آیا قرآن کریم، درباره محدودیت آزادی‎های فردی و سیاسی سخن گفته است؟

آیا قرآن کریم، درباره محدودیت آزادی‎های فردی و سیاسی سخن گفته است؟

واژه «آزادی» در لغت، به معنای قدرت انتخاب، رهایی، خالص شدن از آمیختگی، مبرا بودن از عیب و نقص ومیانه شیء است و در اصطلاح، معانی گوناگون دارد که تا بیش از دویست تعریف می‎رسد، به عنوان نمونه، آزادی عبارت است از «فقدان موانع در راه تحقق آرزوهای انسان»[1] از نظر اسلام، انسان موجودی است که به صورت خدادادی و فطری دارای آزادی و قدرت انتخاب می باشد. خدا با دادن عقل به انسان و فرستادن پیامبران و کتب آسمانی، حق و باطل، راه هدایت و رستگاری و گمراهی و بدبختی را به او نشان داده، تا آزادانه بیندیشد و با انتخاب خود راه صحیح را برگزیند: « وَ قُلِ الْحَقُّ مِنْ رَبِّکُمْ فَمَنْ شاءَ فَلْیُؤْمِنْ وَ مَنْ شاءَ فَلْیَکْفُرْ؛[2] بگو: این حق است از سوی پروردگارتان! هر کس می‎خواهد ایمان بیاورد (و این حقیقت را پذیرا شود) و هر کس می‎خواهد کافر گردد».
خداوند اگر می‎خواست می‎توانست همه انسان‎ها را به صورت اجبار و تحمیلی به راه حق و سعادت هدایت نماید؛ ولی سنّتش بر این قرار گرفته است که انسان آزادانه و با اراده و اختیار خود راه حق الهی را انتخاب نماید، چرا که آن چه ارزشمند است، انتخاب آزادانه است و ایمان اجباری در پیشگاه خداوند ارزشی ندارد: «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَمَعَهُمْ عَلَى الْهُدى؛ (انعام، آیه 35) اگر خدا بخواهد، آن‎ها را (به اجبار) به هدایت جمع خواهد کرد» (ولی هدایت اجباری، چه سودی دارد؟)
بنابراین، محدودیت‎هایی را که دنیا برای انسان به وجود آورده، هیچ منافاتی با آزادی انسان ندارد؛ زیرا انسان دیندار آزادانه و با انتخاب خود این محدودیت‎ها را پذیرفته است، یعنی انسان تکوینا قدرت انتخاب دارد، اما معنای قدرت انتخاب داشتن این نیست که انسان هیچ قانونی را با انتخاب خود نپذیرد، لازمه انسانیت و عقلانیت انسان، پذیرفتن حدود و ضوابط، در زندگی است. به همین جهت انسان آزادانه می‎اندیشد، فکر می‎کند و از بین برنامه‎های زندگی، بهترین برنامه را برای خود برمی‎گزیند.
افزون بر این گرچه محدودیت‎های دینی مانع از برخی تمایلات انسان می شود؛ ولی این نه تنها منفی و بد نیست و به آزادی انسان ضربه نمی‎زند، بلکه یکی از امتیازات دین و تأمین کننده آزادی واقعی انسان است، چون آزادی مطلق و بی‎قید و بند به این معنا که انسان هر گونه تمایلی که خواست اشباع کند و همیشه به غرایز خود پاسخ دهد، امتیاز و برتری برای انسان به حساب نمی‎آید و نمی‎تواند مایه سعادت انسان باشد؛ این گونه آزادی، در واقع بنده هوی و هوس و خواهش‎های حیوانی بودن است که خود بالاترین اسارت و بندگی می باشد. روایات زیادی از معصومین ـ علیهما السلام ـ وارد شده که اسیر هوای نفس و بنده طمع، هیچ گاه آزادی ندارد، به همین دلیل آزادی اجتماعی بدون آزادی معنوی، روحی و فکری ممکن نیست. حضرت علی ـ علیه السلام ـ در این باره می‎فرماید: «لا تکن عبد غیرک جعلک الله حرّا؛ بنده دیگران مباش که خدا تو را آزاد قرار داده است.» آن گاه که درون جان بنده هوی و هوسی باشد انسان بنده دیگران خواهد شد.
آزادی واقعی آن است که انسان قوا و غریزه‎های خود را مهار کند و در بند غضب، حرص، طمع، آز، جاه‎طلبی و… نباشد. بتواند بر خواهش‎های نفسانی خود مسلط باشد و اسیر بت‎های درونی و بیرونی نباشد، لذا قرآن به انسان می‎گوید: که ای انسان! بنده شیاطین، شهوات و هواهای نفسانی نباش، روح خود را از قید و بند مادیات و جاذبه‎های دنیایی و تمایلات نفسانی رها ساز و اگر می‎خواهی بنده باشی از قید همه بندگی‎ها خود را آزاد و بنده آن کس باش که شایستگی بندگی را دارد.
یکی از اهداف مهم پیامبران الهی نیز آزاد کردن انسان‎ها از اسارت و زنجیرهای درونی و بیرونی بوده است: «وَ یَضَعُ عَنْهُمْ إِصْرَهُمْ وَ الْأَغْلالَ الَّتِی کانَتْ عَلَیْهِمْ،[3] با جهاد اکبر و مجاهده با نفس، آزادی معنوی ایجاد می‎کنند و سپس با جهاد اصغر آزادی منطقی اجتماعی را بدست می‎آورند. اگر انسان به برنامه‎های دین حق باشد، از اسارت‎ها و بندگی‎های رها و آزادی‎های درونی و بیرونی را به دست خواهد آورد.
در اجتماع و حکومت، اقتصاد، حقوق، عقیده، قلم، بیان و… اگر قوانینی حاکم نباشد چیزی جز هرج و مرج و فساد و بی‎بند و باری نخواهد بود، پس خوب است، قوانینی بر پایه عقل و وحی الهی، تدوین شود، تا سعادت انسان‎ها را تضمین و آزادی واقعی را به ارمغان آورد.[4] با توجه به گستردگی مبحث آزادی، در این پاسخ به اختصار به انواع آزادی و سپس به حدود آن‎ها از نظر قرآن اشاره می‎کنیم.

انواع آزادی:
1. آزادی اندیشه: آزادی معنوی و اخلاقی چیزی است که انسان در درون جانش اسیر شهوات، حرص، طمع، مقام و خرافات، شرک نمی شود: و تعقل و آزاد اندیشی، زیر بنای انتخاب صحیح هدف، مسیر و شیوه زندگی و شرط برخورداری از هدایت الهی است. قرآن کریم، در بیش از سیصد آیه، همگان را به تفکر و آزادی اندیشه دعوت فرموده: «… کَذلِکَ یُبَیِّنُ اللَّهُ لَکُمُ الْآیاتِ لَعَلَّکُمْ تَتَفَکَّرُونَ؛[5] و این گونه، خداوند آیات (خود را) برای شما روشن می‎گرداند؛ باشد که در (کار) دنیا و آخرت بیندیشید.» و اساس دعوت حق پرستان را بر بصیرت و برهان می‎داند.
افزون بر این، قرآن کریم، برای اندیشیدن، موضوع و منابعی را معرفی کرده که برخی از آن ها عبارتند از:
1. سیر آفاقی انفسی ؛ «أَ فَلَمْ یَنْظُرُوا إِلَى السَّماءِ فَوْقَهُمْ کَیْفَ بَنَیْناها وَ زَیَّنَّاها وَ ما لَها مِنْ فُرُوجٍ  وَ الْأَرْضَ مَدَدْناها وَ أَلْقَیْنا فِیها رَواسِیَ وَ أَنْبَتْنا فِیها مِنْ کُلِّ زَوْجٍ بَهِیجٍ؛[6] آیا آنان به آسمان بالای سرشان نگاه نکردند که چگونه ما آن را بنا کرده ایم و چگونه آن را (به وسیله ستارگان) زینت بخشیده ایم و هیچ شکاف و شکستی در آن نیست، و زمین را گسترش دادیم و در آن کوه هایی عظیم و استوار فکندیم و از هر نوع گیاه بهجت انگیز در آن رویاندیم.
«سَنُرِیهِمْ ءآیاتینا فِی الْآفاقِ وَ فِی أَنْفُسِهِمْ حَتَّى یَتَبَیَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ…؛[7] به زودی نشانه های خود را در اطراف جهان و در درون جانشان به آن ها نشان می دهیم، تا برای آن ها آشکار گردد که او حق است…».
2. قرآن؛ «وَ لَقَدْ صَرَّفْنا فِی هذَا الْقُرْآنِ لِیَذَّکَّرُوا؛[8] ما در این قرآن انواع بیانات مؤثر را آوردیم تا متذکر شوند.»
3. تاریخ گذشتگان؛ «أَ فَلَمْ یَهْدِ لَهُمْ کَمْ أَهْلَکْنا قَبْلَهُمْ مِنَ الْقُرُونِ یَمْشُونَ فِی مَساکِنِهِمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لآیاتٍ لِأُولِی النُّهى؛[9] آیا برای هدایت آنان کافی نیست که بسیاری از نسل های پیشین را (که طغیان و فساد کردند) هلاک نمودیم و این ها در مسکن های ویران شده آنان راه می روند مسلما در این امر نشانه های روشنی برای خردمندان است.»
و … .
قرآن کریم، انسان را از گرفتار آمدن در دام موانع درونی و برونی آزادی اندیشه برحذر می‎دارد، و عواملی را به عنوان مانع نام می برد:
الف) تقلید کورکورانه از گذشتگان ب) تعصب‎های غلط و جمود فکری به نام ارث مقدس پدران؛ «وَ إِذا قِیلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا ما أَنْزَلَ اللَّهُ قالُوا بَلْ نَتَّبِعُ ما أَلْفَیْنا عَلَیْهِ آباءَنا أَ وَ لَوْ کانَ آباؤُهُمْ لا یَعْقِلُونَ شَیْئاً وَ لا یَهْتَدُونَ»[10] و هنگامی که به آنان گفته شود از آن چه خدا نازل کرده است پیروی کنید، می گویند نه ما از آن چه پدران خود را بر آن یافتیم پیروی می نماییم آیا اگر پدران آن ها چیزی نمی فهمیدند و هدایت نیافتند، باز از آن ها پیروی خواهند کرد؟»
2 آزادی انتخاب دین
قرآن کریم؛ نفی هر گونه تحمیل عقیده، بر آزادی انسان در انتخاب و پذیرش دین به عنوان ابتدایی‎ترین حق انسانی تأکید فرموده و می فرماید: «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ قَدْ تَبَیَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَیِّ»[11] البته چنان که صاحب المیزان نیز نوشته‎اند، توحید در اصل، روح و اساس همه نوامیس اسلامی و زیر بنای معارف، اخلاق و قوانین و مبنای تشریع دین است، بر این اساس فقط آزادی دین در دایره ادیان توحیدی (اسلام، یهودیت، مسیحیت و زرتشت) است و نیز آزادی دینی، به معنای دعوت، تبلیغ و نشر همه ادیان نیست.[12] 3 آزادی سیاسی ـ اجتماعی

الف)آزادی سیاسی
قرآن با به رسمیت شناختن حق دخالت مردم در نظام سیاسی و برخورداری از حق انتخاب[13] با نهی از استبداد و لزوم دخالت مردم در تعیین و تمشیت امور خویش «وَ شاوِرْهُمْ فِی الْأَمْرِ»[14] آزادی سیاسی آنان را تأمین کرده است.
از سوی دیگر، تحمل و مدارای پیامبر اکرم ـ صلّی الله علیه و آله ـ حتی در برابر اعتراض نا به جای منافقان، «وَ مِنْهُمْ مَنْ یَلْمِزُکَ فِی الصَّدَقاتِ»[15] نشانگر رفتار حاکم اسلامی با مردم و دادن آزادی به آنان است، افزون بر این، حاکمان دینی موظف به تأمین فضای سالم بحث و گفتگو و تحقیق در معارف دینی حتی برای غیر مسلمانانند؛ «وَ إِنْ أَحَدٌ مِنَ الْمُشْرِکِینَ اسْتَجارَکَ فَأَجِرْهُ حَتَّى یَسْمَعَ کَلام اللَّهِ ثُمَّ أَبْلِغْهُ مَأْمَنَهُ؛[16] و اگر یکی از مشرکان از تو پناهندگی بخواهد، به او پناه ده تا سخن خدا را بشنودم سپس او را به محل امنش برسان …»

ب)آزادی بیان
آزادی بیان به عنوان یک سنت الهی و توصیه اولیای او در قرآن کریم، در قالب وجوه مختلفی آمده است.
1. برخورداری از هدایت را گوش دادن به بیان‎های مختلف و انتخاب نیکوترین آنها دانسته است؛[17] 2. امر به معروف و نهی از منکر را بر همه واجب کرده و راه را برای اظهار نظر و بیان حقایق در همه سطوح جامعه گشوده است.
3. در صورت درخواست مباهله از سوی آنان، پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ موظف است بدون هیچ گونه تهدید و ارعابی با آنان به مباهله برخیزد.[18] 4 آزادی در انتخاب همسر
در قرآن کریم بر آزادی انسان در انتخاب همسر و برقراری رابطه جنسی با او تصریح شده است، «نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّی شِئْتُمْ»[19] همچنین مذاکره و گفتگوی متین و شایسته با زنان در مورد ازدواج را مجاز شمرده است؛ حتی اگر در حال عده باشند؛ و … .
5. آزادی وطن
آزادی در انتخاب وطن و سکونت در آن، حق طبیعی و از سوی قرآن مورد تأیید قرار گرفته است. و از سوره هایی مانند: سوره بقره/ آیات 84 و 85 و 191 و 227 و 246) و… می‎توان آزادی انسان‎ها را در انتخاب مسکن و حرمت سلب آزادی مسکن ـ که میثاق الهی شمرده است ـ استفاده کرد.

حدود آزادی
آزادی موهبتی الهی است که بر اساس حکمت بالغه خداوند به انسانها عطا و در تشریع احکام یک پیش فرض تلقی شده است، ولی بدون شک، آزادی تأمین کننده سعادت انسان، آزادی حیوانی نیست و در همه جوامع و بر طبق همه ادیان و مکاتب دارای حدودی است؛ زیرا آزادی مطلق با بندگی نسبت به خدا، توحید و با حق فطری انسان؛ یعنی اجتماعی بودن قابل جمع نیست.
در این جا، دیدگاه قرآن در مورد حدود آزادی در ابعاد مختلف ارائه می‎شود.

الف) آزادی بیان
این آزادی، محدود به امور ذیل است:
ـ عدم مخالفت با حکم خدا و پیامبرانش؛ (احزاب، 36).
ـ نیامیختن حق و باطل و عدم کتمان حقایق دینی؛ (بقره، آیه 42)
ـ عدم بدعت گذاری در دین و اظهار نظرهای خلاف واقع؛ (نحل، آیه 116)
ـ عدم غلوّ در دین و پرهیز از گفتار باطل؛ (نساء، آیه 171)
ـ عدم اشاعه زشتی‎ها؛ (نور، آیه 19)
ـ عدم تمسخر و عیب‎جویی از دیگران؛ (حجرات، آیه 11) و…
ب) آزادی سیاسی، اجتماعی
این آزادی، محدود به امور ذیل است:
ـ عدم پذیرش ولایت و سلطه کافران و بیگانگان؛ (نساء، 144)
ـ عدم برقراری ارتباط ویژه، به عنوان محرم اسرار خود با بیگانگان؛ (آل عمران، آیه 118)
ـ عدم افشای اخبار امنیتی؛ (نساء، آیه 83)
ـ حفظ ادب نسبت به رهبران الهی؛ (حجرات، 2)
ـ عدم ایجاد فساد در جامعه؛ (بقره، 60)
ـ عدم ایجاد تفرقه و اختلاف؛ (آل عمران، آیه 103)
ـ عدم تجسس در امور دیگران؛ (حجرات، آیه‌12)
ـ عدم ورود به خانه دیگران بدون اذن؛ (نور، آیه 27) و…

آزادی جنسی
با عنایت به آنکه برقراری روابط جنسی در اسلام تنها در قالب ازدواج به رسمیت شناخته شده، این آزادی محدود به امور ذیل است:
1. حفظ نگاه؛ «به مردان با ایمان بگو دیده فرو نهند و به زنان با ایمان بگو: دیدگان خود را (از هر نامحرمی) فرو بندند.» (سوره نور، آیه 31).
2. حفظ حریم عفاف؛ «وَ لا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلاَّ لِبُعُولَتِهِنَّ» (نور، آیه 31)
3. عدم برقراری ارتباط جنسی نامشروع؛ «وَ لا تَقْرَبُوا الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ»؛ (انعام، آیه 151)
4. عدم برقراری روابط جنسی با هم جنس؛ (نمل، آیات 54 ـ 55) و…
خلاصه آنکه قرآن، انسان را موجودی با اراده و اختیار با معیارهای انسانی و اخلاقی معرفی می‎کند. برهمین اساس، اسلام، آزادی را بر مبنای انسانیت و ارزش‎های انسانی، برابری، مساوات، حق و عدالت می‎داند و گردش ثروت و فعالیت‎های اقتصادی را در چهارچوب آن‎ها قرار می‎دهد و از خودسری و یکه تازی گروهی ثروتمند و مال‎اندوز ممانعت به عمل می‎آورد و جامعه را از زیر بار تحمیل‎های ناروای آنان آزاد می‎سازد. همه اهرم‎های فشار و ابزاری را که ثروتمندان به کار بسته و می‎بندند تا توده‎های مردم را در تنگنا قرار دهند و آزادی‎های آنان را سلب کنند، در تعالیم پیامبران محکوم و مردود شمرده شده است. مانند: احتکار، کم فروشی، گرانفروشی، استثمار، ظلم، انحصار طلبی، بی‎عدالتی‎های اقتصادی و …

پی نوشت ها:
[1] . ر.ک: مطهری، مرتضی، گفتارهای معنوی، انتشارات صدرا، ص 14.
[2]. کهف/29.
[3]. اعراف/157.
[4] . ر.ک: مطهری، مرتضی، گفتارهای معنوی، انتشارات صدرا، ص 10 ـ 17؛ ایازی، سید علی اکبر، آزادی در قرآن، مؤسسه نشر و تحقیقات ذکر.
[5]. بقره/219.
[6]. ق/6 و 7.
[7]. فصلت/53.
[8]. اسراء/41.
[9]. طه/135.
[10]. بقره/170.
[11]. بقره/256.
[12] . طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، جامعه مدرسین، ج 4، ص 117.
[13]. فتح/10.
[14]. آل عمران/159.
[15]. توبه/58.
[16]. توبه/6.
[17]. زمر/18.
[18]. آل عمران/ 61.
[19]. بقره/223 و 235.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید