شکوه قیام عاشــورا (قسمت دوم)

شکوه قیام عاشــورا (قسمت دوم)

نویسنده: حجت الاسلام محسن قرائتی

صبر امام حسین (علیه السلام) در برابر سختی ها
8- صبر، کربلا نمایشگاه تمام زیبائی ها در امام و یارانش، در زیارتش داریم که (وصبرت علی الاذی) حسین جان صبر کردی بر اذیت ها کسانی که در سختی ها صبر می کنند خود خدا بر آنها صلوات می فرستد. ما دو تا صلوات داریم توی قرآن داریم آدمهایی که توی سختی خوب هستند آدمهایی که توی خوبی خوب هستند بعضی ها توی جبهه و جنگ در حوادث آدم خوبی هستند و صبر می کنند بعضی ها نه، همیشه خوش و خرم هستند منتهی آدمهای خوبی هستند مثلاً توی جبهه نیامده اند اما کمک به جبهه می کنند پول می دهد کمک می کند ولی اهل اینکه اسلحه دست بگیرد و خودش را… هر دو خوب هستند.

درود و صلوات خداوند بر مجاهدان
اما خدا می گوید آن خوبهایی که توی سختی خوب هستند خودم به آنها صلوات می فرستم «أُوْلَئِکَ عَلَیْهِمْ صَلَوَاتٌ مِنْ رَبِّهِمْ وَرَحْمَهٌ وَأُوْلَئِکَ هُمْ الْمُهْتَدُونَ» البقره/157 از طرف رب صلوات می فرستد یعنی خود رب العالمین بر اینها صلوات می فرستد اما اینهایی که تاجر هستند اهل خون و جبهه و اینها نیستند ولی خمس می دهند زکات می دهند نماز شب می خوانند روزه می خوانند ولی انقلابی آنطوری که بروند خط اول این نیستند می گوید خیلی خوب خمس و زکات او را بگیر «خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَهً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَکِّیهِمْ بِهَا وَصَلِّ عَلَیْهِمْ» التوبه/103 پیغمبر تو به آنها صلوات بفرست یعنی اینها در حدی نیستند که (صلوات من ربّ) باشد اینها در حدی هستند که… آخر یکی را رئیس جمهور می رود فرودگاه یکی را وزیر می رود فرودگاه یکی را امام تسلیت می گوید یکی را دفتر امام تسلیت می گوید یکی را دفتر امام حکم می دهد یکی را امام حکم می دهد اینها کد هایش فرق می کند آنهایی که توی خون آتش صبر می کنند آنهایی که توی اذیت ها صبورند قرآن می گوید صلوات از طرف خداست آنهایی که اذیت حالش را ندارند مرفه هستند منتهی مرفهین بی درد نیستند مرفهین با درد هستند می گوید تو بر آنها صلوات بفرست صبر یکی از زیبائی هایی بود که در کربلا بود.

حق قرآن بر مسلمانان
9- همراه با قرآن: داریم در زیارت امام حسین (تلوت الکتاب حق تلاوتــــه) حسین جان! قرآن را… توی قرآن آیاتی داریم که می گوید حق اش را انجام بده بعضی جاها می گوید حالا که نمی توانی آن مقداری که می توانی مثلاً می گوید «اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقَاتِهِ» آل عمران/102 تقوا داشته باشید حق تقوی، تا این آیه نازل شد گفتند خدایا ما که نمی توانیم آنوقت گفت پس قیمت تعاونی حساب می کنم تا مشتری شوید یک خورده پائین آمد گفت «فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا اسْتَطَعْتُمْ» التغابن/16 یعنی اگر حق تقوا را نمی توانید لااقل مقداری که می توانید این قیمت بازار آزاد است و این هم قیمت تعاونی است امام حسین (ما استطعتم) نیست می گوید حق تلاوته، حق تلاوت چیه؟ 1- آرام بخوانیم 2- با وضو بخوانیم 3- تدبر کنیم، این شبی با قرآن را تبدیل کنیم به شبی با تفسیر قرآن، نه یعنی قرآن حذف بشود قرآن هم خوانده شود اینطور نباشد که دو ساعت قرآن خوانده بشود اصلاً تفسیر سهمی… یک چیزی برایتان بگویم خواهش می کنم همــه قاری ها توجه کنند تمام اینهایی که قرآن حفظ می کنند به لطف خدا بعد از جمهوری اسلامی خیلی ها رفتند سمت قرآن و حفظ و مسابقه و تجوید دست شما درد نکند باید بگویم زبانتان درد نکند البته تنها عضوی که هیچ وقت درد نمی کند زبان است، قرآن می گوید «لَا تَقْرَبُوا الصَّلَاهَ وَأَنْتُمْ سُکَارَى» النساء/43 در وقتی که مست هستید نماز نخوانید حالا شبیه مستی وقتی است که آدم خرف است بی حال است چشم هایش پر است خواب آلود است آنها هم یک رگه هایی از مستی است می گوید وقتی نشاط ندارید بگذارید برای وقتی که نماز می خوانید نماز بخوان، چرا نزدیک نماز نشویم «حَتَّى تَعْلَمُوا مَا تَقُولُونَ» تا ببینید چه می گوئید ما هم که قرآن می خوانیم بعد از چند سال باید بدانیم بالاخره این آیه چیه، حالا که روشهای قرآن را یاد گرفته ایم (کوّرت) یعنی چه؟ نماز باید آگاهانه باشد قرآن هم باید آگاهانه باشد من تقاضایم این است که یکی از چیزهای امام حسین که در زیارت نامه هم داریم (تلوت الکتاب حق تلاوتـــه) برویم سراغ فهم.

دیدگاه انحرافی در مورد قرآن
یک نقطــه انحرافی پیدا شده که من اینرا توی یکی از دانشگاهها دیدم من لازم است اینرا اینجا بگویم یک چیزی می گویند که ما حق تفسیر نداریم ما روح قرآن را نمی فهمیم در قرآن آیاتی است که ما نمی فهمیم ما به سراغ تفسیر نرویم این حرف ضد قرآن است چون قرآن می گوید من حرفهایی که می زنم برای اینست که بفهمید «لقَوْمٍ یَعْقِلُونَ» قرآن می فرماید من با آدمهایی حرف می زنم که اهل تعقل هستند، این آیه یعنی تو عاقل هستی و قرآن مال عاقل هاست یعنی فکر کن می فهمی قرآن می فرماید «أَفَلَا یَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ» خوب اگر من عقلم نمی کشد پس چرا قرآن من را توبیخ می کند که چرا در قرآن تدبر نکردی چرا قرآن می گوید باید بدانی که چی می گویی آیه ای که می گوید بدانید چی می گوئید تدبر کن و تعقل کن از این پیداست که ما قرآن را می فهمیم البته کسی که قرآن را می خواهد بفهمد باید با لغت آشنا باشد روایت را ببیند توقع نداشته باشد که هر چی فهمید همان است مثل اینکه از کسی بپرسند نفت چیه؟ بگوید همانکه توی بخاری است، بگو فهم من این است وگرنه نفت دست دنیای پتروشیمی بیفتد صدها فرآورده از آن در می آرود صد ها آیه دست کارشناس بیفتد… یعنی یک قاضی حقوقدان وقتی آیات حقوقی را می فهمد چیزی می فهمد که قرائتی نمی فهمد در جبهه و جنگ امیران و سرداران ما از قرآن چیزی می فهمند که بنده پشت جبهه نمی فهمم کسی که در زمان طاغوت توی زندان طاغوت بود معنای طاغوت را چیزی می یابد که من بیرون زندان… چون آنها از نزدیک دستی به آتش دارند هر کسی فقیه است آیات فقهی را بهتر می فهمد هر کس در علوم طبیعی کار کرده است آیاتی که مربوط به طبیعت است را بهتر می فهمد هر کس در هر رشته ای تخصص اش بیشتر است فهمش هم بیشتر است اما این معنایش این نیست که دست به قرآن نزنیم یکی از راههایی که ما قرآن را مهجور کنیم یکی از راههایی که ما قرآن را کنار بزنیم این است که اینست که بگوئیم قرآن ظنی الدلالــــ( است یعنی دلالت هایش برفک دارد نمی فهمیم چه می کند عقل بشر به قرآن نمی رسد بابا به کنه نمی رسد به بخشی که می رسد بابا ما به قعر دریا دستمان نمی رسد اما از اینکه می رسد استفاده کنیم ما از دریا استفاده می کنیم گرچه دستمان به عمق دریا نرسد این نیست که چون دستم به عمق دریا نمی رسد… مگر ما دستمان به عمق علوم می رسد حالا غیر از قرآن، کی است که بگوید آقا من به عمق علوم دسترسی پیدا کرده ام؟ ما به عمق علوم هم دستمان نمی رسد اما به آن مقداری که می توانیم می رویم مدرسه و دانشگاه و حوزه (دستمان بر عمق آن نمی رسد این دلیل بر این نیست که ما… مگر نسخه هایی که دکترها می دهند این کپسول را هشت ساعت بخورد این کپسول را شش ساعت بخورد این شربت را با قاشق مربا خوری بخور این غذا را بعد از… واقعاً نسخه ای که می دهد ما به عمق دارو علم پیدا می کنیم؟ ما نمی دانیم که عمق آن چیه اما همین مقداری که دکتر می گوید به همین گفتن دکتر مقداری آگاه می شویم به همین مقدار آگاهی باید عمل کنیم وگرنه اگر بگویم ما تا اسرار را نفهمیم عمل نمی کنیم پس همه مریض ها باید بمیرند چون دکتر می گوید هشت ساعت به هشت ساعت کپسول بخور به دکتر بگویم آقای دکتر چون راز این کپسول را نمی فهمم نمی خورم می گوید برو بمیر مگر می شود که به مرجع تقلید گفت آقا من به فتوای شما عمل نمی کنم مگر اینکه روح کار را بفهمم دکتر ده سال درس خوانده ما راز آنرا نمی فهمیم آنوقت چطور مرجع تقلیدی که هفتاد سال درس خوانده راز آنرا بفهمی ولی آن مقداری که می فهمیم مسئول هستیم شما اگر دیدی یک ورق قرآن است حرام است که پایت را روی آن بگذاری گرچه نفهمی معنایش چی است ولی همینکه فهمیدی قرآن است همین مقدار فهم مسئول هستی نباید پایت را روی آن بگذاری دست بی وضو روی آن نگذار ما به مقداری که مسئول هستیم باید بفهمیم.)
حسین جان حق تلاوت… صرف اینکه آدم قرآن حفظ کند ولی حق تلاوت چیز دیگری است حق تلاوت تجوید نیست تجوید خوب است اما حق تلاوت نیست قرائت خوب است اما حق تلاوت نیست.

تعبّد امام حسین (علیه السلام) به احکام دین
پایبندی به احکام، آقایانی که دیر آمده اند پای تلویزیون بدانند زینب کبری فرمود من هر چه دیدم زیبائی دیدم می خواهیم بدانیم زیبائی های کربلا چیه، نه تا را گفتیم حالا برویم سراغ دهمی یک صلوات هم بفرستید.
10- تعبد نسبت به حلال و حرام: امام حسین… الله اکبر زیادی گوش بدهید یک چیزی یادم آمد زیادی گوش بدهید زیادی زیادی… امام حسین وقتی وارد کربلا شد پرسید این زمین ها مال کی است، صاحبش را آوردند زمین ها را خرید گفت حاضرم تکه تکه بشوم اما توی زمین مردم نباید باشم، یک چیز دیگر این هم الان یادم آمد، بلد بودم ولی حالا یادم آمد صبح عاشورا یا شب عاشورا بود امام حسین یارانش را جمع کرد و فرمود فردا شهید می شویم هر کدام به مردم بدهکار هستید بروید راضی نیستم که شهید شوید بروید قرض مردم را بدهید نمی شود که مال مردم توی شکم تان باشد حق مردم را ندهید بیائید جبهه، ببینید چقدر… زمینی که خون ریخته می شود الله اکبر… انقلاب به شرطی پیش می رود که آدم مواظب حرام و حلال باشد حالا حزب الله است حزب اللهی است که حزب اللهی است باید یک ذره حرام انجام ندهد. (یک خاطره بگویم نمی دانم توی ذهنم است که امام جمعه شهرکرد جناب آقای ناصری شنیدم الان توی ذهنم است که ایشان گفت نود و پنج درصد… امام جمعه یکی از استانها بود نود و پنج درصد ایشان گفت حضرت امام (رحمه الله علیه) آمد توی یک سالن که نماز بخواند پشت در سالن کفش بود امام یک خورده نگاه به کفش ها کرد و برگشت گفتیم آقا چرا برگشتی فرمود اینجا کفش است من از روی کفش ها رد شوم و نماز بخوانم؟ پایم را بگذارم روی کفش مردم؟ گفتیم آقا ما افتخار می کنیم فرمود نه این حرفها نیست من پایم را روی کفش های مردم نمی گذارم گفت آقا کفش ها را کنار می زنیم بفرمائید گفت آخر کفش ها را بریزید روی هم و کنار بریزید یک وقت بر می گرددند عمر مردم تلف می شود باید بگردند دنبال لنگه کفششان!)

آفات مراسم عزاداری در محرّم
ما می خواهیم برویم روضه ماشین را هر جا شد پارک می کنیم بابا راه بندان کردی شما وقتی عزاداریت ارزش دارد آن کسی که پشت فرمان است ممکن است دل درد دارد ممکن است زن زائو است ممکن است هواپیما و فرودگاه می خواهد برود ممکن است بچه اش را می خواهد بگذارد مدرسه ممکن است خبرش داده اند که اتاقت سوخته آخر یک کسی ممکن است توی ماشین مشکل داشته باشد تو وسط خیابان را گرفته ای همینطور یواش یواش داری می روی آقا جان از کنار خیابان برو عزاداری کن عزاداریتان را با گناه قاطی نکنید چون آن کسی که پشت فرمان است هم دلش شور است هم عصبانی است و هم بخاطر امام حسین حیا می کند فحش بدهد توی رودربایستی این هم اذیت است فکر نکنید اذیت فقط شلاق است آدمی هم که کسی را در محصور قرار بدهد اذیت است بگذارید من قرآن بخوانم الله اکبر چقدر دین ما قشنگ است واقعاً قشنگ است می رفتند خانه پیغمبر ناهار دیگر بیرون نمی رفتند می نشستند گپ می زدند پیغمبر هی دلش شور می زد بابا شما آمده اید ناهار بلند شوید بروید نمی رفتند آیه نازل شد «فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانْتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِینَ لِحَدِیثٍ» الأحزاب/53 ناهارتان را که خوردید بلند شوید بروید ننشینید حدیث بشنوید چانه تان گرم شده بابا الان سه بعدظهر است شما باید یک بعداز ظهر خانه ما باشید الان چه می کنی بعد می گوید «إِنَّ ذَلِکُمْ کَانَ یُؤْذِی النَّبِیَّ» این پیغمبر را اذیت می کنید پس اذیت فقط شلاق نیست گاهی هم فشارهای روحی اذیت است گرفتید چه می گویم؟ قرآن به فشار روحی هم کلمه اذیت بکار برده پس اذیت دو تا است اذیت جسمی آدم یک نیشگون بگیرد اذیت روحی… توی روضه وارد می شود بچه را بلند می کند یک نفر دیگر را می نشاند سر جایش چرا بچه را بلند کردی؟ حالا گیرم این آقا استاد دانشگاه گیرم رئیس جمهور اگر یک آیت الله یا رئیس جمهور یا تاجری وارد شد شما باید بچه را از سر جایش بلند کنی؟ هر کس بچه را بلند کند سر جایش بنشیند جایش دزدی است نماز هم بخواند نمازش باطل است نمی شود کسی را بلند کرد ما راحت می گوئیم خانم ها بروید بالا آقا جان! مردها بروند بالا اگر باید رحمی بشود باید به زنها رحم کرد ما همه جلساتمان مردها پائین هستند زنها بالا… ما یک اذیت های این رقمی می کنیم ما باید بگوئیم خدایا عبادتهایمان را ببخش گناهایمان را پیش کش مان. یک کسی بازار که می رفت وقتی می خواست مغازه باز کند می گفت خدایا تو شر مردم را از سرمان کم کن با شریک کنار می آئیم یعنی واقعش این است که گاهی عبادتهای ما مملو از… تعبد یعنی در عزاداری…
دلیل تعبد را هم بخوانم، (قد حللت حلال الله و حرمت حرام الله) حسین جان! حلال خدا را حلال کردی حرام خدا را حرام کردی غذای هیئت مال همه است احدی حق ندارد بخاطر اینکه آشپز است یا بخاطر اینکه رئیس هیئت است یک خورده چرب تر به او بدهند بنده آقای قرائتی مشهور… آقای قرائتی است؟ بدهید، یک دیگ پلو بدهید بگذاریم پشت ماشین اش، من با یک آدم غیر مشهور فرقی نمی کنم اصلاً حرام است غذای هیئت مال هیئت است شما حق ندارید بیش از یک پرس بدهید به کسی دیگر بله اگر روضه شخصی بود آنرا باید حلالیت طلبید ولی عمومی را مشکل داریم.
ما همینطور توی عزاداریها انگار ملک پدرمان است این آشپز است این خودی است… حتی بانی حق ندارد اضافه بگیرد شما اگر دو تا گوسفند دادی برای هیئت می توانی بگوئی آقا من در هیئت دو تا گوسفند دادم پس یک خورده غذا بدهید به ایشان شما چکاره ای؟ تا گوسفند را نخریدی مالک هستی وقتی سر گوسفند را بریدی و تحویل هیئت دادی تو با دیگران فرق نمی کنی بانی مسجد وقتی مسجد را وقف کرد دیگر با بیگانه ها یکی می شود مگر اینکه بگوید حق تولیت دارم.
11- قوت قلب: این قوت قلب هم یک چیزی است از زیبائی ها است، البته قوت قلب با همان شهامت قابل ادغام هست حالا اینجا تفکیک شده است. امام حسین به ابوالفضل (علیهما السلام) فرمود (یا اخی والله لو لم یکن فی الدنیا مرجعٌ) به خدا قسم اگر در دنیا هیچ پناهگاهی نداشته باشم (و لا مأوی) اگر هیچ پناهگاه و مأوایی نداشته باشم به خدا قسم تنهای تنها بمانم با یزید بیعت نمی کنم.

پایداری و خستگی ناپذیری پیامبران در راه خدا
12- خستگی ناپذیر: درباره خستگی ناپذیر داریم که می فرماید حسین جان (اشهد انک) گواهی می دهم که تو چنین و چنان هستی تا می رسد (و قمت بحقه) به حق خدا قیام کردی (غیرواهن و لا موهن) قیام کردی یعنی نه شل شدی و نه دیگران را شل کردی یعنی یک ذره عقب نشینی نکردی قرآن تعریف می کند «وَکَأَیِّنْ مِنْ نَبِیٍّ قَاتَلَ مَعَهُ رِبِّیُّونَ کَثِیرٌ فَمَا وَهَنُوا لِمَا أَصَابَهُمْ فِی سَبِیلِ اللَّهِ وَمَا ضَعُفُوا» آل عمران/146 انبیائی بودند که یارانی داشتند می جنگیدند و ضعیف نمی شدند کلمات همین است می ترسم پس و پیش بگویم می گویند وهن است یعنی شل شده است (ما ضعفوا) ضعف است (ما استکانوا) یعنی اینها نه شل شدند نه ضعیف شدند نه خسته شدند.

برخورد بزرگوارانه امام حسین (علیه السلام) با دشمن
13- سعـــه صدر: یعنی روح بزرگ، چه روحی، به حر فرمود (یتوب الله علیک و یغفر الله علیک) حر که آمد توبه کند گفت توبه ات قبول است من به تو دعا می کنم. امام حسین قبل از حر رسید به کربلا یعنی نزدیک کربلا فرمود همه مشک ها و ظرفها را آب کنید همه را آب کردند بعد حر با هزار نفر رسید گفت حر با هزار نفر آمده است که ما را بکشد فعلاً تشنه شان است آب به آنها بدهید به لشگر حر آب داد یکی از اینها گفت آقا اینها آمده اند ما را بکشند فرمود بابا تشنه شان است به آنها آب بدهید بعد یکی یک مشکی گرفته بود توی دهان یکی از افراد لشگر یزید این آب را درست نمی توانست درست بخورد آب اینطرف و آنطرف دهانش می ریخت امام فرمود چرا به او بد آب می دهی بگذار آب به دلش بچسپد مشک را به من بده امام حسین مشک را گرفت به این آقایی که آمده بود او را بکشد گفت این رقمی آب بده مشک را زیر گرفت حر می گوید که آتش گرفتم دیدم امام حسین از قبل آب ذخیره کرده حالا هم که این آقا بد آب دهان لشگر من می گذارد خود امام مشک را می گیرد در مشک را تنگ می کند که این آقایی که آب می خورد به دلش بچسپد خیلی اینها مهم است اینها را توی کتابهای روانشناسی و جامعه شناسی نه توی حوزه است نه توی دانشگاه این چیز دیگری است شبیه اینرا راجع به امام رضا (علیه السلام) هم داریم آن شبی که به امام زهر دادند فرمود که به برده هایم بگوئید که با هم غذا بخوریم برده ها هم نشستند و غذا خوردند خوب نمی دانستند که آقا چرا این جوری شده خیلی به طور طبیعی نشستند و غذا خوردند به طور طبیعی یکی یکی هم رفتند همینطور خیلی شل رفتند تا آخرین نفر که رفت بیرون امام فرمود در را ببند افتاد روی زمین غلتید و غلتید گفتند چه شد؟ امام فرمود سوختم، گفتند کی؟ فرمود خیلی وقت است که دارم می سوزم منتهی گفتم اگر بگویم سوختم این برده ها غذا به دلشان نمی چسپد من برای اینکه غذا به دل اینها بچسپد سوختم ولی اظهار نکردم مسئله مهمی است.
14- پاسداری از دین، که وقت دیگر تمام شد داریم (و عن الشریعـــ( محامیا) زیبائی های کربلا، پاسداری از دین، من آمده ام کربلا که حمایت کنم… همان شعری که ابوالفضل فرمود به خدا قسم دست راستم را قطع کنند دست از دینم بر نمی دارم (إنی احامی ابداً عن دینی) به خدا قسم از حسین دست بر نمی دارم به خدا قسم از دین دست بر نمی دارم بالاخره حوادثی پیش می آید یکوقت انسان ضربه هم می بیند ولی نباید از مکتب اش دست بردارد اینها توی جلسه‌ی اول هفت تا گفتیم توی این جلسه هم شد چهارده تا، چهارده تا از زیبائی های کربلا انشاء الله باقی اش هم توفیق باشد می گوئیم.
منبع: درسهایی از قرآن

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید