روابط و ارائه قواعدبازی (14) که تعامل ها را از برخورد (15) و رقابت (16) به فضای تعاون و همکاری (17)، نوع دوستی (18)، اخوت ایمانی یا ایثار انتقال دهند. ذیلاً به مواردی اشاره می شود:

اصل 1: رضایت و طیب نفس
قیل انی اتقبل العمل فیه اصیاغه و فیه النقش فاشارط النقاش علی شرط، فاذا بلغ الحساب بینی و بینه استوضعته من الشرط، قال (علیه السّلام): فبطیب نفس منه؟ قال نعم، قال (علیه السّلام) فلا باس. ( وسائل الشیعه ج13 ص 265 )

اصل 2: وفای به عهد و پایبندی به شروط
المسلمون عند شروطهم الا کل ما خالف کتاب الله عزوجل فلا یجوز ( وسائل الشیعه ج12 ص 353 ).

اصل 3: رعایت کرامت انسانی
ایاکم و سوال الناس فانه ذل فی الدنیا و فقر تستعجلونه و حساب طویل یوم القیامه ( وسائل الشیعه ج6 ص 307 )

قاعده بازی 1: پای بندی به قرارداد ( معامله )
از امام صادق (علیه السّلام) روایت شده که فرمود: روزی پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) با مردی قرار گذاشت که در کنار صخره ای در انتظار او بماند تا او برگردد. حرارت شدید آفتاب باعث رنج پیامبر در کنار آن صخره گردید. یاران گفتند: چه می شود اگر به سایه بروی؟ فرمود: میعادگاه ما همین نقطه است. در اینجا می مانم اگر نیاید خلف وعده از او سر زده است.

قاعده بازی 2: لزوم مسوولیت پذیری
کل من یعطی الاجر لیصلح فاسد فهو ضامن ( وسائل الشیعه ج13 ص 274 ).
کل عامل اعطیته اجرا علی ان یصلح فافسد فهو ضامن. ( همان )
کان علی (علیه السّلام) یضمن القصار و الصائغ یحتاط به علی اموال الناس و کان ابو جعفر یتفضل علیه اذا کان مامونا. ( همان )
همچنین داریم که با عبارت ” احتیاطا علی امتعه الناس” ذکر روایت شده است. ( همان ص 272 )

الف ) هزینه های تعاملی (19)
در دانش اقتصاد، در هرگونه مبادله و تعاملی، غیر از مابه ازای ارزشی که در ازای دریافت موضوع مورد مبادله پرداخت می شود ( مثل ثمن برای مثمن در بیع )، هزینه هایی دیگر نیز برای هر دو طرف معامله متصور و موجود است. مثلاً شخص برای خرید یا اجاره یک مال، می باید هزینه های حمل و نقل، جستجو، زمان و… را نیز محاسبه و تحمل کند. به عبارت دیگر هزینه های حاصل از وجود نهادها را هزینه های تعاملی می نامند. برخی از هزینه های معاملاتی عبارتند از هزینه های جستجو و کسب اطلاعات، هزینه های تحلیل و فرآوری اطلاعات (20)، هزینه های چانه زنی و قرارداد، و هزینه های اجرا و ضمانت پایبندی به قرارداد.
با این معرفی، جای هیچ شک و شبهه ای برای یک متخصص اقتصاد اطلاعات و قراردادها باقی نمی ماند که تمامی روایات مطروح در این بخش، با تعیین و طراحی قواعد و اصول تعامل بین احاد آنسانی، عملاً با هدف کاهش هزینه های تعاملی القا شده اند.
امام صادق (علیه السّلام): مومن برادر مؤمن است، چشم او راهنمای اوست. به او خیانت نمی کند، به او ستم نمی کند، کلاه سرش نمی گذارد، و به او وعده ای نمی دهد که بدان عمل نکند.
امام صادق (علیه السّلام): با همدیگر پیوستگی و نیکوکاری و مهربانی و مهرورزی داشته باشید.

ب) تداوم تعاملی
در کنار کاهش هزینه های تعاملی، مهم تداوم تعاملات است. تعاملات و قراردادهای ایستا و یکباره، متضمن سود و فواید بسیار کمی هستند. از این رو اقتصادانان ادبیات بازی های تکراری را مطرح کرده و شرایط لازم برای تکرار و تداوم قراردادها و معاملات را تبیین می کنند. بطور خلاصه دو اقدام جهت تضمین تداوم تعاملی، توسط اقتصاددانان معرفی شده است. اول، تبدیل بازی های رقابتی جمع صفر به بازیها همکاری جمع مثبت تا انگیزه های طرفین تعامل را در هر معامله تأمین کند. این مساله در روایات متعدد بسیاری که در بخش های مختلف این مقاله آورده ایم می توان دنبال کرد.
دوم تامین انگیزه های بین زمانی (21) برای تضمین تکرار رفتارها در افق زمان، است که با روایات مربوط به تحریم معاملات ربوی تحصیل می شود. توضیح اینکه در منطق اقتصادی چنانچه ذهنیت عامل اقتصادی چنین باشد که دریافتی های فعلی ( نقد ) را به دریافتی های آتی و تاخیری ترجیح دهد، در این صورت پدیده ای به نام نرخ ترجیح زمانی شکل می گیرد. حال هرچه این نرخ بزرگتر باشد، چنانچه اثبات شده است، انگیزه های بین زمانی لزوما ضعیف می شود (22). بدین ترتیب در فضای خرد، این فرمایش حضرت صادق (علیه السّلام) که بر تحریم ربا تأکید می فرمایند: اذا اراد الله بقوم هلاکا ظهر فیهم الربا، هنگامی که خداوند اراده هلاکت قومی را کند ربا در میان آنها ظاهر می گردد، عاملی است برای بالا رفتن احتمال تداوم بازی و تقویت و افزایش انگیزه های بین زمانی و اثربخشی آنها. معنای این روایت این است که ربا مجازات دنیوی نیز دارد و به هلاکت رباخواران منهی می شود، و یکی از معانی این مجازات دنیوی عبارت است از عدم تداوم در معاملات.
حضرت در بیانی دیگر آشکارتر به این معنا می پردازند. در مورد حکمت تحریم ربا امام صادق (علیه السّلام) – در پاسخ به پرسش هشام بن حکم از علت تحریم ربا می فرماید: إنه لو کان الربا حلالاً لَتَرکَ الناسُ التجاراتِ و ما یَحتاجون إلیه فحَرمَ اللهُ الربا لَتفِر الناسُ عنِ الحرامِ إلی التجاراتِ و إلی البَیعِ و الشراءِ فَیتَصِلَ ذلکَ بَینَهُم فی القَرضِ: اگر ربا حلال بود، مردم کار تجارت و کسب مایحتاج خود را رها می کردند. پس خداوند ربا را حرام فرمود، تا مردم از حرام خواری دست کشیده، به تجارت و خرید و فروش روی آورند و زیادی مال را به یکدیگر قرض دهند. همچنین در پاسخ به سؤال از علت تحریم ربا می فرماید: لئلا یَتَمانَعَ الناسُ المَعروفَ تا این که مردم از احسان کردن به یکدیگر دریغ نورزند یا قال: لئلا یمتنع الناس من اصطناع المعروف برای اینکه جلو کار خیر گرفته نشود.

پی نوشت ها :

1- Economic axiological foundation
2- Economic aesthetical foundation
3- اشاره به این حدیث نبوی که حضرت رسول (صلی الله علیه و آله و سلم ) چنین فرمود: دعای چند طایفه مستجاب نمی گردد: کسی که مال خود را بدون نوشته و شهود قرض دهد. کسی که تمامی مال خود را که خداوند به او داده در راه او انفاق کند و چیزی برای خود نگاه نداشته، به درگاه خداوند دعا کند که به من روزی بده. خداوند می گوید: مگر من به تو ثروت ندادم، چرا میانه روی نکرده و اسراف نمودی؟ همچنین مردی که به دنبال کسب و روزی نرود و بگوید: خداوندا! به من روزی عنایت کن. خداوند گوید: بنده من! راه را بر تو نبستم و تو را سالم نمودم و زمین من هم واسع است چرا بیرون نمی روی و طلب روزی نمی کنی؟
4- Economic teleological foundation
5- Economic environment
6- Economic system
7- Incentive
8- Principle
9- Agent
10- در ادبیات اقتصادی، هرجا کلمه نهاد استفاده شود به معنای سازمان یا دستگاه اجرایی نیست، بلکه به معنای اصول و قواعد تعاملات و به اصطلاح خود اقتصاددانان قواعد بازی است، که بر عنصر نرم افزاری مدیریت تعاملات انسانی توجه دارد.
11- Sequential information
12- Ronald Coase, why economics will change: Remarks at the University of Missouri Columbia Missouri USA April 4, 2002, http:// www. coase. org/ coaseremarks 2002, htm.
13- Agent- principle model
14- Rules of the game
15- conflicts
16- Competition
17- Cooperation
18- Altruism
19- Transaction cost
20- که به آن هزینه های Coordination cost هم گفته می شود.
21- Inter- temporal incentives
22- Eric Rasmusen’s book, Games and Information: An Introduction to Game Theory, 3rd Edition: 2001, pp. 112.
منبع مقاله :
پاکتچی، احمد؛ (1391)، مبانی و روش اندیشه ی امام صادق (ع)، تهران: دانشگاه امام صادق (ع)، چاپ اول

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید