در پاسخ به این پرسش باید گفت که انسان برای شناخت غیر خود ابزارهایی در اختیار دارد. حواس پنجگانه، عقل و دل وسیلههاییاند که آدمی میتواند از آنها برای شناختن بهرهجوید. در شناخت خدا هم آدمی از این توانایی خویش باید بهره برد، امّا شناخت خدا از راه حس به طور مستقیم و بیواسطه ممکن نیست؛ زیرا خدا در محدوده محسوسات نیست، چرا که خدای محسوس نمیتواند بینیاز باشد.
شناخت خدا از راه عقل گاهی با روشهایی است که در فلسفه یا عرفان نظری هست و گاهی با غیر آنهاست، یعنی در شناخت عقلی خدا، گاهی انسان باید اصطلاحات علم، فلسفه، یا عرفان نظری را بیاموزد تا بتواند خداوند را اثبات کند و بشناسد و گاهی با چراغ عقل به معرفت خدا دست مییابد، امّا بدون پیمودن راه فلسفه یا عرفان نظری، یکی از راههای شناخت خدا که نه راه فلسفه و نه عرفان نظری را میطلبد، شناخت خداوند از راه علایم و نشانهها است، یعنی شناخت خدا از راه نشانههایی که بصورت روشن خدا را اثبات میکنند. این راه برای شناخت راهی است که انسانها در شناخت امور گوناگون، از آن بهره میجویند و راهی آشنا برای آنهاست. مثلاً انسان وقتی مشاهده میکند که از جایی دود متصاعد میشود، از این نشانهها میفهمد که در آنجا آتشی افروخته شده است یا وقتی در زمستان در یک بیابان بر روی برفها جای پایی میبینید یقین پیدا میکند که موجودی از آنجا عبور کرده است.
انسان اگر در موجودات هستی به دیده دقت بنگرد، هر کدام از آنها میتواند دلیلی بر وجود خدا باشد. شناخت خدا از راه نشانهها که یک شناخت عقلی است راهی است که خداوند و ائمه اطهار ـ علیهمالسّلام ـ آن را یکی از راههای شناخت خداوند معرفی کردهاند.
خداوند میفرماید: «اِنَّ فی خَلقِ السَّمواتِ وَ الأرضِ لَآیاتٍ لِأُولی الالباب[1]» به راستی که در آفرینش آسمانها و زمین نشانههایی برای اهل خرد هست. در آیهای دیگر میفرماید: «و فی خلقکم و ما یُبُثُّ مِنْ دابَّهٍ آیات لقوم یوقنون[2]» در آفرینش شما و آنچه از انواع جنبندگان پراکنده میشود نشانههایی برای اهل یقین هست.
خلقت انسان و وجود او یکی از بهترین نشانهها بر وجود خداوند است. در حدیث است که شخصی به نام مجاشع خدمت پیامبر اسلام ـ صلّیالله علیه و آله ـ رسید و پرسشهایی از آن حضرت پرسید: نخستین سؤال او این بود که: کیف الطریق الی معرفه الحق؟ یعنی راه شناخت حق چیست؟ پیامبر اکرم ـ صلیالله علیه و آله ـ فرمودند: معرفه النفس یعنی راه شناخت حق، شناخت نفس است[3].یعنی نفس انسان نشانهای بر وجود خداست و با شناخت خویش میتوان به شناخت خدا رسید.
امام صادق ـ علیهالسّلام ـ میفرماید: «والعجب من مخلوق یزعم ان الله یَخْفی علی عِبادِه و هُوَ یَری أثَر، الصّنعِ فی نفسه بِتَرکیبٍ یَبهُت عقله و تألیفٍ یبطل جحودَه.»[4] شگفت از آفریدهای که میپندارد خداوند از مردم پنهان است، در حالی که آثار مصنوع بودن (آفریده بودن) را در خود مشاهده میکند، با ترکیبی که عقل او را مبهوت و انکارش را باطل میسازد. پس خود انسان و نعمتهایی که در وجود اوست در بیان قرآن و سخنان ائمه ـ علیهم السلام ـ نشانهای بر وجود خداست. از جمله نشانههایی که میتواند انسان را به وجود خدای دانا و توانا رهنمون شود، چیزی است که در این آیه بدان اشاره شده است.
خدا میفرماید: «ومن آیاته… اختلاف ألسِنَتِکُم و اَلْوانکُم اِنّ فی ذلک لَآیاتٍ للعالمین» ویکی از نشانههای او …. اختلاف زبانها و رنگهای شماست. در این اختلاف، نشانههایی برای دانشمندان هست.»[5] یکی از مفسرین گفته است: واقعیت غیر قابل شک این است که هیچ مرد و زنی در شرق و غرب از نظر رنگ و تُن صدا به دقّت عقلی، شبیه به هم نیستند و لذا ملاحظه میکنید که (به حسب ظاهر و در مواردی) زبان و یا رنگ یکی است، ولی در واقع و به دقت عقلی دو صورتی که در سفیدی مانند هم باشند وجود ندارد و نیز دو نفر که مانند هم سخن بگویند پیدا نمیشود[6]. به این صورت ملاحظه میفرمایید که اختلاف رنگها و زبانها نشانهی روشنی بر وجود خداوند به شمار رفته است. از این دست نشانهها بسیار هست که در آیات قرآن و سخنان ائمه ـ علیهم السلام ـ به آنها اشاره شده است که مطالعه کتاب معرفی شده برای شما مفید خواهد بود.
پس راه نخست، دیدن نشانهها و عظمتهای نظام آفرینش است که حاکی از وجود آفرینندهای دانا و توانا است. راه دیگر برای شناخت خدا که اشاره به آن مفید است، راه فطرت است. در سخنان ائمه علیهمالسّلام به این راه هم اشاره شده است. امام باقر ـ علیه السّلام ـ میفرماید: «فطرهم علی التوحید عند المیثاق علی معرفته أنّه ربهم[7]» خداوند هنگام اخذ میثاق بر شناخت خود، که او پروردگار مردم است، آنان را با فطرت وسرشت توحید آفریده است. این احساس و تجربه باطنی در مواردی خاص، از جمله در حالی که انسان امیدش از همه اسباب طبیعی بریده شود آشکار میشود. به این امر آیهی 65 سوره عنکبوت اشاره میفرماید: «فَأِذا رَکبُوا فیِ الفُلکِ، دَعَوُا اللهَ مُخْلصِینَ لَهُ الدّینَ فَلّما نَجاّهم إلی البَرِّ اذا هم یُشْکُرون» و هنگامی که بر کشتی سوار میشوند خدا را در حالی که دین را برای آن خالص کردهاند میخوانند و چون به خشکی رسانده شوند و نجاتشان دهد شرک میورزند.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ آفریدگار جهان، ناصر مکارم شیرازی، ج1، چدهم، کانون انتشارات محمدی، بخش اول و دوم.
2ـ طرحی نو در تدریس عقاید اسلامی، امامی و آشتیانی، سازمان تبلیغات، ج1، 1366،درسهای دوم و سوم و چهارم و دوازدهم.
پی نوشت ها:
[1] . آل عمران /190.
[2] . جاثیه/4.
[3] . محمدی ری شهری، محمد، مبانی خدا شناسی، تهران، سازمان چاپ وانتشارات وزارت ارشاد، چاپ اول،1369،ص97.
[4] . همان، ص101.
[5] . روم/22.
[6] . منبع پیش اشاره شده ص151.
[7] . همان، ص349.