چکیده :
تکاثر و جمع آوری بی حساب و کتاب اموال یکی از رذایل اخلاقی و موجب سقوط انسان در دام مادیگرایی است.قرآن کریم مؤمنان را از آلوده شدن به این خصیصه نامطلوب منع نموده و برای کسانی که با اینکار به خود و دیگران ستم می کنند مجازات تعیین کرده است.نویسنده این مقاله تلاش دارد در خصوص نگاه قرآن به این موضوع مباحثی پیرامون: تکاثر، تکاثر طلبی، علل و زمینه ها و آثار و موانع آن بپردازد. مطلب را از نظر می گذرانیم.
متن مقاله :
نگاه قرآن به تکاثر و ثروت اندونزی
تکاثر و جمع آوری بی حساب و کتاب اموال یکی از رذایل اخلاقی و موجب سقوط انسان در دام مادیگرایی است.قرآن کریم مؤمنان را از آلوده شدن به این خصیصه نامطلوب منع نموده و برای کسانی که با اینکار به خود و دیگران ستم می کنند مجازات تعیین کرده است.نویسنده این مقاله تلاش دارد در خصوص نگاه قرآن به این موضوع مباحثی پیرامون: تکاثر، تکاثر طلبی، علل و زمینه ها و آثار و موانع آن بپردازد. مطلب را از نظر می گذرانیم.
¤ضرورت و اهمیت بحث
آدمی در میان موجودات هستی از ویژگی های انحصاری برخوردار است. خصوصیاتی که وی را در دو سوی متضاد قرار می دهد. گاه در اوج کمال و گاه در پستی خصال دست و پا می زند. همانند پاندولی است که از این سو به آن سو می رود و آرامش و آسایش را برخود و دیگران حرام می گرداند. نوسانات و تذبذبی که هر دمی انسان با آن روبه رو است و گاه به الهام فجور و گاه دیگر به الهام تقوا، وی را در نهایت به جایی می کشاند که از آن به ثباتی شخصیتی یاد می کنند. به نظر می رسد که این ثبات هرچند که نسبی است و تا آخر دم زندگی و حیات در این کره خاکی از تذبذب و نوسانات باز نمی ایستد، در چهل سالگی به دست می آید و شاکله شخصیتی انسان چنان شکل می گیرد که ازآن دم، تحت تأثیر آن چه در روایات به طبیعت ثانوی یاد می شود، رفتار می نماید. به سخن دیگر تا زمانی که شاکله شخصیتی و وجودی انسان نقش بگیرد و شکل واقعی خود را بیابد آن چه وی را هدایت می کند غرایز و فطرت اوست که به دو شکل الهام فجور و تقوا از آن یاد می شود. اموری که در قرآن از آن به آفرینش انسان براین خصوصیات یاد می گردد اموری هستند که انسانیت و بشریت ابتدایی بر پایه آن پدیدار شده است. در آیات بسیاری از قرآن آمده است که: ان الانسان خلق هلوعا (معارج 19)؛ و یا: خلق الانسان هلوعا؛ یا: لقد خلقناالانسان فی کبد (البلد آیه 4)؛ یا: خلق الانسان فی احسن تقویم (التین آیه 4)، و حملها الانسان انه کان ظلوماً جهولا (احزاب آیه 72) خلق الانسان من عجل (انبیاء آیه 37) یا: کلا ان الانسان لیطغی (العلق آیه 6) یا: ان الانسان لربه لکنود (العادیات آیه 6) مانند آن که می توان به شمار بسیاری از آن دست یافت. در این آیات به خصوصیاتی چون جهل، ظلم، عجله و شتاب زدگی، طغیان گری، مانعیت و بازدارندگی از کار خیر و طمع و مانند آن اشاره شده است و می نمایاند که این دسته از امور از خصوصیات خلقی بشر است.
این ویژگی ها و خصوصیات خلقتی و آفرینشی انسان است که تا پیش از انتخاب راه و هدف از سوی انسان، امر هدایت و گردش در دو سوی اوج و حضیض نوساناتی را به عهده دارد. انسان هر از گاهی تحت تأثیر این ویژگی ها و خصوصیاتی که جزو طبیعت ابتدایی اوست، رفتار می کند، می اندیشد و کنش و واکنش نشان می دهد.
پس از آن که به قوه و نیروی عقل و وحی خود را در راه حق و حقیقت قرار داد و به تزکیه و تعلیم خود مشغول شد و امر غریزی را در دست گرفت و به فطرت خویش بازگشت و آن را تقویت کرد و قوای غریزی را در اختیار عقل و وحی گذاشت تا تحت فرمان آن فعالیت کند، در این هنگام است که طبیعت دیگری در خود ایجاد می کند که طبیعت ثانوی اوست و کم کم و در یک فرآیند به نسبت طولانی چهل سال، شاکله وجودی و شخصیت حقیقی خود را ایجاد و انشا و بروز و ظهور می دهد و بر پایه این شخصیت و شاکله وجودی عمل می کند چنان که قرآن به این نکته تأکید می ورزد که هر انسانی بر پایه شاکله و شخصیت خود عمل می کند و رفتار می نماید.
¤گرایش به تکاثرطلبی
یکی از خصوصیات اخلاقی و خلق و خوی طبیعت آغازین بشری، گرایش به تکاثر است. انسان برخلاف بسیاری از موجودات هستی، گرایش و علاقه بسیاری به فزون خواهی دارد. این خصلت و خوی آغازین بشر است. می کوشد تا به بیشتر دست یابد و از هر لحاظ بر دیگران فزونی و برتری یابد. شاید خصلت و ویژگی استخدام گری بشر علت و سبب اصلی این پدیده در انسان باشد. چنان که این خصلت استخدام گری موجب شده است تا انسان به جامعه گرایش و از فواید آن بهره مند گردد. هم چنین همین خوی موجب می شود تا به برتری جویی و تکاثر و فزون خواهی روی آورد. فزون خواهی در انسان قوه مهم و تأثیرگذاری است که انسان را به تلاش و کدح شدید وادار می سازد (الانشقاق آیه6) و آرامش به معنای ثبوت و ثبات را از وی می گیرد؛ زیرا هر دم می کوشد تا خود را از آن مقام و جایگاهی که نشسته فراتر کشد و به سخن درست از حالی به حالی برتر گرایش و تمایل داشته باشد و هرگز در مقام و جایگاهی نماند و برای خود مقامی نجوید و نطلبد. بلکه هر مقامی را لامقام دانسته و خود را در هر مرحله و مرتبه ای که ببیند آن را دون شأن و شخصیت خود بداند و فراتری جوید. این خوی در انسان عامل تکامل بخشی است که انسان را از ماندن و راکدشدن و گندیدن می رهاند. اما به شرط آن که از آن در راستای کمال واقعی بهره جوید.
شاید گفته شود آن که به سوی تقویت قوای غریزی می رود و به جای عقل و وحی آن را تقویت می کند نیز در راه کمال می رود و می کوشد تا کمال هر یک از آن قوا را به دست آورد. این سخن از سویی درست است، زیرا این نیز نوعی کمال طلبی انسان است که در جهت عکس هدایت و راه مستقیم است. اما به هر حال ریشه و خاستگاه هر حرکت و تلاش انسانی و انگیزه آن، همین خصلت و خوی فزون خواهی و برتری جویی انسان است. چه آن که غرایز خود را تقویت کند و آن ها را در خود به کمال رساند و یا بر پایه فطرت و در راستای تقوا و هدایت قرار دهد.
¤ مفهوم تکاثرطلبی
در قرآن از فزون خواهی منفی و برتری جویی معکوس، به تکاثر تعبیر شده است. تکاثر در اصطلاح قرآنی آن به معنای مسابقه دو طرف در فزونی مال ومقام است. (مفردات راغب) چنان که تفاخر به معنای کثرت جویی در مناقب و اموال و اولاد می باشد. (مجمع البیان ج 9 و 10 ص 811)
در نگره قرآنی، تکاثر همان فزون خواهی منفی و مبتنی بر غریزه ابتدایی بشر بدون جهت مندی و هدف گرایی درست و صحیح است. به این معنا که هرگاه شخص، این غریزه آغازین و ابتدایی بشری را در راستای کمال و هدایت واقعی قرار ندهد و آن را در حوزه تمایلات و گرایش های حیوانی قرار دهد، از قوه و نیروی خدادادی به درستی بهره نگرفته و به دام تکاثر افتاده است. این گونه است که دنیا در حکم لهو و لعب می شود و تنها منجر به سرگرمی به زن و مال و فرزند و تفاخر و تکاثر می گردد.
از این جا دانسته می شود که در نگرش قرآنی تکاثر به این معنا و مفهوم امری مذموم و ناپسند است و آدمی را از راه اصلی و صراط مستقیم کمالی خود باز می دارد.
¤ علل و زمینه های تکاثرطلبی
¤ علل و زمینه های تکاثرطلبی
گفته شد که علت و خاستگاه اصلی فزون خواهی و برتری جویی را باید در غریزه استخدام گری و کمال جویی انسان جست. از این رو باید خاستگاه اصلی تکاثر را نیز در همین دو خوی و خصلت جست وجو کرد. با این تفاوت که تکاثر کمال جویی معکوس است و انسان را از دست یابی به اسمای حسنای الهی باز می دارد و گرفتار دوزخ و خشم او می گرداند. انسان به جای آن که قوای عقلانی خود را تقویت کند و به جنبه الهی خود بپردازد به جنبه مادی و غریزی خود توجه داشته و آن را تقویت و تحکیم می کند.
قرآن برای این گرایش معکوس انسان، زمینه های چندی را بر می شمارد که در این جا به نمونه های از آن اشاره کوتاه و گذار می شود: یکی از عوامل و زمینه های ایجادی تکاثر را باید در جهل انسان دانست؛ زیرا انسان جاهل و نادان به جای آن که از قوای غریزی خود برای کمال واقعی بهره جوید، خود قوا را تقویت می کند و آن را بی هدف به کار می گیرد. فقدان هدف مندی در استفاده عامل مهمی است که آدمی به دام تکاثر می افتد؛ اگر فرد آگاه به هدف زندگی و آفرینش بود، می کوشید تا زندگی خود را در آن راستا سامان و جهت دهد. این گونه است که می تواند قوای غریزی خود را نیز هدفمند به کار گیرد. بنابراین جهل و نادانی نسبت به هدف خلقت و آفرینش یکی از مهم ترین عوامل در تکاثرطلبی است. (تکاثر آیات 1 تا 7)
دومین عامل و زمینه تکاثرطلبی را باید در فریبندگی دنیا دانست. جلوه های فریبنده دنیا انسان را به خود سرگرم می کند و موجب می شود تا نتواند از قوای خود در راستای هدفی که شناخته بهره جوید. انسان با آن که هدف آفرینش را می داند و نسبت به آن جاهل نیست، ولی به جهت فریبندگی بیش از اندازه دنیا، هدف را فراموش و یا از آن غافل می گردد و به تکاثر روی می آورد.(حدید آیه 20)
عامل دیگری که قرآن برای تکاثرطلبی بشر برمی شمارد، عامل کفر است. به این معنا که انسان کافر به جهت جهل به خدا و قیامت و یا انکار آن با علم به وجود خدا و قیامت، حسابگری و حساب خواهی را نادیده می گیرد و گرفتار دنیا می شود و بدان سرگرم می گردد.(کهف آیات 32 تا 37)
¤ آثار تکاثرطلبی
در قرآن برای تکاثر آثار و پیامدهای چندی بیان شده است که از مهم ترین آن ها می توان به انکار معاد (کهف آیات 34 تا 36) غرور و خودپسندی (همان) محرومیت از یاری خدا (همان) نابودی اموال و دستاوردهای تلاش های مادی (همان) اشاره کرد.
یکی دیگر از آثاری که قرآن برای تکاثرطلبی آدمی برشمرده است، پدیده غرور ملی و قومی بی جا و تعصبات جاهلی قبیله گی است. به این معنا که تکاثرطلبی آدمی موجب می شود تا به آثار و امکنه تاریخی گذشتگان خود به عنوان ابزاری برای برترجویی نژادی و قبیله ای و یا ملی توجه کنند. تمثیل قرآنی به دیدار از گورستان ها به این معناست که آنان با ایجاد ابنیه تاریخی برای نیاکان خود می کوشند تا به نوعی تفاخر و تکاثر خود را بر اقوام و قبایل دیگری بنمایانند. این گونه برخورد با تمدن و بناها و آثار تاریخی نه تنها امری مفید نیست بلکه غیرسازنده و بازدارنده است.(سوره تکاثر)
قرآن تأکید می کند که برای استفاده درست و سازنده و مفید از آثار تاریخی باید نگرش و بینش مردم را تغییر داد. به جای این که برای تکاثر و تفاخر به این آثار نگریسته شود و حفظ گردد باید به آنها از دیده عبرت بین نگریست. از دستاوردهای تمدنی آنها بهره جست و از اشتباهات و خطاهای آنان درس گرفت. (فاعتبروا یا اولی الابصار)
¤ موانع تکاثرطلبی
برای رهایی از تکاثرطلبی، قرآن پیشنهاد می کند که انسان به رستاخیز و حسابرسی آن روز توجه کند (تکاثر آیات 1 تا 8) توجه به عذاب اخروی (حدید آیه 20) و ناپایداری دنیا (همان) و یقین به قیامت (تکاثر) عامل مهمی برای رهایی انسان از خصلت ناپسند تکاثرطلبی است.
نویسنده:حسین خلیلی