محضر، محضر علم و عرفان بود. عاشقانِ معرفت همچون پروانه گرد شمع پرفروغ پیشوای عارفان و وارستگان حضرت علی ـ علیه السلام ـ بودند، شخصی از آن حضرت پرسید:
1. صِف لنَا العاقلَ: «انسان عاقل را برای ما توصیف کن».
امام در پاسخ فرمود: «عاقل کسی است که هر چیز را در جای خود قرار می دهد.»
2. او پرسید: «انسان جاهل و نادان را برای ما وصف کن».
امام فرمود: «جاهل به عکس عاقل است و او کسی است که اشیاء را در جای خود قرار نمی دهد.»
3. شخص دیگری پرسید: «خداوند در روز قیامت چگونه حساب آن همه انسانها را با آن کثرت و زیادی تعداد آنها می رسد؟»
امام فرمود: همانگونه که به همه آنها روزی می دهد.
4. او پرسید: چگونه خدا حساب آنها را رسیدگی می کند، با اینکه آنها خدا را نمی بینند؟
فرمود: همانگونه که آنها را روزی می دهد، در حالی که آنها او را نمی بینند.[1]
5. شخص دیگری پرسید: «ای امیر مؤمنان! تو به چه وسیله در میدانهای نبرد بر همآوردهای خود پیروز می شدی؟!»
امام در پاسخ فرمود: ما لقیتُ رجُلاً الّا اعانَنی علی نفسهِ. «من با هیچکس رخ به رخ نشدم، جز آنکه او مرا بر ضد خودش یاری کرد».
شریف رضی می گوید: «منظور امام، هیبت و شکوه آن حضرت است که در دل دشمن، رعب و وحشت ایجاد می کرد و در نتیجه خود دشمن، آن حضرت را بر ضد خویش کمک می نمود.»
6. شخص دیگری پرسید: «عدالت بهتر است یا سخاوت؟»
امام در پاسخ فرمود: «عدالت، هر چیز را در جای خود قرار می دهد ولی سخاوت، آن را از مرز عدالت فراتر می برد، عدالت قانون عمومی است، ولی سخاوت جنبه خصوصی دارد، بنابراین عدالت بهتر از سخاوت و شریفتر ازآن است»
7. و شخص دیگری پرسید: «فاصله بین مشرق و مغرب چقدر است؟»
امام در پاسخ فرمود: «به اندازه مسیر یک روز خورشید».[2]
[1] . نهج البلاغه، حکمت 235 ـ 300.
[2] . نهج البلاغه، حکمت 318 و حکمت 437 و حکمت 294.
محمد محمد اشتهاردی – داستان های نهج البلاغه