صفات شیعه وسیمای شیعیان

صفات شیعه وسیمای شیعیان

همان بن عباده که مردی عابد و مجتهد بود به مولای ما علی (علیه السّلام) عرض کرد شما را به خدایی که اهل بیت را گرامی داشت و برگزید و شما را دوست داشت و بر دیگران برتری داد ، سوگند می دهم صفات شیعه را برایمان بگویید!
امام فرمود: قسم مخور! به شما خواهم گفت. آن گاه امام دست همام را گرفت و وارد مسجد شد و دو رکعت نماز مختصر خواند و سپس نشست و روی به ما کرد و سپاس الهی را به جا آورد و بر پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم ) درود فرستاد و فرمود:
شیعیان ، خداشناس و عارف به الله هستند و اوامر خدا را اطاعت می کند.
آنها اهل فضل (بزرگواری) وبخشش اند. سخن به درستی می گویند و در زندگی میانه رو اند. آنها افرادی متواضع هستند ، و به طاعت خدا ، گردن می نهند و با عبادت در برابر خدا خاکساری می کنند و از آنچه خداوند حرام کرده ، چشم می پوشند ، و گوشهای خود را برای شنیدن دانشهای دینی وقف کرده اند . حال آنها در بلا و گرفتاری : همچون آسایشی و خوشی است ، زیرا راضبی به قضای الهی هستند . اگر مدت عمری که خدا در دنیا برایشان تعیین کرده ، نبود ، از شوق دیدار با خدا و دستیابی به ثواب و ترس از عذاب ، جان در بدنشان ، لحضه ای آرام و قرار نمی گرفت .
خدا به چشم آنها بزرگ و غیر او در نظرشان کوچک است . آنها بهشت را مانند کسی که آنرا دیده و بر تختهای آن تکیه زده ، باور دارند و اعتقادشان به جهنم ، مانند کسی است که داخل آن گردیده و عذاب شده است . دلهای شیعیان از ترس خدا اندوهناک است و آزارشان به کسی نمی رسد. بدنهای آنها بر اثر روزه و عبادت بسیار لاغر است و زیاده طلب نیستند و بیشتر از نیازشان نمی خواهند.
آنها با عفت هستند و شهوت پرست نیستند و بسیار به دین خدا یاری می رسانند. چند روز دنیا را به شکیبایی به پایان می برند و پس از آن ،آسایش همیشگی (بهشت) را به دست می آورند.
آنها مردمانی خردمند و با هوشند. دنیا به آنها رو می آورد ، ولی آنان از دنیا روی بر می گردانند. دنیا به دنبال آنها است ، ولی شیعیان با نپذیرفتن دنیا ، آن را به ستوه آورده اند.
چون شب شود برای نماز به پا خواسته ، آیات قرآن را با تامل و اندیشه می خوانند و از مثل های قرآن پند می گیرند وبرای دردهای خود آز آن درمان می جویند ، و گاه برای نماز پیشانی ، کف دست ، زانو و پای خود را به خاک می سایند.
از خوف خدا اشکشان بر گونه هایشان جاری است و خداوند جبار و عظیم را ستایش می گویند و به بزرگی یاد می کنند و برای نجات از آتش جهنم به خدا پناه می برند.
آنها در روز بردبار ، دانا ، نیکوکار و پرهیزکارند .ترس از خدا چنان لاغرشان کرده که مانند چوب تراشیده اند. هر کس آنها را ببیند می پندارد بیمارند ولی آنها بیمار نیستنند بلکه جانشان رنجور عشق خداست و یا به خاطر سخنانی که می گویند و مردم درک نمی کنند. گمان می برند شیعیان دیوانه اند و هذیان می گویند، ولی حقیقت این است که عظمت پروردگار آن ها را مشغول کرده است .
دلهای آنها در برابر خدا خوار و خاشع است و در راه خدا عشق به خدا عقل و هوش از سرشان پریده است.
در این راه چون استقامت ورزند ، با اعمال پاک و شایسته در محضر پروردگار حاضر می شوند .
آنا برای رضای خدا به اعمال کم راضی نمی شوند وبرای خدا ،کار بسیار فراوان نمی دانند، پس خود را به کوتاهی در طاعت متهم می کنند و از اعمالشان می ترسند مبادا مورد رضایت خدا نباشد.
هر گاه یکی از آنها به داشتن ایمان ستایش شود ، از گفته های دیگران می ترسد و می گوید من از حال خودم بهتر خبر دارم و پروردگارم از من داناتر است . بار خدایا ! آنچه را میگویند و موجب خودپسندی است بر من مگیر و مرا بالاتر از آنچه می پندارند ، قرار ده و گناهانم را که پی به آن نبرده اند، ببخشای ، زیرا تو به غیب آگاهی و عیبها را می پوشانی اینها نشانه های شیعیان است .
از علامتهای دیگر این است که شیعیان در کار دین ، قوی و توانا هستند شیعه در عین نرم خویی ، دور اندیش است و ایمان او، همراه با یقین است . شیعه مشتاق دانش اندوزی و یادگیری فقه و مسائل دینی است . بردباری او همرا با دانایی است و در همان حال که مهربان و خوش خو است ، خردمند است .
شیعه اگر ثروتمند باشد ، اصراف نمی کند و در فقر آراسته است . شیعه به هنگام سختی صبر می کند و در هنگام عبادت فروتن است .
شیعه دلسوز انسانهای رنجیده است ، و در راه حق ، بخشنده است . او در کسب و روزی ملایم است و به دنبال روزی حلال است و از طمع و آز دور است و به ناپاکیها چشم ندارد و در درستکاری ، پر شور و با نشاط است . در هنگام شهوت ، خود دار و در حال توانمندی نیکوکار است . شیعه از آنچه نمی داند نمی هراسد و کارهای خوب خود را به رخ دیگران نمی کشد . او در هنگام کار ، شتاب نمی کند و کارهای نیک را پیشه خود می کند وی شب را به روز می رساند درحالی که کار او یاد خداست ، و روز را به پایان می رساند در حالی که همتش سپاس گذاری از خدا است .
در شب از خواب غفلت گریزان است ، و در صبح از بخشش و رحمت خدا شادمان است . اگر نفس ، او را وسوسه کند به کار ناپسندی دست زند ، به خواهش نفس تن نمی دهد . چشم داشت او در چیزی (آخرت) است که جاویدان است و به آنچه (دنیا) فانی است ،رقبتی ندارد.
او علم را با عمل و دانش را با بردباری می آمیزد و همیشه با نشاط است و از کسالت و تنبلی دوری می کند . شیعه آرزوهای دور و درازی ندارد و کمتر دچار لغزش می شود و مرگ را فراموش نمی کند و در انتظار آن است . قلب او خاشع و به یاد پروردگارش است .
شیعه آدم قانعی است و جهل و نادانی از او دور و پنهان است دین او محفوظ و بیماریش (شهوت) از بین رفته است او خشم خود را کنترل می کند و خوش خلق است . آزارش به همسایه نمی رسد و بر دیگران سخت نمی گیرد، متکبر نیست و صبور است . بسیار به یاد خدا است و کار خیری را برای ریا انجام نمی دهد و به علت خجالت از دیگران ، آن را ترک نمی کند .
میتوان به خیر او امید داشت واز شر او آسوده بود (از آنرو که به یاد خداست) . از جمله افراد آگاه است ، گرچه در میان غافلان باشد و اگر در بین مردم آگاه باشد، از خدا بی خبران نیست .
از کسی که به او ستم کرده می گذرد و به کسی که به او خست ورزیده است بخشش می کند و با آن که از او بریده می پیوندد.کار خوب را زود انجام می دهد و راستگو است .
کردارش نیکو است و خیرش به همه می رسد و شرش از سر همه کوتاه است . نیرنگ باز نیست ، در مشکلات با وقار و در ناگوریها صبور است و خود را نمی بازد و در آسایش شکرگزار است .
اگر با کسی دشمن است ، براو ستم نمی کند و برای کسانی که دوست دارد ، مرتکب گناه نمی شود. چیزی را که مال او نیست درخواست نمیکند و مطلب حقی را که علیه اوست انکار نمی نماید و پیش از آنکه علیه او دلیلی بیاورند به حق اعتراف می کند. در امانت ، خیانت نمی کند و دیگران را با القاب زشت ، صدا نمی زند به کسی ظلم نمی کند و حسادت بر او چیره نمی شود . به همسایه زیان نمی رساند و دیگران را به علت ناگواریها شماتت نمی کند امانت را به صاحبش بر می گرداند و به طاعات عمل می کند . در کار خیر شتاب می کند و رغبتی به گناه ندارد . مردم را به انجام کارهای خوب دعوت می کند و خود، کارهای خوب را انجام می دهد و مردم را از کارهای زشت باز می دارد و خود کار زشت نمی کند . در اموری که نمیداند و آگاهی ندارد وارد نمی شود، و بر اثر ناتوانی ، از حق دست بر نمی دارد . اگر سکوت کند درمانده نیست و اگر سخن حق بگوید ، خسته نمی گردد، با صدای بلند نمی خندد وبه آنچه خدا برای او مقدر کرده راضی است . بر دیگران خشم نمیگیرد و هوا وهوس بر او چیره نمی شود و بخل نمی ورزد .
شیعه با فهم و دانش با مردم می آمیزد وبا خوشی از آنها جدا می شود . برای اینکه از دیگران استفاده ببرد ، سخن میگوید و برای فهمیدن ، می پرسد .
خودش را در زحمت می اندازد . ولی مردم از او در آسایش اند . برای مردم اسباب زحمت نیست ، ولی خود را برای آخرت به زحمت وا می دارد . اگر به او ظلم کنند ، صبر می کند ، زیرا خدا یاری کننده اوست . از کسانیکه پیش از او اهل خیر بوده اند پیروی می کند . تا دیگرانی که بعد از او می آیند و طالب خوبی هستند ، به او اقتدا کنند.
شیعیان کارگزاران خدایند . حاملان فرمان و طاعت اویند . آنها در روی زمین و میان آفریده های خداوند ، بهترین و والاترین هستند.سپس علی (علیه السّلام) فرمودند: شیعیان پیروان و دوستداران ما هستند ، آنها از مایند و با ما هستند . چقدر مشتاق دیدار آنهایم!
برگرفته از : کتاب سیمای شیعیان در آینه روایا ت

مطالب مشابه

دیدگاهتان را ثبت کنید