مفهوم جغرافیای قرآن کریم:
جغرافیا گرچه در بردارنده ی قید و خصوصیّت مکان است، ولی این اصطلاح جدید در ترکیب اضافی «جفرافیای قرآن»، با نوعی مجاز در توسعه، همراه است و به معنای «حوزه ی قلمرو هدایتی و برد رسالت، و هم چنین گستره ی سیر نزول و صعود ـ یعنی مبدأ نزول و مرجع عروج آن به خاستگاه تأویل خود ـ» به کار رفته است. جغرافیای قرآن، از نظر مکانی جهان مرئی و نامرئی را شامل میشود. و از نظر زمانی دامنهاش از عصر نزول تا ابد را در بر می گیرد، و از نظر هدایت و رسالت، تمام انس و جنّ و بلکه به نوعی فرشتگان را در تمام اعصار و امصار شامل میشود.
تعیین و تبیین گستره ی سیر نزول و عروج ـ یعنی مبدأ و معاد ـ قرآن کریم:
با فرستادن صد و بیست و چهار هزار پیامبر، بستر و فضای مناسب برای نزول قرآن کریم به نحو «تنزّل تجلی» فراهم شد.[1] برای روشن شدن بحث، به چند نکته باید توجّه نمود:
1. مبدأ نزول 2. ظرف نزول 3. فضا و شأن نزول 4. زمان و مکان نزول 5. نحوه و کیفیت نزول 6. مدّت نزول 7. گستره و قلمرو نزول، چه از نظر مکانی و چه از نظر زمانی.
اصل نزول قرآن و مبدأ نزول آن، همان اسمای حسنای الهی است که در قرآن مجید بیان شده است.[2] خداوند توسط روح امین، جبرئیل ـ علیه السّلام ـ قرآن کریم را بر قلب پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرود آورد. مقصود از قلب، روح مجرّد انسانی است که بدان جان انسانی میگویند.[3] این فرود آمدن به نحو تجلّی است، بدین معنا که با فرود آمدن، هرگز موطن اصلی خود را در عالم بالا رها و آن را تهی نمیکند، بلکه حقیقت آن همواره در موطن خود موجود است، ولی جلوه و رقیقه آن در مراحل نازلتر تحقّق مییابد، همانند تنزّل دانش در اندیشه عقلانی انسان فرزانه که از صحیفه جان او به صورت آهنگ گفتار یا نقوش نوشتار در فضای خارج یا روی صحنه نگارش جلوه میکند.[4]
در همین راستا، توجّه به فضای نزول و شأن نزول آیات قرآن و سورهها لازم است. آشنایی با فضای نزول هر یک از سورههای قرآن کریم، راه گشای تفسیر آیات، تشخیص هدف سوره و تبیین پیوند آیات آن سوره با یکدیگر است؛ چنانکه آشنایی با شأن نزول معتبر، در کیفیّت تطبیق مفهوم جامع بر مصداقها و اندراج جزیی تحت کلّی فراگیر مؤثر است.[5]
کیفیّت نزول قرآن دو گونه است، نزول دفعی و نزول تدریجی. نزول دفعی در شب مبارک قدر صورت پذیرفت و نزول تدریجی آن طی بیست و سه سال نازل[6] شده که بخشی از سورههای آن مکی و بخش دیگر آن مدنی میباشند.
گستره و قلمرو قرآن کریم، از نظر زمان و مکان و قلمرو هدایتی و گستره ی رسالتی قرآن کریم:
قرآن کریمف کتاب هدایت همه ی انسانها در همه ی اعصار و امصار است؛ پهنه ی زمین و گستره ی زمانف حوزه ی نورافشانی خورشید تابان قرآن کریم است. نور هدایت قرآن کریم، تا آنجا که بشریّت، فرشتگان و جنیان وجود داشته باشند میتابد و اختصاصی به عصری یا مصری خاص یا اقلیتی مخصوص و یا نژادی ویژه ندارد.
خدای سبحان در تبیین قلمرو رسالت پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ میفرمایند: « ما تو را جز برای بشارت و بیم دادن به همه ی مردم نفرستادیم، ولی بسیاری از مردم نمیدانند.»[7] بنابراین، رسالت آن حضرت «جهان شمول» و ابدی، و کتاب او جهانی و جاودانه و قوم او نیز همه افراد بشرند، نه گروهی از مردم حجاز. قلمرو انذار پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ نیز، گستره «عالمین» و همه ی افراد بشر معرفی شده است.[8]
کتابی که برای هدایت همگان نازل شده و از نظر وسعت حوزه ی رهنمود جهان شمول است، باید از دو ویژگی برخوردار باشد:
1. زبان جهانی فطرت: یعنی این کتاب باید به زبان جهانی سخن بگوید تا همه از معارف آن بهرهمند باشند. در فهم معارف قرآن کریم نه بهرهمندی از فرهنگی خاص شرط است، تا بدون آن نیل به اسرار قرآنی میسور نباشد و نه تمدّن ویژهای مانع، تا انسانها با داشتن آن مدنیّت مخصوص از لطایف قرآنی محروم باشند و یگانه زبانی که عامل هماهنگی جهان گسترده بشری است، زبان فطرت است که فرهنگ عمومی و مشترک همه انسانها در همه اعصار و امصار است و هر انسانی به آن آشنا و از آن بهرهمند است و هیچ فردی نمیتواند بهانه بیگانگی با آن را در سر بپروراند.[9]
2. محتوایش برای همگان مفید و سودمند بوده و احدی از آن بینیاز نباشد؛ همانند آبی که عامل حیات همه زندگان است و هیچ موجود زندهای در هیچ عصر و مصری از آن بینیاز نیست.[10]
قرآن کریم، از هفت آسمان و زمین، و عرش و کرسی سخن گفته است که آنها عناصر مهمّی از زاویه جغرافیا، آثار جغرافیا را پایهگذاری کردهاند گستره رسالتی و هدایتی قرآن، اختصاص به انسان تنها ندارد بلکه در آیات متعدد شمول این رسالت جنّیان را نیز در بر میگیرد.[11] سوره جنّ و آیه 29 از سوره احقاف و آیات متعدد سوره الرحمن جزء آن ها است. بلکه مجموعه ی مستفیض از احادیث دلالت و صراحت دارد که رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ و امامان ـ علیه السّلام ـ حجت های الهی بر عواملی فراسوی عالم انس و جنّ در منظومه شمسی و بیرون از منظومه شمسی میباشند و این امر لازمه اش شمول گسترده قرآنی، نسبت به سایر عوالماند، بلکه مجموعه دیگری از احادیث رأساً بر این نکته دلالت مینمایند.[12]
قرآن کریم، از دو جهان مرئی و نامرئی و هدایت آنها سخن میگوید، آنجا که میفرماید: « سوگند به دیدهها و نادیدهها.»[13] در آیه 19 از سوره ی احقاف، جنّ و انس هر دو مورد خطاب هستند و جنّ و انس پیشین را مورد خطاب قرآن کریم، میداند، بنابراین، جغرافیای قرآن کریم، یعنی همه ی آن چیزهایی که نزول قرآن کریم، را احاطه کرده و در بستر اصلی قرآن نازل شده است که در این بستر و فضا موارد ذیل مورد نظر است:
1. مبدأ نزول 2. ظرف نزول 3. کیفیت نزول 4. برد و گسترده آن از حیث زمان و مکان 5. جمعیت آن اعم از جنّ و انس 6. زبان بینالمللی و انسانی که زبان فطرت است 7. فرهنگ و تمدن آن، که همان فرهنگ فطرت پایدار و تغییر ناپذیر است 8. اعجاز قرآن و تحدی آن 9. چینش قرآن 10. وحی محض بودن آن 11. عمیق معنوی مفاهیم قرآن. وطن جهانی و معنوی و ایمانی و وطن از مبدأ به معاد و از او به سوی او و…
خلاصه جغرافیای قرآن، برهانی است روشن، بر عظمت خالق که:[14] جغرافیا و مرزهای طبیعی، از نظر قرآن، فرا زمینی است و جهان مرئی و نامرئی هر دو را شامل میشود. از نظر ایدئولوژی و مرزهای فرهنگی و معنوی، گستره جغرافیای قرآن، بسیار گسترده، فرامرزی و جهانی و فراجهانی است مجموعه اینها جغرافیای قرآن را تشکیل میدهد.[15]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. امکان جغرافیایی در قرآن، زهرا رضائی.
2. الجفرافیه القرآنیه، محمد حمید فوزی.
پی نوشت ها:
[1] . جوادی آملی، عبدالله، خارج فقه، 30/10/80.
[2] . جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی، (قرآن در قرآن)، قم، انتشارات اسراء، چاپ دوم، 1378، ج1، ص27.
[3] . همان، ص 56.
[4] . جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، نشر اسراء، ج 2، ص 192.
[5] . همان، ص 37.
[6] . جوادی آملی، عبدالله، تفسیر موضوعی قرآن کریم، ج 1، ص 70.
[7] . سبأ: 34/28.
[8] . تفسیر تسنیم، ج 1، ص 31 و 32.
[9] . همان.
[10] . همان.
[11] . رضایی، زهرا، امکان جفرافیایی در قرآن، انتشارات پارسایان، 1379، ص 12.
[12] . مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج 57، ص 320، 329.
[13] . الحاقه: 69/ 38- 39.
[14] . فوزی، محمّد حمید، «الجغرافیه القرآنیه» دمشق، دارالضفدی، چاپ اول، 1421، ص 1.
[15]. معرفی چند منبع: 1. تفسیر المیزان، ج 1، صص 66؛ 2. تفسیر تنسیم، ج 1، ص 34؛ 3. قرآن بر فراز اعصار.