واژه ی امی از ماده امّ به معنای مادر یا از امت به معنای جمعیت گرفته شده است. دانشمندان درباره معنای امّی اختلاف دارند. جمعی آن را به معنای درس نخوانده میدانند؛ یعنی امی کسی است که به همان حالتی که از مادر متولد شده باقی مانده و مکتب و استادی را ندیده است. بعضی آن را به معنای کسی دانسته است که از میان امت و توده برخاسته است نه از میان اشراف، ثروتمندان.
اما معنای مناسب برای امی همان معنای اول است که با موارد استعمال این کلمه نیز سازگارتر میباشد.[1] زیرا یکی از نکات روشن زندگی رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ این است که آن حضرت به مکتب نرفته و درس نخوانده و نزد هیچ استاد و معلمی، تلمذ و شاگردی نکرده است و با هیچ نوشته و کتابی آشنا نبوده است و احدی از مورخان مسلمان و غیرمسلمان مدعی نشده است که آن حضرت در دوران کودکی یا جوانی، چه رسد به دوران کهولت و پیری که دوره رسالت است، نزد کسی خواندن یا نوشتن آموخته است و همچنین احدی ادعا نکرده و موردی را نشان نداده است که آن حضرت قبل از دوران رسالت یک سطر خوانده و یا یک کلمه نوشته باشد. مردم عرب و بالاخص عرب حجاز در آن عصر، به طور کلی بیسواد بودند و افرادی از آنها که میتوانستند بخوانند و بنویسند انگشت شمار و انگشتنما بودند ممکن نیست که شخصی در آن محیط این فنّ را بیاموزد و در میان مردم به این صفت معروف نشود.»[2]
قرآن کریم نیز امی بودن پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ ؛ یعنی درس نخواندن وی قبل از بعثت را تأیید میکند. در سوره عنکبوت میفرماید: «و ماکنت تتلوا من قبله من کتابٍ و لاتخطه بیمینک اذا لارتاب المبطلون.»[3]
یعنی تو هرگز پیش از این کتابی نمیخواندی، و با دست خود چیزی نمینوشتی، مبادا کسانی که در صدد تکذیب و ابطال سخنان تو هستند، شک و تردید کنند.
زمانی که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در مکه میزیست تعداد باسوادان آن سرزمین بسیار اندک و انگشتشمار بودند. بر اساس آنچه در تاریخ آمده است، تعداد مردانی که خواندن و نوشتن را میدانستند فقط 17 نفر و تعداد زنانی که با خواندن و نوشتن آشنا بودند فقط یک نفر بود و اسامی آنها در تاریخ آمده است، پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ جزء آن عده نیست. مسلماً در چنین محیطی اگر پیامبر اکرم خواندن و نوشتن میدانست کاملاً معروف و مشهور میشد. و سخن صریح قرآن کریم که وی را «امی»[4] خوانده است، مورد اعتراض مردم قرار می گرفت، در حالی که چنین حادثه ی رخ نداد. این نیز خود تأییدی بر این مطلب است که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ با خواندن و نوشتن آشنایی نداشته است.
این مطلبی بود که نسبت به دوران قبل از بعثت پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ بیان شد. اما نسبت به دوران بعد از رسالت او (چه دوران سیزده سالهای که در مکه زندگی کرد و چه دوران ده ساله زندگی که در مدینه بود) نیز هیچیک از مورخان ننوشتهاند که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ خواندن و نوشتن را از کسی فراگرفته باشد؛ بنابراین، پیامبر (ص) به همان حال امی بودن تا پایان عمر باقی مانده است.
اما نکته ی قابل توجه این است که درس نخواندن غیر از بیسواد بودن است رسول گرامی اسلام ـ صلی الله علیه و آله ـ احتمالا توانایی بر خواندن و نوشتن از طریق تعلیمات الهی داشت، بدون آنکه نزد انسانی آن را فرا گرفته باشد.
هر چند در هیچ تاریخی دیده نشده است که او از این علم و دانشش استفاده کرده باشد، چیزی را از رو بخواند و یا با دست خود نامه ای بنویسد، و شاید پرهیز پیامبر (ص) در تمام عمرش از این کار باز برای این بود که دستاویزی به دست بهانه جویان ندهد.[5]
بنابراین پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ چه در مدینه و چه در مکه نزد هیچ انسانی به فراگیری خواندن و نوشتن نپرداخته است؛ زیرا تعداد افراد باسواد مکه، در زمانی که پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ در آن محیط زندگی، میکرد فقط 17 نفر مرد و یک نفر زن بوده است و تعداد افراد باسواد مدینه از میان دو قبیله اوس و خزرج که دو قبیله معروف ساکنان مدینه بودند، فقط یازده نفر بود که بلاذری در تاریخ خود نام آن ها را بیان نموده است و نیز نام کسانی را که سمت دبیری پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ را داشتند بیان می کند و مشخص و روشن می شود که خط و فن خواندن و نوشتن تازه وارد حجاز گردیده بوده است و از آن جهت اگر کسی خواندن و نوشتن می دانست معروف و زبانزد خاص و عام می شد.
و از اینکه اسم آن حضرت جزء افراد با سواد مدینه ثبت نشده است روشن میشود که آن حضرت در مدینه هم خواندن و نوشتن را فرا نگرفته است.[6]
از مجموع قرائن به دست میآید که آن حضرت در دوران رسالت نیز نه خواند و نه نوشت و این مطلب مورد اتفاق تمام دانشمندان شیعه و سنی میباشد.
و از نصوص تاریخی معتبر به دست میآید که رسول خدا در مدینه گروهی به نام دبیر داشته است. دبیران پیامبر وحی الهی، سخنان پیامبر اکرم، عقود و معاملات مردم، عهدها و پیمان نامههای رسول خدا با مشرکین و اهل کتاب، دفاتر صدقات و مالیات و خمس، و نامههای فراوان آن حضرت به سران قبایل و کشور های هم جوار، را، مینوشتند.
امروزه علاوه بر وحی و سخنان حضرت، که نوشته شده و باقی است، عهدنامهها و بسیاری از نامههای رسول اکرم ـ صلی الله علیه و آله ـ نیز در متن تاریخ ثبت شده و باقی است که محمد بن سعد در طبقاتالکبری در حدود صدنامه را ذکر کرده است.[7] نکته قابل دقت این است که از این همه نامه و سخنان حضرت که در تاریخ آمده است هیچ کدام به خط خود وی نوشته نشده است و اگر حضرت در دوران بعد از رسالت به فراگیری خواندن و نوشتن پرداخته بود لااقل یک نامه یا یک آیه یا سخن از خود حضرت، به خط خود آن حضرت نوشته میشد؛ نتیجه این که مراد از امی بودن پیامبر (ص) که در قرآن کریم یا در احادیث آمده است همان درس نخوانده و مکتب ندیده است و بین درس نخواندن با بیسوادی فرق وجود دارد.
پی نوشت ها:
[1] . مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، انتشارات اسلامیه، ج 6، ص 395.
[2] . مطهری، مرتضی، پیامبر امی، انتشارات صدرا، ص 9.
[3] . عنکبوت/ 48.
[4]. اعراف/ 157.
[5] . تفسیر نمونه، ج 16، ص 305.
[6] . طباطبائی، سید محمد حسین، ترجمه المیزان، ج 1، ص 337.
[7] . پیامبر امی، ص 18-21.