آیا از کلام ملائکه که به انسان فساد و خونریزی را نسبت می‌دهند (بقره /30) بر نمی‌آید که اسلام هویت حیات اجتماعی انسان را فساد آفرین می‌داند[1]؟

آیا از کلام ملائکه که به انسان فساد و خونریزی را نسبت می‌دهند (بقره /30) بر نمی‌آید که اسلام هویت حیات اجتماعی انسان را فساد آفرین می‌داند[1]؟

قبل از هر چیز لازم است به چند نکته توجه داشته باشیم:
اول: در بررسی آیات لازم است به جوانب آن اعم از سیاق آیه، اسباب نزول، شأن نزول، تاریخ، لغت و نقل قول‌ها توجه داشته باشیم تا در فهم آیات قرآن با مشکل روبرو نشویم. خداوند به عنوان پند وعبرت از افراد یا اقوام گذشته (چه آن افراد مقدس باشند مانند پیامبران[2] و فرشتگان و چه غیر مقدس باشند: مثل شیطان[3] و کفار[4] …) مطلبی را نقل نموده و اگر آن را ابطال نکند و با موازین وحی الهی مطابقت داشت، مورد پذیرش قرار می‌دهد.[5] دوم: درباره اینکه ملائکه انسان‌ها را خونریز و مفسد معرفی کردند، سه نظریه وجود دارد:
الف: پیشگویی فرشتگان به خاطر آن بوده است که حضرت آدم ـ علیه السلام ـ نخستین مخلوقی روی زمین نبوده بلکه پیش از او نیز مخلوقات دیگری مانند: انسان یا نسناس … بودند که به نزاع و خونریزی می‌پرداختند. لذا پرونده ی سوء‎پیشینه پاره‎ای از مخلوقات قبلی  آن سبب بدگمانی فرشتگان نسبت به انسان‌ها شد.
ب: ممکن است ملائکه از کلمه ی «فی الارض» دریافته‌اند که انسان از خاک آفریده می‌شود و ماده به خاطر محدودیتی که دارد طبعاً مرکز نزاع و تزاحم است. چون جهان محدودِ مادی، طبع زیاده طلب انسان‌ها را نمی‌تواند اشباع کند.
این زیاده خواهی در اموال و امیال و قدرت و … سبب بروز فساد و خونریزی می‌شود.
ج: گاهی گفته می‌شود؛ خداوند قبل از خلقت انسان‌ها آینده انسان را به طور اجمال برای آن‌ها بیان کرده است[6].
این سه نظریه چندان منافاتی با هم ندارند. یعنی، ممکن است همه این امور سبب توجه فرشتگان به این مطلب شده است. در حالی که به بعد دیگر انسان که روح الهی باشند، توجه نداشته‌اند. آن‌ها فکر می‌کردند اگر هدف عبودیت و بندگی است؛ ما مصداق کامل آن هستیم، در حالی که آگاه نبودند، عبادتشان بدون وجود شهوت و غضب و خواسته‌های نفسانی است. خداوند در جواب آن‌ها می‌فرماید: «قال انی اعلم مالا تعلمون؛[7] «من حقایقی می‌دانم که شما نمی‌دانید» اما انسان با وجود اینکه شهوت و غضب و خواسته‌های نفسانی … در وجودش است خدا را عبادت می‌نماید.
سوم: آیا اسلام هویت حیات اجتماعی انسان را فساد آفرین می‌داند؟ در جواب باید گفته شود؛ حیوان و فرشته هر کدام یک بعد بیشتر ندارند و برای آن‌ها نیز ترقی و تنزلی وجود ندارد؛ اما انسان خاکی می‌تواند با پرورش روح از نردبان تکامل صعود کند و از فرشته هم برتر شود و مصداق آیه «اعلی علیین[8]» گردد.
هم‌چنین در این جهان ممکن است با  اعمال و رفتار خود چنان تنزل کند که از حیوان هم پست تر شود و مصداق آیه­ی «اسفل السافلین[9]» گردد[10].
خلقت انسان بر دو بعد حیوانی و الهی آفریده شده است و با اعمال خود می‌تواند یکی از این دو بعد را پرورش دهد . خداوند در چندین آیات قرآنی ارزش‌های انسان را نام می‌برد و می ‌فرماید:
1ـ انسان خلیفه خدا در زمین است. (انعام / 165)
2ـ انسان بالاترین ظرفیت علمی را دارد. (بقره / 33 – 31)
3ـ انسان فطرت خداشناسی دارد. (اعراف / 172)
4ـ علاوه بر عنصر مادی، عنصر ملکوتی و الهی در وجود انسان است. (سجده / 1)
5ـ خلقت انسان از روی حساب و برگزیده بین موجودات بود. (طه / 121)
6ـ انسان در رسیدن به سعادت یا شقاوت مختار است[11]. (احزاب / 72)
7ـ «ولقد کرمنا بنی آدم» ما به فرزندان حضرت آدم ـ علیه السلام ـ کرامت بخشیدیم. (اسراء / 70)
نظر قرآن این است که انسان همه کمالات را بالقوه در وجود خود دارد و باید آن‌ها به فعلیت برساند، مثلاً فطرت درونی خود را (آل عمران، 80) در راه رسیدن به سعادت پرورش دهد و رسیدن به کمالات ممکن نیست، مگر با پرورش روح الهی و داشتن ایمان قوی و اطاعت از دستورات الهی. اگر کسی در راه کمالات تلاش و کوشش نداشته باشد. عنصر مادی و حیوانی وجودی انسان بروز و ظهور می‌کند و موجب پرورش جهل و نادانی[12]، ناسپاسی[13]، طغیان‌گری[14]، حرص[15] و … می‌شود.
از این‌که چرا دو عنصر مادی و الهی در وجود انسان است؟ به خاطر این‌که خداوند از این دو عنصر انسان‌ها را در معرض آزمایش قرار می‌دهد که بداند کدام یک از انسان‌ها، توانسته‌اند با سلاح ایمان، راه سعادت را از راه شقاوت جدا نمایند[16] و بعد الهی خود را پرورش دهند. در نتیجه انسان با پرورش عنصر مادی و خاکی خود، خون‌ریز و مفسد است ولی با توجه به عنصر الهی و روحانی می‌تواند به مراحل بالاترین تکامل برسد.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. مکارم شیرازی، تفسیر نمونه، ذیل آیه 30 سوره بقره.
2. مرتضی مطهری، انسان در قرآن، ص 8-20.
3. احمد بهشتی، انسان در قرآن، ص 180.

پی نوشت ها:
[1] . نقدی بر قرائت رسمی از دین، ص 361 ـ 360.
[2] . فظن ان لن نقدر. «گمان کرد که ما او را در سختی نمی‌اندازیم» (انبیاء/ 87).
[3] . انا خیر منه «من از حضرت آدم بهترم» (ص/ 76).
[4] . أنا ربکم الاعلی، «من خدای بزرگ شما هستم» (نازعات/ 24).
[5] . جوادی آملی، عبدالله، تفسیر تسنیم، قم، انتشارات اسراء، چاپ دوم، 1379، ج 1، ص 45، با اختصار و توضیح.
[6] . مکارم شیرازی، ناصر و همکاران، تفسیر نمونه، انتشارات دارالکتب الاسلامیه، چاپ سی و یکم، 1373، ج 1، ص 5 ـ 170، با اختصار و توضیح.
[7] . بقره/ 30.
[8] . مطففین/ 18.
[9] . تین/ 5.
[10] . بهشتی، احمد، انسان در قرآن، قم، انتشارات طریق القدس، چاپ اول، بی تا، ص 185 ـ 180.
[11] . مطهری، مرتضی، انسان در قرآن، قم، انتشارات صدرا، چاپ پنجم، بی تا، ص 20 ـ 8 و انسان از دیدگاه اسلام، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، تهران، انتشارات سمت، چاپ اول، 1377، ج 1.
[12] . احزاب/ 72.
[13] . حج/ 66.
[14] . علق/ 7.
[15] . معارج/ 19.
[16] . احزاب/ 72، بقره/ 81، بقره/ 112.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید