پاسخ در چند محور ارائه می شود: مقدمهً باید اشاره شود که نظام آفرینش و جهان با وضع موجودش و بدین شکل که آفریده شده، محکم ترین و زیبا و دل انگیزترین و بدیع ترین شکل و شمایل ممکن را داراست و بهترین دلیل بر این مدعا، کلام آفریدگار جهان خلقت است که در این باره فرموده: «ما تری فی خلق الرحمن من تفاوت فارجع البصر هل تری من فطور، ثم ارجع البصر کرتین ینقلب الیک البصر خاسئاً و هو حسیر»[1] یعنی در آفرینش آن خدای بخشایشگر، هیچ گونه اختلاف و تفاوتی نمی بینی، باز بنگر آیا خلل و نقصانی می بینی؟ باز دوباره بنگر تا نگاهت زبون و درمانده به سویت بازگردد. از این آیه بدست می آید که نظام موجود عالم، بهترین و حکیمانه ترین خلقت را دارد. با توجه به این مقدمه،
درباره مجهولات و یا پیچیدگی و عدم سادگی و بساطت جهان اولاً باید گفت: جهان به این صورت که هم اکنون هست و به همین نحو که آفریده شده با تمام تفصیلات و پیچیدگی های آن در واقع به بهترین و مناسب ترین و زیبا ترین شکل و صورت آفریده شده است؛ چون خداوند، حکیم و عالم و در عین حال قدرت مند و جواد و کریم است اگر امکان داشت که جهان را به صورت بهتر و زیبا تر و مناسب تر از وضع موجود خلق کند به طور یقین، آن گونه خلق می کرد و قدرت آن را داشت. ولی چون بهتر از وضع موجود، اساساً فرض ندارد و یا مناسب و مصلحت نبوده است لذا خداوند، جهان را بدین صورت آفریده است. زیرا خداوند حکیم است پس اگر جهان را بدین صورت آفریده حتماً بر اساس حکمت مطلوب خود، عمل کرده و مصلحت نظام خلقت را در آن دانسته است که این گونه آفریده شود اگر غیر این می بود خلاف مصلحت و حکمت بود.
دوم: نحوه آفرینش نظام خلقت با وضع موجود و کیفیت کنونی از نظر قرآن کریم، جزءآیات الهی معرفی شده است مثلاً در یکی از آیات مربوط به خلقت نظام عالم می فرماید: (وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافُ أَلْسِنَتِکُمْ وَ أَلْوانِکُمْ إِنَّ فِی ذلِکَ لآیاتٍ لِلْعالِمِینَ)[2] یعنی از جمله آیات خداوند نحوه خلقت و آفرینش آسمان و زمین و تفاوت های زبانی و رنگ هاست و این خود، نشانه هایی است برای جهانیان، از مجموع این گونه آیات می توان به دست آورد که نحوه آفرینش جهان با همین کیفیت موجود و تفصیل های که دارد و اسرار نهفته ای که در آن وجود دارد، همه گویای آیات خداوند است و چنین آفریده شده تا خردمندان را به اندیشه و فکر در این آیات وادار نماید لذا در آیه ای دیگر فرمود: (إِنَّ فِی خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ اخْتِلافِ اللَّیْلِ وَ النَّهارِ لآیاتٍ لِأُولِی الْأَلْبابِ)[3] یعنی به طور مسلم در آفرینش آسمان ها و زمین و آمد و شد شب و روز، نشانه های روشنی برای صاحبان اندیشه وجود دارد. بنابراین یکی از دلایل خلقت عالم با کیفیت موجود، از نظر قرآن کریم آن است که صاحبان خرد و اندیشه را وادار نماید تا برای درک و فهم این عالم به تفکر و اندیشه بپردازند و از اسرار پر رمز و راز آن، به عظمت نگارنده چیره دست آن آگاه شوند.[4] از این که خداوند همگان را فراخواند تا آیات او را در نظام خلقت مطالعه کنند و از سوی دیگر پدیده های جهان هستی را آیات خود معرفی کرده معلوم می شود که جهان با تمام پیچیدگی و تفصیلی که دارد برای همگان به اندازه دانش و معرفت شان قابل فهم و درک است وگرنه خداوند مردم را به مطالعه آن دعوت نمی فرمود. پس نباید تصور شود که چون جهان خلقت، پیچیده آفریده شده برای ما قابل فهم و شناخت نیست.
سوم: اگر شما بخواهید یک کالای صنعتی کوچک، مثل ساعت و یا اتومبیل را بسازید؛ صدها قطعه ی ریز و درشت، در آن به کار می برید و پیچیدگی خاصی در آن صنعت پدید میآورید تا قابل استفاده شود و یا به کار افتد و به سادگی و تنها با کنار هم قرار دادن چند قطعه ی آهنی، هرگز نمی شود کالای صنعتی را به وجود آورد که مدت ها کار کند. پس چگونه می توان توقع داشت که جهان با این عظمت را به طور ساده و بسیط و بدون پیچیدگی پدید آورد. البته بدون تردید خداوند بر هر گونه خلقت قدرت دارد و می تواند هر گونه که مصلحت؛ اقتضاء کند شیء را خلق کند اما قابلیت قابل نیز شرط است و چون نحوه آفرینش جهان خلقت بدین گونه ممکن بوده است لذا خداوند آن را به این نحو آفریده است. و غیر این شکل، قابلیت آفرینش نداشته است لذا بدین صورت آفریده شده است.
چهارم: گر چه جهان خلقت بسیار بزرگ و مفصل و پیچیده است اما در میان پدیده های آفرینش، برخی موجودات، ظاهری ساده و بسیط دارند یعنی در عین حال که اسرار نهفته و پیچیده در ساختار وجودی آنها وجود دارد به ظاهر ساده اند و انسان به آسانی می تواند آنها را بشناسد. لذا خداوند در قرآن؛ برخی از مردم را فرا خوانده تا در نحوه خلقت شتر و یا نحوه بلندی آسمان و یا کیفیت نصب کوه ها نگاه کنند که درک خلقت ظاهری آنها برای همگان قابل دسترسی است و فرمود: (أَ فَلا یَنْظُرُونَ إِلَى الْإِبِلِ کَیْفَ خُلِقَتْ وَ إِلَى السَّماءِ کَیْفَ رُفِعَتْ وَ إِلَى الْجِبالِ کَیْفَ نُصِبَتْ)[5] یعنی آنها به شتر نمی نگرند چگونه آفریده شده؟ و به آسمان نگاه نمی کنند که چگونه بر پا شده؟ و به کوه ها نمی نگرند که چگونه نصب شده است؟
پنجم: آیت الله (حسن زاده آملی) در این باره می نویسند: (هر اثر نموداری از مؤثر خود است) جهان با تمام تفصیلات و اسرار پیدا و ناپیدای خود آیت و نمودار علم، قدرت، حکمت، و عظمت آفریدگارش است.
2. اما درباره این که: چرا درباره جهان خلقت، اختلاف آراء وجود دارد؟ باید به اختصار اشاره نمود که چون خلقت جهان، پر از اسرار و رمز و راز است، و بشر، علم و قدرت درک محدود دارد و با تمام پیش رفت های علمی که تاکنون صورت گرفته باز هم بخش اندکی از راز خلقت را توانسته کشف کند لذا هر کسی به اندازه علم و آگاهی خود نسبت به جهان خلقت، نظر داده و می دهد و طبیعی است که اختلاف دیدگاه، پدید آید و هر کسی این جهان را طبق نظر خود و یا به اندازه معرفت خود می فهمد و تفسیر می کند و هیچ کس شاید نتواند ادعا کند که قرآن را به طور کامل تفسیر کرده است و جهان خلقت که در واقع، کتاب بزرگ تکوین است نیز چنین است و هر کسی به اندازه معرفت و توان علمی خود می تواند آن را بفهمد و تفسیر کند لذا طبیعی است که اختلاف آراء درباره معرفی جهان پدید آید.
آیت الله مکارم در این باره می نویسند: قرآن کریم به همهرهروان راه حق دستور مؤکد می دهد که هر چه می توانند در اسرار عالم هستی و شگفتی های جهان آفرینش، بیشتر، مطالعه و دقت کنند و به یک بار و دوبار قناعت ننمایند چه بسیار اسراری که در نگاه اول و دوم خود را نشان نمی دهد، و دیده های تیزبین لازم است که بعد از چندین نگاه آنها را بیابد. و هر اندازه انسان، در این نظام دقیق تر و باریکتر و عمیق تر نگاه کند، انسجامی بیشتر در آن می یابد. پس آراء و دیدگاه های متعدد و مختلف وجود دارد. چون هر کسی از زاویه دید خود به آن نگاه می کند و آن را می شناسد و تفسیر می کند در نتیجه دیدگاه های متعدد پدید می آید.[6]
معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. جعفر سبحانی، راه خداشناسی، نشر مکتب اسلام، قم، 1375 شمسی.
2. ناصر مکارم، پیام قرآن، ج 2، از 217 تا 442، نشر مدرسه امیر المؤمنین، قم، 1367 شمسی.
پی نوشت ها:
[1] . الملک/ 3 ـ 4.
[2] . روم/ 22.
[3] . آل عمران/ 190.
[4] . مکارم شیرازی، ناصر، پیام قرآن، قم، نشر مدرسه امیر امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام ـ ، 1367 ش، ج 2، ص 158 ـ 168.
[5] . غاشیه/ 17 – 19.
[6] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، نشر دارالکتب الاسلامیه، 1379 ش، ج 24، ص 321.