آیا پیامبر از همان ابتدا کاملا معصوم بوده یا نه؟ اگر از اول معصوم بود چرا خداوند به دلیل بی­اعتنایی به فرد کور با آیه عبس و تولی وی را مورد عتاب قرار داد؟

آیا پیامبر از همان ابتدا کاملا معصوم بوده یا نه؟ اگر از اول معصوم بود چرا خداوند به دلیل بی­اعتنایی به فرد کور با آیه عبس و تولی وی را مورد عتاب قرار داد؟

در مورد سبب نزول اوّلین آیات سوره «عبس» دو شأن نزول نقل شده است:
یکی همان است که در سؤال به آن اشاره شده که پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه وآله ـ به شخص نابینایی بی اعتنائی کرد و آیاتی به عنوان عتاب بر آن حضرت نازل شد.
ولی باید توجه داشت که در خود آیه چیزی که صریحاً دلالت کند که مورد عتاب، شخص پیامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ بوده، وجود ندارد، بلکه به قول مرحوم سید مرتضی علم الهدی محقّق بزرگ شیعه، قرائن و شواهدی در این آیات هست که نشان می دهد منظور کسی دیگر است، نه شخص پیامبر ـ صلی الله علیه وآله ـ از جمله اینکه «عبوس بودن» از صفات پیامبران مخصوصاً پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه وآله ـ نیست، آن حضرت حتّی به دشمنان خود با چهره گشاده سخن می گفت تا چه رسد به مؤمنان حقیقت جو.
قرینه دیگر اینکه پرداختن به ثروتمندان و غفلت از فقرای حق طلب با اخلاق آن حضرت که در آیه 4 سوره (ن) به آن تصریح شده است[1] هرگز نمی سازد.[2] شأن نزول دوم این است که این آیات درباره شخصی از بنی امیّه نازل شده و او از سوی خداوند مورد مذمت قرار گرفت در حدیث شریفی از امام صادق ـ علیه السلام ـ نقل: «مردی از بنی امیّه نزد پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه وآله ـ نشسته بود، در همان حال عبداللّه بن امّ مکتوم (که نابینا و ظاهراً فقیر بود) وارد شد، وقتی که چشم آن مرد به عبداللّه افتاد خود را جمع کرد و قیافه درهم کشید و صورت خود را برگردانید (مثل اینکه می ترسید آلوده شود) آنگاه آیات نازل شد، و آن مرد را مورد ملامت و سرزنش قرار داد.»[3] اما در مورد عصمت انبیاء ـ علیهم السلام ـ آنچه در میان شیعه اتفاقی است این است که پیامبران الهی در تمام دوران عمر خودشان معصوم بوده و از گناه و لغزش مصون و محفوظ می باشند، هم در دوران نبوّت و هم قبل از نبوّت، هم از گناهان کبیره و هم از گناهان صغیره.
مرحوم علامه مجلسی در بحارالانوار از اعتقادات صدوق نقل می کند که:
اعتقاد ما در مورد انبیاء و رسل و امامان و ملائکه ـ علیه السلام ـ این است که آنها از همه آلودگیها معصوم و مصون می باشند، و آنان مرتکب گناهان صغیره و کبیره نمی شوند. و در مقابل فرمان خداوند معصیت و سرپیچی نمی کنند، دستورات خداوند را بجا می آورند، و هر کس معتقد به عصمت آنها در تمام شؤون و امور و حالات آنها نباشد، آنان را (در حقیقت) نشناخته است و (همچنین) اعتقاد ما این است که آنان از اول زندگیشان تا آخر آن در هر حال متّصف به کمال و علم و آگاهی بوده و هیچ گونه جهل و نقصی ندارند.[4] و مرحوم علامه حلّی متوفای 726 در کتاب مناهج الیقین، ص 425 می فرماید:
شیعه امامیّه معتقدند که گناهان صغیره و کبیره از انبیاء و پیامبران ـ علیهم السلام ـ نه به صورت عمد و نه به صورت سهو، نه قبل از نبوت و نه بعد از نبوت صادر نمی شود.[5] و در خصوص پیامبر اسلام ـ صلی الله علیه وآله ـ ، امام امیرالمؤمنین علی ـ علیه السلام ـ می فرماید: از همان زمان که رسول خدا ـ صلی الله علیه وآله ـ را از شیر باز گرفتند خداوند بزرگترین فرشته از فرشتگان خود را مأمور ساخت تا شب و روز او را به راههای بزرگواری و دوستی و اخلاق نیک عالم سوق دهد و جالب اینکه مفسّر معروف اهل سنّت فخر رازی در تفسیر خود در ذیل آیه 65 سوره نساء[6] می گوید:
این آیه دلالت دارد بر اینکه پیامبران الهی در فتوی دادن و بیان احکام خداوند معصوم و مصون می باشند، زیرا خداوند واجب کرده است که همه مردم از دستورات انبیاء تبعیت نمایند و در این باره خداوند تأکید و مبالغه کرده است و مؤمنان هم موظفند در ظاهر و باطن در مقابل احکام و فرمان انبیاء ـ علیهم السلام ـ تسلیم محض باشند.
سپس فخر رازی اضافه می کند: بنابراین آیاتی که ظاهر آنها نشان می دهد که کارهای مخالف عصمت از آنها صادر شده مانند «عَبَس وَ تَوَلّی) و… می بایست به گونه ای توجیه کرد.[7] ضمناً باید توجه داشت که بحث درباره عصمت پیامبران و امامان ـ علیهم السلام ـ یک بحث مفصل و دامنه داری است که در جای خود به طور مشروح مطرح شده است.

معرفی منابع جهت مطالعه بیشتر:
1. تنزیه الانبیاء، سید مرتضی علم الهدی.
2. کشف المراد، علامه حلی.
3. آموزش عقاید ـ استاد مصباح یزدی.

پی نوشت ها:
[1]. «اِنَّکَ لَعَلی خُلُق عَظیم» تو اخلاق عظیم و برجسته ای داری.
[2]. مرحوم سید مرتضی را علامه طبرسی در مجمع البیان، ج 10، ص 437 به شرح ذیل نقل کرده است: «قال المرتضی علم الهدی قدّس اللّه روحه: لیس فی ظاهر الآیه دلاله علی توجّهها إلی النبی ـ صلی الله علیه وآله ـ بل هو خبر محض لم یصرّح بالمُخْبَر بِهِ، و فیها ما یدلّ علی انّ المعنی بها غیره، لأنّ العبوس لیس من صفات النبی مع الأعداء المباینین فضلا عن المؤمنین المسترشدین، ثمّ الوصف بأنّه یتصدّی للأغنیاء و یتلهی عن الفقراء لا یشبه أخلاقه الکریمه». طباطبایی، سید محمد حسین، تفسیر المیزان، ج 20، ص 203. سید مرتضی، تنزیه الأنبیاء، ص 119.
[3]. طبرسی، مجمع البیان، ذیل تفسیر سوره عبس، ج 10، ص 438.
[4]. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، ج 11، ص 72؛ (به نقل از اعتقادات صدوق).
[5]. و الإمامیه منعوا من صدور الصغیره و الکبیره عنهم عملا أو سهلا قبل النبوه و بعدها.
[6]. «وَ لَقَدْ قَرَنَ اللّهُ بِهِ مِنْ لَدُنْ اَنْ کانَ فَطیماً أَعْظَمَ مَلَک مِنْ ملائکته یَسْلُکُ بِهِ طَریقَ الْمکارم و مَحاسِنَ أَخْلاقِ الْعالِمَ لَیْلَهُ وَ نَهارَهُ»؛ نهج البلاغه، خطبه 192 (معروف به خطبه قاصعه).
[7]. تفسیر فخر رازی، ج 10، ص 165.

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید