بحث توحید و شرک از اساسی ترین و پر نفع ترین مباحث علمی جهان بشریت است، زیرا توحید، سرمایه اصلی سعادت و خوش بختی انسان، و شرک، خمیر مایه بدبختی و تیره روزی وی می باشد. به همین خاطر همه شرایع آسمانی بر اساس توحید و یکتا پرستی استوار بوده، و بارزترین اصل مشترک در میان آنها اعتقاد به توحید است.
مراتب شرک
الف) شرک ذاتی: یعنی اعتقاد به این که جهان دو یا چند خدای قدیم ازلی و مستقل از یک دیگر دارد، یعنی خداوند مثل و مانند دارد. این گونه اعتقاد، سبب خروج از جرگه اهل توحید و حوزه اسلام است. خداوند در جهت مبارزه با چنین طرز فکری می فرماید: «و لم یکن له کفواً احد; و برای او هیچگاه شبیه و مانندی نیست».[1]
ب) شرک در خالقیت: یعنی اعتقاد به این که برخی از موجودات عالم را خدا نیافریده، بلکه یکی از مخلوقات، آن را آفریده است. عده ای از ملل، خدا را ذات بی مثل و مانند می دانستند و او را به عنوان یگانه اصل جهان می شناختند، یعنی توحید ذاتی را قبول داشتند، ولی بعضی از مخلوقات او را با او در خالقیت شریک می شمردند، مثلا می گفتند خداوند خالق شرور مانند مار و عقرب و… نیست، شرور مخلوق بعضی از مخلوق های او است. قرآن کریم در این مورد می فرماید: «ای پیامبر بگو خدا آفریدگار همه چیزها است».[2]
ت) شرک در ربوبیت: یعنی اعتقاد به این که خداوند در اداره و تدبیر جهان هستی شریک دارد، مثلا مشرکان عصر حضرت ابراهیم (ع) تنها به یک خالق اعتقاد داشتند، ولی به غلط می پنداشتند که ستاره، یا ماه، یا خورشید ارباب و مدبر جهانند. قرآن در ردّ این پندار واهی می فرماید: «اگر در آسمان و زمین خدایانی جز «الله» بود نظام آن دو به تباهی می گرایید».[3]
د) شرک در عبادت: یعنی پرستش کسی غیر از خداوند. برخی از ملل در مرحله پرستش، چوب، سنگ، یا فلز، یا حیوان، یا ستاره، یا خورشید، یا دریا، یا درخت را می پرستیدند.[4] قرآن برای نفی این گونه پرستش ها به همه مسلمانان دستور می دهد، در هر روز چندین مرتبه به توحید در عبادت گواهی دهند و در نماز بگویند: «ایاک نعبد; فقط تو را عبادت می کنیم».[5]
از بیان مراتب شرک بویژه شرک در ربوبیت، معلوم شد که هر نوع اندیشه ای که معتقد باشد در جهان و عالم هستی غیر از خدا موجودی اعم از انسان و غیر او می تواند مستقلا و با تکیه بر قدرت خود و بدون اذن الهی کاری را اعم از کوچک و بزرگ انجام دهد، شرک است. و لذا در منطق قرآن و انبیای الهی، تأثیر و سببیت و نقش داشتن مخلوقات در نظام جهان، همه با اذن الهی است. قرآن می فرماید: «من (حضرت عیسی) از گِل چیزی به شکل پرنده می سازم، سپس در آن می دمم و به فرمان خدا پرنده می گردد، و به اذن خدا کور مادر زاد و مبتلایان به پیسی و برص را بهبودی می بخشم، و مردگان را به اذن خداوند زنده می کنم»[6]. در آیه دیگر به طور کلی می فرماید: «هیچ رسول و پیامبری نمی توانست معجزه ای بیاورد، مگر به فرمان خدا».[7]
نتیجه این که شرک، عبارت است از شریک قرار دادن برای خداوند متعال، اعم از اعتقاد به شریک در ذات، خالقیت، ربوبیت و عبادت و نیز عقیده به تأثیر و نقش استقلالی غیر خداوند، در نظام عالم و تدبیر امور شرک است، ولی سببیت و انجام امری از امور عالم به وسیله مخلوقی از مخلوقات با اذن الهی هیچ گونه منافاتی با توحید ندارد.
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1ـ آئین وهابیت، آیه الله جعفر سبحانی.
2ـ توحید، آیه الله دستغیب.
3ـ توحید، استاد محسن قرائتی.
پی نوشت ها:
[1] . توحیده/ 1و4.
[2] . رعد/ 16.
[3] . انبیا/ 22.
[4] . مطهری، مرتضی، معارف اسلامی در آثار شهید مطهری، معاونت اساتید، چاپ اول، 1376، ج6، ص97 ـ108، سبحانی، جعفر، منشور عقاید امامیه، اصل28ـ33.
[5] . فاتحه/ 5.
[6] . آل عمران/ 49.
[7] . رعد/ 38.