سیره تربیتی و خانوادگی معصومین(علیهم السلام)
سیره تربیتی معصومین(علیهم السلام) رفتارهایی هستند که در ارتباط با دیگران انجام شده و جنبه درس آموزی و الگودهی به مخاطبان دارند. رفتارهای تربیتی پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) ممکن است در ارتباط با خانواده یا در ارتباط با افرادی غیر از خانواده باشد. از این رو در این نوشتار، به سیره تربیتی آن بزرگواران در ارتباط با هر یک از اعضای خانواده و بستگان و زیردستان پرداخته می شود.
تشکیل خانواده
گرایش به ازدواج و تشکیل خانواده ریشه در فطرت آدمی دارد و اسلام نیز با رعایت برخی شرایط، آن را تأیید کرده است. گرایش به ازدواج از منظر اسلام، قبل از هر چیز پاسخ به خواست فطری و ذاتی انسان است؛ زیرا خداوند ساختمان بدن انسان را به گونه ای آفریده است که با رسیدن به مرحله رشد و بلوغ، خود به خود به جنس مخالف تمایل می یابد و برای تشکیل زندگی مشترک تلاش می کند. این امر، دلیل فطری بودن ازدواج است، نه تحمیلی بودن آن از ناحیه عادت، ضرورت زندگی و یا عامل دیگر.(1)
نهاد خانواده، همواره در طول تاریخ وجود داشته و از آغاز زندگی بشر تاکنون، زمین هیچ گاه خالی از خانواده نبوده است. امروزه نیز نظام خانواده در سراسر دنیا برقرار است و همه ی اقوام و گروه ها به نوعی از آن برخوردارند. چگونگی شکل گیری خانواده و مراحل پدید آمدن آن در میان اقوام و طوایف مختلف تفاوت دارد؛ چرا که فرهنگ، آداب و رسوم در نحوه خواستگاری و برگزاری مراسم عروسی نقش اساسی دارد و طبیعی است که رسم و رسوم ازدواج در برخی از فرهنگ ها، نسبت به جای دیگر متفاوت است. وجود خانواده در طول تاریخ و حضور آن در تمام نقاط دنیا، بهترین گواه بر فطری بودن نهاد خانواده است.(2)
1. همسرگزینی
مهم ترین اصل در زندگی هر انسان، انتخاب همسر مناسب و شایسته است تا در دنیا و آخرت همکار و همراه او باشد. همه آرزو دارند که فرد با کفایتی شریک زندگی آنان گردد و در فراز و نشیب های زندگی یار و مددکار باشد. قرآن کریم نیز بر این موضوع تأکید کرده و از مسلمانان خواسته است تا آن جا که می توانند، فرزندانشان را زودتر سروسامان دهند و برای تشکیل خانواده آنان، اقدام نمایند: «وانکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و امائکم»؛(3) و مجردها و شایستگان از غلامان و کنیزان خود را به زناشویی دهید.
شاید ذکر واژه «الصالحین» و «عباد» به این نکته اشاره دارد که همسر باید شایستگی های لازم را داشته و بیش از هر چیز، بنده و مطیع خدا باشد.
سیره معصومین(علیهم السلام) نیز این گونه بوده است که در امر ازدواج، همواره به ایمان همسر توصیه می کردند، نه به زیبایی و شکل ظاهری وی. حتی اگر پدر برای ازدواج دخترش با معصوم(علیهم السلام) مشورت می کرد، او را به انتخاب داماد مؤمن سفارش می فرمودند. در روایتی آمده است: علی بن اسباط به حضرت جواد(علیه السلام) نوشت که من برای دخترانم کسی را که (در ایمان و اخلاق) مانند خودم باشد، نیافته ام. حضرت در جواب نوشت: آن مطلبی که درباره ی دخترانت نوشته بودی، دریافتم. خدا تو را رحمت کند، تا این حد دقت لازم نیست؛ زیرا پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «اذا جائکم من ترضون دینه و خلقه فزوجوه؛(4) اگر خواستگاری آمد که دین و اخلاق او مورد پسند شما بود، قبول کنید و به او دختر بدهید».
مردی نزد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آمد و درباره ی ازدواج، با ایشان مشورت کرد. حضرت فرمود: ازدواج کن، ولی بر تو باد که با زن دین دار ازدواج کنی. اگر چنین کردی، ازدواجت با برکت خواهد بود.(5) طبق این روایت، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) در یک مشاوره خصوصی ضمن تشویق به ازدواج، توصیه می کند که با زنی مؤمن وصلت کند تا پیوندی با برکت داشته باشد. روشن است که زندگی با انسان متدین، از نظر تربیتی آثار ارزشمندی در زندگی دارد. تأثیر معاشرت همسر بر شوهر و نقش تربیتی او نسبت به فرزندان و زیردستان و حتی بر بستگان و همسایگان، غیرقابل انکار است. پیامبر(صلی الله علیه و آله) همگان را سفارش می کنند: «علیکم بذات الدین؛(6) بر شما باد به انتخاب همسر با ایمان».
بر این اساس، ایمان از معیارهای اصلی در انتخاب همسر است و هیچ ملاکی به اهمیت آن نیست؛ زیرا ایمان به خداوند، نیرویی قوی در درون آدمی است که حتی خود انسان هم توجهی به آن ندارد. اگر این نیرو به جنبش درآید، مظهر تحولات عظیم و اقدامات چشم گیر در زندگی انسان خواهد شد. ایمان، تنها یک اندیشه و اعتقاد باطنی بدون آثار بیرونی نیست؛ بلکه گوهر ایمان چنان نیرومند و اثربخش است که تمام وجود انسان را در گفتار و رفتار به رنگ و بوی خود می آورد و در اعمال او تجلی می یابد؛ مانند چراغی پر نور در اطاق که نور از تمام پنجره های آن به بیرون نفوذ می کند و هر کس از کنار آن اطاق عبور کند به خوبی می فهمد که در اطاق، چراغ پرنوری روشن است. وقتی چراغ ایمان در قلب یک مرد یا زن روشن شد، نور آن در رفتار او منعکس می شود و هر کس با وی برخورد کند، آثار ایمان را در رفتار و گفتارش مشاهده می کند. برعکس، زنان و مردان بی ایمان یا ضعیف الایمان، قبل از هر چیز عزت و آبروی خودشان را از بین می برند و فرزندانی که در دامن آنان پرورش می یابند نیز غالباً رفتار آن ها را فرا می گیرند.
الف) شیوه همسرگزینی
از کارهای ضروری قبل از ازدواج برقراری ارتباط با خانواده همسر است. این کار با روش های مختلفی قابل اجرا می باشد. مناسب ترین شیوه، خواستگاری است که خانواده داماد را با خانواده عروس آشنا می کند. افزون بر آشنایی دو خانواده در مراسم خواستگاری، پیامدهای منفی شیوه های دیگر ازدواج، نظیر برقراری ارتباط خیابانی یا آشنایی در مدرسه و دانشگاه بدون اطلاع خانواده را در پی ندارد.
خواستگاری، شیوه ی معصومین(علیهم السلام) در ازدواج بوده است. امام صادق(علیه السلام) درباره ی ازدواج رسول خدا(صلی الله علیه و آله) با خدیجه(علیهم السلام) فرمود: وقتی پیامبر(صلی الله علیه وآله) تصمیم گرفت با خدیجه ازدواج کند، ابوطالب با گروهی از قریش نزد عموی خدیجه «ورقه بن نوفل» رفتند و از خدیجه خواستگاری کردند.(7) بنابر روایتی، ابوطالب پس از خواستگاری و توافق طرفین، خطبه عقد پیامبر(صلی الله علیه و آله) و خدیجه را خواند.(8) و به روایتی دیگر، خدیجه عقد خویش را جاری کرد و مهر را در مال خودش قرار داد.(9) طبق نقلی دیگر، زنی به نام «نفیسه بنت منیه» به پیشنهاد خدیجه، ازدواج با محمد(صلی الله علیه و آله) را مطرح کرد و سپس ابوطالب از خدیجه خواستگاری کرد و ازدواج آن دو انجام گرفت.(10)
هم چنین ازدواج پیامبر(صلی الله علیه و آله) با ام حبیبه با خواستگاری نجاشی صورت گرفت(11) و ازدواج آن حضرت با دیگر زنانش نیز با خواستگاری، اهدای کنیز، خرید و آزادسازی کنیز و سپس عقد با وی انجام شده است.(12)
درباره ازدواج امام علی(علیه السلام) با فاطمه زهرا (علیهاالسلام) نیز نقل شده است که امام علی(علیه السلام) به پیشنهاد افرادی مانند سعد بن معاذ، برای خواستگاری حضرت فاطمه (علیهاالسلام) به خانه پیامبر(صلی الله علیه و آله) آمد و از وی خواستگاری کرد. پیامبر(صلی الله علیه و آله) پس از مشورت با حضرت فاطمه (علیهاالسلام) رضایت وی را به امام علی(علیه السلام) ابلاغ نمود.(13) ازدواج امام علی(علیه السلام) با فاطمه کلابیه، معروف به «ام البنین» دختر «حزام» نیز از طریق خواستگاری بوده است. در روایت آمده است که امیرالمومنین(علیهم السلام) پس از شهادت حضرت زهرا (علیهاالسلام) به بردارش عقیل که انساب عرب را خوب می دانست و از احوال خانوادگی آنها آگاه بود، فرمود: می خواهم زنی برایم خواستگاری نمایی که از خاندانی شجاع باشد تا فرزند شجاعی برایم به دنیا آورد. عقیل، فاطمه کلابیه را به ایشان معرفی کرد و از او خواستگاری نمود و گفت: در بین عرب، خاندانی شجاع تر از خانواده وی سراغ ندارم.(14)
ازدواج به شیوه ی سنتی و همراه با خواستگاری، آثار تربیتی فراوان به دنبال دارد که برخی از آنها عبارتند از: حفظ شخصیت عروس و داماد، حفظ آبروی خانواده عروس، تحکیم روابط خانوادگی بستگان عروس و داماد، استحکام روابط زناشویی، مصونیت همسران از عیب جویی و سرزنش دیگری که هر کدام در تقویت روابط خانوادگی تأثیر فراوانی دارند.
ب) مهریه سبک
از حقوق زن بر شوهر که پس از ازدواج بر عهده ی مرد است، مهریه می باشد. مهر در آیات و روایات اهل بیت(علیهم السلام) به عنوان رکن مهم ازدواج ذکر شده است که سیره معصومین(علیهم السلام) نیز آن را تأیید می کند. مهر، از حقوق مالی است که با رضایت زن و شوهر هنگام عقد تعیین می گردد؛ گرچه مقدار مهر میزان معینی ندارد و بسته به توافق زن و شوهر بستگی دارد، ولی آن چه در سیره معصومین(علیهم السلام) آمده است، تشویق به مهر سبک است. پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «افضل نساء امتی ابصحهن وجها واقلهن مهرا؛(15) بهترین زنان امت من، زنی است که زیبایی اش بیشتر و مهرش کمتر باشد».
حضرت خدیجه (علیهاالسلام) برخلاف انتظار جامعه عرب جاهلی، در ازدواج با پیامبر(صلی الله علیه وآله) مهر را خود بر عهده گرفت و آن را در مال خویش قرار داد. هر چند این کار برای بستگان خدیجه (علیهاالسلام) سنگین بود، ولی چاره ای جز پذیرش آن نداشتند؛ چرا که خدیجه (علیهاالسلام) خود پیشنهاد کرد و ابوطالب هم دیگران را که در جلسه عقد حضور داشتند، گواه بر آن گرفت.(16) هم چنین مهر فاطمه زهرا (علیهاالسلام) نیز در ازدواج با امام علی(علیه السلام) بسیار اندک بود.(17)
مهر زنان می تواند از امور مادی یا معنوی باشد. همان گونه که طلا، نقره، زمین و خانه را می توان مهر زن قرار داد، امور معنوی و ارزشی مانند زیارت نیابتی، تلاوت قرآن و یا تعلیم قرآن را نیز به عنوان مهر زن تعیین کرد. در روایتی نقل شده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) مهر زن یکی از صحابه را تعلیم قرآن قرار داد. هم چنین امام باقر(علیه السلام) فرمود: زنی خدمت رسول خدا(صلی الله علیه و آله) رسید و عرض کرد که مرا شوهر دهید. حضرت به اصحاب فرمود: چه کسی حاضر است با او ازدواج کند؟ مردی برخاست و گفت من. فرمود: مهرش چه می دهی؟ عرض کرد: هیچ ندارم. فرمود: بدون مهر نمی شود. باز حضرت پیشنهاد را تکرار کرد و کسی غیر از آن مرد، پاسخ نداد تا مرتبه سوم که پیامبر(صلی الله علیه و آله) به آن مرد فرمود: چیزی از قرآن می دانی؟ گفت: آری، فرمود: این زن را در مقابل تعلیم هر مقدار از قرآن که خود می دانی، به عقد تو در می آورم.(18)
ج) ولیمه عروسی
ولیمه دادن در چند مورد مستحب است که در روایات معصومین(علیهم السلام) بدان تأکید شده اند.(19) یکی از آن موارد، عروسی است. ولیمه دادن در عروسی، مستحب است و در سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) فراوان وجود داشته است. در روایت آمده که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در ازدواج با همسرانش ولیمه داده است. امام صادق(علیه السلام) فرمود: «ان رسول الله(صلی الله علیه و آله) حین تزوج میمونه بنت الحرث اولم علیها و اطعم الناس الحیس»؛(20) پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای عروسی همسرش «میمونه»، دختر «حرث» سور داد و غذا عبارت بود از «حیس».(21)
حضرت رضا(علیه السلام) فرمود: «ان النجاشی لما خطب لرسول الله(صلی الله علیه و آله) آمنه بنت ابی سفیان فزوجه و دعا بطعام ثم قال: ان من سنن المرسلین الاطعام عند التزویج؛(22) وقتی نجاسی (پادشاه حبشه)، آمنه، دختر ابی سفیان را برای پیامبر(صلی الله علیه وآله) خواستگاری کرد و به عقد او درآورد، از جانب حضرت ولیمه ای داد و گفت: سور ازدواج، سنت پیامبران است».
در عروسی امام علی(علیه السلام) و حضرت فاطمه (علیهاالسلام) نیز، پیامبر(صلی الله علیه و آله) به امام علی(علیه السلام) دستور داد ولیمه ای تهیه کند و از مردم پذیرایی نماید. مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار روایات زیادی در این باره آورده است. در یکی از این روایات آمده است: چون زمان عروسی فاطمه (علیهاالسلام) فرا رسید، پیامبر(صلی الله علیه وآله) غذا و حلوا درست کرد و به علی(علیه السلام) فرمود: مردم را دعوت کن. علی(علیه السلام) گفت: من به سوی مردم رفتم و گفتم که ولیمه را بپذیرید، آنها پذیرفتند.(23)
هم چنین روایت شده که پیامبر(ص) فرمود: یا علی! به احترام همسرت غذای زیادی تهیه کن. گوشت و نانش از ما، خرما و روغنش از تو. علی(علیه السلام) گفت: من خرما و روغن خریدم. پیغمبر آستین بالا زد، خرما را در روغن خرد کرد و به هم زد تا به صورت غذای «حیس» درآمد. آن گاه قوچی فرستاد که سر بریدند و نان زیادی پختند. سپس پیامبر(صلی الله علیه وآله) فرمود: یا علی! هر که را خواهی، دعوت کن. من نیز به مسجد رفتم و فریاد زدم که دعوت ولیمه فاطمه را بپذیرید.(24)
امام باقر(علیه السلام) از پدر و ایشان از پدرانش به نقل از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) روایت کرده است که پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «الولیمه اول یوم حق و الثانی معروف و ما کان بعد ذلک فهو ریاء و سمعه؛(25) ولیمه روز اول، حق، روز دوم، معروف و آن چه پس از آن باشد، ریا و خودنمایی است».
بنابراین، طبق سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) ولیمه عروسی هم باید ساده و بدون اسراف و زیاده روی باشد و هم کم هزینه باشد. افزون بر اینها، نباید از غذاهای معمول مردم بیشتر باشد؛ بلکه باید در مکان های ساده برگزار گردد و از همه ی مردم چه فقیر و چه غنی دعوت شود، نه از افراد خاص.
2. مهر و محبت به همسر
زن از نظر روانی و عاطفی، حساس و سرشار از مهر، محبت، صفا و صمیمیت است. ساختار وجودی زن به گونه ای است که قدرت جذب و انجذاب بیشتری دارد و در ابراز احساسات و عواطف ممتاز است. توان گیرایی و مهرورزی زنان بیشتر از مردان است و اگر به آن پاسخ درست گفته شود و به خوبی هدایت گردد، در استحکام پیوند خانوادگی و تثبیت روابط زناشویی نقش فراوانی خواهد داشت. مرد باید همسرخود را درک کند و رفتار محبت آمیز از خود نشان دهد تا بتواند روحیه عاطفی و روانی همسرش را ارضا نماید و زمینه ی همکاری هرچه بهتر و صمیمی تری را فراهم سازد.(26)
محبت به همسر، خصلتی است که خداوند در نهاد هر انسان قرار داده است و در این باره می فرماید: «و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه»؛(27) از نشانه های او این که همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید و در میانتان مودت و رحمت قرار داد.
سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) نیز بر این بود که به همسرانشان محبت ورزند و نسبت به آنها اظهار علاقه مندی نمایند. این فضیلت در زندگی پیامبر(صلی الله علیه و آله) با خدیجه و علی(علیه السلام) با فاطمه زهرا (علیهاالسلام) بیش از دیگران تجلی یافته است. هرچند جزئیات زندگی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) با خدیجه در تاریخ چندان ثبت نشده، ولی اظهار عواطف پیامبر(صلی الله علیه و آله) بعد از وفات وی و این که هرگاه نام خدیجه برده می شد، قلبش شکسته می شد و اشک بر گونه هایش جاری می گردید، دلیل محبت پیامبر(صلی الله علیه و آله) به همسرش خدیجه است.(28)
احترام همسران به یکدیگر، وظیفه ای انسانی و خانوادگی است؛ زیرا انسان ذاتاً دارای کرامت است(29) و احترام به وی، در واقع پاسخی است به آن کرامت خدادادی. این کرامت انسانی، در نهاد خانواده و در میان زن و شوهر، از نظر عاطفی و روانی تأثیر بیشتری دارد. زندگی مشترک سبب می شود تا زن و شوهر نسبت به همدیگر بیش از افراد عادی مهربان باشند. سیره معصومین(علیهم السلام) نیز بر اساس احترام به همسر بوده است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نسبت به همه ی همسرانش با احترام رفتار می کرد و شخصیت آنان را گرامی می داشت. درباره ی آن حضرت نقل شده است که به همسران خود احترام می گذاشت و خود را برای آنها می آراست و گاه در جمع آنان می نشست و زنان، موهای حضرت را شانه می زدند.(30) و نیز روایت شده است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) سرش را شانه می زد و موهایش را با شانه مرتب می نمود و زنانش را مورد تفقد و مهربانی قرار می داد.(31)
رفتار معصومین(علیهم السلام) با همسرانشان همواره همراه احترام، محبت و اظهار عواطف بوده است. آنان حتی با همسرانی که از نظر فکری و سیاسی مخالف ایشان بودند، نیز رفتاری همراه با احترام داشتند و آنها را سرزنش نمی کردند؛ رفتار پیامبر(صلی الله علیه و آله) با عایشه، برخورد امام حسن مجتبی(علیه السلام) با جعده و زندگی امام جواد(علیه السلام) با ام الفضل گواهی بر این مطلب است. آن بزرگواران با آن که از نظر فکری و اخلاقی، افکار و رفتار زنان خود را قبول نداشتند، ولی از نظر حقوق خانوادگی و همسرداری، رفتار نیکی با آنها داشتند.
احترام و توجه معصومین(علیهم السلام) به همسران خود آن قدر زیاد بود که حتی دوستان همسران خود را نیز مورد احترام قرار می دادند. رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دوستان خدیجه را مورد تفقد و عنایت قرار می داد. انس بن مالک می گوید: هرگاه چیزی برای رسول خدا(صلی الله علیه و آله) می آوردند، می فرمود: آن را برای فلان (زن) ببرید؛ چون او دوست خدیجه بود. عایشه نقل کرده است که پیرزنی نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) می آمد و حضرت او را احترام می کرد. پرسیدم: یا رسول الله(صلی الله علیه و آله)، این زن کیست؟ با او رفتاری می کنی که با دیگران نمی کنی؟ فرمود: این زن در زمان خدیجه با او رفت و آمد داشت و حسن تعهد، جزو ایمان است.(32)
الف) رفتار نیک با همسر
رفتار پسندیده، شایسته هر مسلمان است و انسان همواره باید برخورد درست و همراه با تکریم و تعظیم داشته باشد؛ به ویژه در برخورد با زیردستان و کسانی که با انسان ارتباط شبانه روزی دارند، می بایست رفتار نیک و همراه با مهر و محبت داشت و از آنان دل جویی نمود؛ چرا که رفتار درست، بر شخصیت افراد تأثیر زیادی بر روابط متقابل آنان دارد. در محیط خانواده نیز رفتار آمیخته با احترام، پیوند میان اعضای خانواده را تقویت می کند. از این رو، پیامبر اسلام(صلی الله علیه و آله) مردم را به رفتار نیک با خانواده و به خصوص همسر سفارش می کرد و می فرمود: «خیرکم خیرکم لاهله و انا خیرکم لاهلی؛(33) بهترین شما کسی است که با خانواده اش بهترین رفتار را داشته باشد و من در رفتار نسبت به خانواده، بهترین شما هستم».
بی شک، پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بهترین سرمشق در همه ی شئونات زندگی است و در زمینه ی رفتار خانوادگی نیز اسوه حسنه می باشد.
ب) سازگاری با همسر
مهم ترین موضوع در زندگی زناشویی، سازگاری همسران با یکدیگر است که در استحکام نظام خانواده، رشد مادی و معنوی آن و نیز تربیت فرزند، نقش اساسی دارد. هر اندازه همسران سازگارتر باشند نهاد خانواده پایدارتر و تربیت فرزند در فضایی عاطفی تر و بهتر اتفاق خواهد افتاد. امروزه متأسفانه به این موضوع کمتر توجه می شود و بسیاری از خانواده ها در اثر اختلافات، دچار تزلزل و دستخوش آسیب های جدی می شوند که اگر در این زمینه به سیره معصومین(علیهم السلام) اقتدا کنند، کانون خانواده گرم تر و با نشاط تر خواهد شد. قرآن کریم در این زمینه راه مناسبی را پیشنهاد کرده است: «وان خفتم شقاق بینهما فابعثوا حکما من اهله و حکما من اهلها ان یریدا اصلاحا یوفق الله بینهما فابعثوا حکما من اهله و حکما من اهلها ان یریدا اصلاحا یوفق الله بینهما ان الله کان علیما خبیرا»؛(34) و اگر از ناسازگاری میان آن دو (زن و شوهر) بیم دارید، داوری از بستگان مرد و داوری از بستگان زن برانگیزید. اگر آن دو (داور) سازش و آشتی بخواهند، خداوند میان شان سازگاری پدید آرد که خدا دانا و آگاه است.
سازگاری خانوادگی را از رفتار امام علی و حضرت فاطمه (علیهاالسلام) باید آموخت و از ایشان می بایست درس گرفت؛ چرا که زندگی آن دو بزرگوار سرمشق همه ی خانواده های مسلمان است. امام علی(علیه السلام) درباره ی زندگی اش با فاطمه زهرا (علیهاالسلام) و سازگاری با وی می فرماید: «فوالله ما اغضبتها و لا اکرهتها علی امر حتی قبضها الله عزوجل و لا اغضبتنی و لا عصت لی امرا و لقد کنت انظرالیها فتنجلی عنی الغموم والأحزان بنظرتی الیها؛(35) سوگند به خدا هیچ گاه فاطمه (علیهاالسلام) را به خشم نیاوردم و او را بر چیزی ناراحت نکردم تا این که خدای عزوجل او را قبض روح کرد و فاطمه (علیهاالسلام) نیز هرگز مرا به خشم نیاورد و با امر من مخالفت نکرد و هر وقت نگاهش می کردم، تمام غم هایم از بین می رفت».
زن شایسته زنی است که در برابر خواسته های به حق شوهر، مطیع و متواضع باشد و بارفتار و زبان خوش با وی برخورد نماید. زندگی سراسر نور حضرت فاطمه زهرا (علیهاالسلام) سرمشق خوبی برای زنان مسلمان است و زنان باید روش زندگی را از او بیاموزند. حضرت علی(علیه السلام) درباره ی شوهرداری حضرت زهرا (علیهاالسلام می فرماید: در طول زندگی با فاطمه (علیهاالسلام) هرگز مخالفتی از او ندیدم و هیچ گاه کاری برخلاف میل من انجام نداد.(36)
از حضرت فاطمه (علیهاالسلام) نیز نقل شده که در آخرین لحظات زندگی، پس از درخواست حلالیت از امام علی(علیه السلام) فرمود: «هرچند می دانم در طول زندگی کاری برخلاف رضایت تو انجام نداده ام، ولی از پدرم رسول الله(صلی الله علیه و آله) شنیدم که زنی در قیامت وارد بهشت نمی شود مگر این که شوهر از او راضی باشد».(37)
سازگاری همسران با یکدیگر، نتایج مطلوبی را به همراه دارد که همدلی و همکاری زن و شوهر در عرصه های زندگی، ایجاد فضای آرام و مناسب برای فعالیت های اعضای خانواده، آماده سازی بستر مناسب برای عمل به وظیفه همسرداری، ایجاد روحیه شاداب برای همسران و فرزندان، و نظم و برنامه ریزی در امور معیشتی، برخی از این نتایج هستند.
ج) همکاری با همسر
همکاری مسلمانان همواره مورد تأکید قرآن کریم است؛ چنان که در این زمینه می فرماید:«تعاونوا علی البرو التقوی»؛(38) در راه نیکی و پرهیزکاری با هم همکاری کنید. معصومین(علیهم السلام) بر همین اساس رفتار می کردند. از عایشه پرسیدند، زمانی که پیامبر(صلی الله علیه و آله) در خانه است، چه کارهایی انجام می دهد؟ وی پاسخ داد: لباس هایش را می دوزد، کفشش را پینه می زند و همان کارهایی را در خانه انجام می دهد که مردان دیگر انجام می دهند.(39)
در سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله) نقل کرده اند که آن حضرت بخشی از کارهای منزل را انجام می داد؛ برای مثال کفشش را پینه می زد و لباسش را وصله می کرد و درب خانه را به روی دیگران باز می نمود، گوسفندان را می دوشید، (زانوبند) شترش را می بست، شیر آن را می دوشید و به خادمش که از آسیاب کردن خسته می شد، کمک می کرد.(40) ابن عساکر آورده است: پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله) برای دوشیدن گوسفندی که شیر نداشت و با دعای حضرت به شیر آمده بود، ظرف طلب کرد و گوسفند را دوشید، به اندازه ای که شیر آن گوسفند همه ی دوستان را سیر کرد.(41)
در سیره امام علی(علیه السلام) نیز همکاری با همسر وجود داشته است و او در کارهای خانه، مددکار فاطمه زهرا (علیهاالسلام) بود. از آن حضرت نقل شده که پیامبر(صلی الله علیه وآله) بر ما وارد شد، در حالی که فاطمه (علیهاالسلام) کنار دیگ نشسته بود و من عدس پاک می کردم. فرمود: یا ابا الحسن(علیه السلام)! گفتم: لبیک یا رسول الله(صلی الله علیه و آله). فرمود: هرچه از من می شنوید، از جانب خدای متعال است. مردی که همسرش را در کار خانه کمک کند، به تعداد هر مویی که در بدنش قرار دارد، یک سال عبادت نوشته می شود که روزهایش را با روزه و شب هایش را با عبادت سپری کرده باشد. هم چنین خداوند پاداش صابرانی چون حضرت داود و یعقوب و عیسی(علیهم السلام) را به او می دهد.(42)
د) همکاری علمی با همسر
همکاری زن و شوهر در عرصه های گوناگون زندگی تأثیرگذار است و در پیشرفت مادی و معنوی خانواده، نقش اساسی دارد. به ویژه در مسائل علمی و پژوهشی، هم فکری و فعالیت های مشترک تحقیقاتی زن و شوهر نتایج چشم گیری به همراه دارد. همان گونه که تجربه نشان داده است، بسیاری از دانشمندان بزرگ دنیا، رشد علمی خود را مرهون همکاری های مداوم و همه جانبه ی همسرانشان دانسته اند. این امر در سیره معصومین(علیهم السلام) نیز وجود داشته است. امام صادق(علیه السلام) از پدرش روایت کرده که حضرت علی(علیه السلام) بر فاطمه زهرا (علیهاالسلام) وارد شد، در حالیکه اندوهگین بود. فاطمه(علیهم السلام) از علت آن پرسید. علی(علیه السلام) فرمود: رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از ما پرسید که زن چیست؟ گفتیم: عورت است (نمونه بارز حجب و حیا). سپس فرمود: در چه زمانی زن می تواند به خدا نزدیک تر باشد؟ ما ندانستیم چه بگوییم. حضرت فاطمه (علیهاالسلام) فرمود: برگرد و به رسول خدا(صلی الله علیه وآله) اعلام کن، کمترین وظیفه او در برابر خدا آن است که ملازم درون خانه خود باشد.(43)
امام صادق(علیه السلام) همواره از همسرش حمیده به خوبی یاد می کرد و دیگران را به آموختن مسائل دینی از او فرا می خواند. «حمیده بربریه»، دختر صاعد بربری اندلسی بود. او ملقب به «لؤلؤه» و کنیه اش «ام محمد» و مادر موسی بن جعفر(علیه السلام) و از زنان متقی، پاکدامن و آگاه به احکام دین بود. امام صادق(علیه السلام) به بانوان امر می فرمود که برای آموختن احکام به وی مراجعه نمایند. در کتاب جواهر، از امام صادق(علیه السلام) نقل شده است که عبدالرحمن بن حجاج از آن حضرت سؤال کرد: در این جا (مراسم حج) فرزندی به دنیا آمده است؛ وظیفه چیست؟ حضرت فرمود: به کنیز بگو که حمیده را ملاقات کند و سؤال کند که در این جا با پسرانشان چگونه رفتار می کند. کنیزک رفت و از حمیده سؤال کرد. حمیده گفت: هنگامی که روز ترویه (روز هشتم ذیحجه) شد، شما از جانب او نیت کنید و لباس دوخته را از او دور کنید و لباس احرام به طفل بپوشانید.(44)
هـ) تقسیم کار با همسر
زندگی مشترک ایجاب می کند که زن و شوهر همواره همکار و مددکار همدیگر باشند و زندگی را با هم اداره نمایند. کارهای زیادی در خانه وجود دارند که باید برای انجام آنها برنامه ریزی درستی صورت گیرد و هر کدام از زن و شوهر، به اندازه توان خود، کاری را عهده دار شوند. طبیعی است که هر کدام از همسران بایستی اموری را به عهده گیرد که متناسب با ویژگی های جسمی و روحی آنها باشد؛ همان گونه که امام علی(علیه السلام) و فاطمه (علیهاالسلام) کارهای منزل را با هم تقسیم کردند و هر کدام کاری را انجام می دادند که با شرایط جسمی و روحی آنان سازگار بود. امام صادق(علیه السلام) از پدرش روایت کرده که آن حضرت فرمود: علی(علیه السلام) و فاطمه (علیهاالسلام) از رسول خدا(صلی الله علیه وآله) درخواست کردند و ایشان کار داخل خانه را به فاطمه (علیهاالسلام) و امور بیرون خانه را به علی(علیه السلام) واگذار کرد. فاطمه (علیهاالسلام) گفت: خدا می داند که چه اندازه از این کار پدرم خوشحال شدم.(45)
هم چنین امام صادق(علیه السلام) فرمود: امیرالمومنین علی(علیه السلام) هیزم تهیه می کرد، آب می آورد و خانه را جارو می زد. فاطمه زهرا (علیهاالسلام) گندم آسیاب می کرد، خمیر درست می کرد و نان می پخت.(46) علی(علیه السلام) اغلب نیازمندی های خانه اش را خود تهیه می کرد. روزی شخصی به آن حضرت گفت: ای امیرمؤمنان! بگذار این کار را دیگران انجام دهند.
حضرت فرمود: شخص متأهل، خود سزاوارتر است به بردن آن چه خریده است.(47)
شاید بدین جهت پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله)، پس از ازدواج حضرت علی و فاطمه (علیهاالسلام) یک نوع تقسیم کاری بین آنها به وجود آورد که هماهنگ با ویژگی های جسمی آن دو بود. این کار بدین منظور صورت گرفت تا هر کدام از آنها به وظایف خاص خود عمل نماید. بر اساس شواهد تاریخی، پس از حضور فاطمه (علیهاالسلام) به خانه علی(علیه السلام)، پیامبر(صلی الله علیه و آله) به منزل علی(علیه السلام) آمد. علی و فاطمه را در کنارش نشانید و به آن دو فرمود: کارهای داخل منزل از قبیل خمیر کردن، غذا پختن، جارو زدن، اداره فرزندان و امثال آن به عهده فاطمه (علیهاالسلام) و کارهای بیرون منزل مانند تهیه مواد خوراکی، فراهم ساختن هیزم و مانند اینها وظیفه علی(علیه السلام).(48)
سیره رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در تقسیم وظایف خانوادگی راهنمای مناسبی برای خانواده ها است که باید از آن الگو گرفت و درس آموخت. اگر زنان و مردان جامعه از این رفتار پیامبر(صلی الله علیه و آله) پیروی کنند. هیچ گونه مشکلی در میان اعضای خانواده، پیش نخواهد آمد؛ چرا که این تفکیک وظایف بر اساس استعداد و توانایی های ذاتی زن و مرد صورت گرفته است؛ از این رو، هیچ گونه ناروایی از طرف زن و شوهر نسبت به یکدیگر اعمال نمی شود. احترام همسران به یکدیگر و انجام مسئولیت های زن و مرد، یک نوع صفا و صمیمیت در فضای خانه حاکم خواهد نمود.
امام علی(علیه السلام) درباره ی سیره فاطمه زهرا(علیهاالسلام) در خانه می فرماید: فاطمه(علیهاالسلام) آن قدر برای منزل آب آورد و آسیاب کرد که دست هایش ورم کردند و بر بدنش اثر گذاشت. همواره بر اثر جارو کردن و غذا پختن، گرد و غبار و دود بر لباسش نشسته بود. این کارها او را دچار ضعف شدید کرد.(49)
و) ستایش از همسر
همسران به عنوان شریک زندگی یکدیگر، در غم و شادی با هم شریک هستند و حامی و مددگار هم می باشند؛ بنابراین شایسته است که خوبی های یکدیگر را بازگو کنند و آنها را تقویت نمایند. انسان به طور فطری از ستایش دیگران شادمان می شود و در برابر آن واکنش مثبت نشان می دهد؛ و به ویژه آن که از طرف همسر اظهار گردد. از این رو، به همسران توصیه می شود که با پیروی از سیره معصومین(علیهم السلام) اوصاف شایسته یکدیگر را تأیید و تقویت نمایند.
در سیره پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام)، ستایش از همسر، فراوان مشاهده می شود. پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) بارها از خدیجه به نیکی یاد می کرد و فضایل او را بیان می داشت. عایشه روایت کرده است که رسول خدا(صلی الله علیه و آله) از خانه بیرون نمی رفت، مگر آن که از خدیجه به نیکی یاد می کرد و از او تمجید می نمود و می فرمود: «هذه صدیقه امتی وان الله اصطفاها علی العالمین و انها سیده نساء العالمین و انها خیر نساء اهل الجنه؛(50) او راستگوی امت من است و خداوند او را بر جهانیان برگزید و او بزرگ زنان عالم و برترین زنان بهشت است».
عایشه می گوید: روزی پیامبر(صلی الله علیه وآله) از خدیجه به نیکی و احترام یاد کرد و این کار بر من گران آمد. به او گفتم: خدیجه پیرزنی بیش نبود و خداوند بهتر از او را در اختیار تو قرار داده است. آن گاه پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «والله ما ابدلنی خیرا منها آمنت به اذ کفر بی الناس و صدقتنی اذ کذبنی الناس وواستنی بمالها اذ حرمنی الناس و رزقنی الله منها الولد دون غیرها؛(51) سوگند به خدا که خداوند همسری بهتر از خدیجه به من نداد؛ چرا که او به من ایمان آورد، در حالی که مردم همه مرا تکفیر می کردند. زمانی که مردم مرا تکذیب کردند، او مرا تصدیق کرد. هنگامی که مردم مرا تحریم کردند، او مالش را در اختیار من قرار داد و خداوند از او به من فرزند عنایت کرد، نه از همسران دیگرم».
امام صادق(علیه السلام) نیز درباره ی همسرش حمیده فرمود: «حمیده مانند شمش طلا از پلیدی ها پاک است. به سبب کرامتی که خداوند نسبت به من و حجت پس از من دارد، همواره فرشتگان او را نگه داری کردند تا به من رسید».(52)
ز) توجه به خواسته های همسر
پذیرش خواسته های همسر در زندگی، امر رایجی است که ضرورت هم زیستی نیز آن را اقتضا می کند؛ چرا که با رد پیشنهادهای همسر ممکن است اختلافی میان زن و شوهر ایجاد شود که در نهایت زمینه ی فروپاشی نظام خانواده را فراهم آورد. در سیره معصومین(علیهم السلام) نیز دیده می شود که آنان در بسیاری از موارد تقاضای همسر خود را قبول می کردند و بدان عمل می نمودند. در سیره رسول خدا(صلی الله علیه و آله) آمده است که آن حضرت شفاعت همسرش ام سلمه را در مورد عبدالله بن امیه پذیرفت و او را بخشید. عبدالله بن امیه، برادر ام سلمه و از دشمنان کینه توز و سرسخت پیامبر(صلی الله علیه و آله) بود که پس از فتح مکه هر چه نزد آن حضرت می آمد و تقاضای دیدار می کرد، رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به او اعتنا نمی کرد تا این که نزد ام سلمه خواهر خود رفت و وی را واسطه قرار داد. آن گاه حضرت از گناهان و خطاهای وی گذاشت و او را مورد عفو قرار داد.(53)
3. در فوت همسر
پیوندی که میان زن و شوهر برقرار است، میان افراد دیگر نیست؛ از این رو، زن با مهر و محبتی که نسبت به شوهر دارد، محرم راز و اسرار و شریک زندگی او می باشد و از تمام فراز و نشیب زندگی وی با خبراست. طبیعی است که فقدان چنین کسی موجب غم و اندوه و ناراحتی انسان می گردد. معصومین(علیهم السلام) در فوت همسر خود ناراحت می شدند و گاه ابراز احساسات می کردند و به یاد همسر خود اشک می ریختند.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در سال دهم بعثت، بهترین حامی و مدافعش، یعنی خدیجه (علیهاالسلام) را از دست داد. در همان سال ابوطالب عموی پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله) نیز از دنیا رفت. پیامبردر اثر فوت عمو و همسر خود به شدت غمگین و مصیبت زده شد. ابن سعد در طبقات می نویسد: سی و پنج روز بین این دو وفات فاصله بود. ابتدا خدیجه، همسر حضرت که مشاور صادق و مورد اطمینان پیامبر(صلی الله علیه وآله) و تنها انیس و پناه او بود، وفات کرد و سپس در فاصله کوتاهی ابوطالب عموی آن حضرت از دنیا رفت. حضرت به دلیل فراق همسرش خدیجه و عمویش ابوطالب آن سال را سال حزن و اندوه مسلمین نامید.(54)
امام علی(علیه السلام) در فوت همسرش فاطمه زهرا (علیهاالسلام) به شدت سوگوار شد و هنگام دفن فاطمه (علیهاالسلام) حرف دلش را با رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در میان گذاشت و به آن حضرت عرض کرد: «السلام علیک یا رسول الله عنی و عن ابنتک النازله فی جوارک و السریعه اللحاق بک، قل یا رسول الله عن صفیتک صبری ورق عنها تجلدی الا ان فی التاسی لی بعظیم فرقتک وفادح مصیبتک موضع تعز فلقد وسلتک فی ملحوفه قبرک و فضت بین نحری و صدری نفسک فإنالله و انا الیه راجعون فلقد اُسترجعت الودیعه وأخذت الرهینه اما حزنی فسرمد و اما لیلی فمسهد، الی ان یختارالله لی دارک التی انت بها مقیم؛(55) سلام بر تو ای رسول خدا(صلی الله علیه و آله)؛ سلامی از طرف من و دخترت که هم اکنون در جوارت فرود آمده و شتابان به شما رسیده است. ای پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله)، صبر و بردباری من با از دست دادن فاطمه (علیهاالسلام) کم شده و توان خویشتن داری ندارم. اما برای من که سختی جدایی تو را دیده و سنگینی مصیبت تو را کشیدم، شکیبایی ممکن است. این من بودم که با دست خود بدن تو را در میان قبر نهادم و هنگامی رحلت، جان گرامی تو از میان سینه و گردنم پرواز کرد. پس «همه ما از خداییم و به خدا باز می گردیم». اینک امانتی که به من سپرده بودی برگردانده شد و به صاحبش رسید. از این پس اندوه من جاودانه و شب هایم شب زنده داری است تا آن روز که خدا خانه زندگی تو را برای من برگزیند».
4. پس از فوت همسر
وصی باید به آن چه میت وصیت کرده، عمل نماید. زن و شوهر نیز باید به وصیت های یکدیگر طبق وظیفه شرعی عمل کنند. پیامبر خدا(صلی الله علیه وآله) و علی مرتضی(علیهم السلام) به وصیت های همسرانشان خدیجه و فاطمه زهرا (علیهاالسلام) عمل کردند. خدیجه (علیهاالسلام) در واپسین روزهای زندگی، از خانه قبر خیلی ترسان بود؛ بنابراین به دخترش فاطمه زهرا (علیهاالسلام) پیشنهاد کرد به رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بگوید که یکی از جامه هایش را که هنگام دریافت وحی و در راز و نیازهای شبانه بر تن داشته، برایش کفن کند. فاطمه (علیهاالسلام) درخواست مادر را به پدر گفت و پیامبر(صلی الله علیه و آله) بی درنگ ردای خویش را به فاطمه (علیهاالسلام) داد و او نیز با شادمانی آن را نزد مادر آورد. زمانی که خدیجه وفات نمود، پیامبر(صلی الله علیه و آله) او را با ردای خویش کفن کرد.(56)
امام علی(علیه السلام) هم به وصایای همسرش فاطمه (علیهاالسلام) عمل کرد. حضرت فاطمه هنگام بیماری به علی (علیهاالسلام) وصیت کرد که پس از وفاتش کسی را با خبر نکند، خود بر جنازه اش نماز بخواند و شبانه او را غسل داده و به خاک بسپارد. علی(علیه السلام) نیز به همه ی وصایای فاطمه (علیهاالسلام) عمل کرد.(57)
از امام صادق(علیه السلام) روایت شده است که فرمود: «لما فاتت فاطمه (علیهاالسلام)، کان علی (علیهم السلام) یزور قبرها فی کل یوم؛(58) چون فاطمه (علیهاالسلام) وفات کرد، علی(علیه السلام) هر روز قبر او را زیارت می کرد». زیارت مزار گذشتگان یک نوع تجدید عهد با آنهاست که انسان را به یاد رفتگان می اندازد و خاطرات آنها را در ذهن زنده می کند. افزون بر آن، آثار تربیتی فراوانی نیز به همراه دارد؛ آدمی را به یاد مرگ و عالم قبر و قیامت می اندازد، محبت دنیا را از دل بیرون می سازد، یاد خدا را در قلب زنده می کند و زمینه ای فراهم می آورد تا انسان به فکر رفتن از دنیا و آمادگی برای جهان پس از مرگ باشد. رفتن به مزار همسر نیز این خصوصیات را دارد که خاطرات دوره معاشرت را دوباره در ذهن پدید می آورد، باعث می شود تا برای همسرش طلب آمرزش کند و غفران الهی را برایش بخواهد، این رفتار در سیره معصومین(علیهم السلام) هم به روشنی مشاهده می شود که آن بزرگواران به مزار همسر خود می رفتند و برایش دعا می کردند.
دعا برای آمرزش رفتگان، از مستحبات دین اسلام است که در متون اسلامی بدان تأکید ویژه شده است. پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) هر وقت به یاد همسرش، خدیجه (علیهاالسلام) می افتاد، برای او طلب استغفار می کرد. عایشه نقل کرده است: هرگاه پیامبر(صلی الله علیه و آله) به یاد خدیجه می افتاد، از مدح و استغفار بر او خسته نمی شد.(59)
سیره معصومین(علیهم السلام) با همسران، همیشه آمیخته با تعظیم، تکریم، احترام، رحمت و مهربانی بوده است. پیامبر(صلی الله علیه و آله) و اهل بیت(علیهم السلام) نسبت به همسران خود، رفتار محبت آمیز داشتند، با آنها به نیکویی برخورد می کردند و در خانه با آنان همکاری داشتند. آنها کارها را میان خود تقسیم کرده بود و کارهای منزل را زنان و امور بیرون از خانه را مردان بر عهده داشتند. در مورد تشکیل خانواده و انتخاب همسر شایسته و متدین تأکید می کردند. در ازدواج، ضمن دقت لازم در گزینش همسر، رفتار معصومین(علیهم السلام) بر شیوه ی خواستگاری، مهر سبک و برگزاری مراسم ساده بود. پس از فوت همسر نیز به یاد او بودند، به مزارش می رفتند، برایش دعا می خواندند و طلب رحمت می کردند.
پی نوشت ها :
1. ترجمه المیزان، ج4، ص493.
2. همان.
3. نور، آیه ی 32.
4. وسایل الشیعه، ج14، باب 28، ح1.
5. همان، ص30.
6. وسایل الشیعه، ج14، ابواب مقدمات نکاح، ص31.
7. داستان ازدواج معصومین(علیهم السلام)، ص 34؛ اصول کافی، ج2، ص19.
8. الوفا باحوال المصطفی، ج1، ص145.
9. ازدواج چهارده معصوم(علیهم السلام)، ص17.
10. الوفا باحوال المصطفی، ج1، ص144.
11. موسوعه امهات المومنین، ص160.
12. داستان ازدواج معصومین(علیهم السلام)، ص 88-40.
13. همان، ص98.
14. زنان نامدار، ج2، ص101.
15. مستدرک الوسائل، ج14، ص216.
16. بحارالانوار، ج16، ص70.
17. همان، ج43، ص115-112.
18. «قال الباقر(علیه السلام): جائت امرائه الی النبی(صلی الله علیه و اله) فقالت: زوجنی. فقال رسول الله(صلی الله علیه و اله): من الهذه؟ فقام رجل، فقال: انا یا رسول الله(صلی الله علیه و اله) زوجنی ها. فقال: ما تعطیها؟ فقال: مالی شیء. قال(صلی الله علیه و اله): لا، فأعادت، فأعاد رسول الله(صلی الله علیه و اله) الکلام، فلم یقم احد غیر الرجل، ثم اعادت، فقال رسول الله(صلی الله علیه و اله) فی المرتبه الثالثه: اتحسن من القرآن شیئا؟ قال: نعم، قال رسول الله(صلی الله علیه و اله): قد زوجتکها علی ما تحسن من القرآن ان تعلمها ایاه.» (مستدرک الوسائل، ج15، ص61).
19. موسی بن بکر عن ابی الحسن(علیه السلام): ان رسول الله(صلی الله علیه و اله) قال: لا ولیمه الا فی خمس: فی عرس او خرس او عذار او و کار او رکاز؛ موسی بن بکر از امام کاظم(علیه السلام) روایت کرده است که رسول خدا(صلی الله علیه و اله) فرمود: در پنج چیز ولیمه است: عروسی، تولد فرزند، ختنه فرزند، خرید خانه و زیارت خانه خدا. (رسائل الشیعه، ج14، ص65).
20. بحارالانوار، ج103، ص277.
21. نوعی غذا که از ترکیب خرما، روغن، کشک مخلوط و گاهی با آرد تهیه می شود. نوعی غذاست مرکب از خورشت، سوب و شوربا یا مخلوطی از خرما و روغن و آرد و… (فرهنگ معاصر، واژه «حس»، ص404).
22. دختر ابوسفیان به نام آمنه از مهاجران حبشه بود که شوهرش در آن جا وفات کرد. پیامبر(صلی الله علیه و اله) به نجاشی پیام فرستاد تا او را برای آن حضرت خواستگاری کند و نجاشی به درخواست پیامبر(صلی الله علیه و اله) عمل نمود و آمنه را در حبشه به عقد او درآورد و ولیمه داد (زوجات النبی(صلی الله علیه و اله) و آل البیت(علیهم السلام)، ص207).
23. بحارالانوار، ج43، ص106.
24. همان، ج103، ص287.
25. مستدرک الوسائل، ج14، ص198.
26. سازندگی و تربیت دختران، ص281.
27. روم، آیه ی 21.
28. فاطمه من المهد الی اللحد، ص28.
29. خداوند می فرماید: «ولقد کرمنا بنی آدم»؛ و ما آدمی زادگان را گرامی داشتیم (اسراء، آیه ی 70).
30. بحارالانوار، ج16، ص248.
31. وکان(صلی الله علیه و اله) یتمشط و یرجل رأسه بالمدری و ترجله نساوه و تتفقد و نساوه تسریحه اذا سرح رأسه و لحیته فیأخذن المشاطه» (مکارم الاخلاق، ص30).
32. زوجات النبی(صلی الله علیه و اله) و آل بیت(علیهم السلام)، ص134.
33. سنن النبی، ص152.
34. نساء، آیه ی 35.
35. فاطمه من المهد الی اللحد، ص 151 و اخلاق حضرت فاطمه (علیهاالسلام)، ص 18.
36. مناقب خوارزمی، ص353.
37. همان.
38. مائده، آیه ی 2.
39. بحارالانوار، ج16، ص230.
40. سنن النبی، ص125.
41. السیره النبویه، ج4، ص94-96.
42. «عن علی(علیه السلام) قال: دخل علینا رسول الله(صلی الله علیه و اله) و فاطمه جالسه عند القدر و انا انقی العدس، قال: یا اباالحسن! قلت: لبیک یا رسول الله(صلی الله علیه و اله). قال: اسمع منی و ما اقول الا من امر ربی ما من رجل یعین امراته فی بیتها الا کان له بکل شعره علی بدنه عباده سنه، صیام نهارها و قیام لیلها و اعطاه الله من الثواب ما اعطاه الصابرین داود النبی و یعقوب و عیسی».(بحارالانوار، ج101، ص132).
43. عن جعفربن محمد عن ابیه(علیهم السلام): «ان فاطمه بنت رسول الله(صلی الله علیه و اله) دخل علیها علی(علیه السلام) و به کابه شدیده فقالت: ما هذه کابه؟ فقال: سألنا رسول الله(صلی الله علیه و اله) عن مسئله، لم یکن عندنا لها جواب، فقالت: و ما المسئله؟ قال: سالنا عن المراه ماهی؟ قلنا: عوره، قال: فمتی تکون ادنی من ربها؟ فلم ندر ما نقول؟ قالت: ارجع الیه، فاعلمه ان ادنی ما تکون من ربها ان تلزم قعر بیتها» (اخلاق حضرت فاطمه، ص23).
44. زنان نامدار؛ سفینه البحار، ماده «حمد»؛ و منتهی الامال، حالات امام کاظم(علیه السلام).
45. «ابی عبدالله(علیهم السلام) عن ابیه(علیهم السلام) قال: تقاضی علی(علیه السلام) و فاطمه (علیهاالسلام) الی رسول الله(صلی الله علیه و اله) فی الخدمه، فقضی علی فاطمه بخدمه ما دون الباب و قضی علی علی(علیه السلام) بما خلفه. قال: فقالت فاطمه: فلا یعلم ما داخلنی من السرور الا الله» (بحارالانوار، ج43، ص81).
46. «هشام بن سالم عن ابی عبدالله(علیهم السلام) قال: کان امیرالمومنین(علیهم السلام) یحتطب و یستقیی و یکنس و کانت فاطمه(علیهم السلام) تطحن و تعجن و تخبز» (بحارالانوار، ج43، ص151).
47. جامع السعادات، ج1، ص355.
48. مستدرک الوسایل، ج2، ص551.
49. عن علی(علیه السلام) انه قال لرجل من بنی سعد: «الا احدثک عنی و عن فاطمه انها کانت عندی و کانت من احب اهله الیه و انها استقت بالقربه حتی اثر فی صدرها و طحنت بالرحی حتی مجلت یداها و کسحت البیت حتی اغیرت ثیابها و أوقدت النار تحت القدر حتی دکفت ثیابها فأثابها من ذلک ضر شدید» (بحارالانوار، ج43، ص82).
50. من هن زوجات الرسول المصطفی(صلی الله علیه و اله)، ص43.
51. السیره النبویه، ص400.
52. داستان ازدواج معصومین(علیهم السلام)، ص198، به نقل از اثبات الوصیه مسعودی، ص189و 190.
53. ناسخ التواریخ، ج1، ص111.
54. فقه السیره النبویه، ص146.
55. نهج البلاغه، خطبه 202.
56. نگاهی نو به زندگی درخشان خدیجه، ص127.
57. فاطمه (علیهاالسلام) من المهد الی للحد، ص264-270.
58. الفصول المهمه، ص140.
59. همان، ص142.
منبع: سیره اخلاقی و تربیتی معصومین (علیهم السلام)