اسطوره در قرآن به چه معنا است؟

اسطوره در قرآن به چه معنا است؟

اساطیرجمع «اسطوره» است. این واژه در لغت به معنای افسانه و داستان می‎باشد که بیشتر در مورد اخبارخرافی استعمال می‎شود.[1] عالمان ادیان در منشأ رواج این واژه می‎گویند: اختراع اسطوره‎ها و افسانه‎ها در تمام نوع بشر عمومیّت دارد. هم چنان که در نزد باستانیان و بومیان استرالیا رواج داشت. اسطوره از آن ناشی شد که به اندیشه‎های مافوق الطبیعه اهمیّت خاص می‎دهند و یا برای تشریفات و آداب و عبادت قبیله، یک نوع حقانیّت و استدلال ایجاد می‎کنند و نیز پیدایش ریشه ی اساطیر اولیّه را می‎توان در خواب‎ها و رؤیاها جستجو کرد، که آن را بارها نقل و تکرار نموده‎‏‎اند، ‌تا بدان وسیله برای ابتداء و سرآغاز و علل معانی امور تا حدّی دلیل و سببی پیدا کنند. هم چنین اساطیر ممکن است از آن جا تکوین یافته باشد که در یکی از روزهای نخستین از شخصی که دارای قوه ی پندار نیرومندی بوده است سؤالاتی به عمل آمده: مانند این که: چگونه آسمان بر افراشته شد است؟ چه کسی عالم را ساخته است؟ انسان اوّلی از کجا آمد؟… پس او از قوّه ی تصوّر یا از خواب و خیال خویش جواب هایی برای آن سؤالات گفته است، به ویژه اگر حکایات ساده‎ای از پیرمردان در این باره شنیده و نقل کرده و سپس خود بر آن جزئیاتی افزوده باشد، کم کم اسطوره به ظهور رسید؛ البتّه اسطوره‎گویی گاهی بسیار ساده و ابتدائی است، نظیر این که علّت زلزله را، خرسی بدانیم که در زیر زمین باشد که هر گاه تنش را می‎خارد، خانه به لرزش در می‎آید و گاهی عمیق تر و با معنا‎تر. امّا اسطوره‎های نیمه تاریخی از نوع دیگر و عبارت از تکامل و تحویل یک واقعه ی ابتدائی و حادثه اصلی است که در آن شخص مادی یا پهلوانی زورمند کارهای فوق عادت انجام می‎دهد تا آن که کم کم به صورت یک افسانه پر از عجائب و غرایب در می‎آید.[2] به طور مسلّم همواره واقعیّاتی وجود دارد که بعضی با اغراض متفاوت بر آن افزوده اند، لذا عقل از پذیرش آن ها در سرگردانی می‎ماند.[3] بر انسان عاقل است که با بکارگیری عقل و منطق، گرد و غبار را از واقعیّات بزداید.
قرآن کریم می‎فرماید: « ذَلِکَ الْکِتَابُ لا رَیْبَ فِیهِ هُدًى لِلْمُتَّقِینَ (٢)[4]؛ در ‌این کتاب هیچ شک و تردیدی نیست، هدایت برای متّقیان است.» افرادی که از حقیقت تقوی روگردان هستند، همواره در هر عصری در مقابل واقعیّات الهی موضع گرفته، و چون خود قابلیّت درک حقیقت را نداشته،‌ تهمت اساطیر به آن زده‎اند. به طور قطع همین مهمّ سبب آن شده است که درباره ی علل پیدایش مذاهب نظراتی داده شود که محکوم به بطلان و فساد است، عدّه‎ای خواسته‎اند علّت ایجاد آن را عوامل اقتصادی یا ضد استعماری یا نیازهای اخلاقی، اجتماعی و یا جعل و بی‎اطلاعی از اسرار طبیعت و… بیان نمایند[5].
اسطوره در قرآن کریم، 9 بار تکرار شده است. و به معنای افسانه یا داستان یا خیال آمده است. در تمام این آیات نه گانه قرآن کریم، نخست در پی اثبات حقایقی می‎باشد که اسطوره نیست، علّت این که افرادی چنین نسبتی به آن داده‎اند. کفر و تأثیر اعمال زشت ایشان است.
در آیه ی 31 انفال خبر از مشرکانی می‎دهد که نقشه ی ‌قتل حضرت محمد ـ صلّی الله علیه و آله ـ را داشته‎اند و در مقابل تحدّی قرآن کریم ادّعا نموده‎اند چیز مهمّی نیست، ما مثل آن را می‎آوریم ولی همین که عاجز ماندند عوض ایمان به آن، تهمت اسطوره به آن چسباندند.
در آیه ی 24 سوره ی نحل از اوّل سوره در مورد عظمت نعمت‎های خدا سخن می‎گوید تا آنجا که قابل شمارش نیست ولی کافران دنبال عبادت مخلوق رفته و قیامت را که حقّ است انکار نمود و قرآن کریم را اسطوره می‎پندارند و با توجّه به این که معاد و قرآن کریم حقّ است، نمی‎تواند این مطلب حقّ، اسطوره باشد ولی کافران که در گناه غلطیده‎اند حقّ را نادیده می‎گیرند، نظیر همین آیه، آیات 83 سوره ی مؤمنون و 68 سوره ی نحل است.[6] در آیه ی 5 سوره ی فرقان به قرآن کریم، نسبت اسطوره داده‎اند که دست نوشت خود پیامبر یا املاء‌صبح و شام دیگران به او است خداوند در جواب این سخن می‎فرماید: خدائی آن را نازل نمود که از حقیقت آسمان و زمین آگاه است و اوست غفور رحیم در هر صورت این قرآن اعجاز پیامبر است، با خرافه و افسانه حسابش جداست[7].
در آیه ی 17 سوره ی احقاف درباره ی کسی می باشد که عواطف انسانی خود را از دست داده است، زیرا به والدین و ولی نعمت خود احترام نمی‎کنند و چون مادر و پدر سوی خدا استغاثه می‎کنند و انذار به قیامت می‎کنند او می‎گوید قیامت از اساطیر است و سپس اصل عذاب قیامت برای آنها مسلّم می‎گیرد و آنها را به عذاب عرضه می‎کند به خاطر استفاده نامشروع از نعمت الهی و استکباری که دارند. یعنی در حقیقت همان استکباری که نسبت به والدین داشته سبب استکبار به خدا شده است[8].
در آیه ی 15 سوره ی قلم یاد می‎کند از کسانی که به خاطر کارهای زشت قابلیّت فهم و درک حقیقت قرآنی را ندارند. وقتی قرآن کریم به آن ها عرضه می‎شود، می‎گویند: اساطیر اولین است[9]. چه بسا این که در آیه ی سوره ی مطففین، همین افرادی که قلب آن ها زنگار زده از گناه چنین نسبت به قرآن کریم داده شده است.
در پایان اضافه می‎ شود که پاکی درون از صفات رذیله در درک انسان از واقعیّات تأثیر مستقیم دارد، لذا قرآنی که نور است، همواره از سوی عدّه‎ای که از گناه غفلت نمی‎ورزیده‎اند مورد تهمت قرار گرفته و اسطوره نامیده شده است.

معرفی منابع جهت مطالعه ی بیشتر:
1. مکارم شیرازی، ناصر، انگیزه پیدایش مذاهب، انتشارات مطبوعاتی هدف، ص 15 ـ 11.
2. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 11، ص 168.
3. زرکوب، در قلمرو وجدان، ، تهران: انتشارات علمی ص 404.

پی نوشت ها:
[1] . لویس معلوف، المنجد فی اللغه، قم،: نشر بلاغت، دوّم، ص 11.
و سیاح، احمد، فرهنگ بزرگ جامع نوین،ج1، انتشارات اسلام، هفدهم،ص 31.
[2] . جان بی ناس، تاریخ جامع ادیان، ترجمه ی علی اصغر حکمت، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، چهارم، 1370، ص 25.
[3] . ر.ک: زرین کوب، عبد الحسین، در قلمرو وجدان، انتشارات علمی، اوّل، ص 404 ـ 405.
[4] . بقره: 2/2.
[5] . مکارم شیرازی، ناصر، انگیزه پیدایش مذاهب، مؤسسه ی مطبوعاتی هدف، ص 11 و 12.
[6] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه،ج11و 14و 15، تهران: انتشارات دار الکتب اسلامی، هشتم، صص168، و 293 و 528.
[7] . همان، ج15، ص 21.
[8] . همان، ج21، ص377.
[9] . همان، ج24، ص387.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید